eitaa logo
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
9.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
فروشگاه صنایع دستی و سوغات سیستان 🔸با هدف ایجاد اشتغال و فروش محصولات خانواده های کم برخوردار روستاهای منطقه سیستان 📲آیدی جهت سفارش: @sistan 📦ارسال رایگان به تمام نقاط کشور📦 🔹زیر مجموعه مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
#به‌شدت‌منافق به شدّت منافق.. (علائم ظهور) امام باقر (عليه السّلام) فرمود: سفيانى سرخ روی، سفيد پوست و زاغ چشم است، که... به شدّت ظاهر الصّلاح و منافق صفت.. به شدّت خونخوار و جنایتکار.. بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🌹 گفٺ : تا ”پیـاده” نروے نمی توانے درڪ ڪنی! 🎗گفتم:چہ چیزے را؟ 🌹 گفٺ :ذره اے از شوق زینب براے زیارٺ دوباره برادر را...😔 🍁اللهم ‌الرزقنازیارت‌ اربعین🍁 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
❌هرکس این کلیپو دیده سمت گناه جنسی نرفته ⭕یه کلیپ چند دقیقه ای با آدم چی کار میکنه که دیگه گناه جنسیو میذارین کنار ⭕️کلیپ درلینگ زیر👇 http://eitaa.com/joinchat/4054515724C47422cbe36
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
📙 #رمان_پناه ◀️ #قسمت_چهلم ✍🏻از همان لحظه ی اولی که وارد می شوم زیبایی خانه دلم را می برد.فرش های د
📙 ◀️ ✍🏻زهرا خانوم به من اشاره ای می کند.کنارش می نشینم می گوید: _دخترم تو اینجا راحتی ؟ اگر فکر می کنی برای شام بمونی معذب میشی باهم برگردیم همین الان چقدر من گیج و حواس پرت شده ام! سریع بلند می شوم و می گویم: +نه زهرا خانم شما راحت باشین،من اتفاقا باید برم خونه کار دارم.فقط اگه لطف کنن برام آژانس بگیرن ... دستم را می گیرد و می کشد .دوباره می نشینم .در چشم های قهوه ای رنگش خیره می شوم و می گویم : _جانم ؟ +نگفتم که بهونه بیاری برای رفتن.این جاری من صدتای ما مهمون نوازتره.فقط می خوام که به زور و توی معذورات اینجا نمونی مادر فرشته بلند می گوید: _تو رو خدا پناه لوس بازی درنیار.بمون که بمونیم دیگه...ایش و شیدا ادامه می دهد: +افتخار نمیدین پناه خانوم؟یه شبم کنار ما بد بگذره توی دلم فکر می کنم که اگر یک درصد هم میل به ماندن داشته باشم بخاطر کنجکاوی در رابطه ی تو و شهاب است! و جواب می دهم: _این چه حرفیه،خیلیم دوست دارم اینجا بمونم رک بودن از صفات بارز من بوده و احتمالا هنوز هم هست!در تمام مدتی که طول می کشد تا شهاب و بعد هم حاج رضا و مردهای خانواده ی برادرش پیدا شوند،من رفتار فرشته و شیدا را زیر نظر گرفته ام . دوست دارم ببینم مذهبی های تهرانی چجوری عاشق می شوند اصلا!شاید هم می خواهم جوابی را که آن روز بعد از بگومگوی ناهار از فرشته نگرفتم حالا از رفتارش بگیرم. شیرین نزدیکم می آید،یک چادر تا کرده را کنارم می گذارد و می گوید: +اینم چادر برای اینکه راحت باشین،می ذارم اینجا اگر دوست داشتین بپوشین _مرسی و مثل نسیم می گذرد . افسانه!یاد اجبار کردن های تو هم بخیر یاد چغلی کردن های ریز ریزت پیش بابا و سرکشی های اجباری تر من برای مخالفت با تو و بد حجاب بودن توی مهمانی ها... انقدر طرح گل های مخمل روی چادر قشنگ و دلنشین هست که ناخوداگاه بر می دارمش.چیزی می افتد کنار پایم. یک جفت ساق دست مشکی با نگین های ریز مدل دار هیچ وقت ساق دستم نکردم!نگاه می کنم به آستین مانتویی که کوتاه است و دستم که تقریبا تا نزدیکی آرنج بدون پوشش مانده .. یعنی از عمد برایم گذاشته اند!؟عطر خوبی دارد و هنوز مارک خریدش بهش وصل شده مانده ... زنگ در را می زنند.شیدا چادرش را می اندازد و می گوید: +عمو اینان فقط من هستم که همچنان بی حرکت و هنوز سر جایم نشسته ام! صدای یاالله گفتن ها را می شنوم.چشمم می افتد به زهرا خانوم...لبخند می زند و چشم هایش را جوری با اطمینان باز و بسته می کند که انگار از دل مرددم باخبر است! در برابر او و مادر بودنش مطیعم!دارایی های تازه ام را بر می دارم و سمت اتاقی که فرشته آنجاست می دوم. خودم هم از رفتارم تعجب می کنم! عجیب است اما حتی رنگ ساق را با مانتو ست کرده اند برایم!دقیقا مثل خودشان که خیلی موجه و خوش تیپ هستند. فرشته روبه روی آینه ایستاده و لبه ی روسری اش را درست می کند.می گوید:بپوش خواهرم که عجیب برکت داره چادرای این زنعمو خانم ما! این بار مثل دفعه ی قبل حس دودلی پررنگی ندارم.بجز من همه یک رنگ اند! چه عیبی دارد دوباره تجربه کردنش حالا که نه افسانه ای هست و نه زور و اجباری... شالم را باز می کنم،موهای به هر سو سرک کشیده ام را جمع می کنم و توی کش جا می دهم.دوباره شالم را روی سرم می اندازم اما کمی جلوتر می کشم.ساق ها را دستم می کنم و ساعت مچی ام را روی ساق می بندم.صدای احوالپرسی بلند شده و فرشته هم رفته من اما در حال و هوای خودم گوشه ی این اتاق مانده ام!به آینه نگاه می کنم،چادر را سرم می کنم و مثل خیره سرها به تصویر درون آینه زل می زنم. شبیه رویای همیشگی بابا شده ام!حس سبکی می کنم،امروز خیلی برای سلامتی اش دعا کردم و همین حالم را بهتر می کند. در باز می شود و سر فرشته مثل اردک فضول ها می آید تو. +کجایی پس تو؟واااای چقدر ناز شدی دختر _من که کاری نکردم +فکر می کنی!فقط چرا شالت رو اینجوری سرت کردی؟ _چیکار کنم شالم را می گیرد و گوشه اش را مثل روسری ها مثلثی تا می زند و خودش سرم می کند.گیره ای که به روسری خودش هست را در می آورد و به شال من می زند. +حالا درست شد.ببین _خودت چی؟ +گیره دارم تو کیفم _وای ازین مدل لبنانی ها بستی برام؟ +آره،دیدی چه ناز شدی؟ لبخند می زنم به این چهره ی جدید و راسخ تر از قبل،عزم بیرون رفتن می کنم. 📝نویسنده: الهام تیموری ⏪ ... بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🔴 ابوبکر البغدادی در یکی از خطبه‌های نماز جمعه گفته بود که اگر سردار قاسم سلیمانی را دستگیر کنیم مانند خلبان اردنی خواهیم سوزاند! 🔹 سردار سلیمانی هم در جواب این ادعای البغدای گفته است: 👇👇 #پاسخ_سردارحاج_قاسم_سلیمانی...👇♨️ http://eitaa.com/joinchat/3847749643C94b7492455
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرشب در پایان شب دست بر سینه گذاشته و به زیارت آقا امام حسین می رویم : آقاجان عرض سلام در بین الحرمین رو قسمت هممون قرار بده 🙏 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#یا_صاحب_الزمان_عج🌹 💔شما زائر هر روز و شب کرب و بلايی 🍁عمريست عزادار يل عهد و وفايی 💔مشک از غم دست و علم چشم ببارد 🍁برگرد که تو منتقم آل عبايی 🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹 بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
#ظهور را #دورنبینیم! چرا که دچار قساوت قلب می شویم. با قساوت قلب، صعود به قلّه ممکن نیست بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
⛔️برتر از ملائکه و پست‌تر از درندگان و چهار پایان! 📌 آیت‌الله بهجت (ره)انسان چگونه استعداد دارد که به سمت بالا یا پایین سیر کند. ⬅️انبیا و اوصیا علیهم‌السلام هم افرادی مثل سلمان و مقداد و ابی‌ذر و عمار و... هم معاویه و عمروعاص، عتبه ـ برادر معاویه ـ، خالدبن‌ولید و مروان را که از بهایم(درندگان و چهارپایان) هم بدتر بودند، به‌جا گذاشتند. 📝 و اینها همگی هم‌درس یکدیگر و در مدرسه‌ی کبرای مکتب اسلام درس خواندند و استاد همه حضرت رسول اکرم صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم بود، 📌ولی مقام دسته‌ی اول به‌طور یقین از ملائکه بالاتر است، و طایفه‌ی دوم از تمام بهایم بدترند. 📕در محضر بهجت، ج٢، ص٢٣١ بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🔸رعد و برق زیبا در آسمان نجف اشرف بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
🔴 اربعینی ها #اولین سپاهیان عصر ظهور از آنجا که سپاه حضرت حجت(عج) فراملیتی خواهد بود،باید افراد آن اعم از عرب و عجم و ترک و لاتین و...بطور طبیعی یکدیگر را درک کنند و با هم احساس غریبی نکنند اینها شرائط طبیعی و قهری شکل‌گیری سپاه حضرت حجت (عج) باشند که با تحقق آنها فقط باید منتظر ظهور فرمانده بود. #اربعین_رمز_ظهور +مصطفای من+ بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯