eitaa logo
سیره فرزانگان
1.5هزار دنبال‌کننده
682 عکس
321 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان موحد هیچ گاه به شاهکار خدا توهین نمی‌کند! علامه حکیمی می‌فرمودند: انسان اگر موحد باشد، امکان ندارد به انسان دیگری توهین کند! حالا این انسان می‌خواهد شیعه باشد یا سُنّی باشد..‌. بالاخره انسان است! از ایشان پرسیدند که چرا؟ گفتند: فکر می‌کنی اگر کسی هنر شناس باشد و یکی از تابلوهای کمال‌الملک را به او بدهند چه می‌کند؟ جواب داد: بهترین جای سالن، نقاشی را نصب می‌کند و هر چند روز یکبار هم گردگیری‌اش می‌کند. اگر هنر را بشناسد! استاد حکیمی ادامه دادند: خب اگر کسی خدا را بشناسد، می‌داند که انسان مهم‌ترین هنرنمایی خداست. خدا وقتی انسان را آفرید، به خودش تبریک گفت. انسان چطور می‌شود که این هنر الهی را زیر پا له کند، اسم خودش را هم موحد‌ بگذارد؟ امکان ندارد..! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: حجت‌ الاسلام محمد علی مهدوی راد بزرگداشت سومین سالگرد ارتحال علامه حکیمی - موسسه معارف اسلامی امام رضا(ع) - ۱۴۰۳/۵/۳۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن! مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حق شناس می‌فرمودند: زمانی فقیری آمده بود در مسجد امین الدوله و درخواست کمک کرده بود- به ایشان خیلی مراجعه می شد- و ایشان به دلیل اشتغال در آن وقت پاسخ لازم را نداده بودند. در شب به ایشان فرموده بودند: اگر توفیق خدمت را نمی‌خواهی، این شتر را در جای دیگری می‌خوابانیم! ✔️تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن به  دمی  یا  درمی  یا  قدمی یا  قلمی. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال رفیق شفیق، استاد ادیبی لاریجانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
در کتاب‌هایی که درباره آقای بهجت نوشته شده، بعضا دروغ‌هایی هست! مدتی پس از وفات آیت‌الله العظمی بهجت از انتهای کوچه ارگ به سوی گذرِ خان می‌رفتم. دقایقی قبل از اذان ظهر بود. مرحوم آیت‌ الله محفوظی نیز به تنهایی در همان مسیر به سوی مسجد فاطمیه- همان مسجدی که آیت‌ الله بهجت در آن اقامه جماعت می‌کردند- می‌رفتند. با ایشان هم‌مسیر و هم‌صحبت شدم. در میان صحبت‌ها عرض کردم که یک کتابفروش جلوی درِ مسجد فاطمیه بساط می‌کند و کتاب‌هایی را که درباره آیت‌الله بهجت نوشته شده، می‌فروشد. مردم عوام فروش این کتب در مقابل درِ مسجد را به معنای تأیید محتوای این کتب توسط متولیان مسجد و شاید شخص شما می‌پندارند. به شدت انکار کردند که ما همه کتاب‌ها را تأیید نمی‌کنیم و مردم هم نباید چنین پنداری داشته باشند. در حال گفتگو بودیم که به در مسجد رسیدیم. از قضا کتابفروش مورده اشاره در جلوی درِ مسجد بساط کرده بود. تقریبا همه کتبی که درباره آیت‌الله بهجت نوشته شده بود، توی بساطش دیده می‌شد. کتاب «جهاد النفس وسایل الشیعة که توسط استاد آقای علی افراسیابی به فارسی ترجمه شده» نیز لابلای کتابها بود. آیت‌الله محفوظی با عصایشان به همین کتابِ «جهاد النفس» اشاره کردند و فرمودند: از بین همه‌ این کتاب‌ها، فقط این کتاب مورد تأیید ما است، در بقیه‌ کتاب‌ها دروغ‌های زیادی ثبت شده است. وارد مسجد شدیم و برای نماز آماده شدیم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: روحانیت شیعه، محمد عشایری، ۱۴۰۳/۷/۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
شکایتی که از فتنه‌گران به خدا کردم، پس نمی‌گیرم! حجت‌الاسلام علی اصغر مجتهد زاده- مستشار سابق دیوان عالی کشور- در کانال خود نوشت: در حال تنظیم دست نوشته هایم بودم که به متن جالبی برخوردم. در تاریخ ۸ اردیبهشت سال ۹۲ در جلسه‌ای شهید عزیز رئیسی به نقل از حضرت آقا گفتند: آقا فرمودند ؛ شکایتی که از فتنه گران به خدا کردم، پس نمی‌گیرم! شهید عزیز رئیسی بعد از نقل این جمله فرمودند: چون فتنه‌گران به بشریت ظلم کردند. به اسلام ظلم کردند. دنیا داشت می رفت متوجه شود که ایران با اعتقاد و مکتب اسلام به پیروزی رسید و می تواند الگو شود که با فتنه گری نگذاشتند و به کشور لطمه زدند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبر مهم https://eitaa.com/sirefarzanegan
شما به تهجد بپردازید، من باید جواب استفتائات را بدهم! آیت‌ الله‌ العظمی شبیری زنجانی: آسید عبدالله خرسان- از اعضای بعثه ما- نزد آقای خویی بود و برخی شب‌ها نیز در خدمت ایشان بود. او نقل می‌کرد: موقع سحر که می‌شد، آقای خویی به ما می‌گفتند: شما به تهجّد بپردازید، ولی خود ایشان [به] تهجّد نمی‌پرداخت و می‌گفتند: من باید جواب استفتائات را بنویسم! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: جرعه‌ای از دریا، ج۴، ص ۶۴۱، سید موسی شبیری زنجانی، موسسه کتاب شناسی شیعه. https://eitaa.com/sirefarzanegan
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روی این پیشخوانی که ما کفش‌هارو می‌گذاشتیم یه خورده از گِل‌های کفش‌های زوار ریخته بود. ایشان دوتا دستانشان را زدند روی این خاکها و مالیدند سر و صورت خودشان. من که ایشان را نمی‌شناختم، تو دلم گفتم: عجب آخوند ساده‌ای! بعد از چندی تحقیق کردم و پرسیدم ایشان کی هستند؟ گفتند: ایشان آقای بهجت است! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال سرنوشت انسان https://eitaa.com/sirefarzanegan
اگر خدا بخواهد مرا به جهنم ببرد! آیت الله احمد عابدی: علامه حسن زاده واقعا عالم بودند. به این معنا که دوست داشتند تمام وقتشان را برای مطالعه بگذارند. خودشان می‌فرمودند: اگر خدای متعال بخواهد مرا به جهنم ببرد، من را به یک کتابخانه می‌برد و می‌گوید به این کتاب‌ها دست نزن! پشت جلد را نگاه کن ولی آن ها را نخوان! ایشان واقعا عاشق کتاب و مطالعه بودند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: یادنامه حکیم ذوفنون، ص ۲۵، نشر آل احمد. https://eitaa.com/sirefarzanegan
حسن‌زاده معتاد علم است! در نخستین روزهای ورودم به قم، به دلیل نزدیکی مدرسه محل تحصیل، با منزل آیت الله حسن زاده آملی، با ایشان آشنا شدم و خیلی وقت‌ها از حرم تا منزل، ایشان را همراهی می‌کردم و نکته‌های ماندگاری از ایشان به خاطر می‌سپردم. بعدها در لحظاتی که وقت فراغت ایشان  و به تعبیر او زنگ تفریح بود به منزلشان می‌رفتم. با مهر و مزاح در می‌گشودند، دقایقی نزد ایشان می‌نشستم و خارج می‌شدم. روزی مثل همیشه پیاده از حرم مطهر حضرت معصومه علیها سلام، به سمت منزل‌ می رفتند، چند صفحه‌ای از یک کتاب قدیمی در دست داشتند و غرق مطالعه بودند به گونه‌ای که متوجه سلام بنده نشدند. پشت سر ایشان حرکت کردم و در بین راه به جای ایشان سلام افراد را پاسخ می‌دادم. به چهار راه شهدا رسیدیم. هنگام عبور و با نگاه به اطراف متوجه حضورم شد.  با فروتنی تمام عذرخواهی کردند. پرسیدم حکایت این برگه‌ها چیست که حتی متوجه سلام دادن افراد نبودید؟! فرمودند: دست خودم نیست. به مطالعه اعتیاد دارم. حسن زاده "معتاد علم" است! شروع به مطالعه که می‌کنم، انقطاعی از هرچه غیر علم، در من پیدا می‌شود! سپس گفتند: ۲۰ سال پیش کتاب ارزشمندی را خوانده بودم که قسمتی از مقدمه آن از بین رفته بود. امروز پس از سال‌ها توسط یکی از آقایان مقدمه مزبور (برگه‌هایی که در دست داشت) را پیدا کرده‌ام و گرم مطالعه آن بودم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری جماران، سید مهدی حسینی درود، ۱۴۰۰/۷/۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
گاهی اوقات حرف زیادی می‌زنی، باید دهانت را بدوزیم! علامه حسن زاده آملی روزی در خلوت برایم گفتند: سحری مرا به عالم بالا بردند. با یک اتاق چوبی روبه رو شدم. در باز شد، وقتی وارد شدم در بسته شد و راه برگشتی برای خود نمی‌دیدم. ناگهان دیدم دو مَلَک با سوزن و ریسمانی به دست، آمدند و گفتند: آقای حسن‌زاده می‌خواهیم لب‌هایت را بدوزیم! وحشت مرا گرفت و با خود گفتم: اگر لب‌هایم به هم بسته شود، دیگر نمی‌توانم درس بگویم و قرآن بخوانم؛ خدایا چه کنم؟ از این دو ملک پرسیدم: چرا می‌خواهید لب‌های مرا بدوزید؟ گفتند: گاهی حرف زیادی می‌زنی، نه غیبت و تهمت، بلکه حرف زیادی! می‌خواهیم لب‌هایت را بدوزیم تا دیگر حرف زیادی نزنی! یک دفعه به ذهنم آمد که به پنج وجود مقدس متوسل شوم تا نجات پیدا کنم؛ با حال تضرع عرض کردم: «الهی یا حمید بحقّ محمد و یا عالی بحقّ علی و یا فاطر بحقّ فاطمه و یا محسن بحقّ الحسن و یا قدیم الأحسان بحق الحسین اعف عنّا و خلّصنا. خدایا به حق پنج وجود مقدس از ما بگذر و ما را نجات بده! نگهان دیدم در باز شد و به عالم پایین بازگشتم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: پایگاه اطلاع رسانی مجمع عالی حکمت اسلامی، استاد علی زمانی قمشه‌ای، ۱۴۰۰/۱۲/۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
هر وقت بخواهی ما پیش تو می‌آییم! مرحوم علامه حسن زاده آملی می‌فرمودند: سحری در اتاق منزل نشسته و مشغول ذکر بودم؛ در باز شد و هفت پیامبر از پیامبران الهی حدود زمان حضرت ادریس و بعد از او، وارد اتاق شدند. من را خواستند؛ عرض ادب کردم و برای اینکه از وسواس و خواطر نجات پیدا کنم به آن‌ها عرض کردم: از کجا بدانم این مکاشفه‌ام رحمانی است و شیطان در آن راه ندارد؟ آن‌ها یکی یکی خود را معرفی کردند که: من فلان پیامبرم و من فلان پیامبر؛ اگر می‌خواهی دلت آرام بگیرد، یکی از مشکل‌ترین مسائل عقلی را که برایت حل نشده، بازگو کن. اگر فوری جواب گرفتی،‌ بدان که این کشف و شهودت حق است. من یکی از مسائل مشکل را گفتم و فوری جواب دادند. گفت و شنودی نورانی برقرار شد؛ برخاستند بروند، من سخت گریستم و گفتم: مرا تنها می‌گذارید و می‌روید؟ یکی از آن‌ها گفت: خودت زحمتِ دیدن ما را کشیدی. ما این جا ماندنی نیستیم؛ اما به شما کُدی می‌دهیم؛ هر وقت با ما کاری داشتی، اگر با این کد ما را صدا کنی، نزد تو می‌آییم! بنده به رسم ادب و خضوعِ استاد و شاگردی به خود اجازه نمی‌دادم که هر چیزی را سؤال کنم. اگر استادان می‌گفتند بپرس، می‌پرسیدم؛ از این رو جرأت نکردم درباره این کد از استاد سؤال کنم یا سراغ بگیرم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: پایگاه اطلاع رسانی مجمع عالی حکمت اسلامی، استاد علی زمانی قمشه‌ای. https://eitaa.com/sirefarzanegan
12.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما خدا را داریم... 🔹روایت شنیدنی سیدحسن نصرالله از توصیه رهبر انقلاب به او برای پشت سر گذاشتن روزهای سخت سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خبرگزاری تسنیم https://eitaa.com/sirefarzanegan
🤲 اللَّهُمَّ اجْعَلْه فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ