eitaa logo
"پاتوق کتاب آسمان"
500 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
122 ویدیو
7 فایل
🔹معرفی‌و‌عرضه‌آثار‌برجسته‌ترین‌نویسندگان‌و‌متفکرین‌ایران‌و‌جهان 🔸تازه‌های‌نشر 🔹چاپارکتاب/ ارسال‌به‌سراسرایران https://zil.ink/asemanbook ادمین: @aseman_book آدرس: خ‌مسجد‌سید خ‌ظهیرالاسلام‌کوچه‌ش۳ بن‌بست‌اول سمت‌راست "سرای‌هنر‌و‌اندیشه" تلفن:09901183565
مشاهده در ایتا
دانلود
"پاتوق کتاب آسمان"
. #کتاب_هفته . 📚 خدا میخواست زنده بمانی 🖊 فاطمه غفاری 📇 روایت فتح (از چشم ها) . ♦️تا پایان هفته می ت
. . ...همیشه توی زندگیم با علی به این فکر می کردم که اگر علی نباشد، حتی یک دقیقه هم نمی توانم زندگی کنم، اما حالا ماهها است که علی رفته و من دارم زندگی می کنم؛ بدون علی. اینها جملاتی از همسر شهید سپهبد علی صیاد شیرازی است که در ابتدای کتاب "خدا می خواست زنده بمانی" از سری مجموعه کتابهای از چشمهای انتشارات روایت فتح آمده است. @skybook
. 🔹این کتاب برای نخستین بار در سال 1384 منتشر شد. این کتاب بازنویسی خاطرات اطرافیان و دوستان شهید صیاد شیرازی است به گونه ای که متن کتاب «خدا میخواست زنده بمانی»، بر اساس مصاحبه هایی از مادر، همسر، خواهر، برادر، همرزمان، همکاران و دختر شهید صیاد شیرازی روایت شده است. 🔸مخاطب با مطالعه این خاطرات با زندگی شهید صیاد شیرازی همراه میشود، زندگی که سراسر با سعی و تلاش و غوطه خوردن در سختیها همراه بود. از غائله سیستان و بلوچستان، کردستان، گنبد، خلق عرب تا مرصاد، که هر کدام از زبان یکی از همراهان صیاد شیرازی در آن زمان بازگو شده است. 📚 خدا میخواست زنده بمانی 🖊 فاطمه غفاری 📇 روایت فتح (از چشم ها) @skybook
. رونمایی و جشن امضا کتاب؛ 📚...مربع های قرمز...📚 🔹در گردهمایی فعالان جبهه فرهنگی اصفهان 🔺با حضور: حاج حسین یکتا ⏱ دوشنبه 12 شهریور ماه ساعت 21 📍میدان امام حسین کوچه سرلت مسجد رحیم خان @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. #کتاب_هفته . 📚 خدا میخواست زنده بمانی 🖊 فاطمه غفاری 📇 روایت فتح (از چشم ها) . ♦️تا پایان هفته می ت
. . «یک روز صدایم کرد. رفتم توی اتاقش. جلوی پایم بلند شد و من از خجالت سرخ شدم... گفت: «مریم جان، از فردا بعد از نماز صبح می شینیم با هم چهل و پنج دقیقه حرف می زنیم... آن قدر صبح ها با هم نشستیم و حرف زدیم و رفتیم بیرون که دیگر آن رودربایستی، آن خجالت و آن فاصله از بین رفت و چه قدر شیرین بود و چه قدر لذت بخش. پدرم را تازه پیدا کرده بودم و تازه داشتم انس می گرفتم... فقط دوماه قبل از شهادتش او را همان طور که بود شناخته بودم که...» @skybook
. . ما در این عالم که خود کنج ملالي بيش نيست عالمي داريم در کنج ملال خويشتن #شهریار . . @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. #کتاب_هفته . 📚 خدا میخواست زنده بمانی 🖊 فاطمه غفاری 📇 روایت فتح (از چشم ها) . ♦️تا پایان هفته می ت
. . توی جنگ من ندیدم یک بار این مرد راحت بخوابد. خوابش توی ماشین بود... از این شهر که می‌خواست برود آن شهر توی راه می‌خوابید. آن هم چطوری، راننده که مسیر را اشتباه می‌رفت مثلا اگر باید می‌رفت راست ولی رفته بود چپ، صیاد همان‌طور که خواب بود با دستش می‌زد پشت راننده می‌گفت از راست برو... . . 📚خدا می‌خواست زنده بمانی/ فاطمه غفاری . . @skybook
. 🔺️یک پیشنهاد خوب برای مطالعه در تعطیلات آخر هفته 📚 انسان،جنایت و احتمال 🖊 نادر ابراهیمی #مطالعه_آخر_هفته #خوش_خوان #جمع_و_جور . . @skybook
. . 🔺️داستانی از کشته شدن یک زن ... بر خلاف عاشقانه های نادر ابراهیمی؛مثل و یا در این داستان اثری از عشق وجود ندارد،اما قلم نرم و لطیف و چابکِ نادر ابراهیمی کاملا ملموس و نفس گیر و جذاب است. داستان چگونگی قضاوت کردن انسانها راجع به یکدیگر را استادانه در قالب یک اثر جناییِ جذاب بیان میکند. . . @skybook
. 📚 توضیح الرسائل کربلا 🖊 سید علی اصغر علوی . ♦️تا پایان هفته می تونید این کتاب رو با ۱۰% تخفیف از تهیه کنید. . @skybook
. . 🔺️این کتاب توضیحی از رساله‌های کوفی است که لیاقت کربلایی شدن نیافتند... نامه‌هایی که مرقومش در دست امام کربلا و راقمش در کربلا در مقابل امام بود... اما کربلایی نشدند... 🔺️کتاب تلاشی‌ است برای حل معادله‌ی عجیب تاریخ که در مورد کوفیان گفته‌اند " دل‌های با حسین، شمشیر‌هایی بر حسین" و بررسی فرضیه نداشتن . . @skybook
. . سی و سه سالگی مبهم ترین سال زندگی آدم است... 🔺️داستان طنز آلودِ! مردی که جهان و زندگی بر او سخت گرفته‌اند و خسته شده است... داستان یک کتابفروش... . . @skybook
"پاتوق کتاب آسمان"
. . 📚بخور و نَمیر [شرح شکست های من] 🖊پل استر 🔅شرح شکست‌های دوران آغاز کار «پل‌استر»... 🔅دورانی که
. . در زندگی به نقطه‌ای می‌رسی که متوجه می‌شوی روزهایی از عمرت که با مرده‌ها گذشته به اندازه همان روزهایی است که با زنده‌ها سپری شده...! ...در سه سال و نیمی که در فرانسه زندگی کردم، به مشاغل متعددی روی آوردم، از این کار نیمه وقت به آن یکی،‌ آنقدر به صورت مستقل و آزاد کار کردم تا جانم بالا آمد. موقعی هم که کار نمی‌کردم، داشتم دنبال کار می‌گشتم. وقتی کار داشتم به فکر پیدا کردن کار بیشتری بودم. حتی در بهترین شرایط درآمدم به اندازه‌ای نبود که احساس امنیت کنم و با وجود اینکه یکی دوبار خطر از بیخ گوشم رد شد اما خودم را از افتادن در ورطه نابودی کامل نجات دادم. چنین شرایطی را اصطلاحاً زندگی «بخور و نمیر» می‌نامند...! . . 📚بخور و نمیر(شرح شکست های من)/ پل استر . . @skybook