eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
981 دنبال‌کننده
136 عکس
28 ویدیو
7 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
بر این‌اساس، میان اقتباس (به امانت گرفتن سخن دیگران به هرشکل) تا الهام شاعرانه و حل مضامین دیگران در شعر خود، فاصله هنری زیادی وجود دارد؛ هرچند هریک از این شگردها در جایگاه خود و به تناسب اقتضای سخن، کارساز و تاثیرگذار است‌؛ مشروط به این‌که قانون هنرنمایی سخن و نیز ایجاد سنخیت و تجانس میان سخن شاعر با محتوای اقتباسی رعایت شود. شعر زیر از شاعر فرهیخته سیدمحمدرضا یعقوبی آل است؛ که با کاربرد شگرد اقتباس و عقد، و رعایت اصل«سنخیت و تجانس در اقتباس» فرجامی خوش یافته و غنایی محتوایی و فنی یافته است. 🔹عروةُ الوُثقی🔹 صاحب اسرار «سُبْحانَ الّذي أَسْرى‏» علی‌ست... بین آیات الهی، آیت کبری علی‌ست «قُلْ هُوَ اللَّهُ أحَد» تفسیری از اخلاص اوست در کمال بندگی یکتای بی‌همتا علی‌ست حافظ جان علی «فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظا» حافظ قرآن به «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا» علی‌ست آیت الکرسی به اسم اعظمش مستمسک است ای مسلمانان به قرآن «عُروةُ الوُثقی» علی‌ست... سِیرْ در «ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض» کُن چشم دل وا کن ببین پیدا و ناپیدا علی‌ست... «اُدْخُلُوها بِسَلامٍ ذلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ» در مقام قاف قرآن جنت الاعلی علی‌ست از «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني‏ آدَمَ» بپرس تا بدانی در وفای عهدِ حق «اَوْفی» علی‌ست آسمان «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَه» سفره‌دار «اَنْتَ خَیْرُ الرّازقین» مولا علی‌ست نور علمش «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ» است «عَلَّمَ القرآن» علی و «عَلَّمَ الاَسما» علی‌ست لوح محفوظ خدا، «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ» در دو عالم «يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفی» علی‌ست در طریقت، رایت «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيل» رهنمای «اَلّذِينَ جاهَدُوا فينا» علی‌ست اختر تابندۀ «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‏» ماه ظلمت‌سوز «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى‏» علی‌ست... نوح، ایمن ماند از طوفان به یمن نام او باء «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها» علی‌ست روح رحمان، قلب قرآن، جان یاسین، نفس فجر صاحب قدر و معارج، شاهد إسری علی‌ست عمره و حج و طواف و کعبه و رکن و مقام زمزم و سعی و صفا و مروه و مسعی علی‌ست «یا علی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم» یا الهی! مظهر اسمائک الحسنی علی‌ست یاد او «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» کند در نماز قرب ذکر الله اکبر یا علی‌ست سجده، راز سر به مُهری بود و آخر فاش شد رازدار «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَی» علی‌ست بشنو از احمد حدیث «حیثما دار» علی تا ببینی هر طرف رو آورد حق با علی‌ست تیغش «أَنْزَلْنَا الْحَديد» و ضربتش «بَأْسٌ شَديد» بهترین توصیف فتحش «لا فتی الا علی»ست ذوالفقار، اثبات حق و نفی باطل می‌کند بی‌گمان فاروق اعظم در جهان تنها علی‌ست... 🌐 shereheyat.ir/node/3923@ShereHeyat
پاسخ به سوال(1).mp3
5.8M
(٢) پاسخ به یک سؤال مطرح شده در جلسه ادبی فرات: چه لزومی به این حجم سرایش شعر در باره لیله‌الرغائب و دیگر موضوعات مناجاتی هست؟ درحالی که موضوعات برزمین مانده فراوان است؛ ازجمله مدح مخدرات و مادران اهل بیت‌ علیهم صلوات‌الله اجمعین...
شب، شبی بی کران و بی پایان لحظه‌هایم پر از توهّم خواب روزگار و سکوت بود و زمین هم نشین شبانه‌ مرداب پیکر نیمه جان احساسم زخمی پنجه‌های نامردی داشت او را به کام خود می‌برد دره‌های عمیق بی‌دردی همه‌ جاده‌ها سوی بن بست زندگی در حصار« ماندن» بود نه شکوهی نه موج و طوفانی دشت‌ها خالی از تلاطم رود... ناگهان مثل رود جاری شد در شب بی ترانه‌ مرداب غزلی از شکوه دریا خواند او مرا خواند سمت روشن آب چشم هايش چراغ راهم شد مثل مهتاب در شب طوفان زورقي خسته را در این گرداب ساحلی امن بود و بی‌پایان در شب بی‌ستاره، آن مهتاب مژده می‌داد از طلوع امید در نگاهش اشارتی پیدا نوری از آفتاب در تبعید در سکوت شبانه‌ تردید رَستم از تلخیِ شب مرداب لب گشودم به شوق بیداری هم نوا با ترّنم مهتاب یاد آن آشنای خوب بخیر آن مسیحای تا ابد جاری او مرا خواند از آن شب وحشت او مرا برد سمت بیداری وام‌دار نگاه روشن اوست آفتاب طلایی امروز روشنی را به ما امانت داد این امانت به دست ماست هنوز... (سروده شده در بهمن 1377) در حکم است؛ زیرا در آن‌روز بود که نعمت ولایت ‌-اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهى- براى ملّت ایران صورت عملى و تحقّق خارجى گرفت.(رهبر فرزانه انقلاب اسلامی)
مرکز تخصصی احیاء امر با همکاری گروه فرهنگ و هنر دانشکده معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات برگزار می‌کند: 📌 آهات؛ سلسله نشست‌های تخصصی تحلیل هنری و اجتماعی عزاداری ها و سوگواری های فاطمیه ۱۴۰۱ (نشست سوم) 👤 با حضور حاج 🗣 دبیر علمی: دکتر 👥️️ کارشناسان: ▫️ استاد کارشناس ادبی ▫️ کارشناس موسیقایی ▫️ کارشناس اجتماعی 🗓 تاریخ برگزاری: دوشنبه ۲۴ بهمن‌ماه 🕰 زمان: ساعت ۱۵:۰۰ 🏢 مکان: دانشگاه امام صادق علیه‌السلام ✅ هماهنگی جهت حضور از طریق شناسه @ehyayeamr1 در پیام‌رسان بله 🔻🔻🔻 🌐 ehyayeamr.ir 🆔 @heyatiha72
کارگاه‌نقد‌تخصصی‌شعر‌ولایی جلسه ٢٠٩ دوشنبه ٢۴ بهمن۱۴۰۱‌ ساعت ۱۸ تا ۲۰:۳۰ تهران خیابان‌ وحدت‌ اسلامی‌ کوچه‌ خندان‌ حسینیه‌سادات
🔸حلقه شعر ولایی فرات @foratpoem
کارگاه‌نقد‌تخصصی‌شعر‌ولایی جلسه ٢١٠ دوشنبه ٨ اسفندماه ۱۴۰۱‌ ساعت ۱۸ تا ۲۰:۳۰ تهران خیابان‌ وحدت‌ اسلامی‌ کوچه‌ خندان‌ حسینیه‌سادات
... صدایت می‌وزد از لابه‌لای این شب موهوم و می‌خواند مرا تا روشنای باوری محتوم صدایت می‌رسد ـ باور کن این‌جا وهم می‌بارد نمانده جز سکوتی ـ استخوانی مانده در حلقوم نفس از سینه‌ی آیینه دیگر برنمی‌آید دریغا عطسه‌ی حیرت در این آئینه مسموم فرود شانه‌ام آواری از زخم و گل و درد است بر این ویرانه جا خوش کرده غربت، تلخ‌تر از بوم حصار لحظه‌ها جان مرا در خویش افشرده‌ست به دام افکنده روح خسته‌ام را عنکبوتی شوم دلم را می‌برد توفان تردیدی که در راه است دلم ـ این روح ناآرام در گرداب تن محکوم ـ [] ولی در خود نمی‌گنجم که می‌دانم شب قدر است شب قدری که قدر تو برایم می‌شود معلوم! دلم را برد چشمانی که شرحش بی‌نهایت ـ آه شگفتا چشم‌های تو، دريغا این دل معصوم... دوباره شعله‌ور شد شعرهام اما مپرس از من چه خواهد بود آیا بعد از این فرجام این مفهوم و می‌دانم که روزی می‌رسی از راه و می‌گیری غبار غربت از آیینگان خفته‌ی مغموم عدالت می‌تپد با نام تو ای آخرین فریاد عدالت ـ حالیا این زخم خورده غربت معصوم مرا تا روشنای آشنای باوری محتوم می‌خواند صدایی که وزید از لابه‌لای این شب موهوم سروده شده در بهمن 1374
هنری به ‌نام جهاد تبیین ضرورت جهاد تبیین به شکل هنرمندانه به نام خداوند جان‌آفرین حکیم سخن در زبان آفرین در عرصه ادبیات و شعر بی‌گمان، «چگونه‌گفتن» (شیوه بیان هنری) بسیار مهم‌تر از «چه‌گفتن»(محتوا) است. در ادبیات شیعی، به این مهم بسیار توجه شده و «بلاغت» و شیواییِ سخن، به عنوان یک اصل غیرقابل انکار، همواره مورد توجه شاعران شیعی بوده است. به این دو شاهد تاریخی- که برگرفته از سخنرانی حجت‌الاسلام حامد کاشانی است- بنگرید: شاهد یکم: پاسخ «شعر» را به «شاعر» بسپار! قبل از این‌که جنگ صفین شروع شود، معاویه(لع) به عمروعاص(لع) گفت که این جنگ خیلی خطرناک است…نامه‌ای به ابن عباس بنویس و او را تمجید کن... عمروعاص نامه‌ای نوشت و چندبیت هم زیر آن نوشت و ابن عباس را مدح کرد و گفت تو که اعقل عقلا هستی! و... ابن عباس همین‌که این نامه را دید مبهوت شد و گفت: عجب! این‌ها روی من هم حساب کرده‌اند! امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه فرمودند: باید جواب او را بدهی! نامه‌ی او را بی‌پاسخ نگذار.... نامه را خودت جواب بده؛ ولی خودت شعر را جواب مده! تو که شاعر نیستی! بگو برادرت «فضل بن عباس» شعر را پاسخ بدهد؛ او شاعر است. یعنی: قصد قربت کافی نیست! یعنی جهاد تبیین [فقط] به نیّت خالص نیست. باید کار را به دست کاردان سپرد وگرنه به درد نمی‌خورد. جهاد تبیین یعنی کارِ درجه‌ی یک! چرا شعر می‌گویی؟ وقتی شعر می‌گویی باید چیزی اضافه بر متن، یعنی باید هنر داشته باشد. وقتی شعرا به محضر ائمه علیهم‌السلام می‌رسیدند، شعر بی‌کیفیت نمی‌خواندند. یا کُمِیت می‌آمد و شعر خودش را می‌خواند، یا نفر بعدی می‌آمد و شعر کُمِیت را می‌خواند. یعنی «شعر فاخر» را به «شعر جدید» ترجیح می‌دادند. جهاد تبیین یعنی کار درجه‌ی یک! نه اینکه فقط قصد قربت کنیم و بگوییم کاری انجام می‌دهیم. باید کار را متقن و سدید و دقیق و جذاب و فاخر انجام داد؛ وگرنه نام این کار جهاد تبیین نیست و تلاشی برای حال به‌هم زدن است!
هنری به ‌نام جهاد تبیین ضرورت جهاد تبیین به شکل هنرمندانه بخش دوم شاهد دوم: الغدیر؛ اثری بلیغ و تبیین‌محور [پشتکار و همت علامه امینی(ره) برای بلاغت هنری کتاب «الغدیر» مغفول مانده است..] آشیخ محمدعلی اردوبادی، آذری[زبان] بود؛ غیر از فقه و اصول و عقاید، در ادبیات هم حیرت‌انگیز بود. از زحمات ایشان، فخامتِ کتاب «الغدیر» در ادبیات است. علامه امینی رضوان‌الله تعالی‌علیه همه‌ی الغدیر را برای مرحوم اردوبادی خوانده است و او هم ویرایش کرده است؛ حتّی بعضی اوقات که در بیمارستان بود، علامه کنار او می‌رفت و متن را می‌خواند و ایشان اصلاح می‌کردند. یکی از نقاط قوّت الغدیر، فخامتِ ادبیات این کتاب است. یکی از دلایلی که در روزگار اخیر کتاب‌های اعتقادی ما در بین عامّه اصلاً به چشم نمی‌آید، این است که ادبیات این کتب، ضعیف است! فقط حرف خوب کافی نیست؛ باید خوب هم نوشته شود، باید خوب هم گفته شود، باید ادیبانه و هنرمندانه باشد، وگرنه اصلاً نگاه نمی‌کنند.
🔹چشمۀ دیدار🔹 چشمۀ دیدار تو سراب ندارد ساحت دل، بی‌تو آفتاب ندارد آن‌که پناهش دهی چه بیمش از اغیار؟ وآن‌که شفیعش تویی حساب ندارد گفتم و بستم دهان مدّعیان را حرف حسابی دگر جواب ندارد رحمتی ای آشنای جان که دل من از تو دگر طاقت عتاب ندارد چون که تو را خواست، پس هر آنچه تو خواهی عاشق تو حق انتخاب ندارد «صدق» دعا را بَرَد به‌سوی اجابت برگِ گُل کاغذی، گلاب ندارد 📝 محمدجواد_محبت شادی روح این شاعر متعهد و ولایی‌سرا، صلوات و فاتحه‌ای هدیه کنیم. 🌐 shereheyat.ir/node/2681@ShereHeyat