یادداشت امروز روزنامه قدس
🔸مرامنامه شیوای انقلابیگری؛ از پنجره #شعر و از حنجره #مطیعی
🔻محمدجواد میری
▫️شعرخوانی #میثم_مطیعی در نماز عید فطر رویدادی است هم ادبی و هم سیاسی و هم معنوی.
▫️ادبی است، اما نه از قبیل شبشعرهای خنثای سازمانی یا انجمنهای خسته و تشریفاتی. شعرش میراثدار شجاعت دِعبلان دار بر دوش علیه ضحّاکان مار بر دوش است. عصاره حقطلبی ناصرخسروهاست و امتداد دادخواهی و دشمنستیزی شاعران انقلاب. شعری «ایرانی» است چون به فن و بیان بسندگی ندارد و رنگ حکمت و حماسه دارد.
▫️سیاسی است، اما نه از جنس سیاسیون اهل بده بستان یا رسانههای محافظهکار ملی و جناحی. سیاسی است، اما سفارشی نه. همه
قوا را نقد میکند و همه اهالی #صف_اول را مخاطب «نصیحت» دینی و انقلابی خود قرار میدهد. سیاسی است چون رسانه بیمها و امیدهای مردم انقلابی است و لسان صدق دلسوزان مستقل.
▫️#فریاد_مردم است چون پژواک رسای صداهای سانسورشده توسط رسانههای دشمن دانا و دوست نادان است. پس عجیب نیست اگر برخی اهالی صف اول، یک سال به آن هجمه ببرند و سال دیگر محتاطانه در برابر آن سکوت کنند، اما رهبر حکیم انقلاب آن را بستایند و نمازگزاران صفوف مرصوص انقلاب، هر سال از آن به وجد بیایند و حتی برایش کف هم بزنند.
▫️و شعرخوانی میثم مطیعی رویدادی معنوی است، اما نه از نوع خلسههای بیخاصیت اسلام فردی و سکوت عافیتجویانه تنزهطلبان مقدسمآب. معنوی است چون از نماز عید فطر الگویی برای تجمعات و آیینهای «عبادی سیاسی» میسازد. دیانتش عین سیاستش است؛ تذکردهنده رسالتها و ارزشهاست و آیینه آرمانها و امیدها. دینی است چون اساساً شعری است آیینی که بر زبان یک مداح اهل بیت (ع) جاری میشود. اما از آنگونه اشعار آیینی است که نه فقط اهل بیت را میستاید، بلکه اهل بیت نیز آن را ستودهاند؛ شعری دشمنشکن و دوستپرور، ظلمستیز و عدالتخواه، طنین توحید و طعن طاغوت.
▫️و ماحصل همهی اینها، از شعرخوانی میثم مطیعی رویدادی راهبردی در عرصه فرهنگ عمومی ساخته است. آن چه شاعران شجاع و خوشسخن و جوان انقلابی میسرایند و میثم مطیعی میخواند، چکیدهای است هوشمندانه از مهمترین ظرفیتها و ضرورتهای روز ایران اسلامی. گرچه در اندیشکدهها و شوراهای رسمی و مراکز سندنویسی تدوین نشده است، اما سندی راهبردی است و برخلاف همه سندهای راهبردی و بالادستی، بسیار شیوا و شیرین هم هست. و این یعنی مرور مرامنامه و مانیفست بهروز انقلاب و جوانان مؤمن انقلابی، از پنجره شعر -این زبان ژنتیک ایران اسلامی- و از حنجره میثم مطیعی.
کانال قدس در گپ:
Gap.im/quds_daily
کانال قدس در بله:
ble.im/quds_daily
🆔 @smjmiry
از سلسله درسگفتارهای #عصر
بازخوانی آثار شهید مطهری، با موضوع هویت و آینده #انقلاب_اسلامی
مدرس: #محمدجواد_میری
یکشنبهها عصر از ۳۱ تیر
ثبت نام حضوری: مدرس۴، حسینیه هنر، بین ساعت ۹-۱۷
ثبت نام غیرحضوری: ارتباط با شماره ۰۹۳۸۷۱۱۶۵۵۶ (شناسه @darsgoftar_asr) در پیامرسانها
مهلت ثبتنام: ۲۸ تیر
@smjmiry
@goftare_asr
⭕️ انقلاب و دوستی خاله خرسهی اصولگراها
✅ قسمت اول؛ #بیماری مزمن و لیستهای #همهشو_بده
بهزودی، سر و کلهی سیاسیکاران اصولگرا برای تعیین تکلیف #حزب_الله در انتخابات پیدا میشود. بیتالغزل نغمهی اصولگرایان قطعاً باز هم ضرورت #وحدت در برابر اصلاحطلبان است و با همین ادعا قطعاً ابتدا بچههای انقلابی را ساکت خواهند کرد و ادامه ماجراها...
صدالبته میان اصولگرایان و نامزدهای پیشنهادی آنها گاهی افراد صالح و سالمی هم پیدا میشود، اما مشکل اینجاست که از نظر اصولگرایان ما باید در برابر بستههای پیشنهادی آنان که پس از سهمخواهیهای بچگانه و پشت درهای بسته آماده شده، چشمبسته بایستیم و بگوییم: به به! همهشو بده!
دربارهی این تجربهی تلخ تکراری، حرف زیاد است اما فعلاً در این یادداشت میخواهم سردرگمی سیاسی اصولگراها را بهمثابه یک بیماری شرح بدهم.
اصولگرایان مثل هر جریان دیگری از #درد رای نیاوردن (عدم اقبال مردم به آنان) میرنجند. اما متوجه نیستند که این درد، ناشی از یک بیماری است که تا درمان نشود، درد ریشهکن نمیشود.
اما #بیماری آنها چیست؟ این بیماری پدیدهای است مرکب از: نداشتن ایده و آرمانِ حداکثری یا جدید، از دست دادن قدرت اثرگذاری اجتماعی، فقدان توانایی مدیریت همسوی اختلاف سلایق، و در یک کلمه نداشتن قدرت برای ایجاد یک وحدت ریشهدار و پایدار.
اما اصولگرایان حاضر نیستند این بیماری خود را #درمان کنند. چون یا متوجه بیماری نیستند و یا خوش ندارند این مشکل را به روی خودشان بیاورند. پس چه کار میکنند؟ صورت مسأله را تغییر میدهند! بیماری را به همان درد (رای نیاوردن) تقلیل میدهند و سپس دنبال #مسکّن میگردند. همین!
حالا مسکّن این درد مزمن چه میتواند باشد؟ ساکت کردن منتقدان دلسوز، بایکوت کردن پیشنهادهای اساسی برای درمان و نهایتاً حرکتهای جهشی با اسم #وحدت.
در واقع آنها بهجای این که دنبال ایجاد وحدت واقعی بر حول محور آرمانها و ارزشهای مشترک باشند، دنبال ایجاد صورتی ساختگی و ناپایدار از وحدت با اتکا به ایجاد وحشت هستند.
مسکّن جواب میدهد؟ ممکن است بله، ممکن است نه. هر بار مسکّن، درد را خوب کند (یعنی به سبب ضعف رقبا یا هر عامل دیگری، انسجام موقت و حداقلی اصولگرایان منجر به رای آوردن گزینههایشان بشود)، با افتخار میگویند: «دیدید راه حل همین بود!؟ مبادا دفعه بعد کسی حرف دیگری بزند!» اما خدا نکند درد بهخاطر شدت بیماری خوب نشود (یعنی نتوانند مردم را قانع کنند و رای نیاورند)، آن وقت است که واویلاست! نه تنها از این که پیگیر درمان نبودهاند پشیمان نمیشوند، بلکه مقصر را انقلابیون یا آن دسته از اصولگرایان سالم و دغدغهمندی میخوانند که با صرف انرژی برای درمان، وحدتِ مسکّنجویی را شکستهاند! #مغالطه تکراری آنان همین تفسیر همیشگی نتایج بر اساس پیشفرضهای بیمار نبودن و مقصر نبودن است.
خلاصه، این سیاسیون حاضر نیستند بپذیرند مشکل از عمق بیماری است و از ناکارآمدی مسکّنها. پس همیشه برای رای آوردن و نیاوردن، توجیهات فوق را مسلّم و بدیهی میدانند. حالا در عمل چندان فرقی هم ندارد که در این مسیر مغرض باشند (چون بنگاه مسکّنفروشی دارند و برای آباد ماندن بنگاهشان چشم دیدن پزشکان نخبه و خبره اعم از پیر و جوان را ندارند) یا متوهم باشند (یعنی واقعا بیماری را درک نمیکنند و مسکن را راه حل واقعی میدانند). در عمل آن چه اتفاق میافتد افزایش عمق بیماری است و ایضاً سطح توهم بیمار.
البته قصه در جریان اصلاحطلب هم کمابیش از همین قرار است. با این تفاوت که آنها، هم در مهارتهای درمانی و هم در استعمال مسکّنهای قوی کمی جلوترند. ولی عاقبت آنچه میتواند هر روز شکنندهتر شود، اعتماد مردمی است که گمان میکنند جز این دو جریان مدعی (یا حد وسط و جمع بین آنها مثل حسن روحانی) کسی برای نمایندگی افکار عمومی وجود ندارد، پس بهدنبال افول روزافزون سلامت این دو جریان، سطح شوق و امید و مسئولیتپذیری عمومی نیز در عرصه سیاست پایین و پایینتر میآید. و این بدترین واکنشی است که میتواند در برابر انرژی بزرگ گام دوم انقلاب، ایجاد شود.
اما بحث من در این بین، بیشتر بر اصولگرایان متمرکز است چون فعلاً آنها هستند که با ادعا و نقاب #اصول گرایی، دارند از جریان انقلابی و مردم و نخبگان دلسوز و مستقل حزباللهی دلبری میکنند و خودشان را بهعنوان نماینده و سوپرمن آنها جا میزنند. در حالیکه در بهترین حالت و با فرض نیت خالص (که قطعاً در همهشان نیست) در واقع دارند مثل #خاله_خرسه، هرچه استعداد انقلابی و متخصص و سالم است را به پای خالهبازی توهمی خود فدا میکنند...
ادامه دارد...
#انتخابات #انتخابات_مجلس #اصولگرایی #اصولگرایان #مجلس_یازدهم #گام_دوم
👇یادداشتهای محمدجواد میری/ کانال «امّا بعد...»:
🆔 eitaa.com/smjmiry
🆔 ble.im/join/OGU5NmI2NT
🆔 t.me/smjmiry
انقلاب و دوستی خاله خرسهی اصولگراها- قسمت دوم
⭕️ جوان مؤمن انقلابی و دوقطبیهای قلابی
🔻مرزبندی #اصولگرایی و #اصلاحطلبی اصلاً از کجا در آمد؟ سخن درباره واقعیت این جریانات است، نه دو مفهوم زیبای اصولگرایی و اصلاحطلبی. مرور تاریخچه دعواهای سیاسی کشور از مجمع و جامعه گرفته تا چپ و راست، فرصت دیگری میطلبد. همچنین مقایسه عمل دو جریان با ادعا و نامشان (اصول و اصلاح) بحث دیگری است.
🔻فعلاً میخواهیم بپرسیم چرا این دو جریان و رسانههایشان میخواهند همه چیز را ذیل این رقیبتراشی دوقطبی تفسیر کنند؟ آخر از نظر این دو جریان، ظهور هیچ شخص و جریان دیگری در کشور معنی ندارد جز این که:
▫️یا وابسته به این دو باشد (که البته از نظر ما، هم این گزینه و طبیعتاً بعدیها هیچکدام ذاتاً جرم نیست اما فضلی هم نیست)
▫️یا ویرایشی از این دو باشد (مثل نواصولگرایی)
▫️یا رسماً وسط لحاف بخوابد و هر از گاهی لحاف را از یک سمت بکشد (مثل روحانی و شعار استفاده از معتدلان دو جناح)
▫️یا در خدمت دسته بالا باشد و مثلاً معتدل باشد (مثل لاریجانی)
▫️یا اگر جزو معتدلان این دو طیف نیست (خوب یا بد) جزو افراطیونشان محسوب شود
▫️یا اگر جزو افراطیونِ داخل دو طیف نیست، رسماً یک افراطی خطرناک یا فرد بیهویت قابل ترحم تلقی شود
▫️و...
خلاصه هرچه هست و هرکجا هست باید بر اساس این دو نقطه اصلی (اصولگرایان و اصلاحطلبان) مکانیابی و فهم شود. هیچ معنای مستقل و هویت پایداری فراتر از این دو نباید معنا یابد!
🔻البته هیچ عیب ندارد که تصور کنیم دو جریان مخالف و متفاوت در فضای کشور وجود دارد، اما به این شرط که این همه شبیه همدیگر نباشند؛ چون:
▫️هر دو اهل تسلیم در برابر غرب هستند (برجام و مدافعان سرسخت اصولگرایش را به یاد بیاورید) هرچند یکی غرب را رسماً قبله آمال بداند و آن دیگری از باب انجام تکلیف به دامن غرب بیفتد!
▫️هر دو دچار اَشرافیت و بیتوجهی به دردهای عامه مردماند و ایضاً دارای ردپاهای کلان در فسادها و تبعیضها.
▫️هر دو کارگزار یا خدمتگزار برنامههای موسوم به توسعه هستند و برای اداره کشور طرحی تحولی مبتنی بر آرمانها ندارند. (مقایسه کنید محتوای اجرایی برنامهها -و نه ادعاهای- مرحوم هاشمی را با روحانی و با قالیباف و مجلس ششم، و نهم و...)
▫️هر دو در بایکوت موضوعات ملی و انقلابی و تقلیل سیاستورزی به رقابت سیاسی بین خودشان مشترکند (مثلاً هرگز دیدهاید هر یک از این دو جریان درباره اقتصاد مقاومتی موضع یا تحلیلی رسمی داشته باشد؟ یا در حوزه فرهنگ جز مسائلی مثل کنسرت و ورود زنان به ورزشگاه، تئوری و برنامه و چشماندازی قاطع بدهد؟) که صدالبته در این زمینه باز دست مثلاً اصلاحاتیها از حرفهای آکادمیک پرتر است.
▫️ و...
🔻اما چاره چیست؟ آن اصولگرایی حقیقی که رهبری توصیف کرده چگونه محقق میشود؟ چند جواب میشود داد:
▫️حفظ دوقطبی قبلی و حذف صورت مسأله!
▫️نفی مطلق جریانات موجود (خوراک مشترک ضدانقلاب و نخبگان انقلابی تنزهطلب!).
▫️ایجاد جریان سوم (ایدهای که بارها شکست خورده است؛ یا باز به یکی از دو سمت غش کرده و یا نتوانسته در رقابت نابرابر و سنتی این دو جریان، پرچم پرزوری بلند کند. چون خواسته سوم باشد و نه خودش!)
▫️و یا ایجاد #جریان_اول!
یعنی جریانی که دنباله و حاشیه نیست. هویت و البته کارنامه مستقل دارد، آن هم نه فقط در سیاست، بلکه در همه عرصهها.
جریان اول یعنی جریانی که:
فکر و آرمان برآمده از انقلاب (نه گزارهها و مشهورات مبتذل سیاسیون) دارد.
اهل نقد صریح (و نه نفی مطلقِ) جریانات موجود سیاسی است.
با شجاعت و عملگرایی وارد خدمت در موضوعات اولویتدار کشور میشود (نه این که به دعواهای صوری یا جدی اصولگرا و اصلاحطلب بپردازد)
ارتباطات و عملکرد مردمی و نخبگانی گسترده دارد (به سیاستمداران و حزببازی و... دلخوش نیست).
🔻جریان اول یا بخوانید جریان #جوان_مومن_انقلابی نه لزوماً در عرض جریانات سیاسی، بلکه فراتر از آنها باید در فکر پیگیری مطالبات مردم و انقلاب و البته همزمان تنظیم باد جریانات سیاسی باشد.
بله، انقلابی نه بخیل است که اگر کسی بتواند گفتمان سیاسی سومی ایجاد کند، نگران شود، و نه باکی دارد که افرادی خدوم و صادق و انقلابی پیدا شوند که همان اصولگرا یا اصلاحطلب خوانده شوند. برای انقلابی، مهم پررنگ شدن آرمانهاست و بهکارگیری همه ظرفیتها برای آرمانها. انقلابی از سیاست و سیاسیون استفاده میکند، ابزار سیاسیون نمیشود.
🔻 دیدگاه رهبری به کدام یک از چهار گزینه بالا نزدیکتر است؟
🔻 و جریان مستقل جوان مؤمن انقلابی در سیاست چگونه باید پا بگیرد؟...
ادامه دارد...
#جوان_مؤمن_انقلابی #انتخابات #انتخابات_مجلس #اصولگرایان #مجلس_یازدهم #گام_دوم
👇یادداشتهای محمدجواد میری/ کانال «امّا بعد...»:
🆔 eitaa.com/smjmiry
🆔 ble.im/join/OGU5NmI2NT
🆔 t.me/smjmiry
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ #دوربین_مخفی
💢 واکنشهای عجیب مردم به سوال یک مادر/ پاسخ تو چیه؟؟
🚫 @mparvazmamnooe
انقلاب و دوستی خاله خرسهی اصولگراها - قسمت سوم
⭕️ چگونه مفهوم مظلوم #وحدت تحریف شد؟
🔻موضوع این یادداشتها همچنان دفاع از معنای سیاستورزی انقلابی در برابر قرائتهای قلابی آن است. پس وقتی پای تبیین نگاه امام و رهبری در میان باشد، چندان مهم نیست که فعلاً:
- آدم خستهای گفته «در انتخابات شرکت نمیکنم»!
- روزنامه سازندگی با تیتر «عبور عدالتخواهی از اصولگرایی» جشن گرفته و عدالتخواهان را تشنه تصاحب کرسیهای مجلس معرفی کرده!
- فلان مشاور سابق حالا تواب شده و به عدالتخواه تندی بدل شده و شهر را شلوغ کرده!
و...
راستش در این آشفتهبازار من خیلی نگران تهمتهایی نیستم که مستقیم و غیرمستقیم به #عدالتخواهی وارد میشود. تهمتها میگذرند و تحریفها میمانند. هرچند، در دل مباحثم به مسائل فوق هم اشاراتی خواهم کرد چون گاه همین اشتباهات و تشابهات، خود به شبهه تبدیل میشوند.
🔻رندی میگفت: اصلاحطلبان مردم را خر فرض میکنند؛ اما اصولگرایان مردم را همان خر هم فرض نمیکنند!
من البته معتقدم عبور از دوقطبی مبتذل اصولگرا-اصلاحطلب نباید به رد کردن همه آنان بینجامد و معنای حذف ظرفیتهای فکری و عملی نظام را به خود بگیرد. اما حتما معتقدم بهرمندی از این ظرفیتهای سیاسی باید با هوشیاری همراه باشد. باید بفهمیم دعوا قبل از آن که سیاسی باشد، گفتمانی است.
مشکل جریان مدعی اصلاحطلبی، تحریف و
تقلیل آرمانهای مقدسی چون #جمهوریت و #آزادی است و مشکل جریان مدعی اصولگرایی تحریف و تقلیل مفاهیم ارزشمندی چون #وحدت. این وسط، گوشت قربانی، انقلابیگری ناب است.
🔻 مگر این همه تاکید امام و رهبری و آیات و روایات را درباره #وحدت نمیبینید؟ آیا این برای تمکین کردن در برابر لیست واحد انتخاباتی کافی نیست؟!
پاسخ این است: فروکاستن مفهوم بلند و وسیع #وحدت و کوچک کردنش در حد بستن و پرستیدن لیست واحد انتخاباتی، تحریف آشکار سخنان امام و رهبری است. هیچ کجای سخنان ایشان، «وحدت» ربطی به حذف رقابتهای سیاسی ندارد. وحدتی که انقلاب میگوید وحدت اهداف و دلها و راهبردهاست نه یکسانسازی روشها و نقشها.
حالا مصداق وحدت انقلابی در انتخابات از نظر امام و رهبری چیست؟
1⃣ حضور حداکثری مردم در انتخابات (که همیشه به تصریح مکرر رهبر انقلاب این حضور حداکثری حتی مهمتر از انتخاب اصلح بوده است اما تحریفگران رهبری هرگز این نکته را به روی خودشان نمیآورند).
2⃣ همدلی بر سر تحقق آرمانهای انقلاب بوسیله معرفی و شناخت #اصلح و رای به او در دل یک رقابت کیفی و پرشور.
3⃣ تمکین به نتایج انتخابات بلکه کمک حداکثری به منتخبان مردم برای تحقق اهداف.
همین. هرگز مطالبه امام و رهبری یا معنای وحدتی که معرفی کردهاند ربطی به تکنیکهای رایج و مبتذل وحدت لیستی نداشته است.
🔻میپرسند: مگر رهبری بارها نفرمودند مرز خودیها و انقلابیهای را تنگ نکنید؟ ما که الگوهایی مثل علی ع داریم چرا وحدت را بشکنیم؟ علی ع بهخاطر وحدت ۲۵ سال سکوت کرد و خودش هم کارگزارانی مثل زیادابنابیه داشت...!
این پرسش هم نمونهای دیگر است از نفهمیدن و در نتیجه تحریف مفهوم مقدس و مظلوم وحدت.
▫️اول این که بحث معرفی اصلح و حمایت از او، نه ربطی به مرحله تعیین مرز خودی و غیرخودی در بدنه جامعه دارد و نه ربطی به تمکین دربرابر نتایج. اصلحگزینی مال مرحلهی انتخاب وکلا و فضایل و عصاره ملت است.
▫️دوم این که بحث ما زمینهسازی برای بهترین انتخاب است نه تن دادن به شرایط نهایی که کار از کار گذشته. هرچند در هر شرایطی هم روند اصلاحی را نباید فراموش کرد.
▫️سوم، انتخابات مقام وحدت حقیقی و اقناعی بر سر خیرالموجودین (اصلح) است و نه تقلید از یک باند خاص بوسیله وحدت تعیینی بر افراد ضعیف. (اعتماد به لیست منطقی است اما نه وقتی که کلیات لیست و لیستبندان هم قانعکننده نیستند).
▫️چهارم، امثال زیاد ابن ابیهها اگر کارگزار باشند یک بحث است، اما اگر بخواهند خود را زبده اصحاب معرفی کنند و مرشد اهل ایمان و لیستبند جامعه اسلامی بشوند واویلاست.
▫️ و پنجم این که فعلاً قصه برعکس است. باید به آقایان اصولگرا گفت انقلابیون مستقل را از دایره خودیها بیرون نکنند!
از این نکته آخر به موضوع یادداشت بعد گریز میزنم. آیا ادعاهای رایج اصولگرایان درباره انتخابات و فرمولهایش و تاریخچهاش، ادعاهایی اخلاقاً صادقانه و منطقاً صادق اند؟ تجربه بیست سال گذشته به ما چه میگوید؟...
ادامه دارد...
#جوان_مؤمن_انقلابی #انتخابات #انتخابات_مجلس #اصولگرایان #مجلس_یازدهم #گام_دوم
👇یادداشتهای محمدجواد میری/ کانال «امّا بعد...»:
🆔 eitaa.com/smjmiry
🆔 ble.im/join/OGU5NmI2NT
🆔 t.me/smjmiry
⭕️ فصلنامه #راه چند هفتهای است منتشر شده.
فارغ از انتشار مجله، وظیفه خود دانستم برای چند مطلب تبلیغ ویژه کنم. دیدم بسی حیف است فعالان فرهنگی و اجتماعی این چند مطلب مبنایی و البته روزآمد و کاربردی را نخوانند:
🔻 توهم حمله آمریکا (چرا ایران هرگز مورد تهدید هستهای و حمله نظامی نخواهد بود؟)
🔻 مسئولیتپذیری یا جاهطلبی؟ (درباره دو قرائت از جوانگرایی)
🔻 ستادهای چاق و صفهای قبراق (در نقد الفبای رایج مدیریت فرهنگی)
🔻 آدرسهای اشتباه (تحلیلی ویژه از آشوبهای ایران و عراق)
🔻 درخت انقلاب و حصار دوقطبیهای غلط (درباره ماهیت انقلاب)
🔻 هنگامه خطشکنی (درباره سینمای امروز ایران)
🔻 سیل در خانه نظریه گسست اجتماعی (درباره سیل نوروز و شکست نظریات روشنفکری)
🔻 نه به تربیت گلخانهای (مولفههای تربیتی عابدان کهنز)
🔻 تصویر مدافعان، از برادران تا عابدان (گونهشناسی مستندهای مدافعان حرم)
🔻 آسیبشناسی جامعهشناسی (گفتگو با دکتر شجاعیزند)
و...
▫️این از لینکهای خرید آنلاینش:
https://b2n.ir/960737
https://www.gisoom.com/book/1153249
این هم میانبر ارتباطی برای دریافت در #مشهد:
09358415848
🆔 @smjmiry
🔻 فتح خون
غزلوارهای تقدیم بهساحت دو فاتح مرزهای جهاد و شهادت، قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس
جَزرِ این بغضِ فروخورده شبی مَد دارد
موج طوفانزده بسیار بسامد دارد
ما که دلدادهی داغیم؛ بگو با دشمن
مستیِ دشنهی بیشرم تو هم حد دارد
خصم را ریش نه... از ریشه بسوزیم، اگر
قصدِ «شمعی که برافروخته ایزد» دارد
سفر عشق گُزیدیم و بلاها بردیم
تا که برگردد، هرکس به دلش بد دارد
«فتح خون» میدمد از بسمِل ما، بسم الله!
که برای همه این «فاتحه» آمد دارد!
ابرهای کدر آیینهی باران هستند
حملهی ابرهه پیغام محمد دارد...
محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
trump2.doc
174.6K
⭕️ *دوره آموزشی "تدوین و نگارش" در پژوهشهای تجربه نگارانه*
🔹سرفصلهای دوره:
اصول مصاحبه
ویراستاری
تدوین
کارگاه نویسندگی
و...
▫️ همکاری با نفرات برتر دوره در پروژهها
▫️ اطلاعات بیشتر و ثبتنام: ۰۹۰۱۴۵۷۷۸۲۳
🔹🔸"حسینیه هنر مشهد"
🌐 Ble.ir/hosseinieh_honar_mashhad
انقلاب و دوستی خاله خرسه اصولگراها - قسمت چهارم و پایانی
⭕️ #انتخابات و خطر نکات انحرافی
✅ خطر براندازی جمهوری اسلامی به دست (برخی) اصولگراها
قال علی (ع): یُستدَلّ علی إدبار الدوَل بأربع: تضییع الأصول، و التمسک بالفروع، و تقدیم الأراذل و تأخیر الأفاضل. فروپاشی حکومتها چهار نشانه دارد: تباه کردن اصول، چنگ زدن به مسائل فرعی، جلوانداختن بیمایهها و عقب انداختن صاحبان فضل و برتری.
همین. ما پیادهنظام دوستان نادان (این براندازان جمهوری اسلامی) نشویم.
✅ اصولگرایی، نکته انحرافی هویت سیاسی حزبالله
گمانم نتایج ائتلافهای تهران و مشهد بهقدر کافی روشنمان کرده باشد که حزبالله تا وقتی معطل اصولگرایان باشد، فقط وقت و سرمایه انسانیاش را تلف کرده.
انقلاب در آغاز گام دوم است، مطالبات مردم پاسخ میطلبند، کشور در آستانهی پوستاندازی مدیریتی است و این میان، دعواهای انحرافی اصولگرایان بدجور روی خط انقلاب پارازیت میدهد.
حزبالله باید جریان مستقل سیاسی خود را داشته باشد؛ جریانی پیشتاز و متکثر و آگاهیمدار، نه در حاشیه جریانات قبل و نه به تقلید از آنها بسته و دگم.
✅ وحدت لیست، نکته انحرافی علیه مشارکت و انتخاب اصلح
به استناد تاکیدات مکرر رهبر انقلاب و نیز بر اساس مبانی عقلی جمهوری اسلامی، مهمترین هدف در انتخابات باید #مشارکت بالا و حضور حداکثری مردم و در رده بعد، انتخاب #اصلح باشد. این لیستهای کهنه فعلاً برای هر دو هدف مضر و خطرناکاند. فعلاً آن لولوی همیشگی (اصلاحطلبی) هم چندان قوتی ندارد تا هلوها (اصولگرایان) با ترساندن ما از آن، خودشان را به ما قالب کنند. پس اصرار بر یک لیست، معنایی ندارد جز سرد کردن فضای انتخابات و کاستن از رونق رقابتهای شورانگیز و مشارکتآفرین. مردم (نه بدنه محدود متعهد به جناحها) باید گزینههای متنوع و کافی که حرف دلشان را نمایندگی میکنند ببینند تا شوقی بیابند و پای صندوق بیایند.
✅ وحدت لیست، نکته انحرافی بیربط به رأی آوردن
حتی اگر رأی آوردن به هر قیمتی مهم باشد (ولو به قیمت فرستادن یک عده اصولگرای ضعیف دیگر به مجلس که برجامها را بهجای اصلاحطلبان خودشان تصویب کنند!) باز هم برخلاف آن چه سیاسیون تبلیغ میکنند، لیست واحد ربط چندانی به رأی آوردن ندارد.
🔻در انتخابات ۹۶ کنار رفتن قالیباف به نفع رئیسی آرای زیادی از قالیباف را در سبد روحانی ریخت. چرا؟ چون عامه مردم دوقطبی فکر نمیکنند، فقط به کاندیدای دلخواهشان رای میدهند.
🔻برای مجلس ششم، در تهران و مشهد و... لیست واحد اصولگرایان یکهتازی میکرد. نتیجه؟ اصلاحطلبان رای آوردند چون کاندیداها و شعارهایی داشتند که رایدهندگان بیشتری را برای حضور و رای قانع میکرد.
🔻احمدینژاد از دل رقابت متکثر و نفی کاندیدای سازمانی (لاریجانی) پیروز شد.
🔻برای شورای شهر ۹۶ مشهد، جمع آرای نامزدهایی که همه لیستهای اصولگرا و انقلابی به آنها رای دادند، باز هم به کف رای منتخبان نرسید. مغالطه رایج در تفسیر نتایج این انتخابات را در قسمت اول یادداشتها شرح دادهام.
و...
هرچند باید پرسید در بسیاری از همان ادوار طلایی (!) که اصولگرایان بر مجلس حاکم شدند، چه عملکرد انقلابی و مردمی و راهبردی داشتند؟!
خود این «فقط رأی آوردن» یک نکته انحرافی برای مفید بودن است!
✅ جوانگرایی در نامزدها، نکته انحرافی بیربط به گام دوم
دعوای ما با لیستبندها سر حذف جوانها نیست. سر حذف اصلحهایی است که البته بعضیشان هم جواناند. پیام «گام دوم» سپردن کارها به جوانان است و جوانی هم شرط مهمی در اصلحیت اجرایی است، اما هر نهادی -از رهبری و خبرگان گرفته تا قوای سهگانه- اقتضای خودش را دارد. مجلس شورای اسلامی جای اجرا نیست. جستجوی اصلحیت در نظارت و تقنین، یعنی هم مدرّسهای پیر و پخته را بخواهیم و هم دیالمههای جوان اما پخته را.
✅ فرایندهای لیستبندی، نکته انحرافی اقناع
مشکل لیستبندهای انحصارطلب که مخالف تکثر لیست و مخالف عملی کیفیت لیست هستند، اصالتاً شکل رایگیری و سازماندهی محافل لیستبندی هم نیست. با هیچ فرایند کمّی به تنهایی، اقناع محقق نمی شود. نتایج هر شیوهای اگر برآمده از یک همفکری کیفی و گفتمانی نباشد، به محض کمّی شدن مناقشهانگیز میشود. نتیجه اقناعی که اکثریت را راضی کند فقط با یک «فرایند» اقناعی و فکری حاصل میشود.
✅ چه باید کرد؟
فرمول رازآلودی برای موفقیت نداریم جز ادای تکالیفی که از آن سر باز زدهایم. توبه از راهبردهای دهانپرکن اما توخالی غیرانقلابی + تلاش برای گرم کردن انتخابات با هر وسیله مشروع و معقولی از جمله تنوع فهرستهای مردمی و نخبگانی + تلاش برای شناخت و مقبولکردن اصلح + تلف نکردن انرژی بر سر پیشبینیهای نوسترآداموسی و نگرانیهای غیرانقلابی.
👇یادداشتهای محمدجواد میری/ کانال «امّا بعد...»:
🆔 ble.im/join/OGU5NmI2NT
🆔 t.me/smjmiry
🆔 eitaa.com/smjmiry
دوره مقدماتی
✅ «اسلام ناب و اسلام امریکایی»
آشنایی با کلیات اندیشه #امام_خمینی
🔻#برادران و #خواهران
▫️مدرس: محمدجواد میری
▫️دوشنبهها ساعت ۱۹ (پنج جلسه تا پایان سال)
#اولین جلسه: ۲۸ بهمن
مشهد، خیابان گلستان، حسینیه قرآن و عترت
🔻ثبت نام: پیامک به 09152074821
@smjmiry
🇮🇷 رأی من
در انتخابات مجلس یازدهم
🔻برای عمل به وصیتهای امام و شهیدان
🔻برای مبارزه عملی و غیرشعاری با #تبعیض و انواع #فساد سیاسی و اقتصادی
🔻برای ترجیح دادن برنامه و کارنامه واقعی به ادعاها و رزومههای ابتر
🔻برای #تحول در مدیریت کشور مطابق شأن و نیاز واقعی #مردم ایران اسلامی
🔻برای تبدیل مجلس از پاتوق سیاسی اصولگرایان و اصلاحطلبان، به قوهای در تراز مطلوب #انقلابی
🔻برای تبدیل انتخابات از گروکشی سیاسی به میدان شناخت و انتخاب #اصلح
🔻برای عمل به #تکلیف شرعی و عقلی طبق اصول دینی و رهنمودهای روشن رهبر انقلاب
بر اساس شناخت، تحقیق و مقایسه:
به شکل قطعی، دو متخصص پخته و باتجربه، جوان، باهوش، شجاع، بابرنامه، پاکدست، سادهزیست، تحولخواه، عدالتخواه، آزاده و دلسوز:
✅ علیرضا خدابخشی، اقتصاددان
✅ و دکتر سعید شعرباف تبریزی
و همچنین حجج اسلام
▫️ دکتر حسینزاده بحرینی
▫️ مهندس صفوی شاملو
▫️ و نصرالله پژمانفر است.
در انتخابات #خبرگان رهبری هم ضمن احترام و تقدیر وافر از حضور جوان فاضل حجتالاسلام مروی سماورچی که رونقبخش این انتخابات شدند، من نیز آیتالله #مصباح_یزدی را اصلح دانسته و به ایشان رأی میدهم.
@smjmiry
⭕ معرفی دکتر #سعید_شعرباف به عنوان کاندیدای اصلح توسط جمعی از #روحانیون و طلاب، #هنرمندان و #اقتصاددانان مشهد مقدس
✅ پیمودن گام دوم انقلاب اسلامی با گردش نخبگانی در سطوح تصمیم گیری نظام اسلامی محقق می شود، مسیری که نیازمند جوانانی شجاع، فساد ستیز، متخصص در حل مسائل با مبانی و دارای سابقه ای روشن و سالم می باشد.
از طرف دیگر شناخت اصلح و شناساندن آن از اموری است که وظیفه هر یک از افراد و اقشار جامعه است. جمعی از روحانیت و طلاب، هنرمندان، اساتید دانشگاه، اقتصاددان های مشهد مقدس پس از بررسی نامزد های مجلس یازدهم، با توجه به شاخص های مذکور، دکتر سعید شعرباف تبریزی را دارای صلاحیت لازمه برای ورود به مجلس، می دانند.
از عموم مردم فهیم و بصیر مشهد انتظار می رود علاوه بر حضور پر شور خود در انتخابات با بررسی دیگر کاندیدها و یا رجوع به معتمدین خود، صلاحیت 4 گزینه دیگر را احراز نمایند.
🔹 *روحانیون و طلاب*
حجج الاسلام روح، سید مصطفی موسوی، جواد شکری، صادق عیدی، حجت مدرسی، حامد فلاحتی، علیرضا اشرفی نسب، محمد جعفری، مرتضی مظاهری، امیر رضائی، سیدمرتضی قانع نسب، سلمان مرادخانی، مهدی وفایی، مهدی محمدآبادی، مهدی شاندیزی، حامد مهاجر، احمد قوی، جمال زاده، سید محمد مالدار، حسین کلاتی، رضا معینی زاده، مهدی محمد آبادی، مهران طاهر نژاد، سعید وحیدی، رضا محمد آبادی، اسماعیل صفدری، سید مصطفی عندلیب، سیدحسین میرزائی، محمدحسن میرزائی، رضا نظری، احسان خانی، محمدجواد طاهری تبار، امیر عظیمی، علیرضا آرین نژاد، علیرضا کاظمیان، حسینعلی برسلانی، علی اصغر برزش آبادی، امیرصباغ، سیدعلی حسینی زری، علی اکبر رضائی شریف، دانیال صحرایی، مرتضی موحدی مطلق، محمدمهدی جعفرپور، مبین رحیمیان، مجتبی سلطانی، سیداحسان جاودانی، رضا دارابی، رضا صنمبری، محمدحسین حسین زاده، مجتبی فرشتیان، مهدی عاطفی، محمود عابدی، محمد بنازاده، حسین دهستانی، امیرحسین وهاب زاده، محمد بی همتا، حسین تیموری، سیدحسن عمادی، رضا نعیمی، سیدمصطفی مددی، امیرحسین غفوریان، ابوالفضل مروی، سعید صاحب الزمانی، سعید گلی، مجتبی ثابت، سیدمحمدرضا خازنی رضوی، محمد امامی، امیرحسین طحان زاده
🔹 *هنرمندان*
وحید جلیلی(مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی)، میثم مرادی بیناباج(ریاست حوزه هنری خراسان رضوی)، محمدمهدی خالقی(فیلمساز و مستندساز)، محسن اسلام زاده(مستندساز)، هادی حاجتمند(مستند ساز)، محسن عقیلی(مستندساز)، حامد بامروت نژاد(تهیه کننده فیلم منطقه پرواز ممنوع)، حجت احمدی زر(کارگردان و مستندساز)، #محمدجواد_میری (ایده پرداز هنری و مدیرسابق امورهنری شهرداری مشهد)، سعید خورشیدی(سردبیر مجله راه)، مجید ظریف(تهیه کننده)، زهرا محدثی خراسانی(شاعر)، محسن داوودآبادی فراهانی(گرافیست)، محمدرضا دهشیری(مستندساز و فعال فرهنگی)، سید محمدمهدی سرشت(مستندساز)، سید مهدی مرتضوی میلانی(فعال رسانه)، محمد عقلی(مستندساز)، فاطمه سادات حاجی وثوق(فعال رسانه)، علی محمد خانیکی(تصویربردار)، مهدی عشقی رضوانی(فعال رسانه ای)، علیرضا باغشنی(مستندساز)، جواد جاوید(مستندساز)، ادریس اسلامی(مستندساز)، علی سلمانی(مستندساز)، خانم رجائی(شاعر)، علیرضا مظاهری(منتقد سینما)، محمود عرفانیان(تدوینگر)
🔹 *اقتصاددانها*
حجت الاسلام دکتر علی نعمتی(دبیرهیئت اندیشه ورز اقتصاد و الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی حوزه علمیه خراسان)، دکتر روح الله ایزدخواه(دکترای مدیریت علم و فناوری دانشگاه علامه طباطبائی و مدیراندیشکده توسعه منطقه ای فناوری)، دکتر وحید ارشدی(عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات اسلامی در علوم انسانی دانشگاه فردوسی)، دکتر علی اکبر کریمی(عضو هیئت اندیشه ورز اقتصاد و الگوی اسلامی ایرانی حوزه علمیه خراسان)، دکترمیثم ظهوریان(دکترای مدیریت علم و فناوری دانشگاه علامه طباطبائی و مدیر اندیشکده توسعه منطقه ای خراسان)، دکتر جواد اقدس طینت(دکترای علوم اقتصادی دانشگاه بابل)، دکتر رضا تنهایی مقدم(علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق(ع))، دکتر سعید حسین زاده( علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق(ع))، رحیم سخن لطیف(کارشناسی ارشد دانشگاه شریف)، مسعودهراتی(دانشجوی مدیریت دانشگاه تهران)، ناصرباغستانی(کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی و عضو سابق شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی)، محمد جعفری نژاد(کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی و عضو سابق شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی)
#جبهه_عدالتخواه_مردمی مشهد مقدس
✅ @jebhe_mashhad
@smjmiry
✅ علی (ع) و چالش مرگ
همه میمیریم. شاید به مذاقمان خوش نیاید، اما خوشایند یا ناخوشایند، دیر یا زود، همهی ما میمیریم. نمیخواهم برای کنار آمدن با کرونا مقدمهچینی کنم یا کسی را ناامید کنم یا بترسانم. ترس را که خودبخود حتی اگر به روی خودمان نیاوریم، همه کم یا بیش داریم. میخواهم این سخن ترسشکن علی علیهالسلام را یادآوری کنم که: کفی بالأجلِ حارساً؛ تا اجل -این موعد مقرر مرگ- هست، انسان به چیز دیگری برای پاسداری از عمر و جانش نیاز ندارد!
کرونا کمک کرد هر کس دوباره از خودش بپرسد: «راستی راستی من هم قرار است بمیرم؟! آن هم بی برنامهریزی قبلی خودم؟! و اگر کرونا نبود قرار نبود بمیرم؟!...». ترس از کرونا تجربهی یادآوری بدیهیات بود. اگر شهادت سلیمانی از ما پرسید «با مقام شهادت چقدر فاصله دارید؟»، کرونا به ما گفت «اصلاً برای مرگ خودتان آمادهاید؟!»
همهی اینها معنایش تعطیل کردن تلاش در کنار دعا و توکل و توسل نیست؛ که همه در طول تقدیر و قضای الهی و در دل آن جا دارند. حرف، حرف بهترین و واقعیترین راه شکست ترس است در برابر هر راه حل فرعی دیگری. کسی که از مرگ بترسد و خود را در انتظار آن ببیند، غمی دارد که هیچ چالش فانتزیای چارهاش نیست. لبخند و رقص و سرگرمی و فراموش کردن مرگ، فقط به حال کسی مفید است که یا با مرگ روبرو نشده است یا بر ترس از آن غلبه کرده است.
مرگ با تمام چهرهی کریهی که از آن ساختهایم، واقعیت هر لحظهی ما موجودات بیچیز و وابسته است. مرگ نگاتیو ظهور زندگی است و آنهایی که با خود زندگی چالش کردهاند، یعنی با مرگ انس دارند. واللَّهِ لَابْنُ أَبِي طالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْىِ أُمِّهِ... (خطبه ۵)
پس سرانجام، #کرونا_را_شکست_می_دهیم اما نه از ترس مرگ، بلکه با پیروز شدن بر ترس مرگ، با مرگآگاهی و مرگآشنایی و با خود مرگ، که موعدش بهترین جانپاس است.
#مرگ #کرونا #ترس #مرگ_آگاهی #کفی_بالاجل_حارسا #كفی_بالأجل_حارسا #امام_علی #نهج_البلاغه #انس_با_مرگ #چالش_لبخند #چالش_مرگ
اما بعد.../ یادداشتهای محمدجواد میری:
🆔 @smjmiry
📝 #خواندنی | زود باش! از پرواز جا نمانی
🕊 راز نماز جعفر!
1️⃣ «زود باش! نماز جعفر طیار میخونی؟!» هر وقت کاری را طول میدادم همین را میشنیدم. نمیدانستم این نماز جعفر طیار چهجور نمازی است؛ فقط میفهمیدم که لابد آنقدرها طولانی هست که اینطوری معروف شده!
2️⃣ «اگر توانستی هر روز یک بار؛ اگر نتوانستی، هفتهای یکبار؛ اگرنه ماهی یک بار؛ نشد، سالی یک بار؛ آن هم نشد، دست کم در عمرت یک بار این نماز را بخوان»!
این توصیه پیامبر به پسرعمویش جعفر بود. دربارهی نمازی که آقا توصیه کرده در این روزهای (بی)اعتکاف بخوانیمش.
3️⃣ بزرگتر که شدم جعفر طیار را شناسایی کردم: برادر علی (ع)؛ پسر ابوطالب؛ رئیس کاروان مسلمانانی که به حبشه (اتیوپی امروز) مهاجرت کردند تا در سایه حکومت عادلانهی پادشاه مسیحیاش نجاشی، از شر بتپرستان مکه در امان باشند...
اما قصهی نماز جعفر طیار را خیلی دیرتر فهمیدم. فهمیدم اصلا اول نمازش بوده و بعد جعفر، طیار شده!
4️⃣ وقتی مهاجران بعد از یازده دوازده سال دوری، بالاخره از حبشه به مدینه برگشتند، پیامبر از دیدن جعفر بسیار بسیار خوشحال بود و طبیعی بود هدیهی بسیار بزرگی برای او تدارک دیده باشد: آموختن نمازی که مایهی از بین بردن گناهان است. اصلاً دقت کردهاید چه صاحبمنصبان و مدالدارهایی که در تاریخ فراموش شدند و در عوض چه نامها که به افتخار آن هدایای معنوی که لایقش بودند، ماندگار شدند: دعای «کمیل»، اعمال «اُمّ داوود»، دعای «ابوحمزهی ثمالی»...
5️⃣ خدا میداند جعفر پسر ابوطالب، در این نماز چهها خواسته بود. چون دو سال بعد از دریافت این هدیه افتخارآمیز، نشان بالاتری گرفت. در فرماندهی سپاه اسلام در جنگ موته (جایی نزدیک سرزمین شام و فلسطین) دستانش قطع شد و به «شهادت» رسید. پیامبر خبر داد خدا دو بال بهجای دو دست به جعفر داده است. برای همین بین ما نمازش معروف شده به نماز جعفر طیار؛ جعفرِ پروازگر!
6️⃣ با اعتکاف یا بیاعتکاف، الان یا بعداً، نماز جعفر چه فرصت خوبی است برای برگریزان گناه. دست کم یک بار که بخوانیمش! تازه بعدش میفهمیم نمازی که میشود در یک ربع یا بیست دقیقه خواندش، آن قدرها که مثَل شده بود هم طول و عرض ندارد. «زود باش! نماز جعفر طیار نمیخونی؟!»
محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
منتشر شده در سایت نو+جوان (خامنهای.آیآر)
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 https://ble.im/nojavan_khamenei
لینک اصلی:
http://nojavan.khamenei.ir/showContent?text&ctyu=16356
هدایت شده از نو+جوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تماشایی | دعای هفتم صحیفه سجادیه
💠 رهبر انقلاب : «توصیه میکنم دعای هفتم صحیفه سجادیه را که در مفاتیح هم هست با توجه به معنای آن بخوانند.»
۹۸/۱۲/۱۳
➕ این دعای خوشمضمون را با تلاوتی زیبا بشنوید و از ترجمه روان آن بهره ببرید.
💫 نو+جوان ؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_Khamenei
اما بعد... | یادداشتهای محمدجواد میری
🎥 #تماشایی | دعای هفتم صحیفه سجادیه 💠 رهبر انقلاب : «توصیه میکنم دعای هفتم صحیفه سجادیه را که در
✅ با خدا در سختیها...
ترجمهی روان هفتمین نیایش صحیفه سجادیه (دعای امام سجاد ع هنگام اندوهها و دشواریها)
ای کسی که گرههای کور ناگواری
به کمک تو باز میشود،
تیزی حوادث دردناک
به مدد تو کُند میشود،
و راه خروج
بهسوی آسایشِ خلاصی را
از تو درخواست میکنند!
دشواریها پیش توان تو راماند،
و اسباب و شرایط به لطف تو در کارند.
اجرای حکم مقدّرات
فقط به دست قدرت تو،
و سرگذشت همه چیز
فقط بر اساس ارادهی توست.
همهی چیزها
همین که بخواهی
-بی این که حرفی بزنی-
اجرای دستور میکنند؛
و همین که اراده کنی
-بی این که نهی کنی-
دست از کار میکشند.
تویی که
بهخاطر [رفع] دغدغهها صدایت میزنند،
و در گرفتاریها به تو پناه میآورند.
هیچ کدامشان برطرف نمیشوند
جز آنها که تو دور کنی؛
و هیچ کدام کنار نمیروند
جز آنها که تو کنار بزنی.
حالا -پروردگار من!- بلایی به سرم آمده
که سنگینیاش کمرم را شکسته،
و باری به دوشم افتاده
که برداشتنش برایم سخت است.
این چیزی است که
با نیرویت بر سرم آوردهای
و با اقتدارت به سویم فرستادهای.
هیچ کس نمیتواند
چیزی را که تو آوردهای بیرون کند،
چیزی را که تو فرستادهای برگرداند،
آن [قفلی] را که تو بستهای باز کند،
آن [دری] را که تو باز کردهای ببندد،
آن [کاری] را که تو سخت کردهای آسان کند،
و به کسی که تو رهایش کردهای کمک کند.
پس بر محمد و آل محمد (ص)
سلام و درود بفرست،
با تواناییات
-ای پروردگار من-
درِ خلاصی را به رویم باز کن،
و با تحولآفرینیات
سلطهی غم و غصهام را درهمبشکن.
دربارهی گلایهای که پیشت آوردم
توجه ویژهای کن،
شیرینی انجام دادن آنچه خواستم را
به کامم بچشان،
از سوی خودت
رحمت و گشایش دلچسبی نصیبم کن،
و روزنهی نجات سریعی پیش پایم بگذار.
نگذار این غم و غصهها
در مراعات واجبات
و به کار بستن مستحباتت
مانعم شوند،
که دیگر از آنچه به سرم آمده
درمانده شدهام خدایا!
و از تحمل آنچه پیش آمده
پر از غصه شدهام.
این تویی که میتوانی
آنچه را که با آن آزمایش شدهام
رفع کنی،
و وضعیتی را که در آن گرفتار شدهام
کنار بزنی.
پس این [لطف] را در حق من انجام بده،
هر چند چنین استحقاقی نداشته نباشم؛
ای صاحب جایگاه بزرگِ [فرمانروایی]!
🔺 ترجمه: محمدجواد میری
منتشر شده در:
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار (خامنهای.آی.آر)
🌱 @Nojavan_Khamenei
🔻لینک اصلی:
http://nojavan.khamenei.ir/showContent?video&ctyu=16688
🆔 @smjmiry
پژوهشگر آثار شهید #مطهری:
✅ حل مسائل معاصر #جهان_اسلام، دغدغه کلان مطهری در تمامی آثار او است
🔻لینک گفتوگوی من با سرویس جهان اسلام خبرگزاری رضوی:
https://b2n.ir/751367
👇یادداشتهای محمدجواد میری / کانال «امّا بعد...»:
🆔 @smjmiry
🔻 ترور با تیر توئیتر
نقد روش «گردآوری تورّقی و داوری توئیتی» آقای حساممظاهری دربارهی قیام گوهرشاد در ۲۱ تیر
آقای محسن حساممظاهری
سلام
در توئیتی نوشتهاید: «واقعه گوهرشاد (21 تیر 1314) در واکنش به قانون متحدالشکل کردن البسه مردان رخ داد و نه قانون کشف حجاب زنان که مربوط به چند ماه بعدتر است. با این حال چنین روزی در تقویم کشور "روز حجاب" نامگذاری شده است. یعنی تصویب کنندگان حتی زحمت تورق کتاب تاریخ معاصر را هم به خود ندادهاند»!
عجب! خوب است پس از آن که از مناسک فربهی روزانهتان در طعن «دین دولتی» و «دولت دینی» فراغت یافتید، دو کار بکنید:
اولاً تقویم را هم در حد تورق نگاهی دوباره بیندازید تا تعبیر «عفاف و حجاب» که خیلی فراتر از «حجاب» است را ببینید.
ثانیاً به «تورق»تان در کتابهای تاریخ، «تعمق» بیشتری بیفزایید.
▫️بله، #قیام_گوهرشاد «در پی قانون» کشف حجاب رخ نداد؛ در مخالفت با خود مسألهی #کشف_حجاب رخ داد! ایرانیان در آن دوران، زنجیره بههمپیوستهی اقدامات #رضاخان را میدیدند، پروپاگاندای همهجانبهی مدعیان روشنفکری را دربارهی این روش مترقیانه میشنیدند و از همه مهمتر، کشف حجابهای موردی، اما مجلسی و بهفرمودهی حکومت را هم -که حتی از دورهی قاجار سوابقی داشت- رسماً از سر گذرانده بودند:
1308: اجرای قانون اتحاد لباس و ممنوعیت لباس روحانیت بدون مجوز، در شهرها
1309: اجرای قانون اتحاد لباس، در روستاها
1311: آغاز تدریجی ابلاغ محدودیتها در شکل و بازهی زمانی عزاداری برای امام حسین (ع)
1313: ممنوعیت حجاب در مدارس
فروردین 1314: تغییر اجباری کلاه پهلوی به شاپو
فروردین 1314: کشف حجاب و پایکوبی در مراسم مدرسه شاپور شیراز با حضور وزیر معارف!
خرداد 1314: کشف حجاب در مراسم میدان جلالیه تهران
توقع زیادی نیست اگر از یک پژوهشگر اجتماعی بخواهیم بهجای «گردآوری تورقی» و «داوری توئیتری»، به بازسازی و تحلیل درست ذهنیت عمومی مردم در آن سالهای ملتهب بپردازد و بعد بگوید که یک «واقعه»، چرا و «در واکنش به» چه رخ داده.
▫️گذشته از این قرائن، روایت شفاهی برخی از متحصنان گوهرشاد نیز که در کتبی همچون «قیام گوهرشاد» (تألیف سینا واحد) و خاطرات بهلول مضبوط است، گواه تفطن آنان به زمینهچینیهای حکومت برای شمشیر کشیدن بر روی حجاب است. البته گویا هم در اعتبار آنها خدشه دارید و هم معتقدید بالاخره حجاب را نباید جای هدف اصلی که لباس بوده بگذاریم!
هرچند آیتالله میرزا حسین سبزواری همان سالها در شرححال خود مینویسد ساعاتی قبل از حادثه به همراه شیخ مرتضی آشتیانی نزد پاکروان، استاندار وقت خراسان، رفته و گفته بودهاند که سه مطالبه دارند: «دستور بدهید دستهی سینهزن بیایند به بازار و صحن؛ دستور بدهید که مردم لباس فرنگی نپوشند؛ حجاب از سر زنها برداشته نشود».
جالب است که چقدر روی جابجا نشدن حجاب زنانه و لباس مردانه بهعنوان اصل و فرع آن لحظات حساسید. اما روشن نیست با کدام منطق احتمال این که حجاب حتی انگیزهای مهمتر بوده را نفی میکنید و بعد هم توقع دارید انتخاب یک روز نمادین، به گزارش صرف ماوقع روزهای قبل یک واقعه تقلیل پیدا کند!
تازه میخواهم در تاریخ جلوتر هم بروم. از کشتهشدگان مظلوم قیام گوهرشاد بگذریم؛ برای صدها شهید و جانباز شش سال ممنوعیت #حجاب که اغلب نیز زنان بودهاند چه روز نمادینی پیشنهاد میکنید؟...
▫️القصه، اگر ماجرای کشف حجاب را این گونه از داستان اتحاد لباس تفکیک کنیم و دست آخر بگوییم شهدای گوهرشاد مثلاً در راه لباس بومیشان شهید شدند و نه برای حجاب یا آزادی عزاداری، بهجای نکتهبینی گرفتار نقطهبینی شدهایم.
چنین حرفی بیشباهت به این نیست که در پاسخ توئیت شما بگوییم اصلاً آنان در اعتراض به حصر آیتالله قمی در تهران شهید شدند، نه برای اعتراض به قانون اتحاد لباس! و امیدوارم باز کسی پیدا نشود که توئیت بزند: ۲۱ تیر باید روز ملی کشته شدن (نه اقدام دیگری) در مشهد (نه سایر نقاط) در راه آزادی آیتالله قمی (نه هدف دیگری) باشد!
آقای حساممظاهری!
اصرار شما بر این که نامگذاری نمادین ۲۱ تیر بازخوانی معکوس تاریخ است، تقریری اغراقشده و مصداق مغالطهی پهلوان پنبه است. طرز استدلال شما که این باشد، از متولیان اجرایی کشور که اصلاً نزد شما معلومالحالند، چه توقعی؟! گمانم تماشای پیشفرضزدهی دیگران از برج عاج و شلیک تیرهای طعنآلود توئیتری به وجه نمادین قیام ۲۱ تیر، روشی معقول برای دغدغهتان مبنی بر تحقیر گفتمان رسمی حجاب نیست!
▫️قیام گوهرشاد پس از سالها تحریم و سانسور به دست نسلی از منورالفکرها، تازه از زیر گورهای جمعی سر برآورده و قامت راست کرده؛ نفَسش را با تیرهای تحریف نبُریم. باشد که از هول حلیم خودزنی، در دیگ تحریف معنوی تاریخ ایران نیفتیم. انشاءالله.
محمدجواد میری
(متن کامل در کانال بله)
🆔 @smjmiry
جوابیه آقای مظاهری به یادداشت من:
🔸ترور تاریخ با تیر تخیل ایدئولوژیک🔸
پاسخ به نقد آقای میری
✍️ محسنحسام مظاهری
احتمالاً نویسندهی محترم این نقد، یادداشت تکمیلی بعدی با عنوان «کشف حجاب نسوان یا اجبار کلاه مردان؟» را ندیده است. مسئله آنقدرها هم پیچیده نیست. و بیش از آنکه اختلافنظر تاریخی باشد، اختلاف روش تحقیقی است. حرف من این است که واقعهی گوهرشاد (که برخی اصرار دارند «قیام» توصیفش کنند) را از بستر واقعی وقوعش خارج نکنید. این واقعه، علیالظاهر و براساس اسناد آن زمان، ریشهاش اعتراض به اجباریشدن کلاه شاپو بود و وقتی آن برخورد با آقاحسین قمی شد، گروهی از مردم به تحریک بهلول در گوهرشاد اعتراض کردند و این اعتراض شدیدا سرکوب شد. اینکه آسمان و ریسمان به هم ببافیم که بگوییم نه، دلیل «قیام» فراتر از اعتراض به برخورد با یک عالم و قانون کلاه بوده و معترضان مشهدی آنقدر بصیرت داشتهاند که قانون چند ماه بعد را پیشبینی کنند و... یک تقریر دلبهخواهی و سیاسی از تاریخ است.
برای پذیرش چنین مدعایی نیاز به سند و دلیل است. بسمالله. مستنداتش کو؟ مصاحبههایی که چند دهه بعدتر آقای سینا واحد با برخی از شاهدان واقعه (که دیگر به سنین سالمندی رسیده بودند) گرفته یا خاطراتی که مرحوم بهلول سالها بعد بیان کرده (در کتابی که پر از تناقض است) منطقاً اسناد معتبر و قابل اتکایی نیستند. آنهم وقتی در اسناد دست اول (ازجمله اسناد شهربانی مشهد که در یادداشت قبلی اشاره کردم) معارض جدی دارند. تحلیلهای ذهنی هم تا وقتی مستند به اسناد معتبر نباشند، در حد تخیل تاریخ یا بهترین حالت فرضیهی تاریخی باقی میمانند.
از این گذشته، پذیرش فرض این دوستان، حفرههای زیادی دارد که به این آسانیها پر نمیشوند. مثل اینکه اگر بحث کشف حجاب بود، چرا دقیقا در تیرماه اعتراض رخ داد؟ کشف حجاب که نشانههایش از سالها قبل، لااقل از اواخر 1306 مشهود بود. رقص دختران در جشن شیراز هم که مربوط به فروردینماه است. چرا معترضان چندماه صبر کردند تا دقیقا بعد از ابلاغ قانون اجباریشدن کلاه شاپو به واقعه چند ماه و چند سال قبل اعتراض کنند؟ دیگر آنکه چرا مشهد؟ چرا مثلاً در قم یا اصفهان اعتراض نشد و «قیام» شکل نگرفت که زمینه و سابقهی اعتراض هم درشان وجود داشت؟ آیا "بصیرت" همشهریهای فلان فعال فرهنگی و دوستانش (ازجمله نویسنده همین نقد) که چند سالی است برای برجستهسازی واقعهی گوهرشاد فعالیت دارند، بیشتر بوده؟ یا نه؛ مثلاً چون دربین بسیاری از مردان مشهدی استعمال مندیل و شال سفید بر روی سر رسم و سنت بود، کلاه آنهم کلاه فرنگی را برنمیتابیدند؟ نیاز به ذهنخوانی و تخیل نیست وقتی اسنادی مثل نامهی محمدولی اسدی (نایبالتولیه آستان قدس) به رضاشاه موجود است. یا گزارش منابع رسمی از متن خطابه بهلول.
به گمانم توضیحات کافی داده شد. اینکه که بخواهیم حجاب و عفاف را گرامی بداریم و دنبال مناسبتی در تقویم برای گرامیداشت این امر باشیم که ترجیحاً در ابتدای فصل تابستان هم باشد که فصل رونق شلحجابی و انتقادات از آن است، دیگر مشکل تاریخ نیست؛ مشکل ماست. اجازه نداریم برای چنین انگیزهای (هرچند هم باارزش باشد) جعل تاریخ کنیم.
1399/4/23
@mohsenhesammazaheri
پاسخ بنده به این جوابیه، در پستهای بعدی کانال 👇
🆔 @smjmiry
🔻 غربت «قیام مسجد»
مرور دوبارهی تقریرهای تقلیلآمیز آقای محسنحسام مظاهری دربارهی حماسهی گوهرشاد (قسمت ۱ از ۳)
محمدجواد میری
آقای مظاهری، ازانتشار جوابیهتان متشکرم.
همین که قبول کردید بهجای «تحمیق تصویبکنندگان بیسوادی که تاریخ معاصر را دربارهی یک امر مسلم و ساده حتی تورق هم نکردهاند»، باید بر سر «یک اختلاف معقول روششناختی» مباحثه کنیم، بسیار خوب است. اما موافق نیستم که «توضیحات کافی داده شد». و توئیت اول که آن توضیحات بعدی را هم در دل نداشت همچنان میتواند نمونهی خوبی باشد از یک موضعگیری جهتدار.
موضع، هرچند کوتاه و توئیتی باید حکیمانه و عقلانی باشد. و شمایی که هم صورتمسأله را غلط طرح میکنید و هم روشتان آمیخته به تقلیل و تأویل است، شایسته نیست که بهجای طرح پرسش و مباحثه، از بدو امر دیدگاه مقابل را تحقیر، به برچسب ایدئولوژیزدگی مزین و به قبول نتیجهگیری دلبخواه خودتان مجبور ببیند.
همچنین در یادداشت قبلیام کوشیدم برداشت اشتباه شما از ماهیت نمادین این روز ملی را به چالش بکشم که پاسخ آن هم به بحث گذاشته نشده. در عوض نمیدانم به چه حکمتی بحث همشهریگری را به میان کشیده بودید. ولی حقیر از حدود ۱۲ سال پیش یعنی سالها قبل از ایامی که شما کارآگاهانه ردگیری کردهاید، توفیق داشتهام برای تالیف کتابچهی «ضربهی دوازدهم» که روایتی است از قیام گوهرشاد، با این موضوع مأنوس باشم.
پیش از آن که دوباره نقاط کور بحث را شفاف کنم، میخواهم بپرسم با همین منطق چرا روز جانباز را به چالش نکشیم؟ مثلاً: «در روز ۴ شعبان حضرت عباس فقط به دنیا آمد اما در روز ۱۰ محرم بود که جانباز شد. یعنی تصویبکنندگان حتی کتب تاریخ اسلام را تورق هم نکردهاند». البته در این حد شوخی است و همه با این تاریخ آشنایند اما میشود نکتهسنجیهای ریزتری هم داشت: «با توجه به شباهت وقایعی که در واقعهی عاشورا -که برخی قیام مینامندش- رخ داده، چرا حضرت عباس را شهید و امام حسین (ع) را جانباز ننامیم؟ اصلاً که گفته هدف حضرت عباس جانبازی بود؟ از اینها مهمتر، چرا تاریخ را امروزی روایت میکنیم و اسم جانباز روی حضرت عباس میگذاریم؟ جانباز اصطلاحی است برای مجروحان جنگی که پس از انقلاب و در ایام جنگ -که نظام آن را دفاع مقدس مینامد- باب شده. تاریخ را تخیلی نخوانیم و برخورد ایدئولوژیک با میراث شیعی خود را کنار بگذاریم و...»!
میخواهم بگویم چیزی که شما به روشنی از آن غفلت یا تغافل دارید، جنبهی نمادین این روز است. و من همچنان منتظر پاسخ شما به پرسش قبلیام هستم که اگر تصویبکنندگان از شما بپرسند کدام روز را میشود نماد حجاب و عفاف قرار داد، پاسخ مطلوب چیست؟
اما برگردیم به توئیت اولتان و ببینیم هدفگیری شما چگونه بر روششناسی شما سایه افکنده. اگر مقصود شما از روایت ایدئولوژیک که مدام مثل چماقی بر سر دیگران میکوبید، روایتی مبتنی بر یک آگاهی کاذب و متأثر از منافع یا آرمانهای ساختگی است، خوب است دقت کنید ببینید آیا ایدئولوژیستیزی فرضی شما و نذر و قسم شداد و غلاظی که برای نقد روایت رسمی به هر طریق دارید، خودش به کلیشه و ایدئولوژی جدیدی بدل نشده که پایههایش بر تغافل، تکلّف، تقلیل و تأویل است؟
از خطاهای معمول دانشگاهیان ما این است که به جای اخذ تئوریهای خود از واقعیت، واقعیتها را آنقدر کوچک و بزرگ میکنند تا در قاب تئوریهای عمدتاً وارداتیشان بگنجد. این جا هم «نامگذاری روز قیام گوهرشاد» باید مؤیدی باشد بر تئوری فربهی مناسکی و مناسکسازی دولتی جمهوری اسلامی. پس جوری سراغ تحلیل و کم کم تحویل و تقلیل قصه میرویم که تا میشود شواهد مناسب نظریهی خود را فراهم آوریم.
▫️مقدمهی اول توئیت:
«۲۱ تیر را روز حجاب نامیدهاند»!
خیر؛ این «روز عفاف و حجاب» است و اغلب هم همین طور صدایش میزنند. هرچند اگر فقط روز حجاب هم باشد، حجاب نمادی جهانی حتی برای عفاف بوده و هست. اما فارغ از بحث نمادین، این روز اصلاً چنین اسم کوتاهی که شما با مغالطهی «نقل قول ناقص» برایش برشمردهاید، نه دارد و نه به آن مشهور است. پس چرا با تکلف، فقط روی «حجاب» تاکید کرده بودید؟ گویا چون مفهوم «عفاف» با تاریخ قیام همپوشانی بیشتری دارد و مناسب نتیجهی مطلوبتان (یعنی انتخاب اشتباه این روز) نبود.
ادامه دارد... 👇
کانال «امّا بعد...»
یادداشتهای محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
🔻 غربت «قیام مسجد»
مرور دوبارهی تقریرهای تقلیلآمیز آقای محسنحسام مظاهری دربارهی حماسهی گوهرشاد (قسمت ۲ از ۳)
محمدجواد میری
▫️مقدمهی دوم توئیت:
«قیام گوهرشاد علیه تغییر لباس مردان بود و نه کشف حجاب زنان»!
این هم تقریری بود تقلیلگرا دربارهی یک رخداد چندبعدی که البته در یادداشتهای بعدی اینگونه موجهش کردید که بالاخره هدف «اصلی»، اعتراض به تغییر کلاه پهلوی به شاپو بوده و نه پیشگیری از قانونی شدن کشف حجاب. و چون از نتیجهی تحلیل تاریخی خود نیز مطمئن هستید، روایتهای بعدی متحصنان از انگیزههای خود نسبت به حجاب را مخدوش کرده، عملاً شاهدان این محکمهی تاریخی را تفسیق یا تضعیف کردید، و در برابر تحلیل ذهنیت عمومی آن دوران گارد گرفتید و تخیلش نامیدید، مبادا کسی گفته باشد که برای ایرانیان، حفظ حجاب زنان امری حساستر و مهمتر از حفظ کلاه پهلوی مردان بوده.
گیرم از فقیه سبزواری که در سال ۱۳۴۰ شرح حالی از قضا متفاوت با روایت رسمی نوشته تا بهلول تا راویان کتاب سینا واحد، همگی دچار خطا شده یا دروغبافی و تبانی کردهاند که در دفاع از گفتمان ایدئولوژیک امروزی، تحلیلی خلاف نظر شما بدهند. اما چرا آنان این همه دغدغهی حجاب داشتهاند؟ اثبات دغدغهمندی این مردمان برای حجاب، وقتی حاضر بودهاند برای کلاه این طور پافشاری کنند، قیاس به طریق اولیست. اما از این حاشیه بگذریم و باز برگردیم به درک نمادین قصه و این که برای نشانهگذاری حجاب و عفاف، چه روزی بهتر از این روز که مردم پای دفاع از لباس (نه صرفاً حجاب) خود بهمثابهی جلوهای از سبک زندگی دینی و بومیشان ایستادهاند؟
و اما روششناسی. اولاً اشتباه است که اصرار کنیم حتماً ربط این تحصن را با «ابلاغ رسمی منع» حجاب که چند ماه بعد از کشتار بوده، بررسی کنیم تا بفهمیم به اصل حجاب ربط داشته یا نه. این خودش باز تقلیل مسألهی کلی حجاب به ابلاغیهی رسمی نهایی منع حجاب است. در یادداشت قبل هم گفتم مردم علیه خود «کشف» حجاب قیام کرده بودند. کشف حجابی که هم قبلاً اجرا شده بود و هم بنا بر استمرار و توسعهاش بود. اما چرا آن وقت؟
از سخن شما این گونه میفهمم که اگر معتقدیم ماجرای تغییر کلاه جرقهای ایجاد کرده، پس دیگر هیچ ذهنیت و آرمان و دغدغهی دیگری نباید پشت تحصن بوده باشد! این الگو دربارهی تحلیل سایر اعتراضات تاریخ ایران و جهان چطور نتایجی میدهد؟! مسلما قبلتر هم در شهرهای دیگر اعتراضات زیادی به «کشف حجاب» شده بوده که در منابع تاریخی مفصلاً گزارش شدهاند و البته هیچ کدام از مشارکتکنندگان یا گزارشگران آن اعتراضات تعجب نکرده بودند که چرا این اعتراض دارد قبل از ابلاغ رسمی منع حجاب رخ میدهد؟
حالا چرا این اعتراض در تیرماه و در مشهد رنگ دیگری میگیرد؟ اگر اصراری نداشته باشیم رخدادی که را که بر بستر مجموعهای از عوامل سلبی و ایجابی شکل گرفته، تکعاملی بررسی کنیم، واضح است که آخرین ابلاغ یعنی تغییر کلاه، جرقهی جدیدی ساخته بوده. و سردمداری و حرکت علما و وعاظ مختلف هم از این جرقه یک انقلاب ساخته و حوادث حرم و مسجد و منابرش، قصه را به اوج رسانده و... چه به اختلاف نظر بین آنان معتقد باشیم چه نباشیم، این سیر کلی ماجراست. از جامعهشناس توقع میرود ذهنیتها، واهمهها و آرمانهای آن جامعه را که منجر به چنان حرکتی میشود، تحلیل جامعهشناختی کند و بگوید چرا آن وقت و آن جا چنین چیزی رخ داد، وگرنه همهی اهالی تاریخ هم متکی به این نوع استناد محدود به تاریخ و تقلیل عوامل به جرقههای اولیه نیستند.
بعلاوه، تقدم یک منبع تاریخی یک مزیت هست اما مایهی اعتبار مطلق آن، نه. این چه روش تحقیقی است که در آن صرفاً میشود به اسنادی که مجرمِ حاکم بر اوضاع، از واقعه برجای گذاشته، استناد کرد اما روایت صدمهدیدگان حادثه که طبیعتاً پس از طی آن خفقان محض تازه توانستهاند روایتشان را طرح کنند، نامعتبر و جانبدارانه و قابل دور ریختن میشود و به دنبالش استناد به قول معترضانی که صریحاً انگیزهشان از مشارکت در قیام را گفتهاند، «آسمان و ریسمان بافتن» میشود و نه حتی از نظر شما خطای روشی! و باز میپرسیم «کو سند و مدرک؟»!
دربارهی روایت سابقالذکر مرحوم فقیه سبزواری نظری ندادید. اما نمونهای دیگر مرحوم عبدالرضا غنیان است که مرکز اسناد انقلاب خاطراتش را ثبت کرده. او میگوید قبل از واقعه، بزرگان شهر را الزام کرده بودند تا با همسرانشان بدون حجاب سنتی و با چارقد کلاغی، در مجلسی حضور یابند. همچنین او سخنرانیهای تحصن درباره حجاب و مخالفت مردم با بیحجابی را روشن به یاد داشته. البته میتوان روایت غنیان را هم جعلی دانست چون نه تنها بعد از انقلاب و توسط یکی از نهادهای وابسته به نظام ضبط شده، بلکه اصلاً با مفروض «غلط بودن روایت رسمی» سازگار نیست.
ادامه دارد... 👇
کانال «امّا بعد...»
یادداشتهای محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
🔻 غربت «قیام مسجد»
مرور دوبارهی تقریرهای تقلیلآمیز آقای محسنحسام مظاهری دربارهی حماسهی گوهرشاد (قسمت ۳ از ۳)
محمدجواد میری
▫️و نتیجهگیری توئیت:
«دیدید سیاستگذاران جمهوری اسلامی باز هم یک امر ساده را نفهمیدند و حتی تاریخ را تورق نکرده بودند؟»!
که شیرینترین استنتاج بر اساس دو مقدمهی پیشگفته است. با روشی که شما دارید، بی هیچ سند و مدرکی -و شاید با شمّی عالمانه- فهمیدهاید تصویب این روز متناسب با آغاز روزهای گرما و شلحجابی بوده؛ اما طرف مقابل هرچه سند بیاورد، روششناسیاش آن قدر مشکل دارد که حکمش از پیش روشن است. سه باره میپرسم. آن روز مناسب معقول برای این نامگذاری که لابد از نظر شما در فصل پاییز و زمستان هم بوده و پسند طبع تصویبکنندگان نیفتاده و بهجای آن ۲۱ تیر در فصل شلحجابی علَم شده، کدام روز است؟ و روششناسی شما برای تحلیل چنین انگیزهای در تصویبکنندگان چه سندی دارد جز هماهنگ بودن با تئوریها و مفروضات ایدئولوژیک شما؟ سند و مدرک کجاست؟
▫️اما دعوی دیگر شما، این است که واقعهی گوهرشاد را بیخودی #قیام نخوانیم.
اصرار ندارم شما قیام بخوانیدش اما برای اطلاع همگانیتر باید عرض کنم آن بعضیها که معتقدند این واقعه یک قیام بوده، یک سلسله شاهد و راوی و تحلیلگر در دهههای مختلفاند. از نواب صفوی که حتماً از نظر شما ناظر بیطرفی نیست نقل نمیکنم که هم در سخنانش این قیام را در راه دین و «ناموس» توصیف میکند و هم در بازجوییهایش، مصداق «جهاد ابتدائی» را عمل آیتالله قمی و آیتالله سیدیونس اردبیلی در ماجرای گوهرشاد میداند.
اگر کسی فیلمهای راویان سالخوردهای که لینکش را پیشنهاد داده بودم دیده باشد، متوجه میشود آنان در دل انواع روایتهای تلخ و شیرین و دقیق یا مبهمشان، هنوز کلیدواژهی «جنگ مسجد» و «قیام مسجد» را از آن سالها به یاد دارند و از آن استفاده میکنند. شما که در مردمنگاری سررشته دارید، میتوانید سری به مشهد و فریمان و روستاهای اطراف آن بزنید و با عدهای از معمرین این مناطق گفتوگو کنید تا دریابید تعبیر «قیام» برساختهی جمهوری اسلامی است یا نامی است که از همان زمان پهلوی اول باب بوده.
باز هم از توصیفات مرحوم فقیه سبزواری در سال ۱۳۴۰ استفاده میکنم که ذهنیت عمومی آن روز را چنین معرفی میکند: مضطرب و لاینقطع از دهات و اطراف جمعیت با چوب و چماق به طرف شهر آمده و شهرت دادند که علما حکم «جهاد» دادند تا آن که در مسجد دیگر جای پا نبود.
همچین اگر کمی در مراجع و اسناد کتاب سینا واحد غور کنیم میبینیم که حتی ذهنیت کسروی در کتاب «خواهران و دختران ما» (ص 5، چاپ 1323) با تمام غلطهای تاریخیاش، دو چیز است: دعوا بر سر حجاب بود و ماجرا با «ایستادگی» علمای مشهد شکل گرفت.
اما شاید از همهی اینها معتبرتر برای منتقدان روایت رسمی امروز، روایتی از دل دولت پهلوی باشد، آن جا که سیدمحسن محلاتی صدرالاشرف وزیر دادگستری رضاشاه هم در خاطراتش از واقعهی مورد نظر شما به «انقلاب مشهد» تعبیر میکند.
▫️بگذریم. هدف از همهی این حرفها نه بستن باب بحث علمی است و نه اقناع شما. سخن این جاست که حق ندارید با روپوش سفید پژوهشیتان دیگران را تحقیر کنید و حرفشان را خزعبل تصویر کنید، فقط چون سخنشان و استنادات فراوان تاریخی و نظریشان، منطبق با مفروضات و معطوف به نتایج دلبخواه شما نیست. خواستم بدانیم نگاه عاقل اندر سفیه و موضع محکم شما که از تقریرهای سادهسازیشده از طرف مقابلتان شروع و به امثال آن توئیت یا جملات قصار و معترضه در یادداشت بعدی منتهی میشود، مستظهر به مسلمات و بیّنات علمی است یا متأثر از قضاوت جهتدار ایدئولوژیک؟
یا حق
محمدجواد میری
۲۴ تیر ۱۳۹۹
کانال «امّا بعد...»
یادداشتهای محمدجواد میری
🆔 @smjmiry
🔵 چراغِ خانه
چهار سال از شهادت #ابوعلی در عرفهی سال ۹۵ گذشت. به همین بهانه سرودهای قدیمی را با ویرایشی مختصر تقدیم میکنم.
به شهید #مدافع_حرم، مرتضی عطایی (ابوعلی)، که کانال "دمِ عشق، دمشق" یک چشمه از هنرهایش در ثبت مستندات دفاع از حرم بود...
برای ماندن ما کو بهانهای دیگر؟
گرفته حرمله وقتی نشانهای دیگر
شبیهخوانی اهل حرم، حوالت ماست
ببین به گُردهی ما تازیانهای دیگر!
کبوترانه سفر میکنی حرم به حرم
وداع میکنیام با ترانهای دیگر:
«از آستان رضایم خدا جدا نکند
مگر فدا شوم از آستانهای دیگر...»
به پیشواز خطر، فرقِ باز باید برد
زدی به مویت از این دست، شانهای دیگر
چراغ خانهای و حکم «جار ثمّ الدار»
تو را نشانده به ایوان خانهای دیگر
دمشق، مشقِ «ندیدن بهغیر زیبایی» است
سرودی از دمِ عشق عاشقانهای دیگر...
محمدجواد میری
🆔 @smjmiry