eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
961 دنبال‌کننده
125 عکس
28 ویدیو
6 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
مقصد از عید تماشاست به دیدن برسیم علیرضا قزوه مقصد از عید تماشاست، به دیدن برسیم مثل یک سیب، الهی به رسیدن برسیم مثل نوروز دمادم نفسی تازه کنیم دم به دم دل بدهیم و به دمیدن برسیم خانقاهی ست در این باغ و در این جامه دران کاش یک شب به تب جامه دریدن برسیم روز و شب این همه گفتیم و نگفتند چه گفت کاش در کوه حرایش به شنیدن برسیم عرفات است جهان، مشعر الغوث کجاست؟ شاید امشب به منای طلبیدن برسیم برگها آینه چیدند به پیش من و تو پیش از افتادن مان کاش به چیدن برسیم هر چه گفتند و شنیدیم ز فردوس بس است بارالها نظری تا به چشیدن برسیم شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 به نقل از : https://eitaa.com/ayateghamze
همیشه آن که نرفته ست کم سعادت نیست مریم کرباسی نجف آبادی شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی‌ست در دل جامانده‌های کرب‌وبلا که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته‌ست بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته‌ست، کم‌سعادت نیست و آن کسی که در این راه اهل دل باشد مدام اهل گله کردن و شکایت نیست خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 به نقل از : https://eitaa.com/ayateghamze
جهان در قرن نو بر صفحه ی تقویم می رقصد محمدکاظم کاظمی در حال و هوای تغییرات سیاسی افغانستان: به‌زودی قدرت بی‌قدرتان تسلیم خواهد شد به جایش دولت بی‌دولتان تحکیم خواهد شد جهان در قرن نو بر صفحۀ تقویم می‌رقصد وطن آمادۀ برگشتن تقویم خواهد شد نصیب مردمان تخت سلیمان و دَم عیسی نصیب ما همان چاقوی ابراهیم خواهد شد به قانون خدا نان حلالی بود مردم را که آن هم با قوانین بشر تحریم خواهد شد قرانی مانده از قرنی غریبی در کف ملت که بین دزد خوب و دزد بد تقسیم خواهد شد به تنظیمات اصلی بازمی‌گردد بشر آخر و روی حالت «بل هم اضل» تنظیم خواهد شد خدا می‌گوید آن چیزی که من گفتم نشد انسان ملک می‌گوید آن چیزی که ما گفتیم خواهد شد شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 به نقل از : https://eitaa.com/ayateghamze
یهودا می شود مصلوب و عیسی زنده می ماند علی سلیمیان به زعم خویش تا پایان دنیا زنده می‌ماند ولی این شب فقط تا صبح فردا زنده می‌ماند برای قدس خوابی دیده‌اند ابلیس‌ها اما به رغم این همه کابوس، رویا زنده می‌ماند میان باد و باران، سیل و طوفان، ترکش و موشک دلم قرص است این سرو شکیبا زنده می‌ماند تمام کودکان را هم اگر کشتند باکی نیست برای کشتن فرعون، موسی زنده می‌ماند اگر مکر خدا مکر است، خواهی دید ای شیطان یهودا می‌شود مصلوب و عیسی زنده می‌ماند فرو می‌پاشد آری هیبت پوشالی صهیون کماکان غیرت طوفان‌الاقصی زنده می‌ماند شهادت را نمی‌فهمند، کورند و نمی‌بینند فلسطین دم به دم می‌میرد اما زنده می‌ماند به قعر گور خواهد برد ابلیس آرزویش را بر اوج قله‌ها "اِنّا فَتَحنا" زنده می‌ماند شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 به نقل از : https://eitaa.com/ayateghamze
علی معادل عدل است، آن عدالت دلخواه بشری صاحبی فراتر است، از ادراک ما حقیقت ذاتش کسی که آینۀ ذات کبریاست صفاتش کسی که وحی به شوق کتابتش شده نازل که خط کوفی او بوده زینت کلماتش کسی که خطبۀ غرّاست واژه واژه سکوتش کسی که حجت بحث ولایت است زکاتش کسی که شیفتۀ نامه‌های اوست بلاغت کسی که چشمۀ جوشان حکمت است دواتش علی‌ست او که زمین مفتخر شده‌ به حضورش علی‌ست او که زمان معتبر شده به حیاتش علی‌ست معنی حیّ علی الصلاة من و تو علی کسی‌ست که میزان سنجش است صلاتش هرآنچه اشک به دامان چاه ریخت شبانه بدل به درّ نجف شد یکایک قطراتش علی معادل عدل است آن عدالت دلخواه بگو به دهر که تنها علی‌ست راه نجاتش شعرخوانی در محضر رهبر حکیم انقلاب،فروردین 1403 به نقل از : https://eitaa.com/ayateghamze
تو آخر که هستی که اینگونه ماهی که دل بردی از یک جهان با نگاهی چه راز خداوندی سر به مهری چه دریای طوفانی سر به چاهی فلک تکیه بر ذکر نام تو دارد بنازم علی را چه خوش تکیه گاهی چرا مرگ خود خواستی از خدایت علی جان بمیرم برایت الهی! شهادت چقدر آرزوی تو را داشت گلوی تو را نیز بوسیده گاهی اجل با دم تیغ خصمت... به فرقت به جز وقت سجده نجسته ست راهی به قدری که از ظالمان جان ستاندى یتیمان مظلوم را جان پناهی شب "قدر" قدر تو را داند و بس که در چاه با تو کشیده ست آهی چرا مرگ خود خواستی از خدایت علی جان بمیرم برایت الهی!
مُلقّبی تو اگر چه به بوتراب، علی بلند مرتبه‌ای مثل آفتاب، علی تو باشتاب علی‌جان نمی‌روی به بهشت بهشت سوی شما می‌کند شتاب، علی بهشت بی ولی‌الله را نمی‌خواهم بهشت بی تو مرا چیست جز عذاب؟ علی هنوز خطبهٔ بی‌نقطهٔ تو حیرت ماست هدایتی تو و لاریب فی کتاب، علی غم بزرگ تو از شقشقیه‌ات پیداست جدال توست چه احسن چه مستطاب علی نه چاه می‌رود از خاطر ولایی ِ ما نه هم ز خاطر ما گردن و طناب، علی که کوفه نقطهٔ آغاز کربلای شماست محاسن تو اگر شد به خون خضاب، علی بخواب بلکه بیارامی از فراز و نشیب زمان ِ رجعت‌تان می‌رسد... بخواب علی
ای انعکاس آینۀ هل اتی، علی زیباترین مسیر جهان تا خدا، علی انگشترت چه کرد که حتی بهشت هم زانو زده‌ست نزد تو چون بینوا، علی انگار نبض من صد و ده بار می‌برد در هر دقیقه نام تو را «مرتضی علی» با کیسه‌های نور که بر دوش داشتی سر می‌زدی به خانۀ آیینه‌ها علی آن شب شهادت آمد و با اشتیاق گفت من نیز رستگار شدم با تو یا علی فرقی میان اکبر و اصغر نبوده است هر دفعه ریخت خون تو در کربلا، علی @ashare_ali_goli
ای قناری شده دلتنگ صدایت، مادر دل هر غنچه گرفته‌ست برایت مادر ابر پاییز از این خانه، از این کوچه نرفت بوسه‌باران شده هر شب رد پایت مادر چه بلاها به دعای تو گذشت از سر من ای به جان پسرت درد و بلایت، مادر! مادران مرگ ندارند! در این عالم نیست زنده‌تر از تو و از خاطره‌هایت، مادر شبی از عطر مناجات تو بیدار شدم دیدنی بود سحر، حال و هوایت مادر روزه بی‌سحری،... وای من از بی‌خبری... چه سحرها که گذشتی ز غذایت مادر یادم آمد حرَم آن‌روز چه دلتنگ تو بود همه بودند به دنبال رضایت مادر وسط صحن رسیدیم به سقاخانه داد یک جرعه از آن آب، شفایت مادر یادم آمد که به هنگامه تعویض ضریح پر زد از دست، النگوی طلایت مادر چه کسی گفته که دستت ز جهان کوتاه است؟ پر شده سفره‌ام از دست عطایت مادر مژده! امروز برایت خبری خوش دارم! کربلا می‌روم امسال به جایت مادر از مزارت که گذشتم، تو نبودی، گفتی؟ به سلامت! که سپردم به خدایت مادر...
تقدیم به سردار و همراهان ایشان که در حملهٔ رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. سینه‌ها با سوختن، ارزنده‌تر خواهند شد شمع‌ها در عمق شب، تابنده‌تر خواهند شد امتیاز ماست‌‌ مُردن! می‌کُشند و غافل‌اند دم به دم با مرگِ ما، بازنده‌تر خواهند شد سنگ اگر هم‌صحبت آیینه‌های ما شود ما زبان‌هامان از این بُرّنده‌تر خواهند شد چون جواب صخره تکراری‌‌است، پرسش‌های موج، بعد از این، از صخره‌ها کوبنده‌تر خواهند شد چشم‌هایی که پیِ میراث ما افتاده‌اند منتظر باشند، در آینده، تر خواهند شد! اهل دنیا را خیال مرگ حتی می‌کُشد عاشقان با مرگ اما زنده‌تر خواهند شد ای شهادت! دست خونین بر سر و رومان بکش! تحفه‌ها، تزیین شده، زیبنده‌تر خواهند شد رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی‌‌است بی‌تفاوت‌ها فقط شرمنده‌تر خواهند شد! ‌‌
ابومهدی زیارت نوش جانت دعا کردی اجابت نوش جانت بگو با ما چه گفتی در شب قدر چه تقدیری! شهادت! نوش جانت
هر چند که اندوه فراوان داریم‌ یک‌سینه پر از داغ شهیدان داریم بی اذن تو هرگز نخروشیم‌که ما عمریست به تدبیر تو ایمان داریم داغ
تکرار هنرمندانه و معنابخش فرسنگ به فرسنگ علی ماند و علی ای مرگ به نیرنگ، علی ماند و علی در عرصۀ لاف کوفیان سردارند در معرکۀ جنگ علی ماند و علی *** در شور و شر حجاز، تنهاست علی در نیمه‌شبِ نماز، تنهاست علی ما نیز نمی‌فهمیم اندوهش را با این همه شیعه باز تنهاست علی ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab (١) برای آفرینش مفهوم و انتقال هنری آن در شعر، حداقل به سه عنصر مهم نیاز است:« زبان»، «موسیقی» و «احساس». به فرض که در شعر ابزار تخیل (تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه) را نادیده بگیریم، نمی‌توان از کنار سه عنصر مذکور و هندسه‌ای را که در شعر می‌آفرینند، به‌سادگی گذشت. زبان و موسیقی، ابزاری برای انتقال عواطف در شعر است و عواطف شاعر، بازتابی از باورها، حسرت‌ها و اندیشه‌های او، که در قالب واکنش عاطفی نمود می‌یابد. (٢) از سوی دیگر، ساده‌ترین هنر شاعر «به موسیقی رساندن زبان» است و می‌دانیم که زبان، ابزار مهمی برای «زیبایی آفرینی» است. بنابراین برای «زبان» در شعر، جایگاه محوریت خاصی باید در نظر گرفت. یکی از نکات مهم در کاربرد زبان، استفاده از امکانات، شیوه‌ها و شگردهایی است که به «مجازی» و «هنری» شدن زبان کمک می‌کند. (٣) حداقل بیست شگرد برای جذاب کردن شعر از طریق زبان وجود دارد که یکی از آنها« تکرار» است؛ البته تکرار هدفمند به شکلی که فرم موسیقایی معنایی و هنری خاصی بیافریند؛ از یک سو انتقال مفهوم صورت گیرد و از سوی دیگر واکنش‌های عاطفی شاعر با ظریف‌ترین و طبیعی‌ترین حالت ممکن در شعر متجلی شود. (۴) با مقایسه این دو رباعی به‌راحتی می‌توان تاثیر خاص و سِحرِ تکرار هنرمندانه در شعر را مشاهده کرد. هر دو رباعی، به دلیل کاربرد ردیف بلند (و به عبارت دیگر: تکرار هدفمند) برجستگی موسیقایی و عاطفی خاصی دارد. اما آنچه رباعی نخست را متمایز می‌کند، زبان مجازی آن است که از رهگذر کاربرد چند عبارت به‌ظاهر ساده، «معنیِ معنی»، «مضمون» یا «معنی ثانوی» را انتقال می‌دهد و درک آن را به عهده مخاطب می‌سپارد. اینجاست که می‌توان با قاطعیت گفت شاعر آیینی لازم است به رموز زبان آشنا باشد، تا شعر او از ساده‌ترین مسیر به تمامیت هنری و محتوایی برسد. @smahdihoseinir
هدایت شده از قاف
از صخره‌ها موج روان را پس بگیرید باران زده! رنگین‌کمان را پس بگیرید از ماه، راز جزر و مدها را بپرسید این کشتی بی‌بادبان را پس بگیرید در آسمان، جولان کرکس را ندیدید؟ بالی برآرید آسمان را پس بگیرید این باغ زیتون شد شرابستان شیطان از این گُرازان، باغ‌تان را پس بگیرید با نردبان و با چراغ آمد به غارت از دزد دانا* نردبان را پس بگیرید! از گور خواب خویش برخیزید ای قوم! از مرگ بگریزید! جان را پس بگیرید هان! بر جبین‌ها چیست غیر از نقش حسرت؟ آن آرزوهای جوان را پس بگیرید شن‌های ساعت مرگتان را می‌شمارند این شیشه تُرد زمان را پس بگیرید تاریخ را با تیغ بنویسید ای قوم از خصمتان تیغ و بنان را پس بگیرید اهریمنان این قصه را وارونه کردند نبض بلوغ داستان را پس بگیرید بر گونه‌ها هی نقطه‌چین رد گلوله است با هر گلوله این نشان را پس بگیرید در حلقه اسلام جای قدس خالی است آه این نگین بی‌نشان را پس بگیرید با رمز «سُبحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِه» این شاهراه کهکشان را پس بگیرید آه این بهشت گمشده این ارض موعود این خانه، این کهف‌الامان را پس بگیرید این قدس آغوش خدای مهربان است از چنگ شیطان این جهان را پس بگیرید... *پ.ن: چو دزدی با چراغ آید... # روز_قدس @smahdihoseinir https://eitaa.com/gardoune
هدایت شده از کنگرهٔ آفتاب
[ بایسته‌های شعر مهدوی ] • استاد حسینی رکن‌آبادی 🔻موضوعات: • جایگاه شعر مهدوی و تبیین اجتماعی • مسیر چهارگانه شاعر ولایی • از قدم (حرکت) و قلم (معیّت) • تحلیل سروده‌های مهدوی امروز مشاهده از طریق آپارت کنگرۀ آفتاب: https://aparat.com/v/fhLGg ‌‌┅═✧کنگره شعر آفتاب | عضویت ✧═┅ ♡ ‌ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
نقد تخصصی شعر ولایی با حضور: سیدمهدی‌حسینی‌رکن ‌آبادی جلسه۲۳۷ اولین جلسه سال ۱۴۰۳ زمان: دوشنبه ۲۷ فروردین۱۴۰۳ مکان: تهران، خیابان وحدت اسلامی، کوچه خندان، حسینیه سادات ویژه برادران 🔸حلقه شعر ولایی فرات @foratpoem @smahdihoseinir
هدایت شده از سیدمحمدمهدی شفیعی
بسم الله ماجرای این مرحله از نبرد مستضعفین با مستکبرین در بخش سخت و فیزیکی آن ظاهرا تمام شد اما در بخش دیگری تازه آغاز شده و آن جبهه، جبهه‌ی روایت‌ها است. حالا وقت روایت حماسه است‌. حماسه حماسه حماسه چیزی که حتی در اوج اوقات سوگ هم ما را زنده و سرپا نگهداشته است. من گمان می‌کنم برای این نبرد به ۲ چیز در ۳ بستر نیاز داریم. اما آن ۲ چیز: ۱. تولید و بازتولید ادبیات لازم برای روایت حماسه اخیر ۲. بهره مندی از ظرفیت فرم در اقسام مختلف و متنوع آن (از متون تحلیلی گرفته تا فرم‌های هنری مثل شعر و گرافیک و...) و اما آن ۳ بستر: ۱. مخاطب داخلی. شاید برای این مخاطب عمومی ترین ادبیات لازم، ادبیات دفاع از هویت ملی و مرزهای هویتی باشد. هرچند به هیچ‌وجه نباید ادبیات اسلامی و جهان‌وطنی را نادیده گرفت. برای مخاطب داخلی از فرم‌های مختلف می‌توان بهره برد اما طبعا بیش از همه چیز به هنر نیاز داریم و احتمالا گره‌خوردگی شعر با حماسه بسیار موثر باشد. ۲. جهان اسلام. فرصت بزرگ جمهوری اسلامی امروز این است که در ازای معرکه‌ی مبارزه با دولت‌های منفعل مسلمان، قهرمان بزرگ ملت‌های مسلمان و بلکه امت اسلام باشد. امروز مساله‌ی فلسطین بیش از همیشه مساله‌ی جهان اسلام است و پرچم‌داری دفاع از این مردم مظلوم مسلمان جایگاهی است که نفوذ جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی را در دل‌های مسلمانان جهان تقویت و تثبیت خواهد کرد. فرصتی که شاید در تمام این سال‌ها هیچ‌گاه اینقدر مهیا نبوده. برای مخاطب متنوع جهان اسلام نیز باید متنوع تولید ادبیات کرد.(از دشمنی با یهود گرفته تا دفاع از مسلمانان و حتی منطق وحدت اسلامی که امروز شیعه پرچمدار عملی و واقعی آن است) در این بخش احتمالا بهره‌مندی از آثار گرافیکی، متن‌های کوتاه توییتری و مانند آن مفیدتر است و در این قسمت نقش هم استانی های عرب خوزستانی من می‌تواند خیلی پررنگ باشد. ۳. آزادی خواهان جهان. امروز تقابل اسرائیل و فلسطین بیش از همیشه مرزبندی دو جبهه مستکبرین و مستضعفین را در عالم معیّن و پر رنگ کرده. در سکوت و انفعال قریب به اتفاق دولت‌ها و حکومت‌های دنیا، جمهوری اسلامی می‌تواند بیش از قبل رهبری دل‌های مستضعفین در همه جای عالم را عهده‌دار شود. تاکید بر ابعاد انسانی و ظلم ستیزانه‌ی ماجرا در این بخش بسیار راهگشاست و طبعا باز هم آثار گرافیکی و متن‌های کوتاه در زبان‌های مختلف بسیار لازم هستند. سیدمحمدمهدی شفیعی https://eitaa.com/joinchat/344064018Ce1550fc303
هدایت شده از شعر انقلاب
با لشکری از شکوه پرواز کنید این خاک عزیز را سرافراز کنید با ذکر شریف یا علی برخیزید جنگی به شکوه خیبر آغاز کنید ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دفاع از حرم یعنی قرارِ جنگ اگر باشد زمین کارزار ما تل‌آویو است، تهران نه ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
زمان رسید به هنگامه‌ی خطر کردن چنان شهاب شدن از زمین گذر کردن برای مردم آواره‌ی فلسطینی شبی بدون هیاهوی جنگ، سر کردن به اقتدار تمام از زمین بلند شدن و آسمان تل آویو را نظر کردن به نام رمز تو، ای رمز مهربانی و عدل به گوش تک‌تکشان مرگ را خبر کردن شنید کلّ جهان رعد و برق و صاعقه را تمام قصه همین است.. برحذر کردن!
هدایت شده از شعر انقلاب
این تازه شروع قصۀ ما و شماست نابودی هر چه ظلم، برنامۀ ماست پایان خوش قصه، ظهور است، ظهور «سالی که نکوست از بهارش پیداست» ✍🏻 🏷 | 🇮🇷 @Shere_Enghelab
درباره ترجمه‌پذیری شعر.mp3
12.76M
(١۵) درنگی بر یک شعر به زعم خویش تا پایان دنیا زنده می‌ماند ولی این شب فقط تا صبح فردا زنده می‌ماند برای قدس خوابی دیده‌اند ابلیس‌ها اما به رغم این همه کابوس، رؤیا زنده می‌ماند میان باد و باران، سیل و طوفان، ترکش و موشک دلم قرص است این سرو شکیبا زنده می‌ماند تمام کودکان را هم اگر کشتند باکی نیست برای کشتن فرعون، موسی زنده می‌ماند اگر مکر خدا مکر است، خواهی دید ای شیطان یهودا می‌شود مصلوب و عیسی زنده می‌ماند فرو می‌پاشد آری هیبت پوشالی صهیون کماکان غیرت طوفان‌الاقصی زنده می‌ماند شهادت را نمی‌فهمند، کورند و نمی‌بینند فلسطین دم به دم می‌میرد اما زنده می‌ماند به قعر گور خواهد برد ابلیس آرزویش را بر اوج قله‌ها "اِنّا فَتَحنا" زنده می‌ماند سرفصل‌های مبحث: الف) محور جانشینی: ١. نمادها و نشانه‌ها ٢. تجربیات حسی ٣. تلمیحات و اسطوره‌ها ۴. مجازها ۵. اقتبا‌سها ب) محور هم‌نشینی ١. مضامین و فرامتن‌ها ٢. وصف و تصویر ٣. جملات مجازی ج) چالش‌ها: *کنایات *عناصر موسیقی‌آفرین *تمرکز بر لفظ * قاعده‌افزایی‌ها در زبان *شیوه بلاغی @smahdihoseinir
سلام بر سعدی دگران روند و آیند و... تو همچنان که هستی امروز یکم اردی‌بهشت، روزبزرگداشت حضرت سعدی بود و ما مثل همیشه از سعدی دم می‌زنیم و به او افتخار می‌کنیم؛ اما همچنان شعر او را نشناخته‌ایم. براستی، کدام‌یک از شاعران ما رازهای زبان سعدی را می‌شناسند و در شعرشان افشایش کرده‌اند؟ حذف‌های حیرت‌انگیز در زبان، سادگی و در عین حال ممتنع و دور از دسترس بودن، فرم‌های زبانی ایجاد کردن برای به بلوغ رساندن دستور زبان فارسی، استفاده از امکانات زبان، رو کردن ذخیره‌های پنهان زبان، و... این‌ها بدیهیاتی از شعر راز آلود سعدی است که همچنان از آن بی‌خبریم. یک سالی هست که به شکل هفتگی و مستمر با یکی دوتا از شاعران، برنامه سعدی‌خوانی دارم. ابیاتی که در ذیل می‌خوانید، سال‌هاست ذهن من و شاید دیگر اعضای جلسه را با کلنجارهای مداوم همراه کرده است. این ابیات، دروازه‌های ورود به دنیای زبان سعدی است. یک عمر می‌توان درباره زبان سعدی گفت! فعلاً از زبان حرف بزنیم، رازهای دیگرش بماند برای نسل‌های بعد... و ما همچنان در اول وصف شعر او مانده‌ایم.. آنچه بیش از هر چیز در زبان سعدی، رازآلود مانده و برجستگی خاصی دارد، تغییرات و تصرفات او در ساختار «نحو زبان معیار» است؛ با وجود وفادار ماندن به زبان؛ با هدف آفرینش شیوه بلاغی گفتار مردم. به این ابیات دقت کنید که نشانه‌های حذف، ارائه فرم‌های زبانی، تغییر در محور هم‌نشینی زبان، گرته‌برداری هنرمندانه از زبان عربی، استفاده گسترده از امکانات زبانی، و... به شکل حیرت‌انگیزی نمود عینی دارد: اول منم كه در همه عالم نيامده‌ست زيباتر از تو در نظرم هيچ منظری حذر كنيد ز باران ديده سعدی كه قطره سيل شود، چون به يكدگر پيوست قسم به جان تو گفتن طريق عزّت نيست به خاك پاي تو وآن هم عظيم سوگند است كه با شكستن پيمان و برگرفتن دل هنوز ديده به ديدارت آرزومند است سعدي به پاك‌بازی و رندی مثل نشد تنها در اين مدينه كه در هر مدینه‌ای چشمي كه تو را بيند و در قدرت بي‌چون مدهوش نماند، نتوان گفت كه بيناست حسن تو نادر است در اين عهد و شعر من من چشم بر تو و همگان گوش برمنند كوته نظران كنند و حيف است تشبيه به سرو بوستانت من همان روز بگفتم كه طريق تو گرفتم كه به جانان نرسم تا نرسد كار به جانم من با تو نه مرد پنجه بودم افكندم و مردي آزمودم گوشم به راه تا كه خبر مي‌دهد ز دوست صاحب‌خبر بيامد و من بي‌خبر شدم ما نتوانيم و عشق پنجه در انداختن قوّت او مي‌كند بر سر ما تاختن عهد تو و توبه من از عشق مي‌بينم و هر دو بي‌ثبات است! عاقل متفكر بود و مصلحت‌انديش در مذهب عشق آي و از اين جمله برستي ملكي؟ مهي؟ ندانم به چه كنيتت بخوانم به كدام جنس گويم كه تو اشتباه داري برو ای فقیه دانا به خدای بخش ما را تو و زهد و پارسایی من و عاشقی و مستی ما نتوانیم و عشق پنجه در انداختن قوّت او می‌کند بر سر ما تاختن برگذری و ننگری، باز نگر که بگذرد فقر من و غنای تو، جور تو وِاحتمال من رفتی و نمی‌شوی فراموش می‌‌آیی و می‌روم من از هوش! ما را سری‌است با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود، هم بر آن سریم
ادامه اشعار: از در درآمدی و من از خود به در شدم گویی کز این جهان به جهان دگر شدم ای سخت کمان سست پیمان این بود وفای عهد اصحاب؟ سعدی نتوان به هیچ کشتن الا به فراق روی احباب الّا گذر نباشد پيش تو اهل دل را ورنه به هيچ تدبير از تو گذر نباشد چندین که برشمردم از ماجرای عشقت اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی... @smahdihoseinir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
4_5854682483404052485.mp3
1.75M
📱سروده‌ی میلاد عرفان‌پور در استقبال از غزل رهبر انقلاب که بیتی از آن را در آستانه عملیات تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی خواندند 👈در آستانه عملیات تنبیهی «وعده صادق» علیه رژیم صهیونیستی، رهبر انقلاب در یکی از جلسات مرتبط، یک بیت شعر از غزلی که چندسال پیش با تلمیح از آیات قرآن مجید درباره رویارویی حضرت موسی علیه‌السلام با فرعون و ساحرانِ فرعونی سروده بودند، برای این عملیات خواند: 📝تو را است معجزه در کف زِ ساحران مهراس 📝عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز 👆در پی انتشار این سروده، آقای میلاد عرفان‌پور از شاعران جوان کشور با سرودن غزلی به استقبال شعر رهبر انقلاب رفته است. رسانه‌ی نگار متن و صوت این شعر را به شرح زیر منتشر میکند: 🔹دلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز رهبر معظم انقلاب ▪️ما را مباد، از دل طوفان گریختن ننگ است از میانه‌ی میدان گریختن از خط خون بخوان که نبوده‌ست رسم ما از پاسخ ندای شهیدان، گریختن جانا تو جان بخواه! که معنای زندگی‌ست دل را بهانه کردن و از «جان» گریختن اسفند روی آتش عشقیم و روشن است از این بلا نمی‌شود آسان گریختن کم سو شدیم در قفس شهرها، خوشا همچون ستارگان به بیابان گریختن یا‌ایهالعزیز! گوارای جان ماست محض رضای دوست به زندان گریختن با اشک شوق، می‌گذریم از میان نیل فرعون مانده است و هراسان گریختن ما در امان «انّ معی ربّیِ»‌ توایم از فتنه‌ها خوش است به‌ قرآن‌ گریختن میلاد عرفان پور اردیبهشت ۱۴۰۳