eitaa logo
صبح وصال
63 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
138 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم گوهرهایی از جنس قرآن و عترت و ولایت و شهداء گردآوری و نوشته حامدی نسب @sobhe_vesal
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صبح وصال
ای جان جهان جان محمد با نام خدا بخوان محمد ای باعث ممکنات اقرأ ای خواجه ی کائنات اقرأ 💠 گرامی‌ باد
هدایت شده از صبح وصال
تمام آل عبا«کُلنا محمّد» بود توعین نوری و در رفت و آمدت گفتند اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری تورا محمّد و آل محمّدت گفتند
هدایت شده از صبح وصال
اتفاقات به وقوع پیوسته هنگام ولادت پیامبر (ص)
هدایت شده از صبح وصال
 ای جان جهان جان، محمّد (ص با نام خدا بخوان محمّد (ص ای باعث ممکنات اقراء ای خواجه ی کائنات اقراء ای قدر و جلالتت مبارک فرمان رسالتت مبارک ای رشته ی نّه فلک به چنگت تا چند مکان به تخته سنگت تو پیک مقدّس نجاتی تو روح حیات را حیاتی ای دُرّ یتیم و باب خلقت ای سینه ی تو کتاب خلقت ای گمشده آفتاب، احمد امشب زحرا بتاب، احمد ای در کنفت جهان هستی آغازگر خدا پرستی برخیز و به سوی کعبه کن رو تا بشنوی از بتان هوالهُو این غار که با تو کرده عادت دارد به نبوّتت شهادت این سنگ که بر رویش نشستی فریاد زند پیمبر استی ای کعبه ی کعبه دلبری کن برخیز و پیام آوری کن با نام خدای حیّ سرمد بگشای زبان بخوان محمّد (ص) کو از علق آدم آفریده کُن گفته و عالم آفریده ای وادی مکّه احمد است این ای غار حرا محمّد است این این تخته ی سنگ های غارند کاوای شهادتین دارند ای مردم مکّه حق پرستی تا چند به خواب جهل و مستی تا چند بشر زمعرفت دور تا چند حکومت زر و زور این کعبه که گِرد آن نشستید این لات و هبل که می پرستید دارند به لب ندای تهلیل از ختم رسل کنند تجلیل هر سنگ و درخت با محمّد فریاد زنند یا محمّد آیین تو تا ابد جهانی است دین تو هماره جاودانی است منجیّ بشر به بانگ تکبیر از کوه حرا شده سرازیر انوار نبوّتش زند برق هستی شده در فروغ او غرق دریاب خدیجه، شوهرت را تبریک بگو پیمبرت را این نور نبوّت است بشتاب خورشید اخوّت است بشتاب روزی که بشر در آب و گل بود این نور هماره مشتعل بود در خلوت دوست منجلی بود حق بود و محمّد و علی بود سوگند به عصمت محمّد احمد علی و علی است احمد سیر خط سرخ نور کردند تا عمق زمان عبور کردند از سنّ علی گذشته ده سال افتاده رسول را به دنبال دو شمس نبوّت و ولایت دو محور عالم هدایت او هستی و هستی آفرینش این نفس نفیس و جانشینش او بر همه تفلحُوا بیانش این سوره ی مؤمنون به شانش دو آیت حق دو یار نستوه گویی دو محمّد آید از کوه از جانب ذات حیّ دادار هنگام نزول وحی در غار احمد که زوحی منجلی بود در محضر او فقط علی بود در صورت هم خدای دیدند آوازه ی وحی را شنیدند ای عبد مطیع حیّ سرمد ای پیرو مکتب محمّد از خطّ علی مباش بیرون موسی نشود بدون هارون یک طایفه یارِ یارِ یارند یک سلسله یارِ یارِ غارند من عاشق روی یارِ یارم کاری نبود به یارِ غارم حیدر درِ باز شهر علم است گنجینه ی راز شهرِ علم است بر غیر خدا سجود ممنوع بی اذن علی ورود ممنوع از جانب در به شهر رو آر دزد است که می رود زدیوار ما مؤمن و تابع امیریم ما پیرو بعثت و غدیریم داریم به کف زمام عزّت از ظهر غدیر و صبح بعثت دین مهر امیرمؤمنین است والله علی تمام دین است روزی که هنوز ما نبودیم لبریز زمهر دوست بودیم در محضر مصطفی رسیدیم «الحقُّ مع علی» شنیدیم ای رشته عالمت در انگشت ای مهر و مهت هماره در مشت ای خواجه ی کائنات، احمد ای خاتم انبیا، محمّد گردیده هزار و چارصد سال حق تو و عترت تو پامال مارانِ درون آستینت بودند هماره در کمینت برگرد سقیفه ها خزیدند تا پیکر عدل را گَزیدند بستند به سوی حرف حق گوش کردند غدیر را فراموش در بین تمام انجمن ها هارون تو شد غریب و تنها با توطئه ای که گشت آغاز بر خلق، درِ نفاق شد باز زین توطئه ظلکم ها به حق شد تا مصحف دین ورق ورق شد ماندند غریب تا قیامت قرآن و ولایت و امامت ای گمشده یک هزار بازآ از غار حرا دوباره بازآ
هدایت شده از صبح وصال
با امّت خود بگو ولی کیست فریاد بزن بگو علی کیست یکبار دگر بگو به امّت قرآن نشود جدا زعترت اسلام و علی، کتاب و عترت هر چار یکی است در حقیقت سوگند به والضّحی و والطّور سوگند به نور و سوره ی نور سوگند به آفتاب رخشان سوگند به ماه نور افشان سوگند به سرِّ هفت حامیم سوگند به عادیات و تحریم سوگند به سوره ی محمّد (ص سوگند به ایلیا و احمد سوگند به بیت و اعتبارش سوگند به رکن مستجارش سوگند به کعبه و خلیلش سوگند به وحی و جبرئیلش تا هست خدا و خلقت او ماییم و رسول و عترت او شیعه همه عزّت و جلالش قرآن و محمّد است و آلش در پیروی از کتاب و عترت یک نور بود غدیر و بعثت ما پیرو بعثت و غدیریم جز دامن مرتضی نگیریم داریم سه محور هدایت قرآن و نبوّت و ولایت «میثم» به خدای حیّ منان قرآن علی و علی است قرآن غلامرضا سازگار
هدایت شده از صبح وصال
قیام محمد   ستون عرش خدا قائم از قیام محمّد ببین که سر به کجا می کشد مقام محمّد   به جز فرشته ی عرش آشیان وحی الٰهی پرنده پر نتواند زدن به بام محمّد   به کارنامه ی منشور آسمانی قرآن که نقش مُهر نبوت بود به نام محمّد   سوار رفرف معراج درنَوَشت سماوات سرود صف به صف قُدسیان سلام محمّد   گسیخت هر چه زمان و گریخت هر چه مکان بود که عرش و فرش به هم دوخت زیر گام محمّد   اذان مسجد او زنگ کاروان قرون بین خدای را چه نفوذیست در کلام محمّد   خمار صبح قیامت ندارد این می نوشین که جلوه ی ابدیت بود به جام محمّد   به شاهراه هدایت گشود ، باب شفاعت صلای خوان کرم بین و بار عام محمّد   علی که کون و مکانش غلام حلقه به گوشند مگر نه فخرکنان گفت ، من غلام محمّد   بلی همان شه مردان و قرن اوّل اسلام مگر نه شیر خدا گشته در کُنام محمّد   حریم حرمتش این بس که در شفاعت محشر بمیرد آتش دوزخ به احترام محمّد   گرت هوای بهشت است و حوض کوثر و طوبا بیا به سایه ی ممدود مستدام محمّد   سریر عزت عقبا حلال امت او باد که بود راحت دنیای دون حرام محمّد   اذان صبح عراقش صلای قتل علی بین نوای زینب کبری نماز شام محمّد   پیام پیک الهی چگونه بشنود آن قوم که پنبه کرده به گوش دل از پیام محمّد   به رغم فتنه ی دجّال کور باطن ما باش که وحش و طیر شود رام با مرام محمّد   هنوز جلوه نداده است نور خود به تمامی خدا به جلوه کند نور خود تمام محمّد   قیام قائم آل محمّد است و کشیده به قهر صاعقه شمشیر انتقام محمّد   به ذوالفقار علی دیدی استقامت اسلام کنون به قامت قائم ببین قوام محمّد   به کام دل نرسد شهریار در دوجهان کس مگر خدا دو جهان را کند به کام محمّد محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار)