eitaa logo
سیره علما و شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
5 فایل
کانالهای دیگرما @agha_tanha_nist @javane_hezbollahi ارتباط باما @Atash_be_ekhtiaar تبادل وتبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3123773444C713bafe6dd سیره علما و شهداء در سروش👇 sapp.ir/sire_o_sh
مشاهده در ایتا
دانلود
از هر جا که عبور می‌کنیم ، نام ِشهیدی می درخشد ! پس یادمـان باشد قدم به قدم را بدهکاریم به آنهــــایی که پل ِعبور ِما شدند در دنیا ... ۲ 🆔👇 @sire_o_sh
گر بوسه می‌فروشـد ، جانان به قیمتِ جـان مـا طالبیـم و خواهیـم آن را به جــــان خریـدن ... 🆔👇 @sire_o_sh
خدایــا . . . مرا بخاطر گناهانی که در طـول روز با هزاران قدرت عـقل توجیه‌شان می‌ڪنم ببخــــــش ... "شهید مصطفی چمران" 🆔👇 @sire_o_sh
تو ای زیبــاتریـن ... تصویرِ سجـده در دل ِسنـگر برایم چفیه وتسبیح وآتش را مصور کن 🆔👇 @sire_o_sh
می بینی ؟ می شنـــوی ؟ هـنوز در ڪربلاییم هنوز عاشوراست هـنوز هم حرملہ هـا ڪودڪی را گلو می درند اما این بار نامش ذڪریاست 🆔👇 @sire_o_sh
بازو و پهلوی عشاق شما خونی بود بس که بودند به یادت شهدا ❣😔 🆔👇 @sire_o_sh
چه لبخندی زدی وقتِ گذشتن عجب آسوده‌ای هنگام رفتن . . . شهادت : 21 بهمن 64 فاو ؛ عملیات والفجر هشت 🆔👇 @sire_o_sh
وصیت می ڪنم : قلب های خـود را بـرای گـریه ڪردنِ مصیبت ائمه عـادت دهـید ؛ بگذارید خون گریه ڪند قلب‌هایتان ، گـریه برای ائمـه ثـواب دارد ... وقتـی ڪہ مصیبت می خواندید به مصیبت حضرت فاطمـه زهـرا (س) ڪہ رسیـد ؛ یـاد مـرا بنماییـد ... ۱۳۶۲ 🆔👇 @sire_o_sh
«النظر الى وجه العالم عبادة» امام خامنه ای: من سال ۱۳۳۷ که به قم آمدم،از همان ابتدا به خانه حضرت آیةالله بروجردی می آمدم و می نشستم و فقط به چهره حضرت آقا نگاه می کردم تا ثواب ببرم 🆔👇 @sire_o_sh
🔻می‌دانيد اين پنج نمازی كه در روز می‌خوانيد چيست؟ در روايتی نيكو و لطيف، ضمن تمثيلی، حكمت نماز ذكر شده است: اگر يك انسان در بيست و چهار ساعت، پنج بار سر تا پايش را بشويد، آيا باز هم كثيف می‌ماند؟ هرگز! معنای پنج بار نيز همين است. پنج نوبت روح و دل و جان خود را شست وشو ده تا دائماً پاكيزه بمانی. 🆔👇 @sire_o_sh
سؤال: برای توفیق نماز شب، صبح «به جماعت» در اول وقت و توجه داشتن به ذات اقدس حضرت ربوبی چه کنیم؟ ✅آیت الله بهجت قدس سره: در اوقات توفیق، مسامحه(تنبلی) نکنید، در سایر اوقات موفق می‌شوید. 🆔👇 @sire_o_sh
یک روز همان‌طور که سرگرم کار روی نیروهای گردان حمزه در محوطه‌ دوکوهه بودیم، حاج احمد از راه رسید. او می‌خواست با محک زدن بچه‌ها بفهمد که آموزش‌های ما تا چه اندازه توانسته برای آنها مثمر ثمر باشد؛ به همین منظور، به یکی از بچه بسیجی‌ها گفت «برادر جان، شما بیا و برای من توضیح بده که ظرف این مدت چه آموزش‌هایی دیدین؟» آن بنده‌ خدا با دیدن حاج احمد و هیبت خاص او، دست و پایش را گم کرده و نتوانست توضیحات قابل قبولی ارائه دهد. وقتی او از تشریح محورهای آموزشی عاجز ماند، حاجی خیلی عصبانی شد، طوری که بلافاصله دستور داد، او روی زمین سیمانی میدان صبحگاه سینه خیز برود. بعد از اینکه تنبیه تمام شد، حاج احمد جلو رفت و او را در آغوش گرفت، صورتش را بوسید و گفت «برادر جان، تموم این سخت گیری‌ها به خاطر اینه که می‌خوایم توی عملیات، حتی المقدور کمترین تلفات رو داشته باشم. منم شما رو تنبیه نکردم، کمی تمرین دادم». ظهر، وقت ، دیدم حاج احمد وضو گرفت و رفت پشت سر همان بچه بسیجی ایستاد و به او اقتدا کرد. نمازش را خواند. او با این کار، ضمن زیر پا گذاشتن غرور خود، به همه ما درس خوبی آموخت." 🆔👇 @sire_o_sh