🔸 روسری قرمز
هنوز ازدواج نکرده بودیم
تو یکی از سفراش همراش بودم
تو ماشین یه هدیه بهم داد!
اولین هدیه ش به من بود ...
خیلی خوشحال شدم
همونجا بازش کردم ، روسری بود ...
یه روسری قرمز با گلای درشت !!
جا خورده بودم
با لبخند و شیرین گفت :
"بچهها دوست دارن با روسری ببیننت"
میدونستم که بهش ایراد میگیرن
که چرا خانومی رو که بی حجابه
با خودت میاری...؟
خیلی سعی میکرد منو به بچهها نزدیک کنه
می گفت :
" ایشون خیلی خوبن
اینطور که شما فکر میکنید نیست!
به خاطر شما میان اینجا
و میخوان از شما یاد بگیرن...
انشاءالله خودمون یادش میدیم "
نگفت این حجابش درست نیست...!
نگفت مثه ما نیست…!
نگفت فامیلش چنین و چنان هستن!
این رفتارش خیلی روم اثر گذاشت
اون منو مثه یه بچهی کوچیک
قدم به قدم جلو برد و به اسلام آورد ...
نُه ماهِ زیبا با هم داشتیم ...
✍ راوی: خانم غاده جابر (همسرشهید)
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
#عاشقانه_شهدا
🆔👇
@sire_o_sh
#عاشقانه_شهدا ❣
محمد در آخرین پیامک ،
برایم نوشته بود :
« هرجا باشم عاشقتـم
ایران باشم یا خارج ،
هرجا باشم عاشقتـم...»
میگفت همسرِ سادات داشتن
هم خوب است و هم سخت ...!
فکر اینکه همسرت دختر حضرت زهرا (س)
است ، اجازه بدرفتاری را به آدم نمی دهد
و از طرفی قدمهایش برڪت زندگی است.»
محمد خیلی خوش اخلاق بود ، واقعا
اگر بگویم اخم او را ندیدم گزافه نیست ،
حتی وقتی در معراج شهدا برای آخرین بار
او را دیدم همان لبخندِ زیبا و همیشگی را
روی لب داشت ...
خدا را شڪر میڪنم
که محمد من هم "شهید" شد
چون او شهادت را دوست داشت
خیلی شهادت را دوست داشت ...
✍ به نقل از همسر شهید
#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_محمد_کامران
🆔👇
@sire_o_sh
🔸 روسری قرمز
هنوز ازدواج نکرده بودیم
تو یکی از سفراش همراش بودم
تو ماشین یه هدیه بهم داد!
اولین هدیه ش به من بود ...
خیلی خوشحال شدم
همونجا بازش کردم ، روسری بود ...
یه روسری قرمز با گلای درشت !!
جا خورده بودم
با لبخند و شیرین گفت :
"بچهها دوست دارن با روسری ببیننت"
میدونستم که بهش ایراد میگیرن
که چرا خانومی رو که بی حجابه
با خودت میاری...؟
خیلی سعی میکرد منو به بچهها نزدیک کنه
می گفت :
" ایشون خیلی خوبن
اینطور که شما فکر میکنید نیست!
به خاطر شما میان اینجا
و میخوان از شما یاد بگیرن...
انشاءالله خودمون یادش میدیم "
نگفت این حجابش درست نیست...!
نگفت مثه ما نیست…!
نگفت فامیلش چنین و چنان هستن!
این رفتارش خیلی روم اثر گذاشت
اون منو مثه یه بچهی کوچیک
قدم به قدم جلو برد و به اسلام آورد ...
نُه ماهِ زیبا با هم داشتیم ...
✍ راوی: خانم غاده جابر (همسرشهید)
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران
#عاشقانه_شهدا
#سالروز_ازدواج_امیر_المومنین_و_حضرت_زهرا_س
🆔👇
@sire_o_sh