هدایت شده از صبحانه ای با شهدا
📌 مناجات شهید چمران قبل از شهادت
🔹️ بخش هایی از مناجات شهید مصطفی چمران در لحظات آخر شهادت:
◇ من اعتقاد دارم که خدای بزرگ انسان را به اندازه درد و رنجی که در راه خدا تحمل کرده است پاداش می دهد و می بینیم که مردان خدا بیش از هر کس در زندگی خود گرفتار بلا و رنج و درد شده اند
◇ خدایا پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز تا فریب زرق وبرق عالم خاکی مرا از یاد تو دور نکند .
◇ ای حیات با تو وداع می کنم با همه زیباییهایت ، با همه مظاهر جلال و جبروت ، با همه کوهها و آسمانها و دریاها و صحراها ، با همه وجود وداع می کنم . با قلبی سوزان و غم آلود به سوی خدای خود می روم و از همه چیز چشم می پوشم.
◇ ای پاهای من سریع وتوانا باشید ، ای دستهای من قوی ودقیق باشید ، ای چشمان من تیزبین وهوشیار باشید ، ای قلب من ، این لحظات آخرین را تحمل کن ، شما دیگر از خستگی فریاد نخواهید کرد و برای همیشه در بستر نرم خاک، آرام و آسوده خواهید بود. اما این لحظات حساس ،لحظات وداع با زندگی و عالم، لحظات لقای پروردگار، لحظات رقص من در برابر مرگ باید زیبا باشد.
◇ خدایا! وجودم اشک شده ، اشک شده ام و دیگر هیچ ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم
◇ خدایا تو را شکر می کنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راهها بسته است و هیچ راهی جز ذلت و خفت و نکبت باقی نمانده است مسح توان دست به این باب شهادت زد و پیروزمند و پر افتخار به وصل خدائی رسید.
#شهید_مصطفی_چمران
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
⭕️ قنوتی که حاصلش شهادت برای محسن و قربانعلی شد
🔹️ اینجا سال ۱۳۶۴ ، منطقه هورالعظیم در جزیره مجنون است و سردار #شهید_قربانعلی_زمانیپور و #شهید_محسن_احمد_زاده در قنوت نماز طلب شهادت می کنند.
🔸️ چند ماه بعد محسن و قربانعلی در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسیدند.
◇ جزیره از اول جزیره بود ، شما آن را مجنون کردید ...
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
⭕️ پدر صادق صبح عید قربان ذبح را رها کرد و غروب خبر شهادت صادق را آوردند.
🔹️ یکی از مسئولین بنیاد شهید مازندران می گوید : رفته بودیم روستای قراخیل خدمت والدین شهید صادق نوراللهی بسیجی لشکر ویژه ۲۵ کربلا.
◇ حرف زیاد بود و راز شهادت صادق را پرسیدیم که پدرش گفت : عید قربان سال ۱۳۶۷ بود.یک روز قبل گوسفندی رو آوردم خونه مون واسه قربونی، پسرم صادق جبهه بود.
◇ بار اول صبح گوسفند و آوردم که ذبح کنم ، گوسفند از دستم فرار کرد.
◇ گرفتمش ، ولی باز دوباره فرار کرد ، برای بار سوم گوسفند و آوردم آماده کردم برای قربونی اما دیدم انگار چاقو نمیخواد سر این گوسفند و ببره .
◇ منصرف شدم و رو به آسمون گفتم خدا چه مصلحتیه.راضیم به رضات ، مثل اینکه تو هم نمیخوای این حیوون ذبح کنم.
🔻 غروب همون روز برام خبر آوردن صبح همون لحظه که میخواستم قربونی کنم ؛ پسرم صادق تو جبهه در راه خدا قربونی شد و شهید شد.خدا همون یه قربونی رو ازم قبول کرد.
🔸️ «صادق نوراللهی» یکم مهر ۱۳۴۸ در روستای قراخیل قائمشهر به دنیا آمد و در یکم مرداد ۱۳۶۷ همزمان با عید قربان در شلمچه به شهادت رسید.
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔺️ کانال ما را از طریق لینک زیر دنبال و به دوستان خود معرفی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671