#مولایمن
🍂ای آخرین سلالهی زهرا تبارها
ای وارث شکسته دلِ ذوالفقارها...🍂
🍂بی تو چهار فصلِ دلِ من، خزانی است
چشم انتظارِ آمدنِ تو بهارها...🍂
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتون_مهدوی
🕊أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🕊
@sobhbekheyrshabbekheyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي
✨تَحَبَّبَ إلَيَّ وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي..
🍁قربون اون خدایی
✨که با من مهربونی میکنه
🍁بهم محبت میکنه
✨با اینکه از من بی نیازه...
🍁شبتون خوش 🌙
✨چراغ امیدتون روشن
🍁وجودتون سلامت
✨غم از احوالتون دور
🍁لبخند کُنج لباتون
✨و دعای خیر همراه زندگیتون
@sobhbekheyrshabbekheyr
#آرامش یک احساس است
تو نمیتوانی به زور این #احساس را ایجاد کنی
کافی است همه منفی بافی ها
و موانع را کنار بگذاری
تا با پای خودش به سراغت بیاید🥰
شبتون بهشت
@sobhbekheyrshabbekheyr
28.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبت های سوزناک و شنیدنی حاج مهدی رسولی که انگار حرف همه ما در این روزهاست!
#سید_حسن_نصرالله
صبح بخیر شب بخیر
صحبت های سوزناک و شنیدنی حاج مهدی رسولی که انگار حرف همه ما در این روزهاست! #سید_حسن_نصرالله
ارسالی مخاطب عزیز کانال 🙏
با تشکر 💐💐💐
🍁الهی امشب هر چی
⭐️خوبیه و خوشبختیه
🍁خــدای مهربـون
⭐️براتون رقم بزنه
🍁کلبههاتون از محبت گرم
⭐️و آرامش مهمون همیشگی
🍁خـونههاتـون بـاشه
⭐️شبتون بخیر در پناه خدای مهربون💥
@sobhbekheyrshabbekheyr
#داستانک
شبی که مرحوم کاشف الغطاء پسرش را سعادتمند کرد
یکی از سیرههای آیت الله العظمی شیخ جعفر کاشف الغطاء (ره) این بوده که دیگران و از جمله اعضاء خانواده را برای نماز شب بیدار میکرد.
فرزند ایشان (شیخ حسن) میگوید: در یکی از شبها که ایشان برای تهجّد و نماز شب برخاسته بود، فرزند جوانش را از خواب بیدار کرد و فرمود: بلند شو تا به حرم مطهّر برویم و در آنجا نماز بخوانیم.
فرزند جوان که بیدار شدن از خواب در آن ساعتِ شب برایش سخت بود، گفت: من فعلاً آماده نیستم، شما منتظر من نشوید؛ بعداً مشرّف میشوم.
پدر فرمود: نه، من این جا ایستادهام؛ آماده شو که با هم برویم. آقا زاده، به ناچار از جا برخاست و بعد از وضو گرفتن، با هم راه افتادند.
هنگامی که کنار درب صحنِ مطهّر رسیدند، در آنجا مرد فقیری را دیدند که نشسته و دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است. آن عالم بزرگوار ایستاد و به فرزندش فرمود: این شخص در این وقتِ شب برای چه این جا نشسته است؟
فرزند گفت: برای گدایی و تکدی از مردم.
آقا شیخ جعفر فرمود: به نظر شما چقدر مردم به او پول میدهند؟
فرزند مبلغ ناچیزی را گفت (مثلاً یک درهم)
مرحوم کاشف الغطاء فرمود: فرزندم! خوب فکر کن و ببین این آدم برای به دست آوردن مبلغ بسیار اندک و کم ارزش دنیا (که آن را هم شاید به دست بیاورد)، در این وقت شب از خواب و آسایش خود دست برداشته و آمده در این گوشه نشسته و دست تذلّل به سوی مردم دراز کرده!
آیا تو، به اندازهای که این شخص به بندگان خدا اعتماد دارد، به وعدههای خدا درباره شبخیزان و متهجّدان اعتماد نداری!؟ که [در قرآن] فرموده است: فَلاَ تَعْلَمُ نفسٌ ما أخفی لهم من قرَّة أعیُنٍ؛ هیچ کس نمیداند چه پاداشهای مهمّی که مایه روشنی چشمهاست برای آنها نهفته شده است.
سوره سجده/ آیه 17
گفتهاند آن فرزند جوان از شنیدن این گفتار پدرِ زندهدل خود چنان تکان خورد و تنبّه یافت که تا آخر عمر از شرف و سعادت بیداری آخر شب برخوردار بود و نماز شبش ترک نشد.
منبع: شب مردان خدا
@sobhbekheyrshabbekheyr