#حدیث_روایت
🌷#امام_زمان (ع):
ارادهى حتمى خداوند بر این قرار گرفته است که ـ دیر یا زود ـ سرانجامِ حق پیروزى و سرانجامِ باطل نابودى باشد.
(بحارالأنوار ج۵۳ ص۱۹۳)
@sobhbekheyrshabbekheyr
#حدیث_روایت
#امام_رضا علیهالسلام:
هر كه غم و نگرانى مؤمنى را بزدايد خداوند در روز قيامت گره غم از دل او بگشايد.
{الکافي ج۲ ص۲۰۰}
@sobhbekheyrshabbekheyr
🌱
خدا کنه یه روز بیاد که همه
از ته دل بگن
خدایا شکرت چقدر حالم خوبه....
ظهرتون بخیـــــــــــــــر
حال دلتون خوبِ خوب
@sobhbekheyrshabbekheyr
براتون کسی رو آرزو میکنم که:
حامی باشه.
کسی که بتونید بدون ترس از قضاوت همه چیز رو براش تعریف کنید.
کسی که هیچوقت بهتون حس ناکافی بودن نده.
کسی که جوری نگاهتون کنه انگار قشنگترین موجود دنیایید.
کسی که روزای خوب و بد همیشه پیشتون باشه.
کسی که پناهگاه باشه، کسی که وقتی دنیا آوار میشه رو سرتون بگید خداروشکر که دارمش.
کسی که اگه کار اشتباهی کنید،
اولین نفر به اون زنگ بزنید.
کسی که بودنش بیارزه به نبودن همه…
#ظهر_بخیر
@sobhbekheyrshabbekheyr
یکی از موندگارترین هدیههایی که میتونی به خودت بدی اینه که زندگیت رو جوری پیش ببری که برای لذت بردن از لحظه ها لَنگ کسی نباشی!
#پریسا_زابلی_پور
سلام ظهر چهارشنبه تون دلنشین❤️🍃
@sobhbekheyrshabbekheyr
#رمان_ناحله
#ناحله🌼
#قسمت_بیست_یکم
🚫کپی بدون ذکر نویسنده حرام و حق الناس است🚫
با دیدن قیافش خندم گرفت
زدم رو دماغش و گفتم
_چیهه بازم قهریی ؟؟؟
حق ب جانب سریع برگشت طرفم و گفت:
+ ۱۰۰ بارررررر صداتتت زدممممم .عه عه عه معلوم نی حواسش کجاست نشنید حتیییی !!!!
لپش و کشدمو گفتم :
_خو حالا توهم حرص نخور جوجه کوچول
چش غره داد ک گفتم :
_سلام بر زشت ترین خواهر دنیا
حال شما چطورههه
با همون حالت جواب داد:
+ با احوال پرسی شما .راسی بابا چطوره .کجاست ؟
_خونس پیش داداش .رفتیم خونه زود اماده شو که بریم.
پکر گفت :
+چشم
_نبینم غصه بخوریا
لبخند قشنگی زد و دوباره ب دستش خیره شد
___
رسیدیم خونه
داداش علی برامون ناهار و آماده کرده بود
ما که رسیدم خونه خیالش راحت شد ورفت سر کارش
خیلی زود آماده شدیم
و بعد خوردن ناهار
اینبار با پدرم نشستیم تو ماشین
بابام اولین الگوی زندگی بود واز بهترین آدمایی که میشناختم !!!
حاضر بودم جوونمم بدم تا کنار ما بمونه
داغ مادرمون نفس گیر بود وطاقت غمِ دیگه ای رو نداشتیم
___
یکی دوساعت بود که تو راه بودیم
بی حوصله به جاده خیره شده بودم
بابا خواب بود
صدای زنگ موبایل ریحانه همین زمان بلند شد
از توآینه نگاش کردم و گفتم کیه ؟
صداشو قطع کرده بود و به صفحه اش نگا میکرد
وقتی دیدم جواب نمیدع دستم و بردم پشت تا گوشی و بده بهم
بی چون و چرا موبایلش و گذاشت کف دستم
تماس قطع شده بود
گوشی و گذاشتم روی پام ک اگه دوباره زنگ زد جواب بدم
چند ثانیه بعد
دوباره زنگ خورد
جواب دادم و گفتم:الو؟
بازم قطع شده بود .بعد چندلحظه زنگ خورد
حدس زدم مزاحمیه و بازیش گرفته واسه همین لحنم و ملایم کردم و گفتم :
_ سلام
وقتی جواب نداد اماده شدم هرچی میتونم بگم ک
صدای نازک ودخترونه ای مانع حرف زدنم شد
گفته بود:الو بفرمایین
حدس زدم از دوستای ریحانه باشه
وقتی ب جملش فکر کردم .یهو منفجر شدم
گوشی وازخودم فاصله دادم و لبم و به دندون گرفتم تا صدام بلند نشه
ریحانه که قیافه سرخمم و دید دستپاچه گفت :
+کیه داداش
دوباره گوشی و کنار گوشم گرفتم....
نویسندگان:🖊
#غین_میم 💙و #فاء_دآل 💚
#رمان_ناحله
#ناحله🌼
#قسمت_بیست_دوم
🚫کپی بدون ذکر نویسنده حرام و حق الناس است🚫
کسی که پشت خط بود و هنوز نفهمیده بودم کیه بلنددد گفت :
+ دوست ریحان جونم . ممنون میشم گوشیش و بدین بهش
بعد تموم شدن جملش تماس قطع شد
با چشایی که از جاشون در اومده بودن به صفحه گوشیم نگاه کردم و بلندزدم زیر خنده
که ریحانه زد رو بازوم و گفت :
+هییییس بابا بیدار شد
صدام و پایین تر اوردم ولی نمیتونستم کنترل کنم خندمو
از تو اینه ب ریحانه نگاه کردم و گفتم : _واییی تو چجوریی کنار این دوستای خلت دووم میاری
ریحانه :
+چیشدد کییی بوووود چی گفتتتت !؟
_اوووو یواااش نمیرییی از فضولی زنگ بزن بش میگم بهت بعدش
+ حداقل بگو کی بود
_فک کنم این دوست جیغ جیغوت بود ک دم مدرستون ازش خداحافظی کردی
از اینکه دوسش و جیغ جیغو خطاب کردم خندش گرفت و گفت:
+نه بابا فاطمه خیلی خانوم و آرومه
_بعله کاملاا مشهوده چقدر آروم و خانومه
داشت شماره میگرفت ک گفت :
+عه داداش من گوشیم شارژ نداره
گوشیم و دادم بهش و گفتم :
_ بیا با گوشی من بزن
ریحانه از تعجب چشاش چهارتا شد و گفت
+چییییییی؟؟؟ با گوشییییییییی تو زنگ بزنممم ب دوستم ؟؟؟؟؟؟دختره ها!!
خندیدم و گفتم :
_اره بزن.اینی که من دیدمم باید بره با عروسکاش بازی کنه خطرناک نیس !
ریحانه هنوزم ترید داشت
بلاخره شماره دوسش و گرفت
تو فکر بودم .
اصلا متوجه حرفاشون نشدم .
با خداحافظی ریحانه از دوستش به خودم اومدم .
یادِ اون شب دوباره عصبیم کرده بود.
از تو آینه به ریحانه نگاه کردم .
_ریحانه جان
+جانم داداش؟
_این دوستتو چقد میشناسیش؟
نویسندگان:🖊
#غین_میم 💙 و #فاء_دال 💚
17.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻سخنان غیورانه و شجاعانه
سید هاشم صفیالدین پس
از شهادت سید حسن نصرالله
قطعا اسلام پیروز است✌🏻
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲🏻
#سید_حسن_نصرالله
خودت معجزه زندگی خودت باش🌼🍃
محدودیت های ذهنی ات را کنار بگذار
باورهای صحیح خود را تقویت کن
و به سوی موفقیت گام بردار
عصر چهارشنبه تون بخیر 🌼🍃
#عصر_بخیر
@sobhbekheyrshabbekheyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگـــر
هواي بيرون خيلي سرده
مــهـم نيست
كاري كنيم كه
هــواي دلامـــون❤️گـــرم باشه
هواي همديگـــر و
بيشتر داشته باشيم
عصر پاییزیی تون بخیر دلتون گرم محبت ☕️
@sobhbekheyrshabbekheyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍰زندگی شیرین میشود اگر
🌼لحظه هایمان با یاد خدا
🍰پرشود
🌼عصرتون پراز نعمت و آسایش
🍰نگاهتون به زندگی زیبـا
🌼اصل حالتون نیک
🍰احوالتون خوش
🍰عصرتون پر از احساسِ خوبِ
🌼شــادی وآرامـش
@sobhbekheyrshabbekheyr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی جدی بودنش به دل میشینه
یکی خوش اخلاق بودنش
و یکی سرسنگینیش،
یکی شیطونیش
یکی کم حرفيش دوست داشتنیه،
یکی پرحرفيش !
اگه ادای کسی رو در بیاری
جذاب نمیشی
پس از وجود خودت لذت ببر
همینطوری که هستی ...
@sobhbekheyrshabbekheyr
25.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تاریخ به نظاره ایران سر بلند نشسته🇮🇷
مرز آرامش من شانهی پر مهرِ تو بود
عطر آرامش من در وطنم جامانده…
علی صفری❤️
#وعده_صادق_2
#سید_حسن_نصرالله
#اسماعیل_هنیه
#اختصاصی
@sobhbekheyrshabbekheyr
#سلام_امام_زمانم
در رهگذرم بیا فقط یڪ لحظہ
در چشم ترم بیا فقط یڪ لحظہ
در لحظہ احتضار اگر زحمٺ نیسٺ
بالاے سرم بیا فقط یڪ لحظہ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
@sobhbekheyrshabbekheyr
37.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 | قطعه : وقت پیکاره
🎤 | مداح : کربلایی حسین طاهری
📝 | شعر و لحن : محمدجواد توحیدی
🎹 | تنظيم و ميكس : محمد مصباح
🎬 | تهیه و تدوین : گروه رسانهای فدک
🖋 | طراحیلوگو : گروه رسانه ای فدک
🔗 | گروه رسانه سماوات