eitaa logo
صبح وصال
63 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
139 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم گوهرهایی از جنس قرآن و عترت و ولایت و شهداء گردآوری و نوشته حامدی نسب @sobhe_vesal
مشاهده در ایتا
دانلود
این عکس را که می بینم وجودم سرشار از غرور و افتخار می شود اینها نوجوانانی بودند که عموما با دستکاری در شناسنامه های خود قهرمانانه جانشان را کف دست می گرفتند و به قلب دشمن می تاختند. و که اینها به و انقلابشان داشتند بی نظیر بود و بعید میدانم در هیچ جای دنیا با این اندازه بتوان پیدا کرد. جرعه ای چون ریخت ساقی الست بر سر این شوره خاک زیر دست جوش کرد آن خاک و ما زان جوششیم جرعه دیگر که بس بی کوششیم
🍂 🔻دفاع مقدس و آمار ۸ سال دفاع مقدس در كل دفاع مقدس ۷ سال و ۱۱ ماه ، يا ۲۹۰۰روز و به عبارتي ديگر ۹۵ ماه طول كشيد كه اين مدت دو برابر جنگ دو كره و دو برابر جنگ جهاني اول مي باشد. مجموعا در طول ۸ سال دفاع مقدس مقدسی عمليات كوچك و بزرگ وبه طور تقريبي هر ۷ ماه يك عمليات عليه دشمن انجام شده كه در اين ميان ۱۹ عمليات بزرگ ، ۱۹ عمليات متوسط و۱۲۵ عمليات كوچك انجام شده است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺🍃🌺🍃🌺
فرا رسیدن سید و سالار شهیدان علیه السلام و یاران وفادارش را به ساحت قدسی حضرت بقیه الله الاعظم (عج)، شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام تسلیت و تعزیت باد.
درسی اخلاقی از سهراب سپهری خیــلی قشنگه حیفه نخونیمش!!! سخت آشفته و غمگین بودم به خودم می گفتم: بچه ها تنبل و بد اخلاقند دست کم میگیرند، درس ومشق خود را… باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم و نخندم اصلا تا بترسند از من و حسابی ببرند… خط کشی آوردم، درهوا چرخاندم... چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید ! اولی کامل بود، دومی بدخط بود بر سرش داد زدم... سومی می لرزید... خوب، گیر آوردم !!! صید در دام افتاد و به چنگ آمد زود... دفتر مشق حسن گم شده بود این طرف، آنطرف، نیمکتش را می گشت تو کجایی بچه؟؟؟ بله آقا، اینجا همچنان می لرزید... ” پاک تنبل شده ای بچه بد ” " به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند" ” ما نوشتیم آقا ” بازکن دستت را... خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم او تقلا می کرد چون نگاهش کردم ناله سختی کرد... گوشه ی صورت او قرمز شد هق هقی کردو سپس ساکت شد... همچنان می گریید... مثل شخصی آرام، بی خروش و ناله ناگهان حمدالله، درکنارم خم شد زیر یک میز،کنار دیوار، دفتری پیدا کرد …… گفت : آقا ایناهاش، دفتر مشق حسن چون نگاهش کردم، عالی و خوش خط بود غرق در شرم و خجالت گشتم جای آن چوب ستم، بردلم آتش زده بود سرخی گونه او، به کبودی گروید ….. صبح فردا دیدم که حسن با پدرش، و یکی مرد دگر سوی من می آیند... خجل و دل نگران، منتظر ماندم من تا که حرفی بزنند شکوه ای یا گله ای، یا که دعوا شاید سخت در اندیشه ی آنان بودم پدرش بعدِ سلام، گفت : لطفی بکنید، و حسن را بسپارید به ما ” گفتمش، چی شده آقا رحمان ؟؟؟ گفت : این خنگ خدا وقتی از مدرسه برمی گشته به زمین افتاده بچه ی سر به هوا، یا که دعوا کرده قصه ای ساخته است زیر ابرو وکنارچشمش، متورم شده است درد سختی دارد، می بریمش دکتر با اجازه آقا ……. چشمم افتاد به چشم کودک... غرق اندوه و تاثرگشتم منِ شرمنده معلم بودم لیک آن کودک خرد وکوچک این چنین درس بزرگی می داد بی کتاب ودفتر …. من چه کوچک بودم او چه اندازه بزرگ به پدر نیز نگفت آنچه من از سرخشم، به سرش آوردم عیب کار ازخود من بود و نمیدانستم من از آن روز معلم شده ام …. او به من یاد بداد درس زیبایی را... که به هنگامه ی خشم نه به دل تصمیمی نه به لب دستوری نه کنم تنبیهی یا چرا اصلا من عصبانی باشم با محبت شاید، گرهی بگشایم با خشونت هرگز... با خشونت هرگز... با خشونت هرگز...
فرا رسیدن ایام آخر ماه صفر، سالروز رحلت شهدات گونه پیامبر خاتم حضرت محمد مصطفی (ص) و شهادت حضرت امام حسن مجتبی (ع) و شهادت امام رئوف حضرت علی بن موسی الرضا (ع) را محضر حضرت مهدی (عج)، شیعیان و محبان اهلبیت علیهم السلام تسلیت و تعزیت می گویم.
💠 پیامبر رحمت(ص) فرمودند: ای ابوذر! پنج چیز را قبل از پنج چیز غنیمت شمار... 🔸جوانی قبل از پیری 🔸سلامتی قبل از مریضی 🔸دارایی قبل از فقر 🔸فراغت قبل از اشتغال 🔸زندگی پیش از مرگ 📜 مکارم‌الاخلاق،جلد۱،ص۴۵۸
عید ولادت باسعادت نبی خاتم، حضرت محمد مصطفی (ص) و میلاد امام جعفر بن محمد الصادق علیهما السلام بر شما و خانواده محترم تبریک و تهنیت باد.
یکی خط است از اول تا به آخر بر او خلق جهان گشته مسافر در این ره انبیا چون ساربانند دلیل و رهنمای کاروانند وز ایشان سید ما گشته سالار هم او اول هم او آخر در این کار احد در میم احمد گشت ظاهر در این دور اول آمد عین آخر ز احمد تا احد یک میم فرق است جهانی اندر آن یک میم غرق است بر او ختم آمده پایان این راه در او منزل شده «ادعوا الی الله» مقام دلگشایش جمع جمع است جمال جانفزایش شمع جمع است شده او پیش و دلها جمله از پی گرفته دست دلها دامن وی
ای شاه سوار ملک هستی سلطان خرد به چیره دستی ای ختم پیمبران مرسل حلوای پسین و ملح اول نوباوه باغ اولین صلب لشکرکش عهد آخرین تلب ای حاکم کشور کفایت فرمانده فتوی ولایت هرک آرد با تو خودپرستی شمشیر ادب خورد دو دستی ای بر سر سدره گشته راهت وی منظر عرش پایگاهت ای خاک تو توتیای بینش روشن بتو چشم آفرینش شمعی که نه از تو نور گیرد از باد بروت خود بمیرد ای قائل افصح القبایل یک زخمی اوضح الدلایل دارنده حجت الهی داننده راز صبحگاهی ای سید بارگاه کونین نسابه شهر قاب قوسین رفته ز ولای عرش والا هفتاد هزار پرده بالا ای صدر نشین عقل و جان هم محراب زمین و آسمان هم گشته زمی آسمان ز دینت نی‌نی شده آسمان زمینت ای شش جهه از تو خیره مانده بر هفت فلک جنیبه رانده شش هفت هزار سال بوده کین دبدبه را جهان شنوده ای عقل نواله پیچ خوانت جان بنده نویس آستانت هر عقل که بی تو عقل برده هر جان که نه مرده تو مرده ای کینت و نام تو موید بوالقاسم وانگهی محمد عقل ارچه خلیفه شگرف است بر لوح سخن تمام حرف است هم مهر مویدی ندارد تا مهر محمدی ندارد ای شاه مقربان درگاه بزم تو ورای هفت خرگاه صاحب طرف ولایت جود مقصود جهان جهان مقصود سر جوش خلاصه معانی سرچشمه آب زندگانی خاک تو ادیم روی آدم روی تو چراغ چشم عالم دوران که فرس نهاده تست با هفت فرس پیاده تست طوف حرم تو سازد انجم در گشتن چرخ پی کندگم آن کیست که بر بساط هستی با تو نکند چو خاک پستی اکسیر تو داد خاک را لون وز بهر تو آفریده شد کون سر خیل توئی و جمله خیلند مقصود توئی همه طفیلند سلطان سریر کایناتی شاهنشه کشور حیاتی لشگر گه تو سپهر خضرا گیسوی تو چتر و غمزه طغرا وین پنج نماز کاصل توبه است در نوبتی تو پنج نوبه است در خانه دین به پنج بنیاد بستی در صد هزار بیداد وین خانه هفت سقف کرده بر چار خلیفه وقف کرده صدیق به صدق پیشوا بود فاروق ز فرق هم جدا بود وان پیر حیائی خدا ترس با شیر خدای بود همدرس هر چار ز یک نورد بودند ریحان یک آبخورد بودند زین چار خلیفه ملک شدراست خانه به چهار حد مهیاست ز آمیزش این چهارگانه شد خوش نمک این چهارخانه دین را که چهار ساق دادی زینگونه چهار طاق دادی چون ابروی خوب تو در آفاق هم جفت شد این چهار وهم طاق از حلقه دست بند این فرش یک رقص تو تا کجاست تا عرش ای نقش تو معرج معانی معراج تو نقل آسمانی از هفت خزینه در گشاده بر چهار گهر قدم نهادن از حوصله زمانه تنگ بر فرق فلک زده شباهنگ چون شب علم سیاه برداشت شبرنگ تو رقص راه برداشت خلوتگه عرش گشت جایت پرواز پری گرفت پایت سر برزده از سرای فانی بر اوج سرای ام هانی جبریل رسید طوق در دست کز بهر تو آسمان کمر بست بر هفت فلک دو حلقه بستند نظاره تست هر چه هستند برخیز هلا نه وقت خوابست مه منتظر تو آفتابست در نسخ عطارد از حروفت منسوخ شد آیت وقوفت زهره طبق نثار بر فرق تا نور تو کی برآید از شرق خورشید به صورت هلالی زحمت ز ره تو کرده خالی مریخ ملازم یتاقت موکب رو کمترین وشاقت دراجه مشتری بدان نور از راه تو گفته چشم بد دور کیوان علم سیاه بر دوش در بندگی تو حلقه در گوش در کوکبه چنین غلامان شرط است برون شدن خرامان امشب شب قدرتست بشتاب قدر شب قدر خویش دریاب ای دولتی آن شبی که چون روز گشت از قدم تو عالم افروز پرگار به خاک در کشیدی جدول به سپهر بر کشیدی برقی که براق بود نامش رفق روش تو کرد رامش بر سفت چنان نسفته تختی طیاره شدی چو نیک بختی
زآنجا که چنان یک اسبه راندی دوران دواسبه را بماندی ربع فلک از چهارگوشه داده ز درت هزار خوشه از سرخ و سپید دخل آن باغ بخش نظر تو مهر ما زاغ بر طره هفت بام عالم نه طاس گذاشتی نه پرچم هم پرچم چرخ را گسستی هم طاسک ماه را شکستی طاوس پران چرخ اخضر هم بال فکنده با تو هم پر جبریل ز همرهیت مانده (الله معک) ز دور خوانده میکائیلت نشانده بر سر واورده به خواجه تاش دیگر اسرافیل فتاده در پای هم نیم رهت بمانده برجای رفرف که شده رفیق راهت برده به سریر سدره گاهت چون از سر سدره بر گذشتی اوراق حدوث در نوشتی رفتی ز بساط هفت فرشی تا طارم تنگبار عرشی سبوح زنان عرش پایه از نور تو کرده عرش سایه از حجله عرش بر پریدی هفتاد حجاب را دریدی تنها شدی از گرانی رخت هم تاج گذاشتی و هم تخت بازار جهت بهم شکستی از زحمت تحت وفوق رستی خرگاه برون زدی ز کونین در خیمه خاص قاب قوسین هم حضرت ذوالجلال دیدی هم سر کلام حق شنیدی از غایت وهم و غور ادراک هم دیدن وهم شنودنت پاک درخواستی آنچه بود کامت درخواسته خاص شد به نامت از قربت حضرت الهی باز آمدی آنچنانکه خواهی گلزار شکفته از جبینت توقیع کرم در آستینت آورده برات رستگاران از بهر چو ما گناهکاران ما را چه محل که چون تو شاهی در سایه خود کند پناهی زآنجا که تو روشن آفتابی بر ما نه شگفت اگر نتابی دریای مروتست رایت خضرای نبوتست جایت شد بی تو به خلق بر مروت بر بسته‌تر از در نبوت هر که از قدم تو سرکشیده دولت قلمیش در کشیده وان کو کمر وفات بسته بر منظره ابد نشسته باغ ارم از امید و بیمت جزیت ده نافه نسیمت ای مصعد آسمان نوشته چون گنج به خاک بازگشته از سرعت آسمان خرامی سری بگشای بر نظامی موقوف نقاب چند باشی در برقع خواب چند باشی برخیز و نقاب رخ برانداز شاهی دو سه را به رخ درانداز این سفره ز پشت بار برگیر وین پرده ز روی کار برگیر رنگ از دو سیه سفید بزدای ضدی ز چهار طبع بگشای یک عهد کن این دو بی‌وفا را یک دست کن این چهار پا را چون تربیت حیات کردی حل همه مشکلات کردی زان نافه به باد بخش طیبی باشد که به ما رسد نصیبی زان لوح که خواندی از بدایت در خاطر ما فکن یک آیت زان صرف که یافتیش بی‌صرف در دفتر ما نویس یک حرف بنمای به ما که ما چه نامیم وز بت گر و بت شکن کدامیم ای کار مرا تمامی از تو نیروی دل نظامی از تو زین دل به دعا قناعتی کن وز بهر خدا شفاعتی کن تا پرده ما فرو گذارند وین پرده که هست بر ندارند
«حسینی»مطمئنّ و معتقد دور ای شه عالم کرامت خوانی سیزسیز،ریزه خواروز عالم و آدم بویاندا عُمر،ثروت،عافیت،ایله عطا توأَم اویاندا روز محشر قیل شفاعت یا رسول الله
ما هر چه داریم از تولای حسین است روح دعا رمزش تمنای حسین است عهد الستی بسته ایم و تا قیامت چشمان دل مست تماشای حسین است سرها اگر افتد به پایش جاودان اند هر سر که باشد گرم سودای حسین است به به نمازی که میان قتلگاه است این فخر تنها سهم والای حسین است مرده دلان را عشق او باور نباشد تنها دلِ زنده پذیرای حسین است از نَحنُ وَجهُ الله این باشد مسلّم وجه خدا واللهِ سیمای حسین است در روز محشر که گره بر کار افتد چشم همه بر قد و بالای حسین است او کعبه می باشد همه حُجاج هستیم ما لحظه لحظه بر حسین محتاج هستیم محمد مبشری
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ویژه فاطمیه 📹 رهبرانقلاب: امیرالمؤمنین این روزها با سینه پر از غم با عزیزه خود وداع میکند ⚠️ دل او پر از غم است اما اراده‌اش ‌کم نشده ⛔️ غمهایی که کوهها را میشکند، انسان مؤمن را نمیتواند بشکند ☑️ @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای انتظار ۶ ساله حاج‌قاسم برای گرفتن انگشتر از رهبری حاج قاسم سلیمانی: بعد از آزادی جنوب لبنان [در سال ۲۰۰۰] با فرماندهان حزب‌الله لبنان خدمت رهبری رسیدیم. ایشان انگشتر خود را به سیدحسن نصرالله دادند و به من نشان و درجه [نظامی] دادند اما من دنبال نشان و درجه نبودم و انگشتر می‌خواستم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☣ بچه های این دوره و زمانه (و بلکه همه) تصویری بار آمده اند. ✴️ غفلت از این نکته، آموزش هایمان را کم اثر می کند. 🎞 به این کلیپ نظر کنید! ❤️ 🌸یک مربی مرجع محتوایی مربیان ومبلغان.👇 @yekmorabbi برای دوستان خودفورواردکنید🙏 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•