گفتم شاید خلاف نظر واقف باشد!
یکی از خادمان مدرسه حجتیه- که پیرمردی بلند قد و خمیده بود- ابتدای طلبگیام در سال ۱۳۵۲ شمسی برای بنده نقل میکرد:
پدر شما- مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- زمانی که جوان و مجرد بودند و در این مدرسه حجره داشتند، یک شب که دیروقت بود و مغازهها تعطیل شده بودند، به بنده مراجعه کردند و گفتند:
لامپ حجره من سوخته، اگر لامپی در انبار است، بدهید!
یک لامپ به ایشان دادم. پس از ساعتی که در حیاط مدرسه قدم میزدم، متوجه شدم چراغ گردسوزی در حجره آقای صلواتی روشن، و با آن مطالعه میکند. پرسیدم: لامپ جدید سالم نبود؟ ایشان با اصرار بنده پاسخ دادند:
دیدم لامپ قبلی مثلا ۴۰ وات است و لامپ جدید ۶۰ وات، گفتم مبادا این خلاف نظرِ واقفِ مدرسه باشد، لذا لامپ قویتر را استفاده نکردم!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵
https://eitaa.com/sirefarzanegan
کیست این زن...
کیست این زن، اینکهبر بالایمنبر ایستاده
در میان این همه شمشیر و خنجر ایستاده
کیست این زن، اینکه با تیغ زبان آتشینش
روبهروی صاحبان سبحه و زر ایستاده
گرچه از دشمن فراوان زخمخورده داغدیده
مثل کوهی باز هم اللهاکبر، ایستاده
گاه بالای سر سرهای بیتن گریه کرده
گاه بالای سرِ تنهای بیسر ایستاده
در کلامش خشمو آرامشتو گویی تواَمانند
آری آری آن طرف انگار حیدر ایستاده
کیست این زن، زینب کبراست یا زهرای ثانی
اینکه در این مسجد بیبام و بیدر ایستاده
زن مگو، بنتالجلال اختالوقاری آسمانی
مثل کوه محکمی پشت برادر ایستاده
با وجود آن همه زخم زبان از اهل کوفه
راستقامت عین عباس دلاور ایستاده
خم به ابرویش نیامد از ملامتهای دشمن
بر سر حکم الهی چون پیمبر ایستاده
کیست اینزن، اینکه چونسروی میانآتشو دود
با وجود آن همه داغ مکرر ایستاده
شام، تاریک است و خیل کوفیان در شب شناور
زینب اما مثل ماهی روی منبر ایستاده
زینب است این دختر حیدر که از مردان عالم
آری آری، یک سر و گردن فراتر ایستاده
پرچم شاه شهیدان تا ابد بالاست بالا
بر سر پیمان خود تا صبح محشر ایستاده
سعید بیابانکی
https://eitaa.com/sirefarzanegan
در همه احوال خدا را شاکر بودند!
صبر و رضای مرحوم پدر- آیت الله غلامرضا صلواتی- در مقابل قضا و قدر الهی و بلایا در این دنیا مثال زدنی بود.
ایشان چند سال آخر به علت پادرد شدید و ضعف عمومی از منزل بیرون نمیرفتند مگر برای بیمارستان یا دکتر، بدن ایشان به شدت ضعیف شده بود، حتی در مقطعی بیناییشان را از دست دادند که الحمدلله به دعای مؤمنین و علما و برکت تربت سیدالشهدا، آب زمزم، آب فرات و مصرف بعضی داروها بینایی شان تاحدودی برگشت. همینطور این اواخر به علت مشکلات گوارش و ریه در مقطعی تغذیه ایشان از طریق بینی به معده بود، این امور برای ما فرزندان ایشان خیلی سخت و غیر قابل تحمل بود، اما ندیدیم این عالم بزرگوار گله و شکایتی کنند و همیشه و در همه حال شاکر خداوند متعال بودند و هروقت میپرسیدیم حال مبارک خوبه؟ میفرمودند: «الحمدلله علی کل حال» و تذکر میدادند که حضرات معصومین صلواتالله علیهم اجمعین در جواب احوالپرسی زمانی که در صحت بودند، میفرموند: «الحمدلله»، وقتی کسالت داشتند در جواب احوالپرسی «الحمدلله علی کل حال» میفرمودند؛ لذا رفتار ایشان آرامش برای همه ما بود و باعث کاهش نگرانی میشد.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵
https://eitaa.com/sirefarzanegan
با درد شدیدِ پا میایستادند و سینه میزدند!
زمانی که مرحوم پدر- آیت الله غلامرضا صلواتی- در مسجد رضائیه اقامه جماعت داشتند در مراسمهایی که پس از نماز جماعت برای عزاداری اهلبیت برپا میشد، زمانی که در آن جلسات حضور پیدا میکردند برای سینه زنی با اینکه درد پای شدید داشتند، ایستاده عرض ادب کرده و سینه میزدند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵
https://eitaa.com/sirefarzanegan
خوشان شخصا از میهمانان پذیرایی میکردند!
بعضی شخصیتها که میآمدند با مرحوم والد- آیت الله غلامرضا صلواتی- ملاقات میکردند، محافظانشان پایین بودند، میدیدیم آقا نیست، به ما هم نمیگفتند، خودشان سینی میوه و چای را داخل کوچه میبرند و از پاسداران پذیرایی میکردند. اینگونه به مهمانان احترام میگذاشتند. اگر جایی سخنرانی میکردند و یک جمعیت هفت هشت نفره حضور داشتند، نگاهشان را نسبت به آنان تقسیم میکرد تا مبادا با کم نگاه کردن نسبت به مستمعی بیتوجهی کرده باشد.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵
https://eitaa.com/sirefarzanegan
پیوسته در حال ذکر و دعا بودند!
مرحوم والد- آیت الله غلامرضا صلواتی- در طول عمر شریفشان مدام حتی در بستر بیماری از یاد خدا غافل نبودند و لبان مبارکشان در حال ذکر بود، حتی در بستر کسالت اگر تلویزیون دعای فرج یا سلامتی حضرت ولیعصر (عج) یا سلام به امام حسین (ع) را پخش میکرد، مرحوم والد از حالت خوابیده با احترام وادب کامل علیرغم درد و ضعفی که داشتند مینشستند و دعای فرج و سلامتی امام زمان (عج) را با دستهای با حالت دعا و سلام به سیدالشهدا را با دست بر سینه گذاشتن تلاوت میکردند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵
https://eitaa.com/sirefarzanegan
خیلی متادب به آداب بودند!
مرحوم پدر- آیت الله غلامرضا صلواتی- در منزل هرگز پای خود را دراز نمیکردند، مگر این اواخر که بابت کسالت پای خود را دراز میکردند، هرگز با لباس زیر نبودند، هرگز ما ندیدیم منزل مهمانی بیاید و ایشان بالای دست مهمان بنشیند، حتی دامادها، بستگان، ایشان همیشه پایین مینشستند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵
https://eitaa.com/sirefarzanegan
بعد چهل سال معلوم شد که مصلحت نبوده است!
مرحوم آیة اللّه العظمى بهجت:
استاد ما مرحوم آقا سید على قاضى مىفرمودند:
براى حاجتى چهل سال بعد از نماز دعا مىکردم، بعد معلوم شد که مصلحت نبوده است!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
۶۰۰ نکته در محضر آیة اللّه العظمى بهجت(کتاب اول)، محمد حسین رخشاد، ص۱۸۸، نشر موسسه فرهنگی سما
https://eitaa.com/sirefarzanegan
در مقام تسلیم و رضا بودند!
درگذشت والده یک سال و نیم قبل از ارتحال مرحوم والد- آیت الله غلامرضا صلواتی- بود. ایشان مدتی در بستر کسالت بودند که از وفات همسرشان اطلاع پیدا کردند، خیلی منقلب شدند، با گریه میفرمودند:
خانم خوبی بود، خیلی به ما خدمت کرد، خدا رحمتش کند، با حضرت فاطمه زهرا (س) محشور شوند!
پس از آن صبر بر مصیبت پیشه کردند و این همان مقام رضا و تسلیم در مقابل امر پروردگار است.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵
https://eitaa.com/sirefarzanegan
اول خدمت مادر برسید!
مرحوم والد- آیت الله غلامرضا صلواتی- احترام ویژهای برای والده قائل بودند و البته این احترام متقابل بود. هر زمان هرکدام از فرزندان و نوهها برای دستبوسی و عرض ادب خدمت ایشان در محل مطالعه حاضر میشدند، ایشان میفرمودند:
ابتدا خدمت مادر برسید، بعد بنده در خدمت هستم!
در کارهای منزل هم تا این اواخر کمک والده میکردند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
خبرگزاری ایکنا، گفتگو با محمد حسین صلواتی- فرزند مرحوم آیت الله غلامرضا صلواتی- ۱۴۰۲/۱۱/۵
https://eitaa.com/sirefarzanegan