🌹سید شهیدان اهل قلم:
قدرت حقیقی اینجاست
دست خدا با جماعتی است که بر محور حق گرد آمده اند و اصلا #وحدت جز در میان موحدین تحقق نمی یابد...
#آسیدعلیخامنهای
#آسیدمرتضیآوینی
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
❤️چقدر فاصله افتاد بين ما با تو..
چقدر شعر سروديم بي صدا با تو..
چقدر ساده و خوشبخت راه پيموديم
ميان راه نجف تا به كربلا با تو..
دفاع كرده اي از عمه ، ليك مي گفتي
سرم فداي سرت عمه ، خيمه ها با تو
حفاظ كشتيِ اين انقلاب در دستت
چه رازهاست به چشمان نا خدا با تو..
صبور و ساده چوسروي، رها چو دريايي
غرور ، تا به ابد هست همنوا با تو..
برو سفر به سلامت شكوهِ بي تكرار
كه هست در همه لحظه ها خدا با تو..
#شهید_سردار_سلیمانی
#شبتون_شهدایی
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
🔴 محبت اگه محبت واقعی باشه تو همه حالات هم محبت هست،
شب اومد خونه چشماش از بیخوابی قرمز شده بود. رفتم سفره بیارم نذاشت. گفت: امشب نوبت منه، تو استراحت کن گفتم:تو بعد از این همه وقت خسته و کوفته اومدی... نذاشت حرفم تموم بشه بلند شد و غذا رو آورد. بعد غذای مهدی رو با حوصله بهش داد و سفره رو جمع کرد. بعد چایی ریخت و گفت: «بفرما».
شهید_همت
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
بارها و بارها این خاطرات را بخوانیم
🌹 #شهید_حسین_لشگری
خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد.
وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟
و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را مرور می کردم.
سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت،
#قرآن را کامل حفظ کرده بود،
زبان انگلیسی می دانست
و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
🌹حسین می گفت:
از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!
🌹بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود!
عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم،
این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
✍️خاطرات دردناک رزمنده آزاده ناصر کاوه
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
🌹میرفت به خانهی حاج احمد، باغچهشان را شخم میزد؛ درختها را هرس میکرد؛ روی حیاط گل میکاشت.
میگفت: احمد خیلی از گرههای زندگی من را باز میکند.
همسر احمد در خواب دیده بودش که دارد گرههای یک طناب را باز میکند. گفته بود گرههای زندگی حاج قاسم را باز میکنم.
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
🌹هیچ نمازی ندیدم که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند ...
🌹سردار شهید احمد کاظمی به روایت سردارشهید حاج قاسم سلیمانی
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
بخشی از وصیتنامه ی
شهید حاج قاسم سلیمانی:
من با این پاها در حَرمت پا گذاردهام، دورِ خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع كردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛
افتادم و بلند شدم.
امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمتِ آن حریمها، آنها را ببخشی...
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
🌱 شهید احمد کاظمی: برای خوشایند هیچ کس جنهم نروید.
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
#برشی_از_کتاب
خاطره «مگه من شاهم...»
✍ماشین که ایستاد فوری پیاده شدم و در را برای حاجی باز کردم.
به خیال خودم می خواستم پیش مهمان های حاج قاسم کلاس کار را حفظ کنم.وقتی پیاده شد،با اخم نگاهم کرد.
نگذاشت برای بعد،همان جا ناراحتی اش را بروز داد و عصبانی گفت:کی به تو گفت این کار رو بکنی؟!آرام گفتم:خب حاجی!دیدم مهمون دارید،بَده.
همان قدر عصبانی ادامه داد:مگه من شاهم که در رو برام باز می کنی؟!هیچ وقت این طور عصبانی ندیده بودمش.
📚 منبع: کتاب سلیمانی عزیز۲ ص ۱۱۰
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
💠 شهیدی که در #فاطمیه با پهلوی خونین آسمانی شد🕊
شهید تلاش میکرد از جهات مختلف اخلاقی و انسانی خود را به کمال برساند، از بارزترین ویژگیهای اخلاقی ایشان، روحیه جهادی و خستگی ناپذیر بودن، اخلاص و فروتنی بود.
یک بار به شوخی به همسرم گفتم که آقا مصطفی شما دلت برای من و بچهها تنگ نمیشود؟ لبخندی زد و گفت شما عزیزترینهای من هستید❤️، زهرا خانم ۳ ساله و خیلی خوش زبان بود و شهید خیلی به او علاقه داشت. در یکی از بدرقهها دیدم آقا مصطفی از وسطهای کوچه غیبش زد، نگران شدم و جلوتر رفتم، متوجه شدم که پشت یک کامیون گوشهای ایستاده و گریه میکند.😢
علاقه خیلی خیلی زیادی به سردار سلیمانی داشت. چندین بار سعی کرده بود با حاج قاسم عکس بیندازد. هر وقت هم برایم میفرستاد به خنده میگفتم هر کسی با سردار عکس بگیرد شهید میشودها...🕊
او مداح بود و ارادت خاصی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشت و در ایام فاطمیه با پهلویی شکسته به شهادت رسید.💔
شهید مصطفی متولد سال ۱۳۶۱ بود و ارادت خاصی به امام خامنهای داشت، همیشه میگفت جانم فدای رهبر. در وصیت نامه، شهید توصیه اکید به پیروی از ولایت فقیه داشت.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#شهید_مصطفی_زال_نژاد
روایت همسرشهید
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
❣ #عــند_ربـهم_یــرزقون
🌹شهـــید محمود کاوه:
فرمانده بود اما برای گرفتن غذا مثل بقیه رزمندهها توی صف میایستاد، سر صف غذا هم جلوییها به احترامش کنار میرفتند، میخواستند او زودتر غذاش رو بگیره او هم عصبانی میشد، ول میکرد و میرفت، نوبتش هم که میرسید آشپزها غذای بهتر براش میریختند او هم متوجه میشد و میداد به پشت سریش...
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2
#شهــــــــدا
کبوترانی که سکوی پروازشان
سیم خاردار و #معراجشان خط مقدّم بود
همان بی بدیلانی که با رنگ خون
صفحه عاشقـــانه زندگی را نقاشی کردند
وبا زمزمه #یابن_الحسن دعوت یار لبیک گفتند
التماس دعا
🆔👇👇👇
@sire_o_sh
https://eitaa.com/joinchat/1812332544C6f247075b2