eitaa logo
سیره فرزانگان
1.4هزار دنبال‌کننده
464 عکس
233 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال اسرار تاریخ.mp3
9.24M
┅ ❁❁ ┅ 🛑 دستورالعمل و کرامت عجیب آیت الله بهجت 👈 الان هم از روح او خجالت می‌کشم! 🎙 پای سخنان شیرین حجت‌الاسلام و المسلمین فاضل مرندی (ره) | حوالی سال ۸۹ ▪️تذکر: مرحوم فاضل مرندی، خطیب وارسته و نظربلندی بودند و در عین حال بسیار شوخ طبع؛ لذا نقل خاطره از شهر مورمانسک و صله منبر، صرفاً یک شوخی در محفل علمایی است. ╭────────────╮ 🆔 کانال اسرار تاریخ | استاد ابوالحسنی http://eitaa.com/monzer_ir ╰────────────╯
مرحوم آقای فاضل مرندی ناقل خاطره
تو سید هستی، به تو بگویم؟ ابدا! نجمه‌سادات- دختر علامه طباطبائی- : خودِ پدر برمی‌خاستند و می‌رفتند از اتاق کناری برای خود چای می‌ریختند. وقتی به ایشان می‌گفتم: من که این‌جا بی‌کار نشسته‌ام؛ چرا به من نمی‌گوئید که برایِ‌تان چای بیاورم؟! می‌فرمودند: تو مهمان و سیدی؛ به تو بگویم برایم چای بیاوری؟! ابداً! برکات در فضیلت و خدمت به سادات، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال حدائق ذات بهجت. https://eitaa.com/sirefarzanegan
اصرار داشتند که نام ایشان به میان نیاید! امشب آیت الله العظمی شبیری زنجانی مدظله فرمودند: الغدیر و بسیاری از کتب را مرحوم شیخ محمدعلی اردوبادی تصحیح کرده‌اند و اصرار داشته است که اسم او به میان نیاید و از پسر حاج شیخ عباس قمی نقل کردند که اردوبادی کتاب الکُنی و الالقاب پدرشان مرحوم حاج شیخ عباس را باز نویسی با شکل جدید کردند و تعهد گرفته بود که تا زنده است منتشر نشود. من به حاج آقا عرض کردم: این جور صفات در حد کرامت است و ایشان تصدیق کردند چقدر اخلاص، مجلدات اولیه سه کتاب الذریعه و الکنی والالقاب و الغدیر توسط ایشان تصحیح شد. آقای شبیری هم چنین فرمودند: مرحوم اردوبادی خانه نداشت، عده‌ای از سهم امام قصد تهیه خانه برای ایشان را داشتند. وی از حواریون آسید عبدالهادی شیرازی بود، از ایشان استجازه کردند، آقا اجازه ندادند ولی میرزا علی آقا شیرازی اجازه دادند و خریدند.با این حال، اردوبادی نه رابطه‌اش با میرزا عبدالهادی کم شد و نه با میرزا علی آقا بیشتر! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال روحانیت شیعه، استاد ناصرالدین انصاری قمی، ۱۴۰۲/۲/۲۹ https://eitaa.com/sirefarzanegan
کوتاه آمدم خیرات و برکات بسیاری نصیبم شد! حاج آقا آل احمد طالقانی فرمودند: من اختلاف مختصری با جدّ پدری پیدا کرده بودم، وقتی آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی آملی در جریان امر قرار گرفتند، فرمودند: شما در این مساله کوتاه بیایید چون «أَنْتَ وَ مَالُکَ مِن أَبِیکَ» و من نیز چنین کردم و همین مساله باعث شد خیرات بسیاری نصیب من گردد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: در جستجوی استاد- شرح احوال و درس‌های اخلاق مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی آملی- ص ۴۵، نشر آل علی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
ای بسا زن که ز ملیون‌ها مَرد گشت در معرفت و بینش فرد 🔰نصایح منظوم آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی ره به دختران (به‌مناسبت روز دختر) 🔹دخترم دختر نیکو سِیَرَم قوّت قلبم و نور بصرم دختر ای جان پدر، سرو روان هم‌عنان باد تو را، بخت جوان ای گل گلشن اقبال و صفا ای همه عاطفه و مهر و وفا در ادب کوش و فضیلت‌جو باش راستی پیشه کن و خوش خو باش لطف حق باد تو را روز افزون 🔹پا منه از ره عفّت بیرون ای همه حُسن و جمال و فر و هوش روی چون ماه ز اغیار بپوش راه شیطان لعین هیچ مپو نزد بیگانه سخن، نرم مگو جلوه در کوچه و بازار مکن فتنه‌سان خلق، گرفتار مکن 🔸تا توانی ز خَسان، پنهان باش ادب آموز به فرزندان باش زیور زن نه برلیان و طلاست زیورش عفت و آزرم و حیاست شوهر خویش گرامی می دار خاطرش خواه و عزیزش بشمار بانوان راست به حق، اجر جهاد گر نمایند دل شوهر شاد خدمت مام به نیکویی کن زو پذیرایی و دلجویی کن 🔸مام را حرمت بسیار بود قلبش از عاطفه سرشار بود حقّ مادر نتوان کرد ادا که بود شعبه ای از حقّ خدا مادران راست بس این قدر و مقام که بهشت است به زیر اقدام پیش از اسلام زنان خوار بُدند سخت، محروم و گرفتار بُدند زندگی‌شان نه چو یک انسان بود که کم از زندگی حیوان بود همه در قید اسارت بودند مانده در تیه جهالت بودند بهر شوهر نه چو همسر بودند بلکه چون کلفت و کمتر بودند دختران را پدرانِ بی باک می‌نمودند نهان در دل خاک ▪️پور خطّاب در آن دوره دور کرد شش دختر خود زنده به گور نور اسلام چو شد عالمتاب کرد بیدار، زنان را از خواب صبح کردند در آفاق جدید با حقوقی که بر آن نیست مزید یافت زن از برکات اسلام حرمت و حشمت و اعزاز تمام احمد آن شمع سبل ختم رسل مقتدای همگان هادی کلّ بهر زن عزّت و اکرام آورد مژده‌ها دادش و پیغام آورد کرد اعلام که زن انسان است گوهرش گوهر عالیشان است 🔹ای بسا زن که ز ملیون ها مرد گشت در معرفت و بینش فرد دارم امید ز حیّ سبحان گوی سبقت بربایی ز اقران خواهی ار فوز به جنات و قصور در عبادت منما هیچ قصور پدرت را ز وفا یاد نما روحش از خیر و دعا شاد نما چنگ بر حبّ پیمبر زن و آل که فلاح است و نجات از اهوال. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: محضر آفتاب- نکوداشت مرجع عالیقدر حضرت آیت‌الله العظمی صافی گلپایگانی- به‌کوشش محسن اکبری شاهرودی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
آیا این سخن که ظهور نزدیک است و پیرمردهای امروز آن را درک می‌کنند که منتسب به شماست، صحت دارد؟ مرحوم آیت الله العظمی بهجت فرمودند: کسانی که با علم جفر و نجوم و... مرتبط هستند، می‌گویند که حالا حالاها کار دارد. اخیراً کتابی به نام حضرت حجت(عج) چاپ و همین مطلب در آن بیان شده و خلاصه آن این است که ایشان به هیچ وجه چنین سخنانی را نمی‌گفتند. بنده ۳۰ سال خدمت ایشان بودم و چون ایشان مطالبی را قبل از درس می‌فرمودند، من ۲۰ دقیقه زودتر به کلاس درس می‌رفتم تا نکند اشاره‌ای کنند و بنده نبوده باشم. اینها شایعه است و آن مرحوم چنین روحیاتی نداشتند که بخواهد این حرف‌ها را بزنند.  خبرگزاری ایکنا، گفتگو با آیت الله کاظم ضرابی، ۱۴۰۲/۲/۴۷ https://eitaa.com/sirefarzanegan
عنوانِ استاد را برای من به کار نبرید! مرحوم استاد آیت الله سید رسول موسوی تهرانی نوشته‌هایشان را این گونه خاتمه می‌دادند: احقرِ طلبه، سید رسول موسوی تهرانی این بیان کسی است که بی شک در دهه‌های اخیر، در حوزه‌های علمیه تهران و قم، کسی اگر از «فرائد الاصول شیخ مرتضی انصاری» از سطح و مقدمات گرفته تا پیشرفته ترین مراتب خارج چیزی آموخته باشد، مستقيماً يا با واسطه از خوان کرم و بركت سفره بی منت علم او بوده است. استاد موسوی تهرانی، در بالاترین سطوح علمی فقه و اصول بودند، مجتهد و فقيه مسلم بودند و در مقايسه با بسياری از مدعيان امروزی در رتبه‌ای بودند كه بتوانند حتی رساله بدهند و ردای مرجعیت بپوشند، بر صدر بنشینند و قدر ببینند، اما چشم فرو بسته بودند بر دنیا و همه مناصب و مدارجش؛ چنانکه حتی از عمامه بستن و پوشش بی تکلف او نیز واضح بود، در لباس و وجنات و ظواهر امر روحانیت، به حداقل‌ها بسنده کرده بودند و طریق خمول و تواضع و خضوع و صدق پیش گرفته بودند و عمرشان را به تعلیم و تعلم محض اکتفا کرده بودند تا آنجا كه حتی از به كار بردن همه القاب و عناوين برای خويش منع، و امر می‌فرمودند: كلمه استاد را برای من به كار نبريد! استاد، شيخ انصاری است نه من! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: دروس استاد عرفانیان. https://eitaa.com/sirefarzanegan
وقتی فقر آقای مجتهدی را دیدم، از بازاریانی که نزد ایشان درس می‌خواندند، شهریه گرفتم! مرحوم استاد آیت الله سید رسول موسوی تهرانی می‌فرمودند: وقتی سختی زندگی استادم آقای احمد مجتهدی تهرانی را دیدم، ناخودآگاه کنار درب مسجد بازار تهران ایستادم، هر کسی می‌آمد، می‌پرسیدم چند وقت است مشغول به تحصیل هستی، مثلا می‌گفت ۶ ماه، و من ۳۰ تومان از ایشان هزینه تحصیل می‌گرفتم، یعنی به ازای هر ماه ۵ تومان دریافت کردم. وقتی شب شد، دیدم ۲۰۰ تومان جمع کرده‌ام. مرحوم مجتهدی وقتی مرا دید، اولین سوالی که پرسید، این بود که از طلبه‌ها هم پول گرفتی؟ پاسخ دادم: نه، فقط از بازاری‌ها و کسبه، هزینه دریافت کردم! این وضعیت تا چندماه ادامه داشت تا از سوی آیت الله خوانساری و آیت الله حکیم اجازه استفاده از سهم امام به ایشان داده شد و من دیگر شهریه ماهیانه را از بازاریان نگرفتم! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: دروس استاد عرفانیان https://eitaa.com/sirefarzanegan
تجربه کرده‌ام در قم درس‌ها را بهتر می‌فهمم! وقتی رفتم نزد مرحوم آ یت الله حاج شیخ محمد تقی آملی خداحافظی کنم که می‌خواهم بروم قم، اجازه بگیرم. فرمودند: برو، آن جا کریمه اهل بیت است، و بعد فرمودند: این قبر، قبر عادی نیست، آن جا قبر دختر موسی بن جعفر ع است، این قبر منشأ هزارها برکت است! خود من بارها تجربه کردم، کتاب‌های عمیق یا جواهر یا اسفار، به روال عادی این جا(در قم) که مطالعه می‌کردم، همين کتاب را وقتی می‌بردم در یک شهر دیگری، می‌دیدم به کندی دارم پیش می‌روم. این جا(در قم) انسان بهتر، خوش‌تر و عمیق‌تر می‌فهمد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال آیت الله العظمی جوادی آملی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
میلاد مظهر عصمت و نجابت، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و روز دختر بر تمام دختران عفیف ایران زمین مبارک باد. امام جواد علیه السّلام فرمودند: مَن زارَ قَبرَ عَمَّتي بِقُمَّ، فَلَهُ الجَنَّةُ ؛ هر كس قبر عمّه‌ام را در قم زيارت كند، بهشت پاداش او است.
🌿«ألسَّلاَمُ عَلَيکِ يَا فَاطِمَةَ المَعصُومِة» 🌿 🌷مرغ دلم راهی قم می شود. 🌷در حرم امن تو گم می شود. 🌸 عمه سادات سلام علیک 🌸 روح عبادات سلام علیک
هیچ‌کس از این‌حوالی، دست‌خالی برنگشت دست‌خالی هیچ‌کس از این‌حوالی برنگشت این حرم آرامش محض است و از آغوش او هرکسی برگشت، با آشفته‌حالی برنگشت پیش‌ازاین‌ها قم، کویر شوره‌زار خشک بود بعد او اما به خاکش، خشکسالی برنگشت غیرممکن‌های دنیا یک‌به‌یک ممکن شدند از جوار او به لطف او، محالی برنگشت این حرم خاصیتش، علامه‌پروربودن است طالب علم از حریمش بی‌تعالی برنگشت این چه رازی شد که جز با نیت او مرعشی از کنار مرقد مولی‌الموالی برنگشت اولین باری که اینجا آمدم، عاشق شدم از کنار او دلم در خردسالی برنگشت خواهر سلطان، جواب خواهشم را می‌دهد خواهشی از این حرم، دیگر سوالی برنگشت. گنده‌لات هر محل، آمد زیارت کرد و رفت رفته بود، اما از این‌جا لااُبالی برنگشت مطمئن بوده جواب حاجتش را می‌دهد مادرم با وعده‌های احتمالی برنگشت هر دلی با کوله‌بار غم به دوش آمد، ولی کو دلی که با هزاران غصه، عالی برنگشت؟ گرچه ما همسایه‌ خوبی برایش نیستیم روی او یک‌لحظه هم، از این اهالی برنگشت مجتبی خرسندی
کنار قبور بزرگان درس خواندن، برکاتِ عینی در بر دارد! در سال تحصيلي ۳۵-۱۳۳۴ هـ.ش پس از بهره‌های فراوان از محضر اساتيد عظيم الشأن، به ويژه آية اللّه شيخ محمد تقی آملی خدمت ايشان رسيدم تا از محضر ایشان برای عزيمت به حوزه علميه قم، اجازه بگيرم و نيز رهنمود خواستم كه چه درسی را بخوانم و چگونه تحصيل كنم. ايشان درباره حوزه علميه قم، بسيار ابراز علاقه و از قوّتِ آن تعريف و تمجيد كردند و سپس فرمودند: هجرت و قصد مباركی است؛ زيرا در كنار قبر فاطمه معصومه (عليها السلام) و ديگر علمای ربّانی فيوضات الهی، فراوان است. كنار قبر بزرگان بحث كردن، درس گفتن و درس خواندن با بركات عینی همراه است؛ آن‏ گاه اين جمله را اضافه كردند: شاگردان ارسطو بر آن بودند در بحث‏ها هر وقت مشكل علمی برای آن‏ها پيش می‌آمد، بحث را در كنار مزار ارسطو مطرح می‌كردند و عقيده داشتند كه بحث كردن در كنار قبر ارسطو، بركات غيبی دارد و خدای متعالی امداد می‌كند و اين چنين هم مشاهده می‌كردند! قبور بزرگان دينی نيز منشأ خير و بركت است و نظر ايشان اين بود كه گذشته از بارگاه ملكوتیِ كريمه اهل‏ بيت، حضرت فاطمه معصومه (عليها السلام) كه در قم است، قبور بسياری از علما و اوليای بزرگ در قم است كه در جوار آن قبور نيز، بركات الهی تعبيه شده است. مرحوم ميرداماد نيز در قَبَسات آورده كه: شاگردان ارسطو برای حلِ مسائلِ عميقِ علمی فلسفی كنار قبر ارسطو می‌رفتند و بحث می‌كردند و آن مسائل عميق بر ايشان روشن می‏شد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: مِهرِ استاد- خاطراتی از آیت الله العظمی جوادی آملی- ص۹۴، نشر اِسرا. https://t.me/sireyefarzanegan
قدر این حرم را بدانید! درباره ولی نعمت خودمان وجود مبارک فاطمه معصومه سلام_الله علیها این نکته را همه ما توجه داشته باشیم. هر جا ولی‎ای از اولیای الهی دفن بشود، آن‎جا سعه رحمت الهی مشهود است. من تقریباً اوایل شهریور ۳۴ بود که خدمت استادمان مرحوم آقا شیخ محمد تقی آملی رفتم. آقا شیخ محمد تقی آملی هم از اوتاد این روزگار بود، من که رفتم حضور ایشان تا خداحافظی بکنم و بگویم اگر سفارشی دارید من عازم قم هستم چه درسی بخوانم و چه کار بکنم، دو نکته را فرمودند، فرمودند درستان یک فقه، یک اصول و یک معقول باشد و قدر حرم را هم بدانید! آن‎جا اولاً وجود مبارک فاطمه معصومه است، بعد فقها و علما و بزرگان آن‎جا مدفون هستند. اوّلین بار ما این مطلب را از ایشان شنیدیم، ایشان فرمودند در کنار قبور بزرگان برکات فراوانی هست. 🔸 وقتی ولی مطلق الهی امام رضا سلام الله علیه دستور زیارت این حضرت را با آن عرض ادب‌های خاص می‌دهد، چه سقراط چه افلاطون چه ارسطو اینها شاگردان «علم الدّراسه» این ذوات قدسی‌ اند، اینها کجا فاطمه معصومه کجا! 🔸 غرض این است که گذشته از اینکه بزرگان و فقها و علما و مراجع بزرگی هم در کنار قبورشان دفن هستند، اینجا معهد و مهد فیض‌بری است؛ البته همیشه، مخصوصاً روزهایی که متعلّق به این ذوات قدسی است. کسی که در کنار این سفره نشسته، مائده هست، مأدبه هست، حیف است که حداکثر بهره را نبرد و عالم ربّانی نشود، هم علمشان هم عملشان. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: درس تفسیر سوره مبارکه الرحمن ـ جلسه ۲۸، ۱۳۹۶/۹/۲۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
به عنایت فاطمه معصومه مشکل من حل شد و دیگر پیش نیامد! چهل سال پیش بواسطه مشکلات طلبگی، غذایی برای شام نداشتیم. برای اینکه فرزند کوچک خود را سرگرم کنیم به بهانه غذا پختن، آب روی چراغ گذاشتیم تا اینکه او خوابش برد. فردا صبح که برای درس می‌رفتم در برابر حرم مطهر حضرت معصومه س ایستادم و گفتم : بی بی جان! ما مشکلات را تحمل می‌کنیم ولی دربرابر فرزند خود خجالت می‌کشیم... شاید چند قدمی جلو نرفته بودم که سیدی از سادات، مشکل ما را حل کرد و از آن زمان تاکنون، هیچ گاه آن مشکل به برکت و عنایت کریمه اهل البیت حضرت فاطمه معصومه س پیش نیامده است. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال فقیه آل محمد، خطیب اصفهانی، ۱۴۰۲/۳/۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم آیت‌ الله العظمی بهجت خاک کفش زُوّار حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را به سر و صورت می‌کشید! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: مرحوم آیت الله مصباح یزدی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
روزی صد بار بگویید این جا قم است! شهر مقدس قم شهری است که در کلمات خاندان پیامبر علیهم‌السلام دارای عظمت ویژه‌ای است. قم هویت مذهبی و علمی خاصی دارد و باید در برنامه‌ها، این هویت حرم اهل بیت علیهم السلام بودن قم را حفظ کرد. یکی از مسئولان قم در زمان سید الطائفه آيت الله العظمی بروجردی اعلی الله مقامه کار ناروایی انجام داده بود. مرحوم آقا خیلی ناراحت شده و به او دستور داده بودند که اول صبح که از خواب بلند می‌شوید صد بار بگویید: این جا قم است! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال آیت الله العظمی علی کریمی جهرمی، ۱۴۰۲/۳/۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما هم مثل بقیه زندگی می‌کنیم! در ایام جنگ جهانی که ایران توسط متفقین اشغال و قحطی در کشور حاکم شده و مردم از لحاظ آذوقه در مضیقه بودند، آرد منزل ما را هر سال شخصی که در طرشت تهران زندگی می‌کرد، تأمین می‌نمود. در آن سال هم آرد سال را تأمین کرده بود. اما تا وضع مردم خراب شد، مرحوم پدر-آیت الله العظمی محمد علی شاه آبادی- تمام آردها را میان مردم پخش کردند و فرمودند: همان طور که مردم زندگی می‌کنند، ما هم همان گونه زندگی خواهیم کرد! بعضی از همسایه‌های ما آرد به نانوایی می‌دادند تا نان خوب استفاده کنند، اما ما همان نان‌هایِ سرگیجه آور را می‌خوردیم که چند بار سر من گیج رفت و سرم شکست! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: حدیث نصر- خاطرات مرحوم آیت الله نصرالله شاه آبادی- ص ۲۲۱، نشر موسسه کتابشناسی شیعه. https://eitaa.com/sirefarzanegan
اجازه نمی‌دادند کفش‌شان را جفت کنیم! آیت الله العظمی شبیری زنجانی: آقای بهجت قریب به ۶۰ سال قبل به قم آمدند. وی شاگرد مرحوم آشیخ محمّد حسین اصفهانی بودند. در همان اوایلی که ایشان به قم آمدند، من و آقای حاج سیّد مهدی روحانی از ایشان خواهش کردیم که خارج مبحث تعبّدی و توصّلی را برای ما درس بگوید؛ چون شاگرد آشیخ محمّد حسین غروی اصفهانی بودند و ما می‌خواستیم بر حاشیه مرحوم آشیخ محمّد حسین بر کفایه احاطه پیدا کنیم. قبول کردند. دو سه هفته‌ای از ایشان استفاده کردیم. درس در یکی از بقعه‌های حرم حضرت معصومه (س) برگزار می‌شد. به خاطر دارم اوایل من کفش‌شان را جفت می‌کردم. ایشان ناراحت شدند و کفش خود را همراه می‌بردند و کنار دست خودشان می‌گذاشتند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۷۰۲، سید موسی شبیری زنجانی، نشر موسسه کتابشناسی شیعه. https://eitaa.com/sirefarzanegan
آمده‌ام نذرم را ادا کنم! روزی در حرم مطهر یک بزرگوار کرواتی را با قیافه‌ای اروپایی دیدم و با او صحبت کردم. مترجمی همراهش بود. آن فرد گفت: من نذر کردم که شش ماه در کفشداری حضرت معصومه (س) خدمت کنم! علت نذرش را پرسیدم، گفت: دانشجوی دکترای فلسفه در لهستان هستم. وقتی پایان‌نامه دکترا نوشتم، هر کاری می‌کردم این پایان‌نامه را نمی‌توانستم تمام کنم و مشکلی داشت! تا اینکه متوسل به حضرت معصومه (س) شدم که بتوانم آن را تمام و دفاع کنم و نذر کردم که اگر انجام شد، شش ماه بیایم کفشداری حضرت، خدمت کنم و الان رساله‌ام را تمام کردم و آمدم نذرم را ادا کنم و این جا در کفشداری خدمت می‌کنم. من گفتم شما دکتر هستید نمی‌خواهد در کفشداری باشید بروید قسمت فرهنگی و یک کار فرهنگی انجام دهید؛ مثلاً یک کتاب درباره حضرت بنویسید این بهتر است. ببینید بعضی افراد در کشورهای دیگر برای رساله دکترای خودشان به حضرت معصومه (س) متوسل می‌شوند! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: پایگاه معارفی عترتنا، آیت الله احمد عابدی، ۱۴۰۲/۳/۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طلبگی را به سلطنت ناپلئون و ناصرالدین شاه نمی‌دهم! بین الطلوعینِ یک طلبه به صدتا سلطنتِ ناپلئون و ناصرالدین شاه می‌ارزه! ما یک رفیقی داشتیم خیلی پولدار بود، من یک لحظه به ذهنم آمد اگر ممکن بود جای ما عوض شود، دیدم والله راضی نیستم! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال آیت الله ممدوحی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
الان پشیمانم که از حوزه رفتم! یکی از خصائص و هنرهای عجیب علمی شهید مطهری این بود که معلومات خود را به بهترین شکل ممکن در وقت و زمان خاص خود و به اندازه ضرورت، درست و دقیق بیان می‌کردند. هنر دیگر شهید مطهری آن بود که  عمق حقایق و معارف اسلامی را بسیار خوب فهمیده و بسیار خوب آنها را بیان می‌کردند، در انتخاب مطلب باسلیقه بودند و انتخاب‌های او هم برای جامعه بسیار مفید بود. شهید مطهری در قم فلسفه و فلسفه اسلامی تدریس می‌کردند و محضر درس ایشان بسیار مفید، سنگین و علمی بود. به یاد دارم که زمانی در صحن گوهرشاد حرم رضوی در مشهد خدمت ایشان رسیدم و گفتم: شما اگر در حوزه می‌‌ماندید، اساتید بسیاری همچون خودتان تربیت می‌کردید. فرمودند: بله همین طور است، الآن پشیمانم که از حوزه رفتم! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال آیت الله ممدوحی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
کی روی، ره زکه پرسی، چه کنی، چون باشی؟! روزی در محضر مرحوم علّامه طباطبایی بودیم که یکی از دوستان حاضر در آن جلسه این بیت عارف شیراز را زمزمه کرد: کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟ یک‌باره مرحوم علّامه، دست در مقابل صورت گرفتند و سخت گریستند و در حالی که شانه‌هایشان به شدت تکان می‌خورد، با خود زمزمه می‌کردند: «کی روی؟ ره زکه پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟» گویا آن کس که در بیابان از کاروان بازمانده و راه نمی‌داند، خود او است. آن گریه، قلب حضار را چنان به آتش کشید که هرگز شعله آن در جانشان به سردی نمی‌گراید. رَحِمَهُ اللّهُ وَاَنْزَلَه فِی جِوارِ قُرْبِهِ. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: شهود و شناخت، آیت اللّه ممدوحی، ج۱، ص۱۰۶،بوستان کتاب قم. https://eitaa.com/sirefarzanegan
کتاب‌های شریعتی را برای نقد میان فضلا تقسیم کردند! مرحوم آقای مطهری وقتی آمدند قم کتاب‌های شریعتی را بین ما و عده‌ای دیگر مثل آقای جوادی، آقای حسن‌زاده، آقای مصباح، آقای محمدی گیلانی تقسیم کردند. همه این‌ آقایان کتاب‌ها را نقد کردند. شهید مطهری بنا بود نقدها را جمع بکنند اما انقلاب شد و آن مطالب [تجمیع] نشد. کتابی که من نقد کردم «حسین وارث آدم» و «از کجا آغاز کنیم» بود. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: مصاحبه اختصاصی بنیاد تاریخ‌پژوهی با مرحوم آیت‌الله ممدوحی، ۹۲/۳/۲۲ https://eitaa.com/sirefarzanegan
ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد! کنگره بزرگداشت علامه طباطبایی بود و آیت الله العظمی جوادی آملی مشغول سخنرانی بودند که علامه جعفری وارد مجلس می‌شوند آقای جوادی آملی سخنان خود را قطع کرده و می‌فرمایند: «ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد» کانال روحانیت شیعه، میرزا رضا طالبی گرگانی، ۱۴۰۲/۳/۴ https://eitaa.com/sirefarzanegan
داستان دیدار با استاد شهریار! آیت الله العظمی شبیری زنجانی: 🔹 در ایّامی که در تبریز مهمان مرحوم حاج میرزا عبدالله مجتهدی بودم، يک روز به ایشان عرض کردم: دلم می‌خواهد شهریار را ببینم. 🔸 پدر شهریار آمیرآقا، سیّدی بود از اصحاب حاج میرزا حسن آقا مجتهد - جدّ آقای حاج میرزا عبدالله - که وقتی در جریان مشروطه حاج میرزا حسن آقا را به تهران شِبْهِ تبعید کردند و قریب به یک سال در تهران ماند، او نیز همراه حاج میرزا حسن آقا رفت و همراه وی به تبریز برگشت. 🔹 شهریار نیز به آقای مجتهدی ارادت داشت و در اختیار وی بود. آقای مجتهدی فرمود: من به شهریار می‌گویم بیاید. لذا به محمّد شفیق¹ فرمود که به شهریار بگو بیاید تا او را ببینیم. شفیق نزد شهریار رفت و شهریار عذرخواهی کرد و گفت که متأسفانه الآن مریض هستم و هیچ قدرت حرکت ندارم. اگر ممکن است آنها تشریف بیاورند. 🔸 در خدمت آقای مجتهدی به منزل شهریار رفتیم و در زدیم. خود شهریار آمد و در را باز کرد و گفت: اگر می‌دانستم حالم مثل الآن خواهد بود، خودم شرفیاب می‌شدم. آن‌وقت که جواب نفی دادم، بچه‌ام را بغل گرفته و چند قدم برده بودم ولی آن‌قدر دست و پایم درد گرفت که خیال می‌کردم نمی‌توانم از جایم حرکت کنم. 🔹 ظاهراً آقای مجتهدی می‌فرمود: شهریار معتاد بود و در آن‌وقت مشغول ترک بود و چون اوایل ترک بود، نمی‌توانست حرکت کند. وقتی وارد منزل شدیم، شهریار دست آقای مجتهدی را بوسید. 🔸 آقای مجتهدی قبلاً به شهریار پیشنهاد کرده بود شعری درباره مدینه بسراید تا مداحان در هنگام ورود به مدینه آن را بخوانند و مضمون و محتوای آن را آقای مجتهدی به شهریار تعلیم کرده بود. شهریار در آن جلسه اشعاری را که سروده بود، خواند. یکی از ابیاتی که از آن مجلس در خاطرم مانده این است: بیان ما رسای این صفت نیست / به قاموس بشر اینجا لغت نیست² 🔹 چند روز قبل از آن ملاقات، در کتابی درباره ستارخان از حاج اسماعیل آقای امیرخیزی که از رجال سطح بالای تبریز و منشی ستارخان بود، خواندم: در فلان روز حاج میرزا حسن آقا مجتهد از تهران وارد تبریز شد. من از شهریار پرسیدم: شما در چه تاریخی متولّد شدید؟ شهریار گفت: تاریخ تولّدم را نمی‌دانم ولی موقعی که پدرم در خدمت حاج میرزا حسن آقا به تبریز بازگشت، من کودکی حدوداً سه ماهه بودم. من به شهریار گفتم: حاج اسماعیل آقای امیرخیزی تاریخ دقیق ورود حاج میرزا حسن آقای مجتهد را نوشته است. آن وقت من تاریخ دقیق ورود را حفظ بودم ولی الآن فراموش کرده‌ام. نتیجه‌اش این بود که شهریار حدود سال ۱۳۲۶ متولّد شده است. وقتی این را گفتم، شهریار تاریخ تولّدش را یادداشت کرد. 🔸 از شهریار پرسیدم: شما از کی شاعر شدید؟ گفت: وقتی ۷ - ۸ ساله بودم، کم و بیش اشعاری می‌سرودم ولی فوران ذوق شعری من در هجده سالگی بود. قضیه‌اش این بود که موقعی که من به مدرسه می‌رفتم، با دختری در مدرسه‌مان آشنا شدم. او گاهی مطالبی درسی از من می‌پرسید. در حدود هجده سالگی قرار شد با هم ازدواج کنیم. در همان موقع پسر عموی رضاخان خواستگار این دختر شد و چون زور ما به دستگاه رضاخان نمی‌رسید، تسلیم شدیم و سرانجام آن دختر با پسر عموی رضاخان ازدواج کرد. در همان وقت‌ها خواب دیدم: من با آن دختر در استخری مشغول شنا کردن هستیم که ناگهان دختر در آب غرق شد و من برای نجات دادن او در آب فرو رفتم ولی ناگهان چیزی به دستم آمد. افرادی که در اطراف استخر نشسته بودند، گفتند: «گوهر شب چراغ» پیدا کرده! «گوهر شب چراغ» پیدا کرده! از همان وقت ذوق شعری در من فوران پیدا کرد. 🔹 شهریار می‌خواست بگوید: «گوهر شب چراغ» همان ولایت اهل بیت (علیهم السلام) است و قریحه شعری من درباره ولایت اهل بیت است. 🔸 از جمله مطالبی که در آن جلسه از شهریار شنیدم این بود: وی درباره آیه: (وَ لَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثَانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيم) گفت: من سجده‌ای کردم و گفتم: سر از سجده برنمی‌دارم تا این آیه برایم حل شود. در آن وقت به من اینگونه تفهیم شد که مراد از «سبعاً مِنَ الْمَثَانِ» چهارده معصوم (علیهم السلام) است و این آیه یکی از مواردی است که قرآن را با عترت توأم قرار داده است. 🔹 من اشکالی به نظرم آمد و آقای مجتهدی هم می‌گفت: این اشکال به نظر من هم آمد. اشکال این بود که به پیغمبر، سیزده معصوم داده شد. فرمود با خود گفتم: او اشکال را دفع خواهد کرد. همین‌گونه هم شد و شهریار در دفع این اشکال گفت: خدا به پیغمبر چهارده نور داده است: یکی نور نبوّت و دیگری سیزده نور ولایت. 🔸 موقعی که از منزل شهریار بیرون می‌آمدیم، شهریار دستم را بوسید. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: جرعه‌ای از دریا، ج۳، ص ۵۸۷، سید موسی شبیری زنجانی، نشر موسسه کتاب شناسی شیعه. https://eitaa.com/sirefarzanegan
آن حاجت، مغفرت است! سیدناالاستاد، عارف واصل مرحوم آیت الله جعفری تهرانی می‌فرمودند: روزی از مرحوم استاد علامه طباطبایی سوال کردم آن حاجتی که امیرالمؤمنین علیه السلام در مناجات شعبانیه عرض می‌کند: عمرم را در راه درخواست آن فانی کردم، چیست؟ إِلٰهِى مَا أَظُنُّكَ تَرُدُّنِى فِى حاجَةٍ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمْرِى فِى طَلَبِها مِنْكَ. مرحوم علامه فرمودند: آن حاجت، مغفرت است! همین سوال را استاد بزرگوارم مرحوم آیت الله سعادت پرور تهرانی (پهلوانی) نیز از مرحوم علامه داشتند که ایشان همان پاسخ را داده بودند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: بالاترین نذر، ص۳۲، جعفر صالحان، نشر تراث. https://eitaa.com/sirefarzanegan
می‌خواهم این وصیت را در کفنم بگذارند! آیت الله علوی بروجردی: از آیت‌الله العظمی بروجردی نقل شده که فرموده بودند: می‌خواهم فتوای شیخ شلتوت- در به رسمیت شناختن مذهب شیعه- را در کفنم بگذارم؛ چون این کار در طول تاریخ محقّق و میسّر نشده، حتی برای سید مرتضی! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج ۱، ص۳۳۸، سید مجتبی بحرانی، نشر آفتاب عالمتاب. https://eitaa.com/sirefarzanegan