13920305000907.mp3
4.37M
📢 اذان ظهر به افق مشهد
🎙 حاج حسن رضائیان
ابتدای وقت : ۱۲:۳۷
انتهای وقت : ۱۸:۴۹
🍀قیام، به مانند صحن و رکوع، رواق و به سجده که می رسیم همان روضه منورة است
✅ با پنج نفر دوستی، مصاحبت و همراهی نکن!
#امام_سجاد صلوات الله علیه به فرزندشان #امام_باقر علیهالسلام فرمودند:
«فرزندم! مراقب باش با پنج نفر دوستی نکنی و همکلام و همسفر نشوی:
💢 بپرهیز از همنشینی با #دروغگو، زیرا او مانند سراب است، دور را در نظرت نزدیک و نزدیک را دور جلوه میدهد؛
💢 بپرهیز از مصاحبت با #فاسق، زیرا او (به رفاقتش پایبند نیست و) تو را به لقمه غذایی یا کمتر از آن میفروشد؛
💢 بپرهیز از همنشینی با #بخیل، زیرا (بر اساس دوستی بین شما) هرگاه احتیاج شدیدی به مال او داشته باشی، تو را خوار نموده و مالش را از تو دریغ میکند؛
💢 بپرهیز از مصاحبت با #احمق، زیرا او میخواهد به تو نفع برساند، ولی (چون نمیفهمد، کاری میکند که) به ضرر تو تمام میشود؛
💢 بپرهیز از همنشینی با #قاطع_رحم (کسی که با ارحامش قطع رابطه کرده است)، زیرا در سه جای کتاب خدا یافتم که او ملعون (و دور از رحمت پروردگار) است [*].»
💠 «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَوْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ علیهما السلام قَالَ قَالَ لِي عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ صلوات الله علیه يَا بُنَيَّ انْظُرْ خَمْسَةً فَلَا تُصَاحِبْهُمْ وَ لَا تُحَادِثْهُمْ وَ لَا تُرَافِقْهُمْ فِي طَرِيقٍ فَقُلْتُ يَا أَبَهْ مَنْ هُمْ قَالَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَابِ يُقَرِّبُ لَكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَاعِدُ لَكَ الْقَرِيبَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفَاسِقِ فَإِنَّهُ بَائِعُكَ بِأُكْلَةٍ أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذَلِكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَخْذُلُكَ فِي مَالِهِ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّي وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ثَلَاثَةِ مَوَاضِع...»
📚 كافى، ج ۲، ص ۳۷۶
[*] سوره محمّد (صلّی الله علیه و آله)، آیه ۲۲؛ سوره رعد، آیه ۲۵؛ سوره بقره، آیه ۲۷.
@masjedemamhadialaihesalam
👈 به تربیت فرزنداتان بپردازید
عاطفه اشراقی:
امام همیشه به مادرم توصیه میکردند که بهترین عبادت برای مادر نگهداری از فرزندان و تربیت آنان است. چنانکه مادرم در اوایل انقلاب خواسته بودند که در کارهای اجتماعی شرکت کنند، ولی به دلیل کوچک بودن بچهها، امام از ایشان خواستند که به تربیت فرزندان خود بپردازند.(۱)
👈 تربیت فرزند از مرد برنمیآید
فاطمه طباطبایی:
امام نقش مادر را در خانه خیلی تعیین کننده میدانستند و به تربیت بچهها خیلی اهمیت میدادند. گاهی که ما شوخی میکردیم و میگفتیم: «پس زن باید همیشه در خانه بماند؟» میگفتند: «شما خانه را کم نگیرید، تربیت بچهها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است». ایشان معتقد بودند که تربیت فرزند از مرد برنمیآید و این کار دقیقاً به زن بستگی دارد، چون عاطفه زن بیشتر است و قوام خانواده هم باید براساس محبت و عاطفه باشد.(۲)
................
۱.برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج ۱، ص۲۸۴
۲.برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج ۱، ص۳۳
@masjedemamhadialaihesalam
rahim_moazenzadeh.mp3
267.7K
📢 اذان مغرب به افق مشهد
🎙 مرحوم حاج رحیم مؤذن زاده
⏰ ۱۹:۰۷
🌚 ۲۳:۵۵ نیمه شب و آغاز زمان نماز شب
🍀 قیام، به مانند صحن و رکوع، رواق و به سجده که می رسیم همان روضه منورة است
13920305000909.mp3
2.83M
📢 اذان صبح به افق مشهد
🎙 مرحوم حاج حسین صبحدل
🌚 ۰۴:۵۹
🌝 ۰۶:۲۴
👌 چند دقیقه خواندن نماز رو به جهت احتياط تاخیر بیاندازید
🍀 بوقت قد قامت الصّلاة، باید ایستاد چراکه زمان زیارت فرا رسیده
صبحتون_مهدوی
امير المؤمنين على بن ابيطالب عليه السّلام
فِي غُرُورِ اَلْآمَالِ اِنْقِضَاءُ اَلْآجَال
در فریب آرزوها،عمرها مى گذرد.
📚 غررالحکم ج۱ ص۴۲۲
@masjedemamhadialaihesalam
مسجد امام هادی علیه السلام
اطـلاعات مـزار نام : علیرضا محمودی شهر محل دفن : کرج محل مزار شهید : گلزار شهدای امامزاده محمد قطعه
توبه نامه شهید ۱۳ ساله علیرضا محمودی
بار خدایا از کارهایی که کردهام به تو پناه میبرم از جمله:
از این که حسد کردم…
از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم…
از این که زیبایی قلمم را به رخ کسی کشیدم….
از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم….
از این که مرگ را فراموش کردم….
از این که در راهت سستی و تنبلی کردم….
از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم…..
از این که در سطح پایین ترین افراد جامعه زندگی نکردم….
از این که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند….
از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم….
از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم….
از این که لحظه ای به ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم….
از این که در مقابل متکبرها، متکبرترین و در مقابل اشخاص متواضع، متواضع تر نبودم….
از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم….
از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید.
از این که نشان دادم کاره ای هستم، خدا کند که پست و مقام پستمان نکند….
از این که ایمانم به بندهات بیشتر از ایمانم به تو بود….
از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری…..
از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم….
از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند….
از این که از گفتن مطالب غیر لازم خودداری نکردم و پرحرفی کردم….
از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم….
از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم….
از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم….
از این که ” خدا می بیند ” را در همه کارهایم دخالت ندادم….
از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا … به نشنیدن زدم….
@masjedemamhadialaihesalam
13920305000907.mp3
4.37M
📢 اذان ظهر به افق مشهد
🎙 حاج حسن رضائیان
ابتدای وقت : ۱۲:۳۷
انتهای وقت : ۱۸:۵۰
🍀بوقت قد قامت الصّلاة، باید ایستاد چراکه زمان زیارت فرا رسیده
🔷🔶 دو تکه نان خشک و دست با برکت زین العابدین علیه السلام
👈🏼👈🏼شیخ صدوق به سند خود از زهری نقل میکند که روزی در خدمت امام سجاد علیهالسلام بودم که یکی از شیعیان آمد و اظهار پریشانی و عیالمندی نمود و گفت:
چهارصد درهم بدهکاری دارم.
حضرت از شنیدن سخنان وی بسیار متأثر شده و گریه کرد، وقتی علت را پرسیدند، فرمود:
کدام محنت بالاتر از آن است که برادر مؤمنی را مقروض ببینی و نتوانی مشکل او را حل کنی؟
🔹هنگامی که مردم متفرق شدند، یکی از منافقین گفت:
عجیب است که ایشان یک بار میگوید آسمان و زمین در اختیار ماست و یک بار میگوید که از اصلاح برادر مؤمنی عاجزیم!
آن مرد فقیر از شنیدن این سخن آزرده شد و خدمت امام سجاد علیهالسلام رفت و گفت: شخصی چنان و چنین گفت و به من سخت آمد به گونهای که رنج و محنت و پریشانیهای خودم را فراموش کردم.
حضرت فرمود: خداوند تو را فرج عطا فرمود؛ و دستور داد: آنچه برای افطار من آماده کردهاید بیاورید.
دو قرص نان خشک شده را آوردند.
حضرت فرمود: این نانها را بگیر که در خانه ما به غیر از اینها وجود ندارد ولیکن خداوند به برکت این دو قرص نان نعمت و مال زیادی به تو میدهد.
🔹آن مرد دو قرص نان را گرفت و به بازار رفت و نمیدانست چه کار کند.
نفس و شیطان وسوسهاش نمود که نه دندان بچهها میتواند این نانها را بخورد و نه شکم تو و خانوادهات را سیر میکند و نه قرض تو ادا خواهد شد.
همانطور که در بازار راه میرفت، به ماهی فروشی برخورد کرد که یک ماهی در دستش مانده بود و کسی آن را نمیخرید.
به ماهی فروش گفت: من دو نان جو دارم بیا با ماهی مبادله کنیم.
ماهی فروش قبول کرد، مرد ماهی را گرفت و یک نان جو را به او داد و به راهش ادامه داد و بقالی را دید که مقداری نمک مخلوط با خاک دارد که هیچ کس از او نمیخرد، به او پیشنهاد کرد بیا این قرص نان را بگیر و آن نمک را بده تا این ماهی را کباب کرده و استفاده کنم.
و نمک را نیز گرفت و به خانه رفت در فکر بود که ماهی را پاک کند کسی در زد.
وقتی در را باز کرد، دید هر دو مشتری نانها را پس آوردهاند و گفتند: بچههای ما این نانهای خشک را نمیتوانند بخورند و ما فهمیدیم که تو از ناچاری این نانها را به بازار آوردهای بیا و نان خود را بگیر، ما از تو راضی هستیم و آن ماهی و نمک را به تو حلال کردیم.
🔹آن مرد آنها را دعا کرد و ایشان رفتند و چون کودکانش نمیتوانستند آن نانها را بخورند، تصمیم گرفت ماهی را کباب کند و به کودکانش بدهد.
وقتی شکم ماهی را پاره کرد که آن را تمیز کند دید پر از در و مروارید است که نظیر ندارند، پس خداوند متعال را شکر کرد و در فکر بود که آنها را به چه کسی بفروشد و چه کار کند که شخصی از طرف امام سجاد علیهالسلام آمد و پیغام آورد که امام سجاد علیهالسلام فرمود:
خداوند متعال در کار تو گشایش ایجاد کرد و از پریشانی نجات داد. اکنون قرصهای نان را به ما برگردان که آنها را به غیر از ما کسی نمیخورد.
📚 منابع
۱. امالی شیخصدوق، ص۵۳۷
۲. بحارالأنوار، ج۴۶، ص۲۰
@masjedemamhadialaihesalam