سیره علما
....حاج آقا اینجا کاباره است. . 🔸ماجرای کافی و آقا جلال (صاحب کاباره بزرگ در عظیمیه کرج) مرحوم کا
🔸برای اینکه این (صاحب کاباره) سرد نشود شب در شهر کرج یک منبری داشتم این را با خودم برداشتم بردم آنجا. رفتیم آنجا و بالای منبر مطرح کردم و یک خرده تشویقش کردم که باز، صبح پشیمان نشود.
.
🔸به مردم گفتم که قرار شده ایشان (صاحب کاباره) همچین جوانمردی بکند و کاباره را ببندد و ما هم قرار هست یک خدمت مختصری به او بکنیم. وقتی از بالای منبر آمدیم پایین، یک بنده خدایی مال کرج هست شهرسازی داره آنجا، ما را کشید کنار، گفت حاج آقا نمیخواهد تهران از کسی پول قرض کنی من یک چک مینویسم هفتاد هزار تومان به تو میدهم.
.
🔸اگر کسی برای خدا قدم بردارد خدا به حال خود نمیگذاردش. گفتم: جلال جان (صاحب کاباره) کی درب کاباره را میبندی؟ گفت: حاج آقا هر وقت هفتاد هزار تومان را دادید. گفتم: اگر همین الان چکش را به تو بدهم؟ گفت: همین الان میبندم.
.
🔸سه چهار تا ماشین سواری برداشتیم رفتیم درب کاباره. رفتیم آنجا، ده پانزده تا شاگرد داشت. یک وقت اینها با تعجب دیدند که حاج کافی آمده کاباره. گفتیم بریم جلو. پسره (جلال) را انداختیم جلو. جلال یک وقت جلوی شاگردهایش داد زد. جگرم را حال آورد.
.
🔸گفت: به فرمان ولی عصر(عج)، کاباره تعطیل است. اینها (شاگردها) به خیالشان که این مست کرده دارد یک چیزی همینطوری میگوید. یک دفعه اینها دیدن که آقا جلال، واقعاً آقا جلال شده. من گفتم که جلال جان، چهار پنج هزار نفر ناهار تهیه ببین برای روز جمعه.
.
🔸من در مهدیه اعلام میکنم و همه رفیقها با ماشین میآییم اینجا، داخل صف میایستیم هر نفر ده تومان به تو میدهیم ناهار میخوریم که خیال نکنی چهار تا عرقخور که رفت مذهبیها مُردهاند.
.
🔸فقط انسان خوب درست نکنید این خوب را هم نگه بدارید. فقط توبهکن درست نکنید این توبهکن را جمع و جورش بکنید.
.
🔸یک ناهاری درست کرد و از مهدیه رفقا را برداشتیم رفتیم. در باغ ۷۰۰۰ متری که بلندگو میگذاشتند و جمعهها بزن بکوب و رقص بود، ما هم همان بلندگوها را گذاشتیم و اول اذان ظهر اذان گفتیم و یک نماز جماعت سه چهار هزار نفری خواندیم بعد هم ناهار را، خود من هم ده تومان دادم که کسی توقع نکند.
.
🔸همه ناهارها را خوردند، با میل هم پولهایشان را دادند. بعد هم به جلال گفته بودم که دویست سیصد تا لنگ تهیه کند.
.
🔸همه هفته جمعهها یک مشت اراذل و اوباش در این استخرها میرفتند این هفته بچه مذهبیها میخواهند شنا کنند جگرهایشان حال بیاد. شنا کردند و دو نفر از وعاظ تهران هم دعوت کرده بودم منبر رفتند.
.
🔸حاج علامه مداح هم گفتیم آمد یک قصیدهای خواند و غوغایی شد. علما خبردار شدند یک مشت آمدند، منبریها آمدند ...
.
🔸جلال ماه رمضان امسال آمد خانه ما. گفت حاج آقا، گفتم بله، گفت من امسال کارهایم را کردهام میخواهم بروم مکه...»
@sireolama
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸داستان توبه جلال صاحب کاباره ای در کرج توسط مرحوم کافی(ره) که خودشان تعریف می کنند.
@sireolama
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸آیت الله شیخ غلامرضا مولانا بروجردی رضوان الله تعالی علیه: بالاخره اینقدر گناه کردم همه چیزم، حفظم، از بین رفت.
@sireolama
1.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸شخصی از آیت الله العظمی بهجت(ره) پرسید:
پولی دارم که با آن میتوانم هم عمره بروم و هم کربلا.، آقا گفت: کربلا برو....
.
🔸منبع: ردپای سپید مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله العظمی بهجت(ره)
@sireolama
🔸سلفی نوجوانان و جوانان تبریزی با امام جمعه تبریز حجت الاسلام آل هاشم
#سلفی های خودتان با علما را برای ما بفرستید در استوری اینستاگرام منتشر می شود.
ارتباط با ما @salehps
@sireolama
...تا تکبیرة الاحرام
🔸آیة الله العظمی خویی نقل کردند که فرزند آیة الله قاضی از دنیا رفته بود، برای تسلیت رفته بودیم، ایشان فرمود: همه هَمّ و غمّ ما در دنیا تا تکبیرة الاحرام است!
.
.
🔸از آیة الله قاضی شنیدم که فرمود: دو سه روز است فکر میکنم اگر در بهشت نگذارند ما نماز بخوانیم، چه کنیم!
ایشان (آقای قاضی) این جمله را با لهجه شیرین ترکی ادا میفرمود.
.
.
🔸سید علی اکبر اَعمیٰ میگفت: مدت ده روز برای من حالی دست داد که هر مشکلی داشتم حل میشد. شبههای در حال نماز برایم پیش آمد و آن این بود که چگونه ممکن است افرادی مانند اُویس قَرَن و... یک شب تا صبح سجده کنند.
.
🔸با این ذهنیت به رکوع رفتم و گفتم: «سُبحانَ رَبِّیَ العظیمِ وبِحَمدِهِ». خیلی لذت بردم. دوباره گفتم. لذتم بیشتر شد. همچنان هر چه بیشتر این ذکر را میگفتم بیشتر لذت میبردم...
.
🔸بدین سان شبهه من برطرف شد که اهل معرفت که از انس با خدا خسته نمیشوند به دلیل لذّتی است که از نظر معنوی احساس مینمایند.
.
🔸آقای فهری افزود: که این ماجرا را با حاج ملا آقاجان [زنجانی] در میان گذاشتم. ایشان گفت: به او رحم کردهاند. این حالت در سجده به من دست داد، هر کاری کردند بلند نشدم تا مرا گرفتند و به پشت انداختند!
کانال سیره علما @sireolama
🔸دیدار امروز آیت الله العظمی خامنه ای با آیتالله العظمی وحید خراسانی و آیت الله العظمی مکارم شیرازی حفظهم الله تعالی مراسم غبارروبی حرم مطهر رضوی سلام الله علیه
@sireolama
....خیس عرق شدم
🔸آیت الله شیخ مرتضی تهرانی(ره) نقل میکند: شیخ محمد حسین تهرانی از شاگردان خوب مرحوم آخوند خراسانی بود. وی میگفت وقتی به نجف رفتم درس آخوند چیز تازهای برایم نداشت.
.
🔸ایشان در سنّ حدود پنجاه سالگی برایم نقل کرد که: در سنّ دوازده سالگی در نجف بیمار شدم، بیماریای بسیار سخت که گویا مشرف به موت شدم. مادرم متوسل به امیرالمؤمنین علیه السلام شد.
.
🔸در آن حال در بستر بیماری بزرگواری را دیدم که فرمود: مادرت آمده و شفای تو را از ما خواسته، اما اگر بمانی از دنیا هیچ حظ و بهرهای نخواهی داشت. میخواهی بمانی؟
.
🔸گفتم: چون مادرم من یکی را دارد و دوست دارد بمانم شفا بدهید.
فرمود: بلند شو، خوب شدی.
خیس عرق شدم، و حالم خوب شد. مادرم رسید مرا بغل کرد، خوشحال شد. به حرم امیرالمؤمنین علیه السلام بازگشت و تشکر کرد.
.
🔸مرحوم شیخ محمد حسین، سالها بعد، برایم گفت: تا الآن (در سن ۸۵ سالگی) هیچ حظ و بهرهای از دنیا نداشتهام.
.
🔸حاج آقا مرتضی تهرانی فرمودند: وی با آن مقام علمی به قدری در فقر بود که تا آقای بروجردی زنده بود، زندگی او را آقای بروجردی اداره میکرد. بعد امام خمینی که نجف رفت، هزینه زندگی او را ایشان میداد. کسی به او زن نداد، تا این که کنیز سیاهی آوردند و به ازدواج او درآوردند. از او دو دختر پیدا کرد. دختر بزرگش خاله صغری نام دارد و دیگری طوبی که دیوانه است. این یکی دیگری را پرستاری میکند.
.
🔸آنها در حال حاضر(۱۳۸۴) حدود صد سال دارند و در تهران زندگی میکنند، و اداره زندگی آنها توسط اینجانب است.
#غدیر
#عید_غدیر
#غدیر_خم
#عیدغدیر
#عید_امامت
#عید_ولایت
#سیره_علما
کانال سیره علما @sireolama