eitaa logo
سیره فرزانگان
1.4هزار دنبال‌کننده
497 عکس
251 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بشارتی به شیعیان امیرالمومنین! عارف صاحبدل مرحوم حاج شیخ جعفر مجتهدی می‌فرمودند: در ایام اقامت در نجف اشرف یک روز که مشغول تلاوت قرآن بودم به این آیه برخورد نمودم که: (کل نفس بما كسبت رهينة الآ أصحاب اليمين) به فکر افتادم که اصحاب یمین چه کسانی هستند که در روز قیامت همه در گرو اعمالشان می‌باشند الا آنها؟ هر چه جستجو کرده و مراجعه نمودم متوجه این مطلب نشدم تا این که خدمت حضرت امیر(ع) رسیدم و به آقا عرض کردم: مولای من! اصحاب یمین چه کسانی هستند که در گرو عمل شان نمی‌باشند؟ حضرت فرمودند: شیخ جعفر شما که اهل حساب و عدد هستید، چطور کلمه یمین را حساب نکردید؟ هنگامی که کلمهِ یمین را به حروف ابجد حساب کردم متوجه شدم که عدد ۱۱۰ حاصل می‌شود، در آن موقع فهمیدم که کل نفس بما كسبت رهينه الآ شیعیان حضرت علی، یعنی فردای قیامت همه گرفتار حساب و کتاب اعمالشان هستند، مگر شیعیان و پیروان حضرت امیرالمؤمنین(ع) که به عنایت و شفاعت حضرت مولا، حساب و کتابی بر آنها نیست. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: لاله ای از ملکوت- شرح حال و کرامات عارف صاحبدل حاج شیخ جعفر آقای مجتهدی- نشر لاهوت، https://eitaa.com/sirefarzanegan
📖بخشی از دست نوشته آیت الله العظمی حاج آقا لطف الله صافی گلپایگانی قدس سره 🔹در قدردانی از مقام پدر و مادر در مناجات با خداوند متعال 🤲خدایا اکنون که از انعام تو صاحب فرزند شده‌ام، بحقوق بزرگی که پدر و مادر عزیزم بمن دارند، و زحماتی را که در تربیت من متحمّل شده‌اند، بیشتر واقف می‌شوم و می‌فهمم که در اداء حق آنها بسیار مقصرم. 🤲خدایا تو به آنها در دنیا و آخرت، عوض عطا فرما و رنج و زحمت‌های بسیارشان را جبران ساز، و مرا از عقوق والدین، خلاصی و نجات کرامت کن. 🤲خدایا من اقرار دارم که پدر و مادرم آنچه را که توانسته اند در تربیت و احسان به من انجام داده‌اند (فارحمهما کما ربّیانی صغیراً) سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: محضرِ آفتاب- نکوداشت مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله العظمی حاج آقا لطف الله صافی گلپایگانی- محسن اکبری شاهرودی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
خاطراتی از استاد آیت الله احمد امین شیرازی! پس از اینکه توفیق نصیب شد و از شیراز برای ادامه تحصیل به قم مشرف شدم، خیلی دوست داشتم اساتید طراز اول قم را از نزدیک ببینم. از جمله این اساتید شیخنا الاستاد مرحوم احمد امین شیرازی بود. در ضمن مراجعاتی که به کتاب صرف روان ایشان داشتم اشکالاتی به ذهنم آماده بود و این نیز مزید بر علت بود که به محضر ایشان ارائه دهم. روزی در مدرسه دارالشفاء خدمت ایشان رسیدم و بعد از عرض ادب و احوال پرسی جسارت کرده و برخی از اشکالات خود را بازگو کردم استاد مکثی کردند و فرمودند فردا کتاب را بیاورید و از روی کتاب اشکال را بیان کنید، امتثال امر کرده و فردا مجددا خدمت آن استاد متواضع رسیدم و اشکال خود را مطرح کردم ایشان پذیرفتند و فرمودند در چاپ بعد اصلاح خواهم کرد. پس از آن صحبت از درس خصوصی بلاغت ایشان شد و به حقیر اجازه حضور دادند. این درس با محوریت کتاب «البلیغ فی المعانی و البیان و البدیع» برگزار می‌شد و به علت اشتغالات ایشان، کلاس در روزهای پنج شنبه بعد از نماز عصر در مدرس امام ره مدرسه دارالشفاء برگزار می‌شد.برای من خیلی درس آموز بود که استادی در سن هفتاد و چند سالگی (استاد متولد ۱۳۱۹ بودند در آن سال‌ها یعنی اوایل دهه نود حدود ۷۳ سال داشتند) روزهای پنج شنبه در روز تعطیل و ساعت استراحت به خود زحمت می‌دهد و تا دارالشفاء می‌آید و برای چند طلبه (حدود ۷ نفر) درس بلاغت می‌گوید آن هم از کتابی که حدود ۴۰ سال قبل از آن را تألیف کرده بود (بدون هیچ گونه بهره مادی و دنیایی حتی کرایه تاکسی و... هم خودشان می دادند) بعد از حدود دوسال درس البلیغ که از سال‌ها قبل شروع شده بود به پایان رسید. بعد از البلیغ بنده و برخی از دوستان درس به استاد فقید پیشنهاد درس عروض و قافیه دادیم و استاد نیز پذیرفتند . حضرت استاد این دو علم را از محضر مرحوم استاد ادیب نیشابوری ثانی آموخته بود و تقریرات درس ادیب را داشتند.و از روی آن برای ما املاء می‌کردند و ما در دفتر یادداشت می‌کردیم. درس عروض در تاریخ ۱۴ آبان نود و چهار آغاز شد و تا ۱۴ آذر نود و هشت ادامه داشت. به ضمیمه دو سال درس بلاغت حدود هفت سال ظهرهای پنج شنبه ما محضر استاد فقید حاضر می‌شدیم و علاوه بر درس ادبیات از ایشان درس اخلاق، ادب ، ایمان ، تواضع می‌آموختیم.داب استاد این بود که در پایان هر جلسه درس یک حدیث اخلاقی می‌خواندند و آن را شرح می‌کردند و به تناسب در ضمن آن اشعار فارسی مناسب می‌خواند. این روش به طلبه می‌آموخت که ادب فقط ادب درسی نیست و باید ادب نفسی هم باشد. در ضمن مدت شاگردی محضر ایشان مطالب ناب فراوانی ایراد می‌کردند که برخی که در خاطر دارم را به طور کوتاه عرض می‌کنم تذکرة لنفسی و لاخوانی الطلبة: ١.استاد امین همیشه در ابتدای کلاس درس جلسه قبل را می‌پرسیدند و این باعث می‌شد شاگردان با آمادگی بیشتری در کلاس حضور داشته باشند. حتی وقتی به بیان حدیث می‌رسیدند از حدیث هفته قبل سوال می‌کردند. ۲.نسبت به اهل بیت (ع) علاقه وافری داشتند بارها و بارها دیدیم که اسم حضرات معصومین علیهم السلام که می‌برند از شدت علاقه حالت بغضی در گلویشان جمع می‌شد. ۳.نسبت به حضور منظم در درس خیلی تاکید داشتند یادم هست یه وقت بنده آخر هفته‌ای که قرین با تعطیلات بود مشهد مشرف شده بودم و در درس استاد غیبت کردم بعد از بازگشت استاد مرا مواخذه کردند که درس واجب است و زیارت مستحب، نباید درس را تعطیل می‌کردید. ۴.می‌فرمودند: درس خواندن مثل حلیم پختن است و همان طور که باید هنگام پخت حلیم ، آن را مرتب هم زد تا آماده شود درس را هم مرتب باید هم زد تا خوب پخته شود. ۵.می‌فرمودند : اگر (در جلسات وعظ و.. ) نصیحت با شعرهای متناسب صورت گیرد خیلی موثر است و برای نمونه این شعر را خواندند: سنگ بدگوهر اگر کاسه زرین شکند قیمت سنگ نیافزاید و زر کم نشود ۶.درباب سختی‌های تحصیل علم می‌فرمودند مرحوم ادیب این بیت معروف را می‌خواندند: به هوس راست نیاید به تمنی نشود کاندرین راه بسی خون جگر باید خورد «روحشان شاد ، یادشان گرامی و راهشان پر رهرو» اللهم احشره مع اولیائه محمد و آل محمد و جعله فی اعلی علیین. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال دروس و بحوث، حجت الاسلام احمدی، ۱۴۰۲/۱۱/۶ https://eitaa.com/sirefarzanegan
خدایا ما را با آقای صلواتی محشور کن! حضرت آیت‌الله العظمی سبحانی حدود چهل سال قبل، که پس از درس خدمتشان رسیدم وقتی متوجه شدند فرزند مرحوم والد- آیت الله شیخ غلامرضا صلواتی- هستم، ابراز محبت داشتند و فرمودند: خدایا ما را با آقای صلواتی محشور کن! و پس از اقامه نماز بر پیکر مرحوم والد هم فرمودند: ایشان همراه با آیت‌الله ستوده، دروس حوزه را بدون سر و صدا تدریس کرده از جهت علم منتهی و از نظر تقوا زبان من عاجز است. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵ https://eitaa.com/sirefarzanegan
مقید به سحرخیزی در طول عمر خود بودند! درمدت بیماری که همه فرزندان‌ در خدمت والد- مرحوم آیت الله شیخ غلامرضا صلواتی- بودیم، تقیدشان حتی در بیماری به بیداری در سحر و بین الطلوعین را می‌دیدیم.ایشان مصداق بارز آیه شریه «و بالاسحار هم یستغفرون» بودند و این حالت از خصوصیات ایشان حتی از ابتدای نوجوانی بود که قبل طلوع آفتاب قرائت قرآن، خصوصا با قرآنی که منتسب به پدربزرگوارشان بود و همین‌طور قبل از نماز صبح نافله شب و مناجات داشتند و در سه دهه اخیر هم توفیق اقامه نمازِ جماعتِ صبح، در حرم کریمه اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه (س) را داشتند، و قبل ازآن نیز اقامه نماز صبح در مسجد حضرت فاطمه زهرا(س) (مسجد آبشار)را داشتند. در نهایت روح پرفتوح ایشان در ساعات اولیه شب جمعه (۳۱ شهریور ۱۴۰۲) در آستانه شهادت حضرت امام حسن عسکری (ع) به ملکوت پیوست. نکته دیگر درباره ایشان همان تواضع و بدون ادعا بودن ایشان است که تا همین اواخر نیز مورد عنایت و توجه مراجع بود که عمدتا همدوره‌شان بودند. مرحوم آیت‌الله العظمی تبریزی به بنده فرمودند: آیت الله صلواتی از ابرار است! مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی محبت ویژه‌ای نسبت به مرحوم والد داشتند و می‌فرمودند آقای صلواتی حتی اسم‌شان مذکّر صلوات است. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵ https://eitaa.com/sirefarzanegan
گفتم شاید خلاف نظر واقف باشد! یکی از خادمان مدرسه حجتیه- که پیرمردی بلند قد و خمیده بود- ابتدای طلبگی‌ام در سال ۱۳۵۲ شمسی برای بنده نقل می‌کرد: پدر شما- مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- زمانی که جوان و مجرد بودند و در این مدرسه حجره داشتند، یک شب که دیروقت بود و مغازه‌ها تعطیل شده بودند، به بنده مراجعه کردند و گفتند: لامپ حجره من سوخته، اگر لامپی در انبار است، بدهید! یک لامپ به ایشان دادم. پس از ساعتی که در حیاط مدرسه قدم می‌زدم، متوجه شدم چراغ گردسوزی در حجره آقای صلواتی روشن، و با آن مطالعه می‌کند. پرسیدم: لامپ جدید سالم نبود؟ ایشان با اصرار بنده پاسخ دادند: دیدم لامپ قبلی مثلا ۴۰ وات است و لامپ جدید ۶۰ وات، گفتم مبادا این خلاف نظرِ واقفِ مدرسه باشد، لذا لامپ قوی‌تر را استفاده نکردم! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵ https://eitaa.com/sirefarzanegan
رحلت جانسوز عقیله بنی هاشم، پیام آور عاشورا و کربلا، حامل فصاحت امام علی "علیه السلام" و صاحب صبر جلی، حضرت زینب کبری "سلام الله علیها" تسلیت باد!
کیست این زن... کیست این زن، اینکه‌بر بالای‌منبر ایستاده در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده کیست این زن، اینکه با تیغ زبان آتشینش روبه‌روی صاحبان سبحه و زر ایستاده گرچه از دشمن فراوان زخم‌خورده داغ‌دیده مثل کوهی باز هم الله‌اکبر، ایستاده گاه بالای سر سرهای بی‌تن گریه کرده گاه بالای سرِ تن‌های بی‌سر ایستاده در کلامش خشم‌و آرامش‌تو گویی تواَمانند آری آری آن طرف انگار حیدر ایستاده کیست این زن، زینب کبراست یا زهرای ثانی این‌که در این مسجد بی‌بام و بی‌در ایستاده زن مگو، بنت‌الجلال اخت‌الوقاری آسمانی مثل کوه محکمی پشت برادر ایستاده با وجود آن همه زخم زبان از اهل کوفه راست‌قامت عین عباس دلاور ایستاده خم به ابرویش نیامد از ملامت‌های دشمن بر سر حکم الهی چون پیمبر ایستاده کیست این‌زن، اینکه چون‌سروی میان‌آتش‌و دود با وجود آن همه داغ مکرر ایستاده شام، تاریک است و خیل کوفیان در شب شناور زینب اما مثل ماهی روی منبر ایستاده زینب است این دختر حیدر که از مردان عالم آری آری، یک سر و گردن فراتر ایستاده پرچم شاه شهیدان تا ابد بالاست بالا بر سر پیمان خود تا صبح محشر ایستاده سعید بیابانکی https://eitaa.com/sirefarzanegan
در همه احوال خدا را شاکر بودند! صبر و رضای مرحوم پدر- آیت‌ الله غلامرضا صلواتی- در مقابل قضا و قدر الهی و بلایا در این دنیا مثال زدنی بود. ایشان چند سال آخر به علت پادرد شدید و ضعف عمومی از منزل بیرون نمی‌رفتند مگر برای بیمارستان یا دکتر، بدن ایشان به شدت ضعیف شده بود، حتی در مقطعی بینایی‌شان را از دست دادند که الحمدلله به دعای مؤمنین و علما و برکت تربت سیدالشهدا، آب زمزم، آب فرات و مصرف بعضی دارو‌ها بینایی شان تاحدودی برگشت. همینطور این اواخر به علت مشکلات گوارش و ریه در مقطعی تغذیه ایشان از طریق بینی به معده بود، این امور برای ما فرزندان ایشان خیلی سخت و غیر قابل تحمل بود، اما ندیدیم این عالم بزرگوار گله و شکایتی کنند و همیشه و در همه حال شاکر خداوند متعال بودند و هروقت می‌پرسیدیم حال مبارک خوبه؟ می‌فرمودند: «الحمدلله علی کل حال» و تذکر می‌دادند که حضرات معصومین صلوات‌الله علیهم اجمعین در جواب احوالپرسی زمانی که در صحت بودند، می‌فرموند: «الحمدلله»، وقتی کسالت داشتند در جواب احوالپرسی «الحمدلله علی کل حال» می‌فرمودند؛ لذا رفتار ایشان آرامش برای همه ما بود و باعث کاهش نگرانی می‌شد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵ https://eitaa.com/sirefarzanegan
با درد شدیدِ پا می‌ایستادند و سینه می‌زدند! زمانی که مرحوم پدر- آیت الله غلامرضا صلواتی- در مسجد رضائیه اقامه جماعت داشتند در مراسم‌هایی که پس از نماز جماعت برای عزاداری اهل‌بیت برپا می‌شد، زمانی که در آن جلسات حضور پیدا می‌کردند برای سینه زنی با اینکه درد پای شدید داشتند، ایستاده عرض ادب کرده و سینه می‌زدند.  سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵ https://eitaa.com/sirefarzanegan
شهادت حضرت زینب سلام الله علیها را خدمت محبین آن حضرت تسلیت عرض می‌کنم
خوشان شخصا از میهمانان پذیرایی می‌کردند! بعضی شخصیت‌ها که می‌آمدند با مرحوم والد- آیت الله غلامرضا صلواتی- ملاقات می‌کردند، محافظانشان پایین بودند، می‌دیدیم آقا نیست، به ما هم نمی‌گفتند، خودشان سینی میوه و چای را داخل کوچه می‌برند و از پاسداران پذیرایی می‌کردند. اینگونه به مهمانان احترام می‌گذاشتند. اگر جایی سخنرانی می‌کردند و یک جمعیت هفت هشت نفره حضور داشتند، نگاهشان را نسبت به آنان تقسیم می‌کرد تا مبادا با کم نگاه کردن نسبت به مستمعی بی‌توجهی کرده باشد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵ https://eitaa.com/sirefarzanegan