eitaa logo
اما بعد... | یادداشت‌های محمدجواد میری
141 دنبال‌کننده
14 عکس
4 ویدیو
2 فایل
درباره‌ی دین، دوران و ‌دور و بر محمدجواد میری ارسال پیام @smj_miry آدرس کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ انقلاب و دوستی خاله خرسه‌ی اصولگراها ✅ قسمت اول؛ مزمن و لیست‌های به‌زودی، سر و کله‌ی سیاسی‌کاران اصولگرا برای تعیین تکلیف در انتخابات پیدا می‌شود. بیت‌الغزل نغمه‌ی اصولگرایان قطعاً باز هم ضرورت در برابر اصلاح‌طلبان است و با همین ادعا قطعاً ابتدا بچه‌های انقلابی را ساکت خواهند کرد و ادامه ماجراها... صدالبته میان اصولگرایان و نامزدهای پیشنهادی آن‌ها گاهی افراد صالح و سالمی هم پیدا می‌شود، اما مشکل اینجاست که از نظر اصولگرایان ما باید در برابر بسته‌های پیشنهادی آنان که پس از سهم‌خواهی‌های بچگانه و پشت درهای بسته آماده شده، چشم‌بسته بایستیم و بگوییم: به به! همه‌شو بده! درباره‌ی این تجربه‌ی تلخ تکراری، حرف زیاد است اما فعلاً در این یادداشت می‌خواهم سردرگمی سیاسی اصولگراها را به‌مثابه یک بیماری شرح بدهم. اصولگرایان مثل هر جریان دیگری از رای نیاوردن (عدم اقبال مردم به آنان) می‌رنجند. اما متوجه نیستند که این درد، ناشی از یک بیماری است که تا درمان نشود، درد ریشه‌کن نمی‌شود. اما آن‌ها چیست؟ این بیماری پدیده‌ای است مرکب از: نداشتن ایده و آرمان‌ِ حداکثری یا جدید، از دست دادن قدرت اثرگذاری اجتماعی، فقدان توانایی مدیریت همسوی اختلاف سلایق، و در یک کلمه نداشتن قدرت برای ایجاد یک وحدت ریشه‌دار و پایدار. اما اصولگرایان حاضر نیستند این بیماری خود را کنند. چون یا متوجه بیماری نیستند و یا خوش ندارند این مشکل را به روی خودشان بیاورند. پس چه کار می‌کنند؟ صورت مسأله را تغییر می‌دهند! بیماری را به همان درد (رای نیاوردن) تقلیل می‌دهند و سپس دنبال می‌گردند. همین! حالا مسکّن این درد مزمن چه می‌تواند باشد؟ ساکت کردن منتقدان دلسوز، بایکوت کردن پیشنهادهای اساسی برای درمان و نهایتاً حرکت‌های جهشی با اسم . در واقع آن‌ها به‌جای این که دنبال ایجاد وحدت واقعی بر حول محور آرمان‌ها و ارزش‌های مشترک باشند، دنبال ایجاد صورتی ساختگی و ناپایدار از وحدت با اتکا به ایجاد وحشت هستند. مسکّن جواب می‌دهد؟ ممکن است بله، ممکن است نه. هر بار مسکّن، درد را خوب کند (یعنی به سبب ضعف رقبا یا هر عامل دیگری، انسجام موقت و حداقلی اصولگرایان منجر به رای آوردن گزینه‌هایشان بشود)، با افتخار می‌گویند: «دیدید راه حل همین بود!؟ مبادا دفعه بعد کسی حرف دیگری بزند!» اما خدا نکند درد به‌خاطر شدت بیماری خوب نشود (یعنی نتوانند مردم را قانع کنند و رای نیاورند)، آن وقت است که واویلاست! نه تنها از این که پیگیر درمان نبوده‌اند پشیمان نمی‌شوند، بلکه مقصر را انقلابیون یا آن دسته از اصولگرایان سالم و دغدغه‌مندی می‌خوانند که با صرف انرژی برای درمان، وحدتِ مسکّن‌جویی را شکسته‌اند! تکراری آنان همین تفسیر همیشگی نتایج بر اساس پیشفرض‌های بیمار نبودن و مقصر نبودن است. خلاصه، این سیاسیون حاضر نیستند بپذیرند مشکل از عمق بیماری است و از ناکارآمدی مسکّن‌ها. پس همیشه برای رای آوردن و نیاوردن، توجیهات فوق را مسلّم و بدیهی می‌دانند. حالا در عمل چندان فرقی هم ندارد که در این مسیر مغرض باشند (چون بنگاه مسکّن‌فروشی دارند و برای آباد ماندن بنگاهشان چشم دیدن پزشکان نخبه و خبره اعم از پیر و جوان را ندارند) یا متوهم باشند (یعنی واقعا بیماری را درک نمی‌کنند و مسکن را راه حل واقعی می‌دانند). در عمل آن چه اتفاق می‌افتد افزایش عمق بیماری است و ایضاً سطح توهم بیمار. البته قصه در جریان اصلاح‌طلب هم کمابیش از همین قرار است. با این تفاوت که آن‌ها، هم در مهارت‌های درمانی و هم در استعمال مسکّن‌های قوی کمی جلوترند. ولی عاقبت آنچه می‌تواند هر روز شکننده‌تر شود، اعتماد مردمی است که گمان می‌کنند جز این دو جریان مدعی (یا حد وسط و جمع بین آن‌ها مثل حسن روحانی) کسی برای نمایندگی افکار عمومی وجود ندارد، پس به‌دنبال افول روزافزون سلامت این دو جریان، سطح شوق و امید و مسئولیت‌پذیری عمومی نیز در عرصه سیاست پایین و پایین‌تر می‌آید. و این بدترین واکنشی است که می‌تواند در برابر انرژی بزرگ گام دوم انقلاب، ایجاد شود. اما بحث من در این بین، بیشتر بر اصولگرایان متمرکز است چون فعلاً آن‌ها هستند که با ادعا و نقاب گرایی، دارند از جریان انقلابی و مردم و نخبگان دلسوز و مستقل حزب‌اللهی دلبری می‌کنند و خودشان را به‌عنوان نماینده و سوپرمن آن‌ها جا می‌زنند. در حالی‌که در بهترین حالت و با فرض نیت خالص (که قطعاً در همه‌شان نیست) در واقع دارند مثل ، هرچه استعداد انقلابی و متخصص و سالم است را به پای خاله‌بازی توهمی خود فدا می‌کنند... ادامه دارد... 👇یادداشت‌های محمدجواد میری/ کانال «امّا بعد...»: 🆔 eitaa.com/smjmiry 🆔 ble.im/join/OGU5NmI2NT 🆔 t.me/smjmiry
انقلاب و دوستی خاله خرسه‌ی اصولگراها- قسمت دوم ⭕️ جوان مؤمن انقلابی و دوقطبی‌های قلابی 🔻مرزبندی و اصلاً از کجا در آمد؟ سخن درباره واقعیت این جریانات است، نه دو مفهوم زیبای اصول‌گرایی و اصلاح‌طلبی. مرور تاریخچه دعواهای سیاسی کشور از مجمع و جامعه گرفته تا چپ و راست، فرصت دیگری می‌طلبد. همچنین مقایسه عمل دو جریان با ادعا و نام‌شان (اصول و اصلاح) بحث دیگری است. 🔻فعلاً می‌خواهیم بپرسیم چرا این دو جریان و رسانه‌هایشان می‌خواهند همه چیز را ذیل این رقیب‌تراشی دوقطبی تفسیر کنند؟ آخر از نظر این دو جریان، ظهور هیچ شخص و جریان دیگری در کشور معنی ندارد جز این که: ▫️یا وابسته به این دو باشد (که البته از نظر ما، هم این گزینه و طبیعتاً بعدی‌ها هیچکدام ذاتاً جرم نیست اما فضلی هم نیست) ▫️یا ویرایشی از این دو باشد (مثل نواصولگرایی) ▫️یا رسماً وسط لحاف بخوابد و هر از گاهی لحاف را از یک سمت بکشد (مثل روحانی و شعار استفاده از معتدلان دو جناح) ▫️یا در خدمت دسته بالا باشد و مثلاً معتدل باشد (مثل لاریجانی) ▫️یا اگر جزو معتدلان این دو طیف نیست (خوب یا بد) جزو افراطیون‌شان محسوب شود ▫️یا اگر جزو افراطیونِ داخل دو طیف نیست، رسماً یک افراطی خطرناک یا فرد بی‌هویت قابل ترحم تلقی شود ▫️و... خلاصه هرچه هست و هرکجا هست باید بر اساس این دو نقطه اصلی (اصولگرایان و اصلاح‌طلبان) مکان‌یابی و فهم شود. هیچ معنای مستقل و هویت پایداری فراتر از این دو نباید معنا یابد! 🔻البته هیچ عیب ندارد که تصور کنیم دو جریان مخالف و متفاوت در فضای کشور وجود دارد، اما به‌ این شرط که این همه شبیه همدیگر نباشند؛ چون: ▫️هر دو اهل تسلیم در برابر غرب هستند (برجام و مدافعان سرسخت اصولگرایش را به یاد بیاورید) هرچند یکی غرب را رسماً قبله آمال بداند و آن دیگری از باب انجام تکلیف به دامن غرب بیفتد! ▫️هر دو دچار اَشرافیت و بی‌توجهی به دردهای عامه مردم‌اند و ایضاً دارای ردپاهای کلان در فسادها و تبعیض‌ها. ▫️هر دو کارگزار یا خدمتگزار برنامه‌های موسوم به توسعه هستند و برای اداره کشور طرحی تحولی مبتنی بر آرمان‌ها ندارند. (مقایسه کنید محتوای اجرایی برنامه‌ها -و نه ادعاهای- مرحوم هاشمی را با روحانی و با قالیباف و مجلس ششم، و نهم و...) ▫️هر دو در بایکوت موضوعات ملی و انقلابی و تقلیل سیاست‌ورزی به رقابت سیاسی بین خودشان مشترکند (مثلاً هرگز دیده‌اید هر یک از این دو جریان درباره اقتصاد مقاومتی موضع یا تحلیلی رسمی داشته باشد؟ یا در حوزه فرهنگ جز مسائلی مثل کنسرت و ورود زنان به ورزشگاه، تئوری و برنامه و چشم‌اندازی قاطع بدهد؟) که صدالبته در این زمینه باز دست مثلاً اصلاحاتی‌ها از حرف‌های آکادمیک پرتر است. ▫️ و... 🔻اما چاره چیست؟ آن اصولگرایی حقیقی که رهبری توصیف کرده چگونه محقق می‌شود؟ چند جواب می‌شود داد: ▫️حفظ دوقطبی قبلی و حذف صورت مسأله! ▫️نفی مطلق جریانات موجود (خوراک مشترک ضدانقلاب و نخبگان انقلابی تنزه‌طلب!). ▫️ایجاد جریان سوم (ایده‌ای که بارها شکست خورده است؛ یا باز به یکی از دو سمت غش کرده و یا نتوانسته در رقابت نابرابر و سنتی این دو جریان، پرچم پرزوری بلند کند. چون خواسته سوم باشد و نه خودش!) ▫️و یا ایجاد ! یعنی جریانی که دنباله و حاشیه نیست.‌ هویت و البته کارنامه مستقل دارد، آن هم نه فقط در سیاست، بلکه در همه عرصه‌ها. جریان اول یعنی جریانی که: فکر و آرمان برآمده از انقلاب (نه گزاره‌ها و مشهورات مبتذل سیاسیون) دارد. اهل نقد صریح (و نه نفی مطلقِ) جریانات موجود سیاسی است. با شجاعت و عملگرایی وارد خدمت در موضوعات اولویت‌دار کشور می‌شود (نه این که به دعواهای صوری یا جدی اصولگرا و اصلاح‌طلب بپردازد) ارتباطات و عملکرد مردمی و نخبگانی گسترده دارد (به سیاستمداران و حزب‌بازی و... دلخوش نیست). 🔻جریان اول یا بخوانید جریان نه لزوماً در عرض جریانات سیاسی، بلکه فراتر از آن‌ها باید در فکر پیگیری مطالبات مردم و انقلاب و البته همزمان تنظیم باد جریانات سیاسی باشد. بله، انقلابی نه بخیل است که اگر کسی بتواند گفتمان سیاسی سومی ایجاد کند، نگران شود، و نه باکی دارد که افرادی خدوم‌ و صادق و انقلابی پیدا شوند که همان اصولگرا یا اصلاح‌طلب خوانده شوند. برای انقلابی، مهم پررنگ شدن آرمان‌هاست و به‌کارگیری همه ظرفیت‌ها برای آرمان‌ها. انقلابی از سیاست و سیاسیون استفاده می‌کند، ابزار سیاسیون نمی‌شود. 🔻 دیدگاه رهبری به کدام یک از چهار گزینه بالا نزدیک‌تر است؟ 🔻 و جریان مستقل جوان مؤمن انقلابی در سیاست چگونه باید پا بگیرد؟... ادامه دارد... 👇یادداشت‌های محمدجواد میری/ کانال «امّا بعد...»: 🆔 eitaa.com/smjmiry 🆔 ble.im/join/OGU5NmI2NT 🆔 t.me/smjmiry
انقلاب و دوستی خاله خرسه‌ی اصولگراها - قسمت سوم ⭕️ چگونه مفهوم مظلوم تحریف شد؟ 🔻موضوع این یادداشت‌ها همچنان دفاع از معنای سیاست‌ورزی انقلابی در برابر قرائت‌های قلابی آن است. پس وقتی پای تبیین نگاه امام و رهبری در میان باشد، چندان مهم نیست که فعلاً: - آدم خسته‌ای گفته «در انتخابات شرکت نمی‌کنم»! - روزنامه سازندگی با تیتر «عبور عدالتخواهی از اصولگرایی» جشن گرفته و عدالت‌خواهان را تشنه تصاحب کرسی‌های مجلس معرفی کرده! - فلان مشاور سابق حالا تواب شده و به عدالت‌خواه تندی بدل شده و شهر را شلوغ کرده! و... راستش در این آشفته‌بازار من خیلی نگران تهمت‌هایی نیستم که مستقیم و غیرمستقیم به وارد می‌شود. تهمت‌ها می‌گذرند و تحریف‌ها می‌مانند. هرچند، در دل مباحثم به مسائل فوق هم اشاراتی خواهم کرد چون گاه همین اشتباهات و تشابهات، خود به شبهه تبدیل می‌شوند. 🔻رندی می‌گفت: اصلاح‌طلبان مردم را خر فرض می‌کنند؛ اما اصولگرایان مردم را همان خر هم فرض نمی‌کنند! من البته معتقدم عبور از دوقطبی مبتذل اصولگرا-اصلاح‌طلب نباید به رد کردن همه آنان بینجامد و معنای حذف ظرفیت‌های فکری و عملی نظام را به خود بگیرد. اما حتما معتقدم بهرمندی از این ظرفیت‌های سیاسی باید با هوشیاری همراه باشد. باید بفهمیم دعوا قبل از آن که سیاسی باشد، گفتمانی است. مشکل جریان مدعی اصلاح‌طلبی، تحریف و تقلیل آرمان‌های مقدسی چون و است و مشکل جریان مدعی اصول‌گرایی تحریف و تقلیل مفاهیم ارزشمندی چون . این وسط، گوشت قربانی، انقلابی‌گری ناب است. 🔻 مگر این همه تاکید امام و رهبری و آیات و روایات را درباره نمی‌بینید؟ آیا این برای تمکین کردن در برابر لیست واحد انتخاباتی کافی نیست؟! پاسخ این است: فروکاستن مفهوم بلند و وسیع و کوچک کردنش در حد بستن و پرستیدن لیست واحد انتخاباتی، تحریف آشکار سخنان امام و رهبری است. هیچ کجای سخنان ایشان، «وحدت» ربطی به حذف رقابت‌های سیاسی ندارد. وحدتی که انقلاب می‌گوید وحدت اهداف و دل‌ها و راهبردهاست نه یکسان‌سازی روش‌ها و نقش‌ها. حالا مصداق وحدت انقلابی در انتخابات از نظر امام و رهبری چیست؟ 1⃣ حضور حداکثری مردم در انتخابات (که همیشه به تصریح مکرر رهبر انقلاب این حضور حداکثری حتی مهم‌تر از انتخاب اصلح بوده است اما تحریف‌گران رهبری هرگز این نکته را به روی خودشان نمی‌آورند). 2⃣ همدلی بر سر تحقق آرمان‌های انقلاب بوسیله معرفی و شناخت و رای به او در دل یک رقابت کیفی و پرشور. 3⃣ تمکین به نتایج انتخابات بلکه کمک حداکثری به منتخبان مردم برای تحقق اهداف. همین. هرگز مطالبه امام و رهبری یا معنای وحدتی که معرفی کرده‌اند ربطی به تکنیک‌های رایج و مبتذل وحدت لیستی نداشته است. 🔻می‌پرسند: مگر رهبری بارها نفرمودند مرز خودی‌ها و انقلابی‌های را تنگ نکنید؟ ما که الگوهایی مثل علی ع داریم چرا وحدت را بشکنیم؟ علی ع به‌خاطر وحدت ۲۵ سال سکوت کرد و خودش هم کارگزارانی مثل زیادابن‌ابیه داشت‌...! این پرسش هم نمونه‌ای دیگر است از نفهمیدن و در نتیجه تحریف مفهوم مقدس و مظلوم وحدت. ▫️اول این که بحث معرفی اصلح و حمایت از او، نه ربطی به مرحله تعیین مرز خودی و غیرخودی در بدنه جامعه دارد و نه ربطی به تمکین دربرابر نتایج. اصلح‌گزینی مال مرحله‌ی انتخاب وکلا و فضایل و عصاره ملت است. ▫️دوم این که بحث ما زمینه‌سازی برای بهترین انتخاب است نه تن دادن به شرایط نهایی که کار از کار گذشته. هرچند در هر شرایطی هم روند اصلاحی را نباید فراموش کرد. ▫️سوم، انتخابات مقام وحدت حقیقی و اقناعی بر سر خیرالموجودین (اصلح) است و نه تقلید از یک باند خاص بوسیله وحدت تعیینی بر افراد ضعیف. (اعتماد به لیست منطقی است اما نه وقتی که کلیات لیست و لیست‌بندان هم قانع‌کننده نیستند). ▫️چهارم، امثال زیاد ابن ابیه‌ها اگر کارگزار باشند یک بحث است، اما اگر بخواهند خود را زبده اصحاب معرفی کنند و مرشد اهل ایمان و لیست‌بند جامعه اسلامی بشوند واویلاست. ▫️ و پنجم این که فعلاً قصه برعکس است. باید به آقایان اصولگرا گفت انقلابیون مستقل را از دایره خودی‌ها بیرون نکنند! از این نکته آخر به موضوع یادداشت بعد گریز می‌زنم. آیا ادعاهای رایج اصولگرایان درباره انتخابات و فرمول‌هایش و تاریخچه‌‌اش، ادعاهایی اخلاقاً صادقانه و منطقاً صادق اند؟ تجربه بیست سال گذشته به ما چه می‌گوید؟... ادامه دارد... 👇یادداشت‌های محمدجواد میری/ کانال «امّا بعد...»: 🆔 eitaa.com/smjmiry 🆔 ble.im/join/OGU5NmI2NT 🆔 t.me/smjmiry