از هر جا که عبور میکنیم ،
نام ِشهیدی می درخشد !
پس یادمـان باشد
قدم به قدم را بدهکاریم
به آنهــــایی که
پل ِعبور ِما شدند در دنیا ...
#مردان_بی_ادعا
#پل_معلق_شهید_کلهر
#عملیات_بیت_المقدس۲
🆔👇
@sire_o_sh
گر بوسه
میفروشـد ،
جانان به قیمتِ جـان
مـا طالبیـم و خواهیـم
آن را به جــــان خریـدن ...
#فرمـانده_دلهـا
#شهید_حسین_خرازی
🆔👇
@sire_o_sh
خدایــا . . .
مرا بخاطر گناهانی که
در طـول روز
با هزاران قدرت عـقل
توجیهشان میڪنم
ببخــــــش ...
"شهید مصطفی چمران"
#شبتـون_شهـدایی
🆔👇
@sire_o_sh
تو ای زیبــاتریـن ...
تصویرِ سجـده در دل ِسنـگر
برایم چفیه وتسبیح وآتش را مصور کن
#نماز_اول_وقت
#سفارش_یاران_آسمانی
🆔👇
@sire_o_sh
می بینی ؟
می شنـــوی ؟
هـنوز در ڪربلاییم
هنوز عاشوراست
هـنوز هم حرملہ هـا
ڪودڪی را گلو می درند
اما این بار نامش ذڪریاست
#شهـید_هفت_ساله
#شهـید_ذڪریا_بدر_الجبار
#اللهـم_عجل_لولیڪ_الفرج
#لعن_الله_آل_سعود
🆔👇
@sire_o_sh
بازو و پهلوی عشاق شما خونی بود
بس که بودند به یادت شهدا #یازهرا
#رزقنا_الله
#محبتشباهتمیاره❣😔
🆔👇
@sire_o_sh
چه لبخندی زدی وقتِ گذشتن
عجب آسودهای هنگام رفتن . . .
شهادت : 21 بهمن 64
فاو ؛ عملیات والفجر هشت
#شهید_محمدرضا_حقیقی
#یاد_شهدا_با_صلوات
#شبتون_شهدایی
🆔👇
@sire_o_sh
وصیت می ڪنم :
قلب های خـود را
بـرای گـریه ڪردنِ
مصیبت ائمه عـادت دهـید ؛
بگذارید خون گریه ڪند قلبهایتان ، گـریه برای ائمـه ثـواب دارد ...
وقتـی ڪہ مصیبت می خواندید
به مصیبت حضرت فاطمـه زهـرا (س)
ڪہ رسیـد ؛ یـاد مـرا بنماییـد ...
#شهید_محمد_نیک_بین
#شهادت_عملیات_خیبر۱۳۶۲
#ما_بچههای_مادر_پهلو_شکستهایم
🆔👇
@sire_o_sh
🔻میدانيد اين پنج نمازی كه در روز میخوانيد چيست؟
در روايتی نيكو و لطيف، ضمن تمثيلی، حكمت نماز ذكر شده است: اگر يك انسان در بيست و چهار ساعت، پنج بار سر تا پايش را بشويد، آيا باز هم كثيف میماند؟ هرگز! معنای پنج بار #نماز نيز همين است. پنج نوبت روح و دل و جان خود را شست وشو ده تا دائماً پاكيزه بمانی.
#شهید_بهشتی
#درس_اخلاق
🆔👇
@sire_o_sh
سؤال: برای توفیق نماز شب، #نماز صبح «به جماعت» در اول وقت و توجه داشتن به ذات اقدس حضرت ربوبی چه کنیم؟
✅آیت الله بهجت قدس سره: در اوقات توفیق، مسامحه(تنبلی) نکنید، در سایر اوقات موفق میشوید.
#درس_اخلاق
🆔👇
@sire_o_sh
یک روز همانطور که سرگرم کار روی نیروهای گردان حمزه در محوطه دوکوهه بودیم، حاج احمد از راه رسید. او میخواست با محک زدن بچهها بفهمد که آموزشهای ما تا چه اندازه توانسته برای آنها مثمر ثمر باشد؛ به همین منظور، به یکی از بچه بسیجیها گفت «برادر جان، شما بیا و برای من توضیح بده که ظرف این مدت چه آموزشهایی دیدین؟»
آن بنده خدا با دیدن حاج احمد و هیبت خاص او، دست و پایش را گم کرده و نتوانست توضیحات قابل قبولی ارائه دهد.
وقتی او از تشریح محورهای آموزشی عاجز ماند، حاجی خیلی عصبانی شد، طوری که بلافاصله دستور داد، او روی زمین سیمانی میدان صبحگاه سینه خیز برود.
بعد از اینکه تنبیه تمام شد، حاج احمد جلو رفت و او را در آغوش گرفت، صورتش را بوسید و گفت «برادر جان، تموم این سخت گیریها به خاطر اینه که میخوایم توی عملیات، حتی المقدور کمترین تلفات رو داشته باشم. منم شما رو تنبیه نکردم، کمی تمرین دادم».
ظهر، وقت #نماز، دیدم حاج احمد وضو گرفت و رفت پشت سر همان بچه بسیجی ایستاد و به او اقتدا کرد. نمازش را خواند. او با این کار، ضمن زیر پا گذاشتن غرور خود، به همه ما درس خوبی آموخت."
#درس_اخلاق
#حاج_احمد_متوسلیان
🆔👇
@sire_o_sh