eitaa logo
مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام
2.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
32 فایل
تماس با ادمین کانال : @SibtaynAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
فارق میان مسلمان و کافر امام باقر (عليه السّلام) نقل فرموده كه رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) فرمودند : اگر مسلمانى نماز واجب خود را عمدا ترك كند يا آن را سبك بشمارد و به جا نياورد، ميان او و كافر فرقى نيست. عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : مَا بَيْنَ اَلْمُسْلِمِ وَ بَيْنَ اَلْكَافِرِ إِلاَّ أَنْ يَتْرُكَ اَلصَّلاَةَ اَلْفَرِيضَةَ مُتَعَمِّداً أَوْ يَتَهَاوَنَ بِهَا فَلاَ يُصَلِّيَهَا. 📙ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ج۱ ص۲۳۰ @Sibtayn
✅سیره اهل بیت علیهم السّلام در حکمرانی ✍️شیخ صدوق رضوان الله علیه می نویسد : 🔸امام صادق علیه السّلام به یکی از یاران فرمودند: «... بر مردم در دین فشار نیاورید ؛ آیا نمی‌دانی که حکمرانی به زور شمشیر و فشار و ستم بود ؛ ولی حکمرانی و روش اداره امور ما به نرمی و مهربانی و متانت و و حسن معاشرت و پاکدامنی و کوشش است؟ پس کاری کنید که مردم به دین شما و مکتبی که دارید رغبت پیدا کنند.» 🔹عن اَبی عَبدِاللّه(علیه السَّلَامُ) قَالَ : «... لَا تَخْرَقُوا بِهِمْ‏ أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَةَ بَنِي أُمَيَّةَ كَانَتْ‏ بِالسَّيْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أَنَّ إِمَارَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِيَّةِ وَ حُسْنِ الْخُلْطَةِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِي دِينِكُمْ وَ فِيمَا أَنْتُمْ فِيهِ.» 📚الخصال، تألیف شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه ٣۵۴_٣۵۵
امیرالمومنین علیه السلام در قران از کتب عامه 🔸«عباد بن عبد الله اسدى» از حضرت امیرالمومنین عليه السّلام روايت كرده است كه در تفسیر ایه إنما أنت منذر ولكل قوم هاد فرمود : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله منذر (انذار كننده) است و من هادى (هدايت ‏كننده) سند این روایت صحیح است ولی بخاری و مسلم آن را نقل نکرده اند. 🔹أخبرنا أبو عمرو عثمان بن أحمد بن السماك ثنا عبد الرحمن بن محمد بن منصور الحارثي ثنا حسين بن حسن الأشقر ثنا منصور بن أبي الأسود عن الأعمش عن المنهال بن عمرو عن عباد بن عبد الله الأسدي عن علي إنما أنت منذر ولكل قوم هاد قال علي : رسول الله صلى الله عليه وسلم المنذر وأنا الهادي هذا حديث صحيح الإسناد ولم يخرجاه 📚المستدرك على الصحيحين ج 3 ص 140 @sibtayn
‍ 🟣راز قبر امیرکبیر در کربلای معلی آیت الله اراکی (ره) فرمودند: شبی خواب را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر. سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: ی_مولایم_حسین (ع) است! گفتم چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید. ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود: به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم! همیشه برایم سوال بود که که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست. جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود. 📒 منبع: کتاب آخرین گفتار @sibtayn
دستاوردهای موسسه جهانی سبطین علیهماالسلام تفسير القرآن الكريم للشريف المرتضي قدس سرّه مؤلف: علي بن الحسين الموسوي البغدادي الشريف المرتضي با توجه به این مهم که کتاب تفسیر با پیشینه 1000 ساله بهترین مستمسک و دلیل بر حقانیت و وجود شیعه از زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله (بر خلاف ادعای بعضی از معاندین که شیعه را حزب سیاسی معرفی می کنند و یا آن را منسوب به ایرانیان می نمایند) و پیشگامی شیعیان در علوم مختلف با توجه به اتصال ایشان به منبع وحی از طریق اهل بیت علیهم السلام می باشد ، بر آن شدیم تا کتابی تفسیری و جامع از اقوال و نظرات تفسیری سید مرتضی جمع آوری نماییم . سید مرتضی که متولد سال 355 ه.ق در محله کرخ بغداد می باشد پس از وفات شیخ مفید رضوان الله تعالی علیه وظیفه زعامت شیعیان به ایشان سپرده شد . ابن جوزی در مورد ایشان می گوید : همانند او در فن احتجاج و مناظره در تمام مذاهب وجود ندارد .جامعیت علوم ایشان باعث شده بود که مورد احترام علمای مذاهب دیگر نیز باشد و همه از دانش ایشان بهره مند شوند . از جمله افتخارات ایشان می توان به پرورش شاگردان فراوان اشاره نمود که به عنوان نمونه می توان از شخصیت هایی چون شیخ طوسی ، سلار ، الحلبی ،البراج ، ابو الفتح کراجکی و ... نام برد . از این روی کار تحقیق و پژوهش بر کتاب های این شخصیت برجسته شیعی آغاز شد . اقوال و نظرات تفسیری ایشان از کتاب های کلامی و فقهی و مباحث فلسفی که برخی از آنها توسط شاگردانشان جمع آوری شده است ، مانند کتاب هایی چون الشافی فی الامامه و امالی المرتضی و مسائل الناصریات و کتاب های دیگر ایشان گردآوری شد
🌿 👈🏼 امام امیرالمؤمنین علی علیه‌السّلام فرمودند: لا یَزهِدنَك فِی المَعروُف مَن لا یَشکُر لَك، فَقَد یَشکُرك عَلیهِ مَن لا یَستَمتِع بِشَی‏ءٍ مِنهَ، وَقَد تدرك مِن شُکر الشاکِر أَکثَر مِما أَضاعَ الکافِر ... 📝 تشکر نکردن دیگران از تو، نباید تو را به خوبی کردن بی رغبت سازد، زیرا کسی که از آن نیکی، کم‏ترین بهره ‏ای را نمی‏برد (یعنی خداوند) از تو قدردانی می ‏کند؛ و با سپاسگزاریِ این سپاسگزار (یعنی حق تعالی) به بیش از آن چیز می‏رسی که فرد ناسپاس فرو گذاشته است. 📚 منابع: ۱. غررالحکم ودررالکلم، ج۱، ص۷۶۱ ۲. عیون الحکم والمواعظ، ج۱، ص۵۲۷ @sibtayn
🗓25 ربيع الثانی کناره گیری معاویه بن یزید از خلافت پس از آنكه یزید بن معاویه در چهاردهم ربیع‌الاول سال 64 هـ .ق. به درك واصل شد، فرزند او معاویه، به جای وی نشست. او پس از گذشت چهل روز، بر فراز منبر رفت و خطبه خواند ‌و ضمن یادآوری اعمال شنیع و ظالمانه پدران خویش، آنها را لعن نمود و از افعال و كردارشان اظهار برائت كرد و پس از گریه شدید خود را از خلافت خلع كرد. مروان بن حكم كه پای منبر او حاضر بود، برخاست و گفت: «‌اكنون كه طالب خلافت نیستی، امر خلافت را به شورا واگذار كن، همچنانكه عمر بن خطاب چنین كرد». او گفت: «من حلاوت خلافت را نچشیدم، پس چگونه راضی شوم كه تلخی اوزار آن را بچشم؟» معاویه آن گاه از منبر پایین آمد و به خانه‌اش رفت و پیوسته مشغول گریه و زاری شد تا بالاخره پس از بیست و پنج روز و یا به قولی چهل روز درگذشت. شایان ذكر است كه برخی چنین نقل كرده‌اند كه معاویه را با زهر مسموم نمودند و بدین علت درگذشت. ولید بن عتبه بن ابی سفیان كه در طمع خلافت بود بر جنازه معاویه بن یزید حاضر شد تا بر آن نماز بخواند؛ ‌هنگامی كه تكبیر گفت، ‌مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفت و او نیز كشته شد. آن گاه شخص دیگری بر بدن وی نماز خواند و بدن را در دمشق به خاك سپردند و بدین ترتیب سلطنت از آل ابوسفیان به آل مروان انتقال یافت. 📙تتمة المنتهى : ص 95 📖روزشمار تاریخ اسلام : موسسه جهانی سبطین علیهماالسلام @sibtayn
🏴خطبه معاویه پسر یزید در نکوهش پدر و جدش ابن حجر هیتمی در الصواع المحرقه می نویسد : «یزید بن معاویه» در سال شصت و چهارم هجرت مرد، در حالیكه جوان شایسته‏اى داشت و منصب خلافت را به عهده او واگذار كرد. این جوان تا زمانیكه از دنیا رفت، همواره بیمار بود و پس از مرگ پدرش با آنكه منصب خلافت در اختیارش بود، ولى نه با مردم ملاقات مى‏ كرد و نه با آنها نماز مى‏ گزارد و نه در امرى از امور خلافت دخالت مى ‏نمود. مدت خلافتش، چهل روز و به قولى دو ماه و به قول دیگرى سه ماه بود و هنگامى كه درگذشت بیست و یك سال و یا بیست سال داشت. و شایستگى ظاهرى او آن بود كه وقتى خلافت را به دست گرفت، به منبر رفت و در ضمن خطابه‏اى به حاضران گفت: این خلافتى كه اكنون من بر فراز منبر آن پاى نهاده‏ام، ریسمان خدا و رابطه میان ما و اوست و همانا جدّم، «معاویه»، با كسانى كه اهلیت خلافت دارند به ویژه با شخصیتى چون على بن ابیطالب علیه السلام مخالفت كرد، و دم از منافرت زد و كارهایى با شما انجام داد كه خود از آنها باخبرید و از هیچگونه عمل خلاف، دریغ نداشت تا اینكه مرگش فرا رسید و همانطور كه در گرو گناهانش بود به خاك رفت و مردم را از شرارت خویش آسوده ساخت. پس از مرگ او پدرم، «یزید»، بر أریكه خلافت نشست و جایگزین او گردید. او هم در حالیكه از هیچگونه قابلیتى برخوردار نبود با فرزند دختر پیغمبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله به نزاع و جدال پرداخت تا آنكه كارى كه نباید انجام بدهد، انجام داد. در این رابطه نیمى از عمرش را تباه كرد و فرزندى از او جز من باقى نماند و سرانجام هم در حالیكه در گرو گناهانش بود به خاك رفت. ▫️سخنش كه بدینجا رسید، گریست و گفت: از مهمترین پیش آمدهایى كه براى ما اتفاق افتاده آن است كه مى ‏دانیم او با چه گرفتاریهایى به خاك رفته و چه سرانجام نكبت‏بارى در انتظار اوست! آرى او بود كه عترت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را از پاى درآورد و باده ‏گسارى را مباح كرد و خانه كعبه را ویران ساخت، و من كه شیرینى خلافت را نچشیده ‏ام، بار تلخى آن را هم بدوش نمى ‏گیرم. اینك شما كارى را كه در نظر دارید انجام دهید. به خدا سوگند! اگر دنیا خوب و پسندیده بوده، ما نصیب خود را از آن بدست آورده‏ایم و اگر بد بوده است، بازماندگان «ابو سفیان» آنچه را كه انجام داده‏اند و به نتیجه نامطلوب آن رسیده‏اند براى آنها كافى است. سخنش را پایان داد و در خانه ‏اش منزوى گردید و در را به روى همگان بست تا پس از چهل روز زندگى را وداع گفت و درگذشت. 👈«ابن حجر» گوید: خدا او را بیامرزاد كه از پدرش با انصاف‏تر بود و مى ‏دانست خلافت از آن دیگرى است. 📚[الصواعق المحرقة لابن حجر، ص ١٣٤] @Sibtayn
معلمی كه زنده به گور شد آورده‌اند پس از مرگ يزيد بن معاويه، فرزندش معاويه بر فراز منبر رفت و با بيان غاصب بودن جد و پدر خويش، به ذكر فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام پرداخته و ايشان را شايسته‌ترين فرد امت برای تصدی مقام خلافت پس از پيامبر صلی الله عليه وآله شمرد و غصب حق ايشان را گوشزد نمود، سپس گريست و از خلافت كناره گرفت . در اين هنگام امويان تاب نياورده و به معلم او (عمر المقصوص يا عمرو المقصوص) حمله ور شدند و او را مقصر اين رويداد دانسته و با اتهام اينكه «ابن المقصوص» محبت اميرالمؤمنين و فرزندان طاهرش عليهم السلام را در دل معاوية بن يزيد نهادينه ساخته، او را زنده زنده در خاک جای دادند. 📖حياة الحيوان الكبري نویسنده: الدميري جلد : 1 صفحه : 94 @sibtayn
💢 داستان پول ناهار و آزمون استخدامی گویند قبل از انقلاب مردی در شهر خوی بود که به او ترمان (terman) می‌گفتند. او بسیار شیرین‌عقل بود و گاهی سخنان حکیمانه‌ عجیبی می‌گفت. مرحوم پدرم نقل می‌کرد، در سال 1345 برای آزمون استخدامی معلمی از خوی قصد سفر به تبریز را داشتم. ساعت 10 صبح به گاراژ گیتیِ خوی رفتم و بلیط گرفتم. از پشت اتوبوسی دود سیگاری دیدم، نزدیک رفتم دیدم، ترمان زیرش کارتنی گذاشته و سیگاری دود می‌کند. نیت کردم یک اسکناس 5 تومانی به او بدهم. او از کسی بدون دلیل پول نمی‌گرفت. باید دنبال دلیلی می‌گشتم تا این پول را از من بگیرد. گفتم: «ترمان، این 5 تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و دعا کن من در آزمون استخدامی قبول شوم.» ترمان از من پرسید: «ساعت چند است؟» گفتم: «نزدیک 10.» گفت: «بِبر نیازی نیست.» خیلی تعجب کردم که این سؤال چه ربطی به پیشنهاد من داشت؟ پرسیدم: «ترمان، مگر ناهار دعوتی؟» گفت: «نه. من پول ناهارم را نزدیک ظهر می‌گیرم. الان تازه صبحانه خورده‌ام. اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گم می‌کنم یا خرج کرده و ناهار گرسنه می‌مانم. من بارها خودم را آزموده‌ام؛ خداوند پول ناهار مرا بعد اذان ظهر می‌دهد.» واقعا متحیر شدم. رفتم و عصر برگشتم و دنبال ترمان بودم. ترمان را پیدا کردم. پرسیدم: «ناهار کجا خوردی؟» گفت: «بعد اذان ظهر اتوبوس تهران رسید. جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند. روشن کردم مهرم به دلش نشست و خندید، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار به آبگوشتی دعوت کرد.» ترمانِ دیوانه٬ برای پول ناهارش نمی‌ترسید، اما بسیاری از ما چنان از آینده می‌ترسیم و وحشت داریم که انگار در آینده دنیا نابود خواهد شد؛ و مدام در حال جمع کردن مال زیاد هستیم و آرزوهای طولانی و دراز داریم. حضرت امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: از آنچه که داری، فقط آنچه که می‌خوری مال توست، سرنوشتِ بقیه‌ اموالِ تو٬ معلوم نیست 🌷☀️☀️♦️☀️☀️🌷 ✅كانال رسمی مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام در ایتا 🆔 @Sibtayn