eitaa logo
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
9.3هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
فروشگاه صنایع دستی و سوغات سیستان 🔸با هدف ایجاد اشتغال و فروش محصولات خانواده های کم برخوردار روستاهای منطقه سیستان 📲آیدی جهت سفارش: @sistan 📦ارسال رایگان به تمام نقاط کشور📦 🔹زیر مجموعه مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر #قسمت_83 آقای خانی آشنان، پس اومدنشون اینجا ربطی به فاطمه نمی تونه داشته باش
دیروز تصادف کردند، از جاده منحرف شدن و به گارد ریل ها خوردند، بیل بورد تبلیغاتی ای هم که اونجا بود افتاد روی ماشینشون. -چه وحشتناک؟ خودشون که چیزیشون نشد؟ -نه خدا رو شکر، فقط پاشون شکست و یک کم هم ضرب دیدگی داشتند، در واقع میشه گفت معجزه براشون رخ داد. محسن سری به تایید تکون داد و گفت: خدا رو شکر که چیزیشون نشد، حیف شدکه توی این نمایشگاه نمی تونن حضور داشته باشن. سلام من رو بهشون برسونید و بگید اگر نمونه کاری دارند که میخوان توی نمایشگاه قرار بگیره، بفرستند. -باشه، چشم. محسن لبخندی زد و خواست بره بیرون که سها گفت: ببخشید آقای خانی، میشه من هم یک هفته نیام؟ محسن که تعجب کرده بود، گفت: نیاید؟ شمام توی اون تصادف بودید؟ سها که حرسش گرفته بود گفت: نخیر من مشکلی دارم. -متاسفانه حضور شما ضروریه. سها که از جمله قاطعانه محسن سر خورده شده بود گفت: باشه. محسن ریز بینانه نگاهی به سها انداخت و گفت: نکنه با نبود زن داداشتون احساس غریبی میکنید اینجا؟ -نخیر، با بودن کسان دیگه ای احساس غریبی میکنیم محسن خندید وگفت: منظورتون کیه؟ -هیچی آقای خانی، نادیده بگیرید. بعد هم نشست سر جاش و بدون توجه به محسن شروع کرد به ورق زدن پوشه. آقای اصغری و محسن نگاهی به هم انداختند و شونه ای بالا انداختند. کارهای نمایشگاه خیلی زیاد نبود، تقریبا همه چی آماده بود چون سابقه برگزاری نمایشگاه رو داشتند و برای همین هم وسایل و هم جا و مکانش آماده بود، دعوت نامه ها هم از یک ماه قبل فرستاده شده بود و فقط میموند چیندن که شیدا چند نفر رو برای این کار مامور کرده بود، سها که تا به اون لحظه تمام تلاشش رو کرده بود تا شیدا نبینتش... ادامه دارد... ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️دو نوع عزاداری!! ⬅️دو نوع تشیع!! ⬅️دو نوع روضه!! استاد
وجود بیش از ۳۰۰ آیه مهدوی در قرآن برخی موضوعات مهدوی موجود در قرآن: اوصاف یاران امام زمان در قرآن بعضی از علائم حتمی ظهور انتظار در قرآن و ادیان دیگر و ...
3.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 عدالت با موعظه و نصیحت به دست نمی‌آید 📌 : برجسته‌ترین شعار مهدویت است، انتظار، فقط نشستن و اشک ریختن نیست. ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
آیا قتل و مجازات ستمگران توسط امام مهدی (ع)بعداز ظهور، به معنای سنگدلی وافراط ایشان در کشتار نیست؟ درواقع این اقدام امام، مانند یک عمل جراحی است که براي پاکسازي جامعه اسلامی و سایر جوامع جهانی از وجود ظالمان ضرورت دارد و بدون آن هرگز بساط ظلم برچیده نخواهد شد واگر امام (ع) با ملایمت و گذشت، رفتار نماید هرگز توطئه هاي جدید مستکبران از بین نخواهد رفت. 📚عصر ظهور،علی کورانی،ص ‭339‬ ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
4.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️💢طرفداران ⭕️ برای عزت و شکوه اسلام؛ از معاویه تا برخی مسئولینِ کشور! 🎙 : از امام علی (ع) پرسیدند چرا اینقدر زندگی را بر خودت سخت می‌گیری؟ فرمود برای اینکه بر آسان بگذرد. دعوا بر سر دو نوع اسلام و دو نوع تشیع است که هر دوی آنها زیارت، عزاداری و حب اهل بیت دارند. همین الآن در کشور ما طرفداران از اسلام امام علی (ع) بیشتر است. ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
‍ ⭕️تحولات منطقه ، داعش و مهندسی معکوس روایات و نشانه های عصرظهور توسط دشمنان !! 💥بخش اخر💥 3⃣ اساسا فلسفه بیان شدن روایات و احادیث ائمه معصومین ، پیرامون تحولات ، بازیگران و نشانه های عصرظهور چه بوده است ؟ نعوذ بالله معصومین عمل بیهوده و حتی دارای اثرات سوء برای شیعیان انجام داده اند ؟ آیا اساسا این احادیث و روایات برای طرح نشدن در میان مردم و برای افراد خاص و به قولی خلصین بیان شده اند ؟ 🔹مجموعه ی زیادی از احادیث و روایاتی مواجه که از فتنه های عصرظهور گفته اند و با ترسیم جزییات فتنه های سخت آن دوران ، مثلا از خروج پرچم های حق و باطلی سخن گفته اند و توصیه کرده اند فریب فلان پرچم باطل را نخورید و اتفاقا فلان پرچم حق را یاری کنید و حتی سینه خیز هم که شده خود را به آن برسانید ، بی هدف و بیهوده بیان شده اند و یا برای بیان نشدن و نرسیدن به گوش تک تک مردم و خاک خوردن در گنجه ها بیان شده اند ؟! 🔹از سوی دیگر مطالعه این احادیث و روایات اتفاقا نشان می دهد که این احادیث در جمع مردم و در پاسخ به سوالات مردم و اتفاقا با هدف آگاهی عموم مردم از فتنه های آخرالزمان و کاهش تبعات این فتنه ها بیان شده اند . اگر قرار بود این احادیث و روایات به مردم نرسد و مثلا بیان شدنشان برای مردم اثرات سوء میداشت ، پس چرا معصوم آن ها را بیان داشته اند ؟ نعوذ بالله به این موضوع و به این اثر سوء آگاهی نداشته اند ؟ 🔹کما اینکه هیچگاه روایات و کتب مربوط به این روایات ، سری و موضوع مگویی نبوده اند و هیچگاه هم بنا نبوده سری و مخفی باشند . و اساسا اگر قرار بود این گونه باشد ، به مانند سایر حوزه هایی سری نظیر علوم غریبه با آنان رفتار می شد . در صورتی که اینگونه نبوده و نیست. ✅ اگر احساس میکنیم علت موضوعی را نمی دانیم و یا بحثی برایمان قابل هضم نیست ، این دلیل نمی شود که از اساس منکر آن موضوع شویم . اگر احساس میکنیم حوزه نشانه های ترسیم شده از عصرظهور در روایات برایمان غریب و ناآشنا و مبهم است و این روایات مورد سواستفاده افراد غیر متخصص قرار گرفته و می گیرد ، این دلیل موجهی نیست که به کل زیراب کلیه روایات عصرظهور و مباحث پیرامون آن را بزنیم . روایات را نباید سطحی و احساسی خواند و تطبیق داد ، قبول . روایات نیاز به تعمق و تحلیل دارد!! ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
✍امام حسین (علیه السلام): توجه داشته باشید که احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمت های الهی است، پس نسبت به نعمت ها روی برنگردان وگرنه به نقمت و بلا گرفتار خواهید شد. 📚 نهج الشهاده، ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر #قسمت_84 دیروز تصادف کردند، از جاده منحرف شدن و به گارد ریل ها خوردند، بیل ب
دیگه چاره ای نداشت جز این که بره و خودش رو به شیدا معرفی کنه، با خودش گفت: اه، این خانی هم عجب آدم گیریه ها، خوب نمی خوام ببینمش اونو ... اه اما مجبور بود، برای همین خودش رو مرتب کرد و به سمت محل نمایشگاه رفت. شیدا که از دور سها رو میدید با دیدن این قیافه آشنا به فکر فرو رفت، خیلی زود یادش اومد که سها رو کجا دیده، اما متعجب به سمتش رفت و با لبخندی گفت: سالم سها جان -سالم عزیزم، خوبی؟ -ممنون،تو کجا اینجا کجا سها که کلافه بود پوفی کرد و گفت: متاسفانه مدتیه که توی این کارگاه کار میکنم؟ شیدا ابروی تکون داد و گفت: خوبه. خیلی از دیدنت خوشحالم سها جوابی نداد و به اطراف نگاه کرد که دوباره شیدا گفت: فاطمه جون چطوره؟ آقا سهیل؟ علی و ریحانه؟ سها بی حوصله گفت: خدا رو شکر کل فامیل حالشون خوبه عزیزم، با اجازتون من دیگه برم به کارم برسم. شیدا که رفتار سرد سها رو دیده بود توی دلش گفت: عین داداشش آدم لج باز و کله شقیه. با دیدن سها یاد پروژه و سهیل افتاد، بالاخره سهیل پروژه رو قبول کرده بود و داشت زمینه های کار رو فراهم میکرد، شیدا هم از این که نقشش گرفته بود خوشحال بود، دیگه سهیل مجبور بود به خاطر پروژه هم که شده دائم با شیدا در تماس باشه و بهش گزارش بده، از طرفی تو چنگش بود و دیگه نمی تونست وسط پروژه از اون همه موقعیتی که به دست می آورد چشم بپوشه. شیدا حتی دقیقا زمان مناسب برای به چنگ آوردن سهیل رو هم میدونست و فقط منتظر بود... +++ نمایشگاه به خوبی و خوشی برگزار شد و جمع شد، همه چیز مرتب بود، بعد از اتمام نمایشگاه شیدا دیگه توی کارگاه نیومد، فاطمه هم که مرخصیش تموم شده بود، برگشت سر کارش، سها هم قضیه شیدا و ارتباطش با کارگاه رو برای فاطمه توضیح داد، که باعث شد فاطمه آروم بشه و حداقل مطمئن بشه سهیل این وسط کاری نکرده. اما کارهای پروژه سهیل به قدری سنگین بود که سرش شلوغ بود، شبها دیر می اومد خونه و صبح زود هم میرفت سر کار، پروژه سنگینی بود، فاطمه هم که در جریان پروژش بود اینو در ک میکرد، برای همین سعی میکرد همه چیز برای شوهرش محیا باشه و دغدغه فکری ای نداشته باشه، تا اینکه بعد از یک ماه که قرار بود سهیل بیاد... ادامه دارد... ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ مهم برای رصد کنندگان : 🔺حجت الاسلام 🔸 روایت صحیح السند از امام جواد داریم که حتی در وقوع علائم حتمی مثل خروج هم احتمال بداء هست،چه برسد به روز جمعه که جزء نیست. ✍ لذا اگر همین فردا به یکباره ظهور شد نباید تعجب کرد. این وعده رسول خداست که ظهور نمیشود مگر به شکلی آنی و یکباره!