» گلستان » باب سوم در
فضیلت قناعت
حکایت شمارهٔ 9⃣
جوانمردی را در جنگِ تاتار جراحتی هول رسید.
کسی گفت: فلان بازرگان نوشدارو دارد، اگر بخواهی، باشد که دریغ ندارد.
گویند آن بازرگان به بُخْل معروف بود.
گر به جایِ نانْشْ، اندر سفره بودی آفتاب
تا قیامت روزِ روشن کس ندیدی در جهان
جوانمرد گفت: اگر خواهم، دارو دهد یا ندهد. و گر دهد، منفعت کند یا نکند. باری، خواستن از او زهرِ کُشنده است.
هر چه از دونان به منّت خواستی
در تن افزودیّ و از جان کاستی
و حکیمان گفتهاند: آبِ حیات اگر فروشند فیالمثل به آبروی، دانا نخرد که مردن به علّت بِهْ از زندگانی به مَذَلّت.
اگر حَنْظَل خوری از دستِ خوشخوی
بِهْ از شیرینی از دستِ تُرُشروی
#سعدی
〰〰🌸 🌞 🌸〰〰
@sobhbekheyrshabbekheyr
〰〰🌸 🌝 🌸〰〰
هدایت شده از 🇮🇷صبح بخیر شب بخیر
دیگه نری پول بدی واسه آموزش آشپزی و شیرینی پزی😁
خانوم خونه حتی آموزش رایگان سوسیس و کالباس هم گذاشته
کلی شیرینی و کیک هم رایگان بهت آموزش میده مثل:
دونات
کاپ کیک رژیمی
کیک زبرا
هرروز هم از روزمرگیای قشنگش واست میذاره👌🏻😍
https://eitaa.com/joinchat/291308337C3b77a46aca
1612069240-107571-760.mp3
زمان:
حجم:
3.62M
دعای فرج(الهی عظم البلا ) با صدای علی فانی
#دعای_فرج
@sobhbekheyrshabbekheyr