هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_حسین_ع_مدح_و_مناجات
هلال، مُنکسر از داغ قامت خم تو
شفق، تصوّری از زخمهای مبهم تو
و ماه جلوهای از رأس توست بر سرِ نی
و شب، حکایتی از گیسوان درهم تو
هنوز از نفَست بوی زندگی جاری است
قسم به خون گلویت، در آخرین دم تو
به میهمان خودت اشک شوق هدیه کنی
خوشا به این کرَم تو، به خیرمقدم تو
شبی به کنج حرم، خواب رفتم و دیدم
تو باز کردهای آغوش و، من هم «اسلم» تو
به رغم مدعیانی که منع گریه کنند،
نشستهایم سر سفرهی فراهم تو
مقام گوشهنشینان خاک جز غم نیست
سلام لذت شیرین زندگی غم تو
حسین! کعبه ششگوشهی تو قبلهی ماست
زلال اشک محبان توست زمزم تو
شبانههای من از حس بوسه لبریز است
به خاک هیئت تو، ریشههای پرچم تو
بهار چیست همان رستخیز پرچمهاست
رسیدهایم به این جلوه از محرم تو
گذشتم از همه نیلهای شرک و نفاق
عصای معجزهام بود اسم اعظم تو
میان زخم تو «هل من معین» تو جوشید
تو خواستی شده لبیکِ اشک، مرهم تو
صدا صدای تو و، گوش گوش نامحرم
و نیست گوش دل من هنوز مَحرم تو...
✍ #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امام_زمان_عج_مناجات
گواهی میدهد قلبم که با لبخند میآیی
و شاید آخر بهمن...، همین اسفند میآیی
اگرچه پشت چشمت ابرهای غصه پنهان است
ولی بر روی لب با طرحی از لبخند میآیی
نمیدانم چرا کمتر کسی سوی تو میآید
به دنبالت نمیگردند و میگویند میآیی
ببین! من عهد میبندم که میآیم به سوی تو
نمانم منتظر که چندِ چندِ چند میآیی!
بخواه از حضرت مادر، که قَدرت را کند افشا
که مادر مطمئنم امر فرمایند، میآیی
اگرچه شورهزاریم، ابر و باران را نمیفهمیم
به نام زندگی، بارانی و ... یکبند میآیی!
رفیقانم چهلسال است مفقود الاثر ماندند
تویی که با خبرهای خوش از اروند میآیی
و بغض «یا لثارات» است مانده در گلوی ما
دوشنبه یا که جمعه با همین سربند میآیی
تو هم مانند موسی آمدی بی مثل و بیمانند
به زودی باز هم بیمثل و بیمانند میآیی
به هر جان کندنی بود آخر از غیر تو دل کندم
بگو وقتی جهان از غیر تو دل کند، میآیی؟
فقط شمشیر نه، با کولهای سرشار از اندرز؛
(که هریک دلنشین، شیرینتر از هر قند) میآیی
تفأل میزنم با یاد تو «والعصر» میآید
که عصر انتظار و ندبه و سوگند میآیی
✍ #جمعی_از_شاعران
(٢۵بهمنماه١۴٠٣)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_شهادت
طنین بغض مؤذن به گوش ماه رسید
اذان صبح به «حی علی الفلاح» رسید..
دوید کینهی مکاره از کمین بیرون
همین که رأس مبارک به سجدهگاه رسید
صدای شیون محراب آن چنان برخاست
که رفت و رفت و به زاری به قلب چاه رسید
زبان نداشت زمانه برای حرف زدن
از آن زمان همهی قصهها به آه رسید
::
منم که خاکم و اینجا پناهگاه من است
کجاست سایهی مهرت که بی پناه رسید..
✍ #سیده_تکتم_حسینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_مناجات
چگونه دم بزند ذره از نهایت تو؟
که هیچ غم نرسیده به درک محنت تو
چگونه شعر به لکنت نیفتد از وَصفت
و کوه خم نشود پیش عزم و همت تو؟
به پای سفرهی شعریم... رزق ما برسان
کرامت است و عنایت، همیشه عادت تو
تو مرد اول ایمان، تو شیر حق بودی
چگونه سر نسپردند بر اطاعت تو؟
عبادت همهی جن و انس تا محشر
نمیرسد به تو... حتی به شأن ضربت تو!
تویی عبودیت محض در برابر حق
دگر چه وصف کنم از تب عبادت تو
حسود همت و عزمت، فراریانِ اُحد
که زخم و صبر، کم آورد پیش طاقت تو
فقط تویی حق و، غیر از تو باطلند همه
ولایتت، یکی از آن همه حقیقت تو
به مرگ خویش چرا دشمن تو میبالد؟
که در مصاف، ندید از تو جز مروّت تو
به پای جرأت تو، مَرحب است زانو زد
و کودکانِ یتیمند محو الفت تو
به زیر سایهی تیغ چهل نفر خُفتی
کجاست آنکه رسیده به پای جرأت تو؟
یتیمهای تو در کوچههای #غزه هنوز
به جستجوی تو و جلوهی کرامت تو
به نان سفرهی عدل تو سخت محتاجند
جهان، یتیم تو ماند از شب شهادت تو
به لهجهی تو که عدل است غبطهها خوردیم
جهان، تعجب محض است از صراحت تو
یتیم دیدن عدل توئیم و منتظریم
امام عدل، تجلی کند به هیئت تو
دم از عدالت موعود میزنیم، ولی
هراس در دلمان هست از عدالت تو...
✍ #جمعی_از_شاعران
(دوم فروردینماه ١۴٠۴)
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا
به من که آینه بودم، کمی نگاه بده
به برکهی شب تنها، جمال ماه بده
شکستهام ولی از من، دلِ شکسته بخواه
شبی به آینهی مرده، سنگِ آه بده
چقدر آینهی خواب، مثل مرداب است
مرا نجات از این ظلمت تباه بده
همیشه وسوسه کردهاست در دلم شیطان:
«به شوق توبه به خود فرصت گناه بده!»
اگر «فَفرّوا الی الله» را به من گفتند
به استغاثهی من رنگ «لا اله» بده
فراریام، همه درها به روی من بسته است
مرا به خویش بخوان، حال روبراه بده
برای حُر شدنم یک نگاه تو کافیاست
از اشک و آه به من مرکب و سپاه بده
به یک اشارهی تو میدوم به سمت خودت
به من سعادت برگشت از اشتباه بده
دوباره کوفهی دل، آه از تو دور افتاد
مرا به بزم نُخیله دوباره راه بده
هنوز چاه، گرفتار یوسف اشک است
تو یوسفی و به من سرنوشت چاه بده
بیا و قلب مرا وقف رازهایت کن
به چاه سینهی من نیز مدّ آه بده
به آستان نگاهت پناه آوردم
مرا به سایهی آغوش خود پناه بده
پر از غروب شدم حسّ کربلا دارم
به این غزل، تب گودال قتلگاه بده
✍ #سیدمهدی_حسینی_رکن_آبادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e