4_77163335195300081.mp3
5.69M
▪️قدم قدم با یه علم ان شاء الله اربعین میام سمت حرم...
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
📙 #رمان_پناه ◀️ #قسمت_بیست_و_سوم ✍🏻چادر را با اکراه می اندازم روی زمین ولی هنوز دو دلم یاد حرف های
📙 #رمان_پناه
◀️ #قسمت_بیست_و_چهارم
✍🏻دوباره چادرم سر می خورد و دو دستی جمعش می کنم ، یک لحظه به سرم می زند که حتما چون باحجاب بودم او نرفته ! موبایلم زنگ می خورد ، اسم کیان را که می بینم اعصابم خراب می شود . حتما زنگ زده برای منت کشی اما من به این سادگی ها حرف های درشت امروزش را فراموش نمی کنم .
_نمی خوای جواب بدی پناه ؟
+نه ، دوستمه بعدا زنگ می زنم خودم
_خودشو خفه کرد آخه
+مهم نیست ولش کن
شروع می کنیم به خوردن ، اینبار صدای تلفن خانه است که بلند می شود ،فرشته با دهن پر می گوید :
+حتما مامانه ، میام الان
حدس می زنم که این خلوت ناگهانی شهاب را معذب می کند .
بی هوا و بدون مقدمه می پرسم :
_یه سوال بپرسم؟
انگار غافلگیرش کرده ام ، چنگالش ثابت می ماند و بعد از کمی مکث بالاخره می گوید :
+بفرمایید
_بودن من تو این خونه ،شما رو اذیت می کنه ؟
+خیر
کوتاه جواب دادنش را توهین تلقی می کنم ، گویی می خواهد هم کلام نشویم ! لج می کنم و دوباره می پرسم :
_پس چرا نیستین کلا ؟
+بخاطر شرایط شغلیم
_خیلی خاصه ؟!
+نه ، اما گاهی کمتر خونه هستم . به شما یا چیز دیگه هم ربطی پیدا نمی کنه این موضوع
انقدر رسمی و محکم می گوید که فقط می توانم "آهان" بگویم ! کورذوقم می کند برای ادامه ی بحث اما انگار آزار دارم !
_شغلتون چی هست حالا؟
+بفرمایید غذا یخ کرد
از خدا خواسته، کنایه اش را دست می گیرم !
_این غذا یخش خوبه همیشه جواب سربالا میدین به سوالا ؟
می فهمم که کلافه شده و خوشحال می شوم ! از عذاب دادن آدم هایی که اهل ریا و تظاهرند بدم نمی آید
+مستندسازی و تهیه برنامه و این چیزا
_عجب ! پس خیلی سرتون شلوغه
+نه ، بستگی داره
بجای من فرشته می پرسد
_به چی ؟
با دیدن خواهرش بلند می شود و دست روی سینه می گذارد رکاب زیبای انگشتر مردانه اش زیباست
+دستت درد نکنه آبجی ، من دیرم شده باید برم
_ای بابا تو که چیزی نخوردی ولی خب برو اگه دیرت شده
+یا علی ، خدانگهدار
همانطور که نشسته ام با سر خداحافظی می کنم . ناراحتم که اهل کل کل نبود دقیقا برعکس کیان که گاهی از کاه کوه می ساخت فقط برای مخ زنی !
حلال زاده است که دوباره زنگ می زند
📝نویسنده: الهام تیموری
⏪ #ادامہ_دارد...
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امشب براتون دعا میکنم
خدای بزرگ نصیب تون کند
🌸هرآنچه ازخوبی ها
آرزو دارید
🌸لحظه هاتون آروم
شبهای بارونیِ پاییزیتون
پر از استجابت دعا🙏
شبتون مهدوی🌙
🆔 @Besoye_zohor 💯
🔴 #امان_درد_ها
⬅️امام صادق (ع) کام نوزادان خود را تربت امام حسین (ع) بردارید که امان هر درد است
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فروشگاه تنگه اُحد ایران(سیستان)
📙 #رمان_پناه ◀️ #قسمت_بیست_و_چهارم ✍🏻دوباره چادرم سر می خورد و دو دستی جمعش می کنم ، یک لحظه به سرم
📙 #رمان_پناه
◀️ #قسمت_بیست_و_پنجم
✍🏻ریجکت می کنم و به فرشته می گویم :
_عجیب نیست ؟
+چی ؟
_رفتارای برادرت
+ای بابا ، جان عزیزت دست از سر کچل ما بردار ! باز یه چیزی میگم میگی طرفداری کرد ، حالا چرا اونجوری چادرو چسبیدی بیخ گلوت ؟
بلند می شوم و چادر را در می آورم :
_دیگه بخاطر خان داداش شما مجبور به چه کارایی باید بشیم !
+عزیزم ، شرمنده ... اوا نذارش رو میز کثیف میشه
_بلد نیستم تا کنم
+نمی خواد قربونت برم فقط بذارش یه گوشه من روی این چادر حساسم
_چطور ؟
چشم هایش برق می زند و لبش بیش از پیش به خنده باز می شود
+زنعموم برام از کربلا آورده
_آهان چون سوغاتیه عزیزه ؟!
+اونکه آره ... ولی خب نه
_یعنی چی دقیقا ؟
+ولش کن حالا
_بگو دیگه فضول شدم
+آخه به سفارش یه بنده خدایی آورده
_کی؟
+آقا محمد
_به به ، کی هستن ایشون ؟!
+پسرش دیگه ... پسرعموم
_عجب ! پس دلباخته ای تو هم
+هییس ، نگو این حرفا رو خدا دختر ! با آبروی من بازی نکن بدبخت میشم ...
_خودت گفتی
+من کی گفتم دلباخته ام فقط آقا محمد ، یعنی من که نه ، خب اون آخه
بلند می زنم زیر خنده و می گویم :
_حالا چرا هول شدی ؟ چشمات داد می زنه چه خبره ، لپتم که گل انداخته ببینم این آقا محمد مثل خودتونه،نه ؟
+از چه نظر ؟
_دین و ایمون و این چیزا دیگه
+پسر خوبیه ، محجوب و باخدا
_بعله ! وقتی چادر به این قشنگی پیشکش می کنه معلومه که چقدر خوب و مذهبیه !
+مسخره می کنی؟ یعنی اگه گل و ادکلن میاورد خوبتر بود ؟
_خب من میگم باید یه کادوی رسمی تر می داد بهت
+هنوز که خبری نیست اینو زنعمو داد که فقط حرفشو زده باشه
_دیگه بدتر ! یعنی خود طرف به تو هیچی نگفته ؟
+طرف نه و آقا محمد ! ما از این رسما نداریم ببخشید پس چجوری باید ازدواج کنید میان خواستگاری خب
_مثل صد سال پیش دیگه
+سنتی هست ولی نه تا این حد شور
_یعنی چون شما مذهبی هستین حق ندارین خودتون دوتا حرف دلتونو بزنید بهم ؟!همیشه که نباید زبونی گفت ، آدم از رفتار وبیخیال فرشته ، من خودم خانوادم تقریبا مذهبیه ولی تو بحث ازدواج من اصلا زیربار این سنتهای داغون نمیرم ؛ چون سرنوشت خودمه و خودم باید انتخاب کنم تا وقتی هم که پسر رو خوب نشناسی نمی تونی اوکی بدی ! چجوری باید بشناسی ؟ با حرف زدن و گپ زدن دو طرفه و لاغیر
حالا اگه شما ما رو همین الان نشونی سر سفره عقد ، حتما چند جلسه صحبت می کنیم ! البته زیر نظر خانواده ها
خنده ام می گیرد ، رک می گویم :
_یجوری میگی زیر نظر خان
واده انگار چه کار خاصیه ! همین کارا رو می کنید که همیشه مقابلتون جبهه می گیرن کی جبهه می گیره ؟
انگشت اشاره ام را سمت خودم می گیرم :من و امثال من ! نمی دونم تا کی و کجای زندگیتون به تظاهر می گذره و چجوری اصلا لذت می برید از اینهمه الکی تسبیح چرخوندن
سرم داغ شده و احساس خطر می کنم اما ...
📝نویسنده: الهام تیموری
⏪ #ادامہ_دارد....
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
📚 #داستانک
👈 دعا و لبیك خدا (داستانی تمثیلی از مثنوی)
مردی بود عابد و همیشه با خدای خویش راز و نیاز مینمود و داد الله الله داشت. روزی شیطان بر او ظاهر شد و وی را وسوسه كرد و به او گفت:
ای مرد، این همه كه تو گفتی، الله الله، سحرها از خواب خوش خویش گذشتی و بلند شدی و با این سوز و درد، هی گفتی: «الله،الله،الله» آخر یك مرتبه شد كه تو لبیك بشنوی؟ تو اگر در خانه هر كس رفته بودی و این اندازه ناله كرده بودی، لااقل یك مرتبه جوابت را داده بودند.
این مرد دید ظاهراً حرفی است منطقی! و لذا در او مؤثر افتاد و از آن به بعد دهانش بسته شد و دیگر الله، الله نمیگفت!
در عالم رؤیا هاتفی به او گفت: تو چرا مناجات خودت را ترك كردی؟ پاسخ داد: من میبینم این همه مناجات كه میكنم و این همه درد و سوزی كه دارم، یك مرتبه نشد در جواب من لبیك گفته شود.
هاتف گفت: ولی من از طرف خدا مأمورم كه جواب تو را بدهم.
🍂گفت: همان الله تو لبیك ماست
🍂آن نیاز و سوز و دردت پیك ماست
یعنی همان درد و سوز و عشق و شوقی كه ما در دل تو قرار دادیم این خودش لبیك ماست!
👌برای همین مولا علی علیه السلام در دعای کمیل عرض می کند: اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا؛ خدایا! آن گناهانی که سبب می شود دعا کردن من حبس شود، گناهانی که سبب می شود درد دعا کردن و درد مناجات نمودن از من گرفته شود، خدایا آن گناهانم را بیامرز.
📗 #هدایتها_در_آثار_شهید_مطهری
✨🏴الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج🏴✨
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴اف ای تی اف چیست؟
#FATF
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌺 #عنایت آقا امام زمان (عج) به #زائری که در راه #کربلا جان داد و #نتوانست به کربلا برود....
فوق العاده زیبا و تاثیرگذار/ از دست ندین👌👌
بســـوے ظــــــــهور💫✨👇
🆔 @Besoye_zohor 💯