#⃣ #زمبنه
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ بند اول
بی تابم و حزینم من ام بی بنینم
رو خاک غم میشنم من ام بی بنینم
من ام بی بنینم
سر میذارم رو خاک غربت بقیع
بی قرارم کنار تربت بقیع
روز و شبها میگم با زهرا حسین
ناله دارم میون هیأت بقیع
من مادر اباالفضل مادر شهیدانم
نوحه ی شب و روزم ای وای حسین جانم
ای وای حسین جانم
سفره دارِ روضه های ماتمِ حسینم
مادرِ مدافعان حرم حسینم
✅ #بند_دوم
شرمنده از سکینه ام من ام بی بنینم
وقتی علم میبینم من ام بی بنینم
من ام بی بنینم
برنگشتی به خیمه آب آورم
جاری علقمه تو چشم ترم
من خجالت زدم هنوز از رباب
وقتی میگه با گریه وای اصغرم
گریون میشه مدینه در غم عزیزانم
نوحه ی شب و روزم ای وای حسین جانم
ای وای حسین جانم
الگوی علم به دوش علم حسینم
مادر مدافعان حرم حسینم
سفره دارِ روضه های ماتم حسینم
مادرِ مدافعان حرم حسینم
✅ #بند_سوم
ام الشهید دینم من ام بی بنینم
داغ حسین رو سینه ام
من ام بی بنینم
هر شب جمعه با دل مضطرم
من عزادار شاه بی لشکرم
روضه ی ما با فاطمه کربلا
تو مدینه باید باشیم بی حرم
شبهای جمعه مثل فاطمه پریشانم
نوحه ی شب و روزم ای وای حسین جانم
ای وای حسین جانم
تا همیشه زیر دین کرم حسینم
مادر مدافعان حرم حسینم
سفره دارِ روضه های ماتم حسینم
مادرِ مدافعان حرم حسینم
حسین.
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #شور
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
گلایه دارم از دنیا ببرم پیش کی جز مادر عباس
سفرهی دل وا میکنه پیش بیبی ام بنین نوکر عباس
مادر هوای بچشو داره همیشه خب تو هم هوامو داری
نوکر بچه هاتمو منو بگردون بیبی دور سر عباس
مادرِ عباس
پسم زده دنیا منو گردن بگیر خانوم
غمی که دارم از توی چشمام میشه معلوم
یه دستی رو قلبم بکش تا که بشم آروم
ننه ام البنین
ریزه خوار سفرهی تو مَلَک ام البنین
ننه ام البنین
بده به این اشک چشمام نمک ام البنین
ننه ام البنین
توی دنیا غرق شدم کمک ام البنین
یا ام البنین
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#⃣ #شور
#⃣ #سبک_حضرت_ام_البنين
#⃣ #وفات_حضرت_ام_البنين
#⃣ #حضرت_ام_البنين
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✅ #بند_اول
فاطمه ی کلابیه ، جان و جانانه ی حیدر
بعدزهرا تویی بانو ، بانوی خانه ی حیدر
همسرخورشیدی و مادرماه
ای والله ۳
عقیلةالعرب صدات میزند
یا اماه ۳
ام الوفا...ام الادب
ام الحیا...ام البنین
✅ #بند_دوم
تا دنیا دنیاست بی بی ، نورحق باتوهمراهه
شوهر تو یدالله و ، فرزندت اسداللهه
تمام اشکهای تو نذر غمه
ثارالله ۳
فخرهمین بس که تراخوانده حسین
یا اماه ۳
ام الوفا...ام الادب
ام الحیا...ام البنین
✅ #بند_سوم
مه را کردی سرافکنده ، بانوچه قمری داری
ای جانم بفدای تو ، به به چه پسری داری
پسرنگو بگو امید عالمین
ای جانم ۳
پسرنگو بگو ذخیرة الحسین
ای جانم ۳
ام الوفا.... ام الادب
ام الحیا...ام البنین
✍ #محمدعلی_قاسمی
👈صوت این متن 👉
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#️⃣ #فیش_روضه_ام_البنين
#️⃣ #حضرت_ام_البنين
#️⃣ #وفات_ام_البنین
...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
السلام عليكِ يا زوجة ولِي الله، السلام علَيكِ يٰا زوْجةَ أمِيرالمومِنِينَ، اَلسَّلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُم الْبنِينَ، اَلسلاٰمُ عَلَيْكِ يٰا أُمَّ الْعباسِ بْنِ أَمِيرالْمؤمِنِينَ عَلِي بْنِ أَبِي طٰالِب، رَضي اللّٰهُ تَعٰالىٰ عَنْكِ، وَجَعَلَ الجنَّةَ مَنْزِلكِ وَمَاوٰاكِ، ورحْمة اللّٰهِ وبَرَكٰاتُه
خانمی که تا خود خورشید ، قامت داشته
در رشادت با ابالفضلش رقابت داشته
جان عالم فدای شما بانو و فرزندان شما به ویژه عباس شما... بخدا خیلیها از روضه ی اُم البنین حاجت گرفتن، اگر کاری داشتن، گره خیلی کوری داشتن، به دست با کفایت ام البنین حاجت گرفتن، مادر ابالفضله، مگر میشه نگاه نکنه..
مادرِ باب الحوائج بوده و با این حساب
دامن او را گرفته هرکه حاجت داشته
میرسد از والدین اخلاق فرزندان ولی
این زن از اول به فرزندش شباهت داشته
*قنداقه ی عباس رو بغل گرفت مولا امیرالمؤمنین، اُم البنین منتظره ببینه چه واکنش و عکس العملی نشون میدن، دید امیرالمؤمنین دستای عباس رو میبوسن و گریه میکنه، اُم البنین فرمود: آقا ایرادی داره این دست ها؟ حضرت فرمود: نه.. پس چرا گریه می کنین؟ فرمود: همین دست ها رو یه روز کربلا از بدن جدا می کنن...
اول از عباسِ او اذن حرم را خواسته
هرکسی در کربلا قصد زیارت داشته
با کلام نافذش در روضهها حاضر شده
در زمین کربلا هر چند غیبت داشته
فاطمیه رفته و آمادۀ رفتن شده
بس که بر زهرای مرضیه محبت داشته
اصرار کرد: علی جان! دیگه منو فاطمه صدا نزن...چرا؟ چون هر وقت میگی:فاطمه! این بچه ها زانوهاشون رو بغل می گیرند،یاد مادرشون می افتند...
بعد زهرا آمده پس بعد زهرا میرود
اینچنین در مکتب مولا ولایت داشته
وقتی ابی عبدالله میخواست عازم سفر کوفه بشه، خیلیا اومدن مادر پسری خداحافظی و وداع کردن. اباالفضل اومد مقابل مادر ام البنین تا اومد جلو با مادر خداحافظی کنه، خانم خودش رو عقب کشید.. فرمود: عباسم مگه نمیبینی حسین داره نگاه می کنه مگه نمیدونی حسین مادر نداره....
دانه پاشیده برای کفتران قبر او
در مدینه هرکسی یک جو لیاقت داشته
به اُم البنين گفتن: خانوم! شما چهارتا بچه هات رو كربلا كشتن، چرا فقط ميگي: حسين! حسين! چرا عباس رو صدا نمي زني؟ يه جعفر بگو، يه عون بگو، گفت: اولاً من اين بچه هارو به دنيا آوُردم كه فدا حسين بشن، بعد هم اينكه من هر چه فكر مي كنم مي بينم بچه هاي من مادر كه دارن، اما حسينِ فاطمه مادر نداره.
با اینکه یاد داغ بچه هام اشکمو در میاره
با اینکه فکر عباسم مدام اشکمو در میاره
با اینکه این زخم بی التیام اشکمو در میاره
ولی من گریه میکنم برای تسلای فاطمه
گریه میکنم برای عزیزای فاطمه
گریه میکنم برای حسین جای فاطمه
گریه میکنم
با اینکه فکر دستای قلم اشکمو در میاره
با اینکه فکر سقای حرم اشکمو در میاره
با اینکه روضه ی صاحب عَلم اشکمو در میاره
ولی من گریه میکنم برای چشای تر رباب
گریه میکنم برای علی اصغر رباب
گریه میکنم برای دلِ مضطر رباب
گریه میکنم
من گریه میکنم برا زخم پیشونی حسین
گریه میکنم برا چشم بارونی حسین
گریه میکنم برای لبِ خونی حسین گریه میکنم
سفرۀ فاطمیه رو خانم اُم البنین داره جمع میکنه، از همه التماسِ دعا
بشیر وقتی صدا زد که همه ی پسرهات رو کشتن، یکی یکی اسم برد اُم البنین گفت از حسینم چه خبر؟! گفت عباست رو هم کشتن، خم به اَبرو نیاورد، گفت بشیر عباسم، پسرهام همه فدایِ عزیزِ زهرا، از حسین چه خبر؟!
یه وقت بشیر صدا زد: خانم! حسین رو هم کشتن، اُم البنین اینقده گریه کرد از حال رفت، وقتی بهوش آمد گفت بشیر تو حرف هات گفتی عمودِ آهن به فرقِ عباسم زدن، اینو دیگه باور نمیکنم، چه کسی جرات کرده عمود به سر عباس بزنه، گفت خانم آخه اول دستاشُ از بدن جدا کردن، گفت بازم باور نمیکنم ، تیغ به کف عباسم باشه کسی یارایِ مقابله کردنه باهاش رو نداشته و نداره، عرضه داشت آخه خانم شمشیر به دست نداشت، سوال کرد مگه کجا بوده؟ گفت خانم رفته بود آخه آب بیاره نانجیبا دورش کردن، مشکش رو سوراخ کردن.
#زبانحال
اینجا یه وقت دیدن اُم البنین رو خاک ها نشست هی صدا میزنه: حسین! زینب جان! رباب! سکینه جان! ببخشید من رو من شرمندۀ شما شدم، عباسم رو حلال کنید نتونست آب به خیمه ها برسونه، نتونست آب به لب های علی اصغر برسونه...اما اینجا شنیدن صدای ناله های سکینه داره میاد، هی ناله می زد،می گفت: اُمُّ البَنین تو منو حلال کن، آخه من مشک رو دادم دستِ عموم عباس... من عموم رو فرستادم میدان... هر کجا نشستی برا فرج امام زمانت هم ناله شو با خانوم اُم البنین بلند بگو: یا اباالفضل...
...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#️⃣ #فیش_روضه_ام_البنين
#️⃣ #حضرت_ام_البنين
#️⃣ #وفات_ام_البنین
...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
اللهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک...
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ
قسم به گریه ی صاحب عزایِ اُمِّ بَنین
من آفریده شدم با دعای اُمِّ بَنین
قسم به کعبه که از کعبه حُرمتم بیش است
چنان که سوختم از ماجرایِ اُمِّ بَنین
پس از ظهور اگر آمدم مدینه رفیق
قرارمان دَمِ ایوان طلایِ اُمِّ بَنین
به جانِ دستِ قلم،در جزا نمی سوزد
دلی که سوخت در نینوایِ اُمِّ بَنین
شبیه مشک اباالفضل می چکد اشکم
به پای غربتِ بی انتهایِ اُمِّ بَنین
به یادِ چادر زهراست،بالِ شان خاکی
کبوترانِ حریمِ هوایِ اُمِّ بَنین
*اُم البنین می اومد پشت بقیع می نشست، مدینه ای ها می اومدن،کربلایی ها می اومدن دورِ اُمُّ البَنین حلقه می زدند، بعد اُم البنین شروع می کرد روضه خواندن، یه جمله اُمُّ البَنین می گفت،زینب گریه می کرد،یه جمله زینب می گفت، اُمُّ البَنین گریه می کرد،اما اونی که اون وسط روضه رو به هم می ریخت ناله زدن های سکینه بود، ناله می زد، می گفت: اُمُّ البَنین منو حلال کن، من مشک رو دادم دستِ عموم عباس؛من مشک رو دادم دستِ اباالفضلت*
نخورد آب زمانی که روضه می خوانده
گرفته بوده یقیناً صدایِ اُمِّ بَنین
نیمه شب که کاروانِ ابی عبدالله از مدینه حرکت کرد،یه خورده که از شهر فاصله گرفت،دو نفر خودشون رو رساندند به قافله،یکی عبدالله بن جعفر بود،دست بچه هاشو گرفته بود رسوند به قافله،اینقدر زینب خوشحال شد،گفت:عبدالله خدا خیرت بده،دستِ خالی نیستم کربلا، قربونی هایِ منو هم آوردی، نکنه رباب هدیه داشته باشه من نداشته باشم، نکه نجمه هدیه داشته باشه من نداشته باشم،خدا خیرت بده...
نفر دوم هم، ابی عبدالله نگاه کرد دید یه خانوم بلند قامتی داره خودش رو میرسونه به قافله،نگاه کرد دید اُم البنینِ داره میاد،گفت:عباسم مادرتون داره میاد،با شما کار داره، چهار برادر اومدن، دور مادر حلقه زدن، ابی عبدالله داره از دور این منظره رو میبینه لذت میبره، اُم البنین شروع کرد صحبت کردن، گفت:عباسم!عونم،عزیزانم،دارید با حسین می روید سفر،اگه حسین برگشت حق دارید برگردید،اگه حسین برنگشت حق ندارید برگردید، نکنه شما باشید یه مو از سر حسین کم بشه، پای شما ایستادم برای اینچنین روزی. عباسم! نکنه من شرمنده ی فاطمه بشم، نکنه من خجالت زده بشم.
گذشت، گذشت،حالا از کربلا قافله برگشته،کربلایی ها از این طرف با محوریت زینب،مدینه ای ها از طرف دیگر با محوریت اُم البنین،راه باز کردن این دو مادر شهید رسیدن به هم،دست به گردن هم انداختن،نشستن زمین،ام البنین به زینب سر سلامتی میده، زینب به ام البنین، این دوتا شروع کردن برا هم روضه خواندن، هر کار کرد زینب که از عباس بگه،ام البنین نذاشت،هی می گفت:عباسم رو رها کن،از حسینم چه خبر؟ خیلی که اصرار کرد زینب گفت: بهت بگم ام البنین چه خبر شد؟ فقط بگم خوب شد کربلا نیومدی،برو ببین رباب رو چه حال و روزی داره، دیگه از زیر آفتاب نمیآد تو سایه، گفت: بیشتر توضیح بده زینب جان،گفت:آمدم بالای یک بلندی ایستادم دیدم دور حسینم حلقه زدن، نیزه دار با نیزه میزد،شمشیر دار با شمشیر میزد،اونی که شمشیر و نیزه نداشت سنگ میزد،اُم البنین! نگاه کردم دیدم پیرمردها دارن با عصا میزنند،حسین....
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدم من
یه گوشه ي گودال مادر و دیدم من
که رفته بود از حال دیر رسیدممن
اي كُشته ي گرسنه و تشنه
ابي عبدالله
حلقومتو سپردي به دشنه
ابي عبدالله
هر دفعه كه صدا زدي مادر
ابي عبدالله
سنگت زدن سياهيِ لشكر
ابي عبدالله
هر چقدر کار دارید با ام البنین،اسم رمز اینه،زن و مرد، هر چقدر امشب چشمت به دستایِ خانوم ام البنینِ،چشمت به عطایِ دستِ ام البنینِ، دستِ گدائیت رو بالا ببر،یک نفس،یک صدا،بگو: ای حسین....
خدایا! به آبروی اُم البنین مادرِ اباالفضل به دستاي قلم شده اباالفضل، این دو دستت رو بیار بالا، زن و مرد حاجت دارید، کاردارید، مریض دارید، فرج امام زمان، سلامتی مقام معظم رهبری، عاقبت به خیری جَوونا، حفظ نظام و کشورمون از بلایا همه با مادرش اُم البنین ناله بزنید: یا اباالفضل...
...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram
#️⃣ #فیش_روضه_ام_البنين
#️⃣ #حضرت_ام_البنين
#️⃣ #وفات_ام_البنین
...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
السَّلامُ عَلَیکِ یَا زَوجَةَ وَصِیِّ رَسَولِ الله، السَّلامُ عَلَیکِ یَا عَزِیزَةَ الزَّهرَاءِ عَلَیهَا السَّلام، اَلمُلَقَّبةُ بِأُمّ البَنِین وَ بَاب الحَوَائِج وَ السَّلامُ عَلَى أَولَادکِ الشُّهَدَاء وَ رَحْمَةُاللهِ وَ بَرَكاتُه
امشب به روضه ی بی بیِ ام البنین خیلی حواستون باشه... خود آقا قمر بنی هاشم داره ویژه نگاهتون میکنه...
ام البنین شدم که شوم یاور حسین
تا گل بیاورم، بشود پرپر حسین
یه بار اباالفضل العباس جنگ صفین زد به قلب لشکر همه رو تار و مار کرد، امیرالمؤمنین دستور داد عباس برگرده، همه خوشحال شدن جنگیدن عباس رو دیدن، گفتن: یا علی بذار یه بار دیگه پسرت بره وسط میدان، فرمود نه بسه، گفتند: چرا؟ فرمود: هذا ذُخرُ الحسَین، این ذخیره ی کربلای حسینه... اصلاً این بچه رو خدا به اُم البنین داد برا کربلا.
ام البنین شدم که شوم یاور حسین
تا گل بیاورم، بشود پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند دختران علی در برِ حسین
هستند مثل مادرشان مضطرِ حسین
آقا ابی عبدالله که عازم کربلا شد، خانوم اُم البنین به بچه هاش سفارش کرد.. با حسین رفتید بی حسین برنمیگردید. لذا هر چی خواستن خبر شهادت چهار پسرش تو کربلا رو بهش بگن زبان حالش این بود از حسینم برام بگید، وقتی آرام آرام بهش گفتن اشاره کرد"إنَّ أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءُ لِأبی عَبدِاللهِ الحُسین"همه پسرانم و هر آنچه در زیر آسمان است فدای حسین.
اولین بانی برپایی جلسات روضه ابی عبدالله خانم ام البنین بوده، میگه زن ها از منازلشون حرکت میکردن به سمت خانه ی اُم البنین، خانم خودش دم در می نشست بی بی زینب میومدن مجلس روضه میگرفتن.
شد شاملم دعای سحرهای فاطمه
روشن شدم به نور قمرهای فاطمه
در مکاشفه ای که مرحوم میرزای نائینی خانم ام البنین رو دیدن، بی بی فرمودن: میرزای نایینی اگر در شدائد و مصائب گرفتار شدی از یاد و ذکر من غافل نشید، صدیقهی طاهره خیلی به من آبرو داده.
لذا میرزای نایینی به شاگردانش دستور داده بود مشکلات بزرگی که گرفتار میشید از این ذکر غافل نشید، کدام ذکر؟ دَخیلَکِ یا مولاتی یا اُم البنین اَغیثینی.
تاج سر منند گُهرهای فاطمه
اولاد من کجا و پسرهای فاطمه
هستند هر چهار پسر، قنبر حسین
شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر که تک تک شان سر جدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
اُم البنین خودش رو کنیزِ بچه های فاطمه می دونست، بچه هاش رو هم فداییِ بچه های فاطمه...خدا رحمت کنه اون کسی رو که برا ام البنین بلند بلند گریه میکنه و زمزمه داره .. همه مادرا دوست دارن روزای آخرِ عمرشون پسرها و بچه هاشون دورش باشن، اُم البنین مادرِ چهارتا پسره، اما وقتی از دنیا رفت، یه دونه پسراش نبودند زیرِتابوتش رو بگیرند؟ این مادر خیلی غریبانه تشییع شد
جریان گرفته اند کنار ابوتراب
از آل هاشم اند، نه قوم بنی کِلاب
اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب
عباس من شده به علمداری انتخاب
او هست یک تنه، همه ی لشکر حسین
عهدی ست بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبسته ام به دلِ بچه های خود
اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
اینقدر عباس دعات میکنه امشب اومدی برا مادرش مجلس روضه و عزا گرفتی، همچین که خودِ عباس زمین افتاد ابی عبدالله اومد بالاسرش، آروم آروم این خون ها رو از جلو چشم عباس پاک کرد،عباسم چشماتُ باز کن، یهو همچین که چشمشُ باز کرد یه وقت دید از گوشه های چشم داره اشک میریزه، چرا گریه میکنی عباسم؟ آخه مادرش اُم البنین خیلی سفارش کرده بود، عباس با حسین میری با حسین بر میگردی .. صدا زد: حسین جان الان تو بالاسرم نشستی، تو سرِ منو به دامن گرفتی .. دارم چند ساعتِ دیگه رو میبینم .. به من بگو ساعتي ديگه كي ميخواد سرِ تو رو بغل كنه؟
ميخوام بگم: یا اباالفضل! هم باباش علي، هم مادرش زهرا، هم پيغمبر، هم امام حسن براي اين لحظه گريه كردن، اما هيچ كدوم از شما نديديد كسي نبود سرِ حسین رو از خاك بلند كنه، فقط حضرت زینب سلام الله علیها خواهر شما دید، آی دلای آماده میدونید چه صحنه ای رو بی بی دید؟ ديد شمر داره ميدوه سمتِ گودال"وَ الشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَی صَدْرِه" اي حسين... یا اباالفضل سر حسین رو به دامن نگرفتن سر بریده رو دست به دست گردوندن، نیزه به نیزه گردوندن، گاهی این سر می افتاد، تو تنور خولی بردن، عاقبت تو خرابه ی شام بردن.... هر کجا نشستی به نیت فرجِ امام زمان سه مرتبه ناله بزن: یاحسین!
...ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
✓سیمای حرم↶
http://eitaa.com/simaye_haram
✓حرز حرم↶
https://eitaa.com/herze_haram