eitaa logo
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
9.8هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
34 فایل
فروشگاه صنایع دستی و سوغات سیستان 🔸با هدف ایجاد اشتغال و فروش محصولات خانواده های کم برخوردار روستاهای منطقه سیستان 📲آیدی جهت سفارش: @sistan 📦ارسال رایگان به تمام نقاط کشور📦 🔹زیر مجموعه مرکز نیکوکاری امام رضا(ع)
مشاهده در ایتا
دانلود
وجود بیش از ۳۰۰ آیه مهدوی در قرآن برخی موضوعات مهدوی موجود در قرآن: اوصاف یاران امام زمان در قرآن بعضی از علائم حتمی ظهور انتظار در قرآن و ادیان دیگر و ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عدالت با موعظه و نصیحت به دست نمی‌آید 📌 : برجسته‌ترین شعار مهدویت است، انتظار، فقط نشستن و اشک ریختن نیست. ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
آیا قتل و مجازات ستمگران توسط امام مهدی (ع)بعداز ظهور، به معنای سنگدلی وافراط ایشان در کشتار نیست؟ درواقع این اقدام امام، مانند یک عمل جراحی است که براي پاکسازي جامعه اسلامی و سایر جوامع جهانی از وجود ظالمان ضرورت دارد و بدون آن هرگز بساط ظلم برچیده نخواهد شد واگر امام (ع) با ملایمت و گذشت، رفتار نماید هرگز توطئه هاي جدید مستکبران از بین نخواهد رفت. 📚عصر ظهور،علی کورانی،ص ‭339‬ ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️💢طرفداران ⭕️ برای عزت و شکوه اسلام؛ از معاویه تا برخی مسئولینِ کشور! 🎙 : از امام علی (ع) پرسیدند چرا اینقدر زندگی را بر خودت سخت می‌گیری؟ فرمود برای اینکه بر آسان بگذرد. دعوا بر سر دو نوع اسلام و دو نوع تشیع است که هر دوی آنها زیارت، عزاداری و حب اهل بیت دارند. همین الآن در کشور ما طرفداران از اسلام امام علی (ع) بیشتر است. ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
‍ ⭕️تحولات منطقه ، داعش و مهندسی معکوس روایات و نشانه های عصرظهور توسط دشمنان !! 💥بخش اخر💥 3⃣ اساسا فلسفه بیان شدن روایات و احادیث ائمه معصومین ، پیرامون تحولات ، بازیگران و نشانه های عصرظهور چه بوده است ؟ نعوذ بالله معصومین عمل بیهوده و حتی دارای اثرات سوء برای شیعیان انجام داده اند ؟ آیا اساسا این احادیث و روایات برای طرح نشدن در میان مردم و برای افراد خاص و به قولی خلصین بیان شده اند ؟ 🔹مجموعه ی زیادی از احادیث و روایاتی مواجه که از فتنه های عصرظهور گفته اند و با ترسیم جزییات فتنه های سخت آن دوران ، مثلا از خروج پرچم های حق و باطلی سخن گفته اند و توصیه کرده اند فریب فلان پرچم باطل را نخورید و اتفاقا فلان پرچم حق را یاری کنید و حتی سینه خیز هم که شده خود را به آن برسانید ، بی هدف و بیهوده بیان شده اند و یا برای بیان نشدن و نرسیدن به گوش تک تک مردم و خاک خوردن در گنجه ها بیان شده اند ؟! 🔹از سوی دیگر مطالعه این احادیث و روایات اتفاقا نشان می دهد که این احادیث در جمع مردم و در پاسخ به سوالات مردم و اتفاقا با هدف آگاهی عموم مردم از فتنه های آخرالزمان و کاهش تبعات این فتنه ها بیان شده اند . اگر قرار بود این احادیث و روایات به مردم نرسد و مثلا بیان شدنشان برای مردم اثرات سوء میداشت ، پس چرا معصوم آن ها را بیان داشته اند ؟ نعوذ بالله به این موضوع و به این اثر سوء آگاهی نداشته اند ؟ 🔹کما اینکه هیچگاه روایات و کتب مربوط به این روایات ، سری و موضوع مگویی نبوده اند و هیچگاه هم بنا نبوده سری و مخفی باشند . و اساسا اگر قرار بود این گونه باشد ، به مانند سایر حوزه هایی سری نظیر علوم غریبه با آنان رفتار می شد . در صورتی که اینگونه نبوده و نیست. ✅ اگر احساس میکنیم علت موضوعی را نمی دانیم و یا بحثی برایمان قابل هضم نیست ، این دلیل نمی شود که از اساس منکر آن موضوع شویم . اگر احساس میکنیم حوزه نشانه های ترسیم شده از عصرظهور در روایات برایمان غریب و ناآشنا و مبهم است و این روایات مورد سواستفاده افراد غیر متخصص قرار گرفته و می گیرد ، این دلیل موجهی نیست که به کل زیراب کلیه روایات عصرظهور و مباحث پیرامون آن را بزنیم . روایات را نباید سطحی و احساسی خواند و تطبیق داد ، قبول . روایات نیاز به تعمق و تحلیل دارد!! ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
✍امام حسین (علیه السلام): توجه داشته باشید که احتیاج و مراجعه مردم به شما از نعمت های الهی است، پس نسبت به نعمت ها روی برنگردان وگرنه به نقمت و بلا گرفتار خواهید شد. 📚 نهج الشهاده، ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر #قسمت_84 دیروز تصادف کردند، از جاده منحرف شدن و به گارد ریل ها خوردند، بیل ب
دیگه چاره ای نداشت جز این که بره و خودش رو به شیدا معرفی کنه، با خودش گفت: اه، این خانی هم عجب آدم گیریه ها، خوب نمی خوام ببینمش اونو ... اه اما مجبور بود، برای همین خودش رو مرتب کرد و به سمت محل نمایشگاه رفت. شیدا که از دور سها رو میدید با دیدن این قیافه آشنا به فکر فرو رفت، خیلی زود یادش اومد که سها رو کجا دیده، اما متعجب به سمتش رفت و با لبخندی گفت: سالم سها جان -سالم عزیزم، خوبی؟ -ممنون،تو کجا اینجا کجا سها که کلافه بود پوفی کرد و گفت: متاسفانه مدتیه که توی این کارگاه کار میکنم؟ شیدا ابروی تکون داد و گفت: خوبه. خیلی از دیدنت خوشحالم سها جوابی نداد و به اطراف نگاه کرد که دوباره شیدا گفت: فاطمه جون چطوره؟ آقا سهیل؟ علی و ریحانه؟ سها بی حوصله گفت: خدا رو شکر کل فامیل حالشون خوبه عزیزم، با اجازتون من دیگه برم به کارم برسم. شیدا که رفتار سرد سها رو دیده بود توی دلش گفت: عین داداشش آدم لج باز و کله شقیه. با دیدن سها یاد پروژه و سهیل افتاد، بالاخره سهیل پروژه رو قبول کرده بود و داشت زمینه های کار رو فراهم میکرد، شیدا هم از این که نقشش گرفته بود خوشحال بود، دیگه سهیل مجبور بود به خاطر پروژه هم که شده دائم با شیدا در تماس باشه و بهش گزارش بده، از طرفی تو چنگش بود و دیگه نمی تونست وسط پروژه از اون همه موقعیتی که به دست می آورد چشم بپوشه. شیدا حتی دقیقا زمان مناسب برای به چنگ آوردن سهیل رو هم میدونست و فقط منتظر بود... +++ نمایشگاه به خوبی و خوشی برگزار شد و جمع شد، همه چیز مرتب بود، بعد از اتمام نمایشگاه شیدا دیگه توی کارگاه نیومد، فاطمه هم که مرخصیش تموم شده بود، برگشت سر کارش، سها هم قضیه شیدا و ارتباطش با کارگاه رو برای فاطمه توضیح داد، که باعث شد فاطمه آروم بشه و حداقل مطمئن بشه سهیل این وسط کاری نکرده. اما کارهای پروژه سهیل به قدری سنگین بود که سرش شلوغ بود، شبها دیر می اومد خونه و صبح زود هم میرفت سر کار، پروژه سنگینی بود، فاطمه هم که در جریان پروژش بود اینو در ک میکرد، برای همین سعی میکرد همه چیز برای شوهرش محیا باشه و دغدغه فکری ای نداشته باشه، تا اینکه بعد از یک ماه که قرار بود سهیل بیاد... ادامه دارد... ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 کلیپ مهم برای رصد کنندگان : 🔺حجت الاسلام 🔸 روایت صحیح السند از امام جواد داریم که حتی در وقوع علائم حتمی مثل خروج هم احتمال بداء هست،چه برسد به روز جمعه که جزء نیست. ✍ لذا اگر همین فردا به یکباره ظهور شد نباید تعجب کرد. این وعده رسول خداست که ظهور نمیشود مگر به شکلی آنی و یکباره!
‍ 💢تأکید امام عصر (عج) به نماز اول وقت!! 🔹از جمله توصیه ها و سفارشات مۆکد حضرت ولی عصر(عج) همانا اهتمام به خواندن نماز در اول وقت آن است که در دیدارها و تشرفات افراد مختلف به محضر ایشان مورد تأکید قرار گرفته است. از جمله حضرت (عج) فرمودند: "ملعون است ملعون است کسی که نماز صبحش را تأخیر بیندازد تا زمانی که ستارگان محو شوند و ملعون است ملعون است کسی که نماز مغربش را تأخیر بیندازد تا زمانی که ستارگان آسمان پدیدار شوند. ✅" لعن و دوری از رحمت الهی بنابر فرمایش نورانی حضرت امام زمان(عج) به کسی است که نماز صبح و مغرب خود را تأخیر بیندازد که از این فرمایش می توان نتیجه گرفت در مورد نماز ظهر و عصر و عشاء ن آن نیز همین طور خواهد بود که تأخیر آنها از اول وقت سبب دوری از رحمت الهی برای انسان می شود. 🔸رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: هر بنده ای که به حفظ اوقات نماز و طلوع و غروب و زوال خورشید توجه داشته باشد من برایش راحتی مرگ و دور شدن هم و غم و حزن ها و نجات از آتش را ضمانت می کنم. 🔹برکات نماز اول وقت شاید در این مجال کوتاه نگنجد اما می توان به راحتی از انبوه و بسیاری روایات اسلامی در این زمینه دانست که نماز اول وقت مورد تأکید ویژه ی همه ی اولیای دین و نیز امام عصر(عج) است. 🔶تعهد به امام عصر (عج)! 🔸براساس اهمیت و نیز تأکید برنماز اول وقت، سزاوار است هر منتظر واقعی خود را ملزم نماید این فرضیه الهی را در اول وقت آن بجای آورد و شاید بتواند در این زمینه به امام زمان خویش تعهد و ضمانت دهد! کاری که برخی از افراد در شرایطی خاص بدان روی آورده اند! 🔷جوانی که بسیار به نماز اول وقت اهتمام داشت نقل می کرد که من در یکی از کشورهای اروپایی برای ادامه تحصیلاتم درس می خواندم. چند سالی بود که آنجا بودم محل سکونتم در بخش کوچکی بود و فاصله آن تا شهری که دانشگاه در آنجا بود زیاد بود. اکثر اوقات با ماشین این مسیر را طی می کردم پس از سالها رنج و سختی و تحمل غربت آماده بودم برای آخرین امتحان که امتحان سرنوشت ساز و مهمی بود سوار اتوبوس شدم و پس از چند دقیقه اتوبوس راه افتاد نیمی از راه را آمده بودم که یکباره اتوبوس خاموش شد. راننده پایین رفت، کاپوت ماشین را بالا زد مقداری موتور را نگاه کرد و دستکاری نمود، استارت زد، ماشین روشن نشد. دوباره و چند بار همین کار را کرد فایده نداشت! طولانی شد. چیزی دیگر به زمان امتحان نمانده بود وسیله ی نقلیه ی دیگری هم از جاده عبور نمی کرد نمی دانستم چه کنم. در اضطراب و ناامیدی به سر می بردم. تا شهر هم راه زیادی بود. نمی شد پیاده بروم. با خود فکر می کردم که همه ی تلاشهای چند ساله ام ازبین می رود و خیلی نگران بودم. یک باره جرقه ای در مغزم زد که ما وقتی در ایران بودیم در دعای ندبه، متوسل به امام زمان (عج) می شدیم و وقتی کارها به بن بست می رسید از او کمک و یاری می خواستیم این بود که دلم شکست و اشکم جاری شد. گفتم یا بقیة الله، اگر امروز کمک کنید و کارم را درست نمایید تعهد می کنم که تا آخر عمرم نمازم را همیشه اول وقت بخوانم! پس از چند دقیقه یک آقایی از آن دورها آمد و بعد رو به راننده کرده و فرمود: چطور شده؟ ( با زبان خود آنها حرف می زدند) راننده گفت: نمی دانم هر کاری می کنم روشن نمی شود. ایشان مقداری ماشین را دستکاری کرده و کاپوت را بستند و فرمودند: برو استارت بزن راننده استارت زد و ماشین روشن شد! همه سوار ماشین شدند همین که اتوبوس خواست راه بیفتد آن آقا بالا آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: تعهدی را که به ما دادی یادت نرود، نماز اول وقت. و بعد پیاده شدند و رفتند و من ایشان را ندیدم. (به نقل از کتاب داستانهای نماز) 💠تعهد به امام زمان (عج) بدهیم! بنابراین شایسته است که هر منتظر واقعی و شیعه ی حقیقی مولای غائب از نظر، بکوشد که در انجام فرائض دینی به خصوص نماز اول وقت موفق شود و در این مسیر به ولی عصر و امام زمان خود تعهد دهد که از انجام فرائض خویش تخطی نکند و کوتاهی ننماید که امام همچون پدری مهربان برای امت است. 📚منابع و مأخذ: 1-اصول کافی، شیخ کلینی (ره) 2-بحارالانوار، علامه مجلسی (ره) ج ۵٢و۵٣ 3- داستانهای نماز 4-الاحتجاج شیخ صدوقی 5-غیبت شیخ طوسی
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
#رمان_مذهبی_سجاده_صبر #قسمت_85 دیگه چاره ای نداشت جز این که بره و خودش رو به شیدا معرفی کنه، با خو
دنبالش تا برن گچ پاشو باز کنند، سهیل بدقولی کرد. قرار بود ساعت 5 بیاد، اما ساعت از 6 هم گذشته بود، فاطمه تلفن رو برداشت و به موبایلش زنگ زد. سهیل گوشی رو برداشت و گفت: سلام -سلام، سهیل میدونی ساعت چنده؟ -نه ،ساعت چنده؟ -6 و ربع، قرار نبود 5 اینجا باشی که بریم گچ پامو باز کنیم -آخ، یادم رفت. الان میام در همین لحظه فاطمه صدای زنی رو شنید که از اون ور خط داد زد، نه الان نرو، کار داریم. سهیل فورا گفت: لباس بپوش میام الان فاطمه نمی تونست حرف بزنه و حتی وقتی سهیل بدون خداحافظی گوشی رو قطع کرد، همچنان بدون حرکت ایستاده بود. بالاخره خودش رو جمع و جور کرد و لباس پوشید و منتظر روی مبل نشست تا بعد از یک ساعت سهیل زنگ در خونه رو زد و از توی آیفون گفت: بیا پایین. فاطمه هم لنگان لنگان از پله ها پایین رفت و توی ماشین نشست و سلام کرد سهیل که احتمال میداد فاطمه صدای شیدا رو شنیده باشه،درحالی که ماشین رو روشن میکرد و حرکت میکردند گفت: شرمنده ام که دیر شد، سر پروژه بودیم و این خانمهای مهندس نمیذاشتن بیایم، من نمیدونم کی گفته زن ها هم باید توی این جور پروژه ها کار کنن. فاطمه لبخندی زد و گفت: این خانومها خونه زندگی ندارن -نمیدونم والا، حتما ندارن دیگه. -مرضیه هم توی پروژتون هست؟ -همه واسه این پروژه دارن کار میکنن، پروژه سنگینیه. -دیدیش بهش بگو یک سری به ما هم بزنه -زیاد نمیبینمش. من اکثرا سر زمینم، اون توی شرکته. ادامه دارد... ‌‌بســـوے ظــــــــهور💫✨👇 🆔 @Besoye_zohor 💯