eitaa logo
شعرای هیدج
315 دنبال‌کننده
506 عکس
69 ویدیو
1 فایل
برای آشنایی با اشعار و آثار شعرای هیدج
مشاهده در ایتا
دانلود
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• مرا به باغ و بهاران چه کار دور از تو ؟ مرا چه کار به باغ و بهار دور از تو ؟ بهار آمده امّا نه سوی من که نسیم زند به خرمن عمرم ، شرار دور از تو به سرو و گل نگراید دل شکسته ی من که سر به سینه زند سوگوار دور از تو هم از بهار مگر عشق ، عذر من خواهد اگر ز گل شده ام ، شرمسار دور از تو به غنچه ماند و لاله ، بهار خاطر من شکفته تنگ دل و داغدار دور از تو نسیمی از نفست سوی من فرست که باز گرفته آینه ام را غبار دور از تو گلم خزان زده آید به دیدگان که بهار خزانی آمده در این دیار ، دور از تو دلم گرفت ، اگر نیستی برم ، باری ، کجاست جام می خوش‌گوار دور از تو ؟ چه جای صحبت سال و مه و بهـار و خزان ؟ که دل گرفته ام از روزگار دور از تو ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• کاری با تو نداشتم! گوشه دنج کافه همیشگی خلوت کرده بودم آمدی قهوه ات را خوردی چشم هایت را جا گذاشتی و رفتی حالا من ماندم با ازدحام کافه ای شلوغ با تقدیر و فال همیشگی ام چشم هایت... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• (۷۱) : عقل اولماسا جان عذابدادی ترجمه: عقل نباشد جان در عذاب است توضیح: این ضرب‌المثل برای طعنه زدن به افرادی استفاده می‌شود که در نتیجه ندانم‌کاری، خطا و بی‌فکری کاری انجام داده و در پی آن خودشان را به زحمت انداخته یا موجب ضرر و زیان شده‌اند. با استفاده از آن گفته است: سر به سر ز رشت و یزد و کرمان فارس تا به صفحه‌ی صفاهان از عراق و خطه‌ی خراسان ز اشک رنجبر به روی آب است عقل نیست جان در عذاب است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• مدّعی نعمت دنیا به تو ارزانی باد عشق پاک‌است مرا غصهٔ فرجام چرا؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• غزل ۲۷۶ به حسن دلبر من هیچ در نمی‌باید جز این دقیقه که با دوستان نمی‌پاید حلاوتیست لب لعل آبدارش را که در حدیث نیاید چو در حدیث آید ز چشم غمزده خون می‌رود به حسرت آن که او به گوشه چشم التفات فرماید بیا که دم به دمت یاد می‌رود هر چند که یاد آب به جز تشنگی نیفزاید امیدوار تو جمعی که روی بنمایی اگر چه فتنه نشاید که روی بنماید نخست خونم اگر می‌روی به قتل بریز که گر نریزی از دیده‌ام بپالاید به انتظار تو آبی که می‌رود از چشم به آب چشم نماند که چشمه می‌زاید کنند هر کسی از حضرتت تمنایی خلاف همت من کز توام تو می‌باید شکر به دست ترش روی خادمم مفرست و گر به دست خودم زهر می‌دهی شاید تو همچو کعبه عزیز اوفتاده‌ای در اصل که هر که وصل تو خواهد جهان بپیماید من آن قیاس نکردم که زور بازوی عشق عنان عقل ز دست حکیم برباید نگفتمت که به ترکان نظر مکن سعدی چو ترک ترک نگفتی تحملت باید در سرای در این شهر اگر کسی خواهد که روی خوب نبیند به گل براندآید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• مرا ناز نگاهت می‌دهد آرامشی دیگر خوشا آهوی چشمانت‌نماید چرخشی دیگر چه آسان بردی از دستم متاع اختیارم را نگاهت‌را مگیر ازمن ندارم خواهشی دیگر ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• صبر باید، تا شود انگور می عشق باید،دل رهد از های‌وهِی عاشقی کن فرصتی داری به کف دست روی هم نهادن تا به کی؟! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• ساقیا بر سر جان بار گران است تنم باده ده باز رهان یک نفس از خویشتنم من از این هستی خود نیک به جان آمده‌ام تو چنان بی‌خبرم کن که ندانم که منم نفس را یار نخواهم که نه زین اقلیمم چه کنم صحبت هندو که ز شهر ختنم گل بستان جهان در نظرم چون آید روضه باغ بهشت است نه آخر چمنم پیش این قالب مردار چه کار است مرا نیستم زاغ و زغن طوطی شکر سخنم مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم ای نسیم سحری بوی نگارم به من آر تا من از شوق قفس را همه درهم شکنم خنک آن روز که پرواز کنم تا ور یار به هوای سر کویش پر و بالی بزنم در میان من و معشوق همام است حجاب وقت آن است که این پرده به یک سو فکنم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
4_310241164420710588.mp3
8.3M
🎼"در هوایت بی قرارم" ▫️با صدای استاد ▫️آهنگساز: محمد جلیل عندلیبی ▫️شعر: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
هفدهم اردیبهشت (سال ۱۳۶۴) سال‌روز شهادت گرامی باد. نام: حسین نام خانوادگی: متذکر نام پدر: قربانعلی نام مادر: نرگس خاتون تاریخ تولد : ۱۵ بهمن سال ۱۳۲۸ وضعیت تاهل: متأهل میزان تحصیلات: کارشناسی نوع عضویت: بسیجی شغل: معلم تاریخ شهادت: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۴ محل شهادت: مجنون عملیات: خیبر نحوهٔ شهادت: اصابت ترکش و جدا شدن سر از بدن سِن در زمان شهادت: ۳۵ سال ۳ ماه و ۲ روز خصوصیات بارز اخلاقی: با بصیرت، تلاش‌گر، متفکر، محبوب این شهید عزیز متولد و در اصل اهل شهر مراغه بوده و در این شهر نیز به‌خاک سپرده شده است ولی به‌دلیل سال‌ها فعالیت فرهنگی، تدریس و زندگی در شهر هیدج و ارادت هیدجی‌ها به ایشان و چون مربی و استاد بیشتر شهدای هیدج در مدرسه و انجمن اسلامی جوانان هیدج بوده‌اند به جهت تکریم و احترام همواره در بین شهدای هیدج یاد می‌شود. روحشان شاد و یادشان گرامی باد. برای اطلاع بیشتر از زندگی‌نامه و خاطرات شهید به صفحات ۲۹۵ تا ۳۱۷ کتاب《 》به قلم مراجعه فرمائید. ✍️ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• فلک، ای دوست، ز بس بی‌حد و بی‌مر گردد بد و نیک و غم و شادی همه آخر گردد زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش نیست امید که همواره نفس بر گردد چرخ بر گرد تو دانی که چه سان می‌گردد همچو شهباز که بر گرد کبوتر گردد تیره آن چشم که بر ظلمت و پستی بیند مرده آن روح که فرمانبر پیکر گردد گر دو صد عمر شود پرده‌نشین در معدن خصلت سنگ سیه نیست که گوهر گردد نه هر آن را که لقب بوذر و سلمان باشد راست کردار چو سلمان و چو بوذر گردد علم سرمایهٔ هستی است، نه گنج زر و مال روح باید که از این راه توانگر گردد نخورد هیچ توانگر غم درویش و فقیر مگر آن روز که خود مفلس و مُضطر گردد قیمت بحر در آن لحظه بداند ماهی که به دام ستم انداخته در بر گردد نه هر آن کو قدمی رفت به مقصد برسید نه هر آنکو خبری گفت پیمبر گردد آنچنان کن که به نیکیت مکافات دهند چو گه داوری و نوبت کیفر گردد مرو آزاد، چو در دام تو صیدی باشد مشو ایمن چو دلی از تو مکدّر گردد توشهٔ بخل میندوز که دود است و غبار سوزن کینه مپرتاب که خنجر گردد نه هر آن غنچه که بشکفت گل سرخ شود نه هر آن شاخه که بررست صنوبر گردد عقل استاد و معلم برود پاک از سر تا که بی‌عقل و هُشی، صاحب مشعر گردد گر که کار آگهی، از بهر دلی کاری کن تا که کار دل تو نیز میسر گردد دعوت نفس پذیرفتی و رفتی یک بار بیم آن است که این وعده مکرّر گردد پاکی آموز به چشم و دل خود، گر خواهی که سراپای وجود تو مطهّر گردد دامن اوست پر از لؤلؤ و مرجان، پروین که بی‌اندیشه در این بحر شناور گردد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
•┈┈•❀🕊🍃🌸🌺🌸🍃🕊❀•┈┈• می‌زنم رنگ امید و آرزو را در خیال هرچه‌را جز رنگِ‌چشمانِ‌توحاشا می‌کنم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24