eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
962 دنبال‌کننده
127 عکس
28 ویدیو
6 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
این روزها شاهد کوچ و مهاجرت محمدعلی بهمنی از این دیار هستیم. محمدعلی بهمنی را از اواسط دهه ۶۰ می‌شناسم. دقیق یادم نیست چه سالی بود  آقای برقعی که آن روزها مشغول تألیف  «تذکره سخنوران قم» بود، از من خواست تاریخچهٔ زندگانی قیصر امین‌پور و یکی دو شاعر دیگر را از خود شاعران بگیرم و به ایشان بدهم. دقیق یادم هست، در انجمن ادبی محیط در محضر استاد فرزانه، محمدعلی مجاهدی بودیم. در یکی از جمعه شب‌ها که ذکر خیر آقای محمدعلی بهمنی شد... جاودان‌یاد برقعی گفت: «این آقای بهمنی چه صداقت و صمیمیتی در کلامش هست‌؛ شاید کسی دیگر بود با این صداقت نمی‌گفت و نمی‌نوشت که من در هنگام سفر والدین و در قطار به دنیا آمده‌ام!». بعدها این صمیمیت را بارها  در لابلای شعر او دیده‌ام و همیشه از آن حظ و بهره فراوان برده‌ام. شاید اولین شعری که از  محمد علی بهمنی خوانده‌ام، این کوتاهه است: «مردی که سال‌هاست در انتظار آمدن مرد دیگری است، گاهی دلش برای خودش تنگ می‌شود!» این مضمون را یکی دو بار دیگر در اشعارش آورده است؛ از جمله: «دلم برای خودم تنگ می‌شود آری، دلم خوش است که در قربت وطن بودم» از آن روز که با محمدعلی بهمنی آشنا شدم و با شعرش، نگرش من به حقیقت شعر و زبان صمیمی و مصادیق صمیمیت زبان شکل گرفت و کم‌کم کامل شد. امروزه هر کسی در باره تغییر زبان و فرار از تکلف  زبانی از من راهکاری طلب کند،  از او می‌خواهم با شعر بهمنی زندگی کند تا به تعبیر سهیل محمودی، بهمنی‌وارترین شاعر شود. در کلاس‌هایم بارها و بارها به رهی معیری و محمدعلی بهمنی استناد کرده‌ام که اینان از نوجوانی با شعرشان ثابت کرده‌اند ذاتاً شاعرند؛ بی‌آنکه آموزش دیده باشند. فقط کسی که ذاتاً شاعر است و هویت هنری خود را شناخته، می‌تواند فقط خودش باشد و خودش، و نه مقلد دیگران... محمدعلی بهمنی در همان آغاز راهش در شعر، ثابت کرده همان شاعر صمیمی است که باید باشد و تا پایان عمر هم همان بود. همیشه ذهنم درگیر این موضوع  و این سؤال بود که محمدعلی بهمنی عزیز - این نور چشم ادبیات و آبروی غزل معاصر - چرا شعر مذهبی/ شیعی/ آیینی/ ولایی  ندارد؟ تا اینکه غزل رضوی او منتشر شد با آن خاطره شگفتش، که حتماً در رسانه‌ها آن را خوانده‌اید... شاید محمدعلی بهمنی ده‌ها شعر مذهبی و آیینی دیگر داشته (شبیه آنچه حسین منزوی داشت و عرضه کرد) اما او شاید بر این باور بود که باید جامعه ادبی، فقط یک تصویر،  آن هم تصویری  شفاف از شعر او داشته باشد. محمد علی بهمنی حقیقتاً شاعر بود و همواره شاعرانه زندگی کرد؛ به خلاف بسیاری از ما، که مدعی شعریم و شاعر نیستیم! و فقط سر سفره شاعران نشسته‌ایم  و آن را تبدیل کرده‌ایم به خوان یغما! ‌ هم‌نسلان من با شعر حسین منزوی‌ها، محمدعلی بهمنی‌ها و قیصر امین‌پورها نفس کشیده و تربیت شده‌اند و من و امثال من، بهتر از نسل امروز می‌فهمیم که شعر این دیار، چه پشتوانه‌‌ای را از دست داده‌ است... ای کاش شاعرانی که واقعاً شاعرند، به تأسی از محمدعلی بهمنی‌ها تلاش کنند تا همیشه خودشان باشند؛ تا قیصر امین‌پور،  سیدحسن حسینی و محمدعلی بهمنی و حسین منزوی و دیگران و دیگران برای آیندگان شوند؛ تا به مسئولیت عظیم خود در برابر تاریخ، ادبیات و فرهنگ شیعی عمل کرده باشند. خدا کند آیندگان، برای این مصراع محمدعلی بهمنی، مصداقی نیابند: «عرصه خالی است، چنان شامگه بعد از کوچ»... @smahdihoseinir