💥دشمنان ملعون اهل بیت علیهم السلام را بهتر بشناسیم....
💎علمای اهل سنت چه بلایی بر سر دین اسلام آوردند...
▫️ مكتب تسنّن با كنار زدن علي(علیه السلام) از مسند ولايت و سپردن آن به دست افراد عادي كه نه عالِم به رموز هدايت انسان بودهاند و نه معصوم از خطا، در واقع عالَم انسان را تحقير كرده و ارزش آن را از بين برده و سرمايهي حيات ابدي انسان را ملعبهي دست خود قرار داده و جدّاً توهين به عالم انسان كرده است.
💠 شما اگر اندكي حوصله داشته باشيد و برخي از فتاواي فقهاي اهل سنّت را بنگريد، غرق در حيرت ميشويد كه اينان چه بلايي بر سر كتاب و سنّت آورده و چگونه چهرهي فقه اسلامي را مشوّه نمودهاند.
🔺در يكي از نوشتههاي آقاي تيجاني (جزاهُ الله عَن الاسلام خَيرَ الجَزاء)كه پس از سپري كردن عمري در مذهب تسنّن مستبصر شده و با انصاف و اخلاص تمام به دفاع از مكتب تشيّع برخاسته و با ارائهي مدارك متقن از اهل تسنّن، كجروي آنها و صراط مستقيم بودن مذهب تشيّع را به اثبات رسانده است ديدم فتوايي از ابوحنيفه رئيس يكي از مذاهب چهارگانهي سنّي نقل كرده كه اگر مثلاً مردي با زني در تهران ازدواج كرد، تنها عقدش كرد بدون اين كه با او نزديكي كند، اتّفاقاً حادثهاي پيش آمد و رفت به هندوستان آنجا سالها ماند.پس از چند سال كه آمد ديد اين زن چند تا بچّه دارد، از زن مي پرسد: اينها از كجا آمدهاند و مال كي هستند؟ ميگويد: مال خود شما هستند.!!!!
مي گويد: آخر خانم من فقط تو را عقد كردم، با تو نزديكي نكردم،پس چطور اين بچّهها از من است؟پيش قاضي مي روند و قاضي به آن مرد مي گويد: اين بچّهها همه از آنِ توست؟چرا؟ چون ممكن است در خواب محتلم شدهاي و مني از تو خارج شده و روي قطعهي ابري پرواز كرده آمده در رحم اين زن قرار گرفته و لذا همهي بچّهها از تو هستند و از تو ارث هم مي برند.
🔶 يعني چه؟آيا اين مسخره نيست؟ بازي كردن با دين خدا نيست؟ اين نمونهاي بود از فناوري عجيب و غريبشان در فقه اسلامي!!حالا چرا چنين شدهاند؟
🔷چون از مكتب اهل بيت رسول(علیهم السلام )دور افتادهاند و تسليم اهواء نفساني افرادي گشتهاند كه نه عالم بودهاند و نه معصوم و كتاب خدا و سنّت رسول( صلی الله علیه و آله و سلم ) را لكّه دار ساختهاند و لطمه به شرف انسانيّت زدهاند.
📚منبع : کتاب امام علی علیه السلام حقیقت ایمان ؛ فضیلت پنهان از تالیفات مرحوم حضرت آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
🤲اللهم عجل لولیک الفرج والنصر و العافیه
@Sibtayn
💎شیخ صدوق رحمه الله در کتاب معانی الأخبار می نویسد:
عن المفضل بن عمر قال: سألت أباعبدالله عليهالسلام عن الصراط.
فقال : هو الطريق إلى معرفة الله عزوجل ، وها صراطان :
1️⃣صراط في الدنيا،
2️⃣وصراط في الآخرة.
وأما الصراط الذي في الدنيا فهو الامام المفترض الطاعة ، من عرفه في الدنيا واقتدى بهداه مر على الصراط الذي هو جسر جهنم في الآخرة ،
ومن لم يعرفه في الدنيا زلت قدمه عن الصراط في الآخرة فتردى في نار جهنم.
مفضل بن عمر میگوید: از حضرت امام صادق (علیه السلام) در مورد صراط سوال کردم پس فرمودند:
صراط طریق معرفت الله عز و جل میباشد و آن دو صراط میباشد:
صراطی در دنیا و
صراطی در آخرت.
اما صراطی که در دنیا است پس همان امام مفترض الطاعة است هر کس معرفت امام را در دنیا پیدا کند و به هدایت او اقتدا کند از صراطی که پل جهنم در آخرت میباشد نیز عبور میکند و کسی که در دنیا معرفت امام پیدا نکند قدمش بر صراط آخرت میلغزد و در نار جهنم سقوط میکند.
📖معانی الاخبار، ج ۱، ص۳۲
@Sibtayn
🔘دو نعمتی که همواره مورد ناسپاسی قرار میگیرد.....
🔹 إسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِيٍّ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: نِعْمَتَانِ مَكْفُورَتَانِ اَلْأَمْنُ وَ اَلْعَافِيَةُ.
◽️ اسماعيل بن مسلم از امام صادق عليه السلام و او از پدرانش نقل مى كند كه على عليه السلام از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود: دو نعمت است كه همواره ناسپاسى مى شوند: امنيت و تندرستى.
📘الخصال ج ۱، ص ۳۴.
@Sibtayn
نقدعلی نماینده خمینی شهر در واکنش به اظهارات اخیر مولوی عبدالحمید درباره ضرورت برگزاری رفراندوم امروز در مجلس گفت:
این روزها از بعضی تریبونها بحث رفراندوم مطرح میشود. نظام اسلامی ایران تنها حاکمیتی است که نوع حاکمیت خودش را به رفراندوم گذاشته است.
کسانی که به برکت این نظام آبرو پیدا کردهاند این بحثهای تفرقه انگیز را مطرح نکنند.
می گویند آزادی نیست، اگر آزادی نبود هر جمعه پشت تریبون نمیرفتی و هر چه میخواستی علیه نظام نمیگفتی.
۱۳ آبان رفراندوم دیگری بر حقانیت نظام بود.
وی در بخشی به صحبتهایش رنگ مذهبی داد و گفت: افرادی که هر جمعه از تریبونها صحبت از آزادی زنان میکنند بهتر است از دختر رسولالله که حقوق وی را زیر پا گذاشتند دفاع کنند.
بعد از این صحبتها برخی از نمایندگان اهل سنت از جمله نمایندگان تربت جام و خاش از صندلیهای خود برخاسته و با در دست گرفتن آییننامه مجلس خواستار تذکر شدند و برای دقایقی جلسه علنی مجلس متشنج شد.
دستور العملی از امام سجاد علیه السلام برای در امان ماندن از ظالمین
روايت شده كه چون على بن الحسين عليهما السّلام را نزد يزيد بردند، يزيد تصميم گرفت گردن آن حضرت را بزند، از اين رو امام را در مقابل خود نگاه داشته، با او سخن مىگفت تا او را به حرف آورد و كلمهاى از آن حضرت بشنود كه بدان بهانه او را بكشد، اما زين العابدين عليه السلام به تمام سخنان يزيد پاسخ مىداد در حالى كه تسبيح كوچكى را كه در دست داشت با انگشتان مىگردانيد.
يزيد گفت: من دارم با تو سخن مىگويم و تو در پاسخ من با بىاعتنايى تسبيح مىگردانى؟! اين چگونه رواست؟!
حضرت فرمود: پدرم از جدّم نقل كرد كه چون از نماز صبح و تعقيبات آن فارغ مىشد، با كسى سخن نمىگفت تا اينكه تسبيح را در برابر خود مىگرفت و مىگفت:
اَللَّهُمَّ إِنِّي أَصْبَحْتُ أُسَبِّحُكَ وَ أُمَجِّدُكَ وَ أُحَمِّدُكَ وَ أُهَلِّلُكَ بِعَدَدِ مَا أُدِيرُ بِهِ سُبْحَتِي
«خدايا، صبح كردم در حالى كه به اندازه گردش دانههاى تسبيح خود تو را تسبيح و تمجيد مىكنم، و به گفتن حمد و ذكر توحيد تو مىپردازم».
آنگاه دانههاى تسبيح را گردش مىداد و با مردم سخن مىگفت بدون آنكه ذكر گذشته را تكرار كند،
و فرمود: با اين كار به شماره گردش دانههاى تسبيح برايش ذكر خدا حساب مىشود و آن سبب حفظ و حراست اوست تا وقتى كه به بستر خواب رود،
و چون به بستر مىرفت در آن هنگام نيز تسبيح را مىگرفت و ذكر گذشته را تكرار مىكرد و تسبيح را زير سر خود مىنهاد و با اين كار تا صبح ذكر خدا در نامه اعمال او نوشته مىشد. من نيز تسبيح را مىگردانم تا اقتدا به عمل جدم كرده باشم.
يزيد پس از شنيدن پاسخ امام مكرر گفت: با هيچ كدامتان سخن نمىگويم مگر اينكه پاسخى مىدهد كه به نفع او تمام مىشود! بالاخره از كشتن آن حضرت منصرف شد و امر كرد تا بندها را از آن حضرت بردارند.
📚بحار الأنوار ج۹۸ ص۱۳۶
@Sibtayn
امام صادق عليه السلام:
تَسبيحُ فاطِمَةَ عليها السلام في كُلِّ يَومٍ في دُبُرِ كُلِّ صَلاةٍ، أحَبُّ إلَيَّ مِن صَلاةِ ألفِ رَكعَةٍ في كُلِّ يَومٍ
تسبيحات فاطمه عليها السلام در هر روز و در پى هر نماز، نزد من، محبوبتر از هزار ركعت نماز در هر روز است
الكافی جلد3 صفحه343
@Sibtayn
فقیر کردن جامعه = دور کردن مردم از دین
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً
🔸از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چه نزدیک است فقر به کفر بیانجامد (فقر انسان را در آستانه كفر قرار مىدهد.)
الكافي (ط - الإسلامية)/ج2/ص307
@Sibtayn
12.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا اعتقاد به عالم الغیب بودن رسول الله صلی الله علیه و اله طبق آیات قران کفر است ؟
@Sibtayn
36.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما به این دین معتقدیم
دکتر هزار
@Sibtayn
آیا می دانید محبوب ترین اهل زمین نزد اسمانیان کیست ؟
از اسماعیل بن [رجاء]از پدرش روایت مىکند که گفت: همراهعبداللَّه بن عمرو بن عاص و [ابى] سعید خدرى در مسجد مدینه دور هم نشسته بودیم که حسین بن علی(علیه السلام) از کنار ماگذشت [و سلام کرد و افراد جواب سلامشرا دادند.]
عبداللَّه بن عمرو بن عاصسکوت اختیار کرد و بعد از آنکه همه جواب سلامش را دادند، جواب سلام را داد و سپسگفت:
آیا به شما نگویم که محبوبترین فرد روى زمین نزد اهل آسمانها کیست؟
گفتیم:چرا!
گفت: او همین مُقَفّیَ [کسى که پشتاو به سوى شما است] مىباشد.
او بعد ازجنگ صفین تاکنون با من صحبت نکردهاست و [با من قهر است و ]رضایت او براىمن از داشتن شتران سرخ مو بهتر است.
ابوسعید گفت: اگر بخواهى باهم پیش اومىرویم تا از او عذرخواهى کنى.
عبداللَّه گفت: باشد.
سپس باهم قرار گذاشتند که فرداصبح نزد او بروند.
فرداى آن روز من نیز همراه آنان رفتم.ابتدا ابوسعید داخل شد و من به دنبال وى وارد شدم. ابوسعید کنار حسین(علیه السلام) نشست تا از او براى عبداللَّه بن عمرو اجازه ورود بگیرد و گفت: اى پسر رسول اللَّه، دیروز ازکنار جمع ما رد مىشدى که [عبداللَّه ]به ماچنین و چنان گفت.
من به او گفتم: آیانمىخواهى نزد او بروى و عذرخواهى کنى؟
گفت: چرا. حال آمده که عذرخواهى کند. پس اجازه دهید که داخل شود.
حسین(علیه السلام) اجازه داد و عبداللَّه بن عمروبن عاص وارد شد و سلام کرد. آن دو جواب سلامش را دادند و ابوسعید کمى ازحسین(علیه السلام) فاصله گرفت تا عبداللَّه بین او وحسین بنشیند.
ابوسعید به او گفت: اىعبداللَّه، گفتار دیروزت را بگو.
[عبداللَّه]گفت: بلى من چنین گفته ام و شهادت مىدهم که او محبوب ترین فرد روى زمین در پیشگاهاهل آسمان است.
حسین(علیه السلام) پرسید: آیا مىدانى که منمحبوب ترین فرد نزد اهل آسمان هستم و با این حال در صفین با من و پدرم جنگیدى؟!به خدا قسم که پدرم بهتر از من بود.
[عبداللَّه] گفت: بلى همین طور است وبه خدا قسم که من نه براى آنها سیاهى لشکرشدم و نه شمشیرى کشیدم و نه تیرى انداختم و نه نیزه اى پرتاب کردم.
[قضیه ازاین قرار است که در زمان رسول خدا] پدرم ازمن نزد رسول اللَّه صلى الله عليه و اله شکایت کرد و گفت:او تمام روزها روزه مى گیرد و تمام شب را به عبادت مى پردازد و من به او امر کردهام که نسبت به خود ملایمتر باشد، اما از اطاعت من سرپیچى مى کند. پس از آن رسولاللَّه صلی الله علیه و اله به من گفت: از پدرت اطاعت کن.براى همین هنگامى که مرا به خروج برای جنگ فراخواند، سخن رسول اللَّه صلی الله علیه و اله را به یاد آوردم که فرموده بود. از پدرت اطاعت کن، و براى همین همراه وى خارج شدم.
حسین(علیه السلام) به او فرمود: آیا سخنخداوند [عزوجل] را نشیندهاى کهمىفرماید:
وَ انْ جَاهَدَاکَ عَلیَ انْ تُشْرِکَ بِىمَالَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا؟[15]
و مگر قولرسول اللَّه صلی الله علیه و اله را نشنیدهاى که مىفرماید:
«انَّما الطّاعَةُ فى الْمَعْرُوفِ»
و مىفرماید: «لاَطَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فى مَعْصِیَةِ الخَالِقِ»؟
گفت: چرا شنیدهام اى پسر رسول خدا،ولى گویى که تا به حال آن را نشنیده بودم.[!]
📚شرح الأخبار : ج 1 ص 145 ح 84 ؛
المعجم الأوسط : ج 4 ص 181 ح 3917 ،
اُسد الغابة : ج 3 ص 347 ،
تاريخ دمشق : ج 31 ص 275 كلّها نحوه ،
كنز العمّال : ج 11 ص 343 ح 31695
@Sibtayn