قافله سالار من کجایی ای دوای دردم پی تو هرکجا میگردم تو رو تو قتلگاه گم کردم ای بدن صد پاره رو خاک داغ این صحرایی چرا مقطع الاعضایی بگو کجا برم تنهایی😭😭 #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ @sobhbekheyrshabbekheyr

#امان_از_دل_زینب_س همه با دست پُر از كرب و بلا مى رفتند غير زينب كه همه زندگى اش غارت شد #قاسم_نعمتى #السلام_علیک_یا_بنت_ولی_الله_ع #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج #محرم #شام_غریبان @sobhbekheyrshabbekheyr

◼️امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است شام غریبان است😭 🎤با صدای: #مهدی_یغمایی #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج #محرم #عاشورا @sobhbekheyrshabbekheyr

#شام_غریبان عکس شهدا امشب در قرص مه افتاده جسـم پسـر زهـرا در قتلگـه افتاده امشب شب هجران است يا شام غريبان است؟ #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج @sobhbekheyrshabbekheyr

🔳 #تک #شام_غریبان #محرم سره به نیزه تو سربلند عالمی تن پر از خون تو سرنوشت نوکری 🎤 #سید_رضا_نریمانی #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج #محرم @sobhbekheyrshabbekheyr

#شام_غریبان شمع غم روشن کنید شام غریبان امشب است شام هجران امشب است … #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج #محرم @sobhbekheyrshabbekheyr

🔳 #روضه #شام_غریبان #محرم جهان به روضه مهیاست شام عاشوراست چقدر خون به دل ماست شام عاشوراست 🎤 #میثم_مطیعی #السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج #محرم @sobhbekheyrshabbekheyr

🕯️اي شمع گريه كن كه شب گريه كردن است 🕯️شام عزاست امشب و اين قصه روشن است 🕯️اي شمع گريه كن تو و از سوز جان بسوز 🕯️كه امشب چراغ آه به هر كوي و برزن است 🕯️اي شمع گريه كن تو به سوز دل حسين 🕯️كامشب اسير پنجه ي بيداد دشمن است 👤شاعر : استاد سید رضا موید #شام_غریبان #محرم @sobhbekheyrshabbekheyr

#داستانک مادر شوهر بعد از اتمام ماه عسل با تبسم به عروسش گفت: تو توانستی در عرض سی روز پسرم را وادار به انجام نمازهایش در مسجد بکنی؛ کاری که من طی سی سال در انجام آن تلاش کردم و موفق نشدم....! عروس جواب داد: مادر داستان سنگ و گنج را شنیده‌ای؟ می‌گویند سنگ بزرگی راه رفت و آمد مردم را سد کرده بود، مردی تصمیم گرفت آن را بشکند و از سر راه بردارد. با پتکی سنگین نود و نه ضربه به پیکر سنگ وارد کرد و خسته شد. مردی از راه رسید و گفت: تو خسته شده‌ای، بگذار من کمکت کنم. مرد تنها صدمین ضربه را وارد کرد و سنگ بزرگ شکست، اما ناگهان چیزی که انتظارش را نداشتند توجه هر دو را جلب کرد. طلای زیادی زیر سنگ بود.... مرد دوم که فقط یک ضربه زده بود؛ گفت: من پیدایش کردم، کار من بود، پس مال من است. مرد گفت: چه می‌گویی من نود و نه ضربه زدم دیگر چیزی نمانده بود که تو آمدی! مشاجره بالا گرفت و بالاخره دعوای خویش را نزد قاضی بردند و ماجرا را برای قاضی تعریف کردند، مرد اول گفت: باید مقداری از طلا را به من بدهد، زیرا که من نود ونه ضربه زدم و سپس خسته شدم و دومی گفت: همه‌ی طلا مال من است، خودم ضربه زدم و سنگ را شکستم... قاضی گفت: نود و نه جزء آن طلا از آن مرد اول است، و تو که یک ضربه زدی یک جزء آن از آن توست. اگر او نود ونه ضربه را نمیزد، ضربه صدم نمی‌توانست به تنهایی سنگ را بشکند. و تو مادر جان سی سال در گوش فرزند خواندی که نماز بخواند بدون خستگی و اکنون من فقط ضربه آخر را زدم...! چه عروس خوش بیان و خوبی، که نگذاشت مادر در خود بشکند و حق را تمام و کمال به صاحب حق داد و نگفت: بله مادر من چنینم و چنانم، تو نتوانستی و من توانستم. بدین گونه مادر نیز خوشحال شد که تلاشش بی ثمر نبوده است.... اخلاق اصیل و زیبا از انسان اصیل و با اخلاق سرچشمه می‌گیرد. جای بسی تفکر و تأمل دارد، کسانی که تلاش دیگران را حق خود می‌دانند کم نیستند. اما خداوند از مثقال ذر‌ه‌ها سوال خواهد كرد. @sobhbekheyrshabbekheyr