eitaa logo
سعدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر
894 دنبال‌کننده
728 عکس
749 ویدیو
9 فایل
سعدا؛ مخفف چهار عنصر سیاست، عبادت، درس و اخلاق است که طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب #محورهای_خودسازی_طلاب این عصر است. ⚠️ این کانال هیچ ارتباطی با مجموعه حجة الاسلام استاد راجی ( @soada_ir ) ندارد. ادمین: @soada313_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
6.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙شیخ حسین انصاریان ✳️ چرا طلبگی؟ 🔸فایده حوزه های علمیه چیه؟ 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر (ایتا و بله) 🆔@soada313
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ 🔴 همه ی حاجت ها به واسطه ی امام زمان مستجاب میشود... 🎙 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر (ایتا و بله) 🆔@soada313
6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙حجت الاسلام ماندگاری ✳️ چرا طلبگی؟ 🔸فایده حوزه های علمیه چیه؟ 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر (ایتا و بله) 🆔@soada313
مداحی آنلاین - از ما بخواین - استاد عالی.mp3
2.93M
🌗 🔹از امام زمان بخواهیم 🎙حجت الاسلام عالی 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر (ایتا و بله) 🆔@soada313
🌱 🌗 کتک مبارکی که باعث طلبه شدن آقای قرائتی شد 🔹مرحوم پدرم بسیار اصرار داشت که من محصل‏ حوزه علمیه و روحانى شوم ولى من مخالفت مى ‏کردم، لذا براى ادامه تحصیل به دبیرستان رفتم. 🔸روزى به مدیر مدرسه گزارش دادم که چند نفر از همکلاسى ‏هایم در مسیر راه مدرسه، دیگران را اذیّت مى ‏کنند، مدیر هم آنها را تنبیه کرد. 🔹آنها متوجّه شدند و در تلافى با هم همفکر شدند و در مسیر برگشت کتک مفصّلى به من زدند که سر و صورتم سیاه شد و بى‏ حال روى زمین افتادم و به سختى خود را به منزل رساندم. پدرم گفت: محسن چى شده؟. گفتم: هیچى، مى‏ خواهم بروم حوزه و طلبه شوم!. 🔸امروز بسیار خوشحال هستم که در این مسیر قدم گذارده ‏ام و خدا را شاکرم که چگونه با حادثه ‏اى مسیر زندگیم را عوض کرد. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر (ایتا و بله) 🆔@soada313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌓 🎬 « رفاقت با امام زمان» 🎙 استاد 🔸 ماجرای دیدار علامه مجلسی با امام زمان... 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر (ایتا و بله) 🆔@soada313
15.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 🌺یک قدم تا خدا 👌داستان طلبه شدن جهانگیرخان قشقایی می خواهم بروم سیم تارم را درست كنم ، مرد پینه دوز به یك جمله او را موعظه كرد كه ای جوان ، برو سیم تار دلت را درست كن ، چقدر می خواهی از خدا دور باشی! او گفت : كجا بروم سیم تار دلم را درست كنم ؟ پیرمرد گفت :برو در این مدرسه كه مربوط به طلاب است. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر (ایتا و بله) 🆔@soada313
🌗خط خطی های طلبگی 🔹واقعیت اینه که “طلبه شدن” فقط از گذرگاه “آدم خوب شدن” امکان پذیره. کسانی که طبق قواعد اسلام، آدم خوبی نیستند، اگر مجتهد هم باشند، هنوز طلبه نشدند. 🔸پس تو مسیر طلبگی هدف گذاری اول اینه که آدم خوب؛ یعنی انسان دارای ایمان و عمل صالح بشیم. 🔹نکنه با یاد گرفتن دو تا “ضرب ضربا” بیفتیم تو فاز صوفیه و تصور کنیم ما اهل علمیم، عملش بمونه برای عوام الناس. ❇️داداش من! باید آدم بشیم. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر (ایتا و بله) 🆔@soada313
🌗 💠 کنارش‌ایستاده‌بودم،شنیدم‌که‌میگفت: «صلےالله‌علیڪ‌یاصاحب‌الزمان» 🔹بهش گفتم: چرا‌الان‌ به‌ امام‌زمان‌سلام‌ دادی؟! گفت: شاید‌ این‌ وزش‌باد‌ و‌نسیم،سلام‌منو به‌امام‌ زمانم‌ برساند!.. 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر (ایتا و بله) 🆔@soada313
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰اشتباه ما حوزوی‌ها 🔹استاد مؤیدی 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر (ایتا و بله) 🆔@soada313
🌱 🔆مدیون مادر... 🔸امتحانات سال آخر دورۀ ابتدایی نزدیک بودند و محمدباقر باید راهش را انتخاب می‌کرد. سید محمد، عموزاده‌شان که آن زمان نخست وزیر عراق بود، مدام به گوش محمدباقر می‌خواند که در مدارس دولتی درس بخواند تا بتواند کار دولتی پیشه کند. این عموزاده، با در نظرگرفتن اصل‌ونسب محمدباقر و با استعدادی که در او سراغ داشت، جایگاه خوبی برایش می‌دید؛ جایگاهی اثرگذار در سرنوشت عراق. 🔸اما بی‌بی، با همۀ سختی‌هایی که در زندگی دیده بود، همچنان دوست داشت این پسر هم پیشه کند، هرچند انتخاب را به خودش واگذاشته بود. محمدباقر این حرف‌ها را می‌شنید و سکوت می‌کرد. گاهی سید محمد او را بر ترک اسب می‌نشاند و با هم به مزرعه‌اش در بیرون بغداد می‌رفتند. آن روزها که باهم به مزرعه می‌رفتند، باز در گوشش می‌خواند: «اگر در دولت جایگاه به دست بیاوری، می‌توانی این زندگی سخت را کنار بزنی. برای خانواده‌ات هم خوب است.» 🔸به‌خاطر شرایط زندگی، شاید بهتر بود به‌جای تحصیل کار کند. بزرگ‌تر که شد، می‌توانست انتخاب درست‌تری داشته باشد. اما محمدباقر چند روز به غذا لب نزد و در سکوت به نان خشک و آب بسنده کرد. بی‌بی پسرش را می‌شناخت. او می‌دانست اگر این پسر بخواهد کاری را انجام دهد، پافشاری می‌کند. 🔹روز اول که متوجه رفتار محمدباقر شد، سکوت کرد. روز دوم و سوم هم گذشت. ولی ادامۀ رفتار او تا روز چهارم باعث شد اسماعیل با نگرانی دلیل آن را بپرسد تا در پاسخ بشنود: «می‌توانم از خوردنی و نوشیدنی بگذرم، اما امکان ندارد بتوانم از علم چشم بپوشم. مرا به حال خودم بگذارید.» جواب آخر را همان روز داد: «حوزه تنهاانتخاب من است.» 🔸بعد از آن هم مدرسه را رها کرد و در امتحانات پایان سال حاضر نشد. با حمایت بی‌بی، خانواده را تسلیم کرد و در خانه ماند؛ دروس حوزوی را می‌خواند و گاهی از برادرش کمک می‌گرفت. 📚کتاب نا، صفحه ۴۶ 🔅سعَدا؛ روزنه ای به طلبگی بهتر (ایتا و بله) 🆔@soada313