هدایت شده از صبح تازه دم
( عاطفه جوشقانیان)
.
🌷هوالنور🌷
وقتی که در دنیای ما پا می گذاری
هرجا نشان از خویش بر جا می گذاری
لبخندهای مادرم را اول صبح
با لقمه ای در جیب بابا می گذاری
حتی همین نان حلال همسرم را
هر شب خودت در سفره ما می گذاری
پر می شود این خانه از بوی محبت
وقتی در هر عطر را وا می گذاری
تا زندگی بر شاخه ها هم پا بگیرد
در لانه ها گنجشک ها را می گذاری
این زندگی پشتش به لبخند تو گرم است
ما را که می گوید که تنها می گذاری؟
##
مولا به یاد جدتان با خانواده
من کربلا میخواهم آیا می گذاری؟
#عاطفه_جوشقانیان
#انتظار
#مهدوی
@sobhetazedam
هدایت شده از کنگره شعر زیر یک سقف
اختتامیه سومین دوره کنگره ملی شعر خانواده
🌹« زیر یک سقف »🌹
با اجرای:
نجم الدین شریعتی
با حضور:
ناصر فیض
سید محمدجواد شرافت
میلاد عرفانپور
محمدمهدی سیار
همراه با رونمایی از اثر موسیقایی برگزیده کنگره زیر یک سقف به خوانندگی:
حسین حقیقی
🌷 زمان: دوشنبه ۳ مهر ماه ۱۴۰۲
🌷 مکان: تهران، خیابان سمیه، حوزه هنری انقلاب اسلامی، سالن سوره
@zire_1_saghf
📖 برگزاری نشست نقد و بررسی و رونمایی کتاب «صبح تازهدم»
🔸به همت اداره هنرهای ادبی معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی،نهمین نشست از سلسله نشستهای نقد و بررسی کتابهای ادبی "طلوع" با بررسی مجموعه شعر "صبح تازهدم" برگزار میشود.
🔻با اجرای: سید محمدجواد شرافت
🔹با حضور:
استاد محمدعلی مجاهدی
مرتضی حیدری آل کثیر
سید وحید سمنانی
عاطفه جوشقانیان(نویسنده کتاب)
🔻زمان: سهشنبه ۴ مهرماه، ساعت ۱۶
🔺مکان: قم، خیابان صفائیه، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی،طبقه همکف، سالن سینما.
🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی
@eshragh_adabi
@sobhetazedam
شَرَف هر عاشقی به قدر معشوق اوست؛
معشوقِ هر که لطیفتر و ظریفتر و شریفجوهرتر، عاشقِ او عزیزتر.
-فیه ما فیه، مولانا
بسم الله القاصم الجبارین
همه هفت آسمان پشتت، زمین سنگیست در مشتت
که روزی پس بگیری خاک را از چنگ شیطانها
و صبحی جمعه از دیوار ندبه عهد میخوانیم
صدایش میکنیم آن روز دیوار مسلمانها
#عاطفه_جوشقانیان
فإن حزب الله هم الغالبون..
#طوفان_الأقصی
#طوفان_الاقصی
هدایت شده از علی مقدم
ویل دورانت:
#شرم
_شرم رویی نوعی عقب نشینی مدبّرانه است که از ترس و پاکی می زاید و با لطف و زرنگی گسترش می یابد...
در اقوام متمدن، حیا یکی از بهترین صور تعالی روحی عشق است و تا شکوه و درخشندگی بی مانندی بالا می رود و گاهی بر عمیق ترین دواعی[انگیزه ها] نفسانی غالب می گردد.
در ملطیه قدیم وقتی مرض خود کشی در میان زنان شایع شد، حکام خردمند شهر بر این بیماری از آن راه غالب شدند که حکم کردند جسد زنانی که خودکشی کنند برهنه از کوچه ها بگذرانند.
#لذات_فلسفه ص ۱۲۹
#ویل_دورانت #کتاب #حیا #زن
پ ن: یعنی برهنگی آنقدر برای زنان سخت و بیشرمانه بود که حتی فکر برهنه شدن جسدشان بعد از مرگ و در انظار عمومی قرار گرفتن، آنها را از خودکشی وا می داشت.
@ASI_khorasani
هدایت شده از علی مقدم
ویل دورانت:
#حیا
_زنان بی شرم، جز در لحظاتی زود گذر، برای مردان جذاب نیستند.
خودداری از انبساط و امساک در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است....
مرد جوان به دنبال چشمان پُر از حیا است و بی آنکه بداند حس می کند که این خودداری ظریفانه از لطف و رقّتی عالی خبر می دهد.
#لذات_فلسفه ص۱۲۹
#کتاب #ویل_دورانت #عشق #حیا #زن_زندگی_آزادی
@ASI_khorasani
هوالنور
قسم به نور که ظلمت تمام خواهد شد
قسم به فجر که صبحی مدام خواهد شد
قسم به فتح که آزادی تو نزدیک است
قسم به عشق _که ختم کلام خواهد شد_
قسم به آتش و خون، عاقبت فلسطین نیز
پر از حکایت برد و سلام خواهد شد
به انتقام قسم، انتفاضه پیروز است
بایست، پشت سر تو قیام خواهد شد
حرام زاده ترین قوم با تو رو در روست
بمان که خواب به چشمش حرام خواهد شد
رسیده است سر آغاز سرنگونیشان
و خنده های تو حسن ختام خواهد شد
#عاطفه_جوشقانیان
#غزه #فلسطین #مقاومت
الا لعنة الله علی القوم الظالمین
اومدم دندونپزشکی
سقف رو سوراخ کردن برای لوله بخاری
یه کم ریخته
می دونم خود عوامل اینکار رو کردن و سقف امنه
می دونم اتفاقی نخواهد افتاد
می دونم فاصله دارم باهاش
می دونم که برفرض محال اگر هم بریزه، بچه م همراهم نیست، پدر و مادرم نیستن، عزیزانم اینجا نیستن و آسیبی بهشون نمی رسه
همه اینا رو می دونم و بازم چند دقیقه یکبار با نگرانی، نگاه می کنم به سقف..
الان غزه چه خبره؟...
مادرای فلسطینی چی دارن می کشن؟...
بچه هایی که بازی شون بازی مرگه..
خواهرایی که برادراشون و دیگه نمیبینن..
ته ته همه این ماجراها
امان از دل زینب
الا لعنة الله علی القوم الظالمین...
#غزه
«بهنامخدا»
شعری بخوانید از دوست عزیزم:
یخ زدم استکان چای افتاد، از لب تاجدار یک سینی
تا خبر داد زد تو را دیدم، سوختم
مادر فلسطینی!
یادم آمد که قصههای تو را، در کتابی پر آه میخواندم
میشود گفت قصههای تو را؛ شعرهای غریب آیینی
سقفهای خراب و هم دیوار، لحظهها روی لحظهها انبار
میرود در گلوی خون سیمان، مرگ را با دو چشم میبینی
دختر نازنین تو سارا، پسر خوب تو محمد کهــــ
سن آن کودکان، سه و ده سال، به نظر میرسید تخمینی!
کفشهای کتانی سارا، غرق خون دیدهام محمد را
پیرهن، بادبادکی را آه! کرده خونابهها چه تزیینی!
روزگار سیاه زیتون را، پرچم رنگرنگ در خون را
آسمان را که سخت له میشد، زیر چنگال گرگ ماشینی
تا کجا میشود نگفت و ندید؟ تا کجا میشود تحمل کرد؟
پس کجا رفته واژهٔ ایمان؟ رگ غیرت! سفارش دینی!
این منم از تو مینویسم آه! التهابی که از تو میگوید
چهقدر ناگزیر هستی تو، که چنین سوگوار بنشینی؟
من تو را گریه کردم و دیدم، من پرم، من پر از پریشانی
بپذیر این من پریشان را، بپذیر از من آنچه میخوانی
زهرا سلیمی
کانال شاعر:
🔰https://eitaa.com/shabenoghreie
🔰@sobhetazedam