تلنگرانه
نماز
خواهران وبرادران حتما بخونید:
فرشتگان در حال خواندن اسامی جهنمیان بودند...
که ناگهان نامش خوانده شد...
"چگونه می توانند مرا به جهنم ببرند؟
دو فرشته او را گرفتند و به سوی جهنم بردند...
او تمام اعمال خوبی که انجام داده بود،را فریاد می زد...
نیکی به پدرش و مادرش،روزه هایش،نمازهایش،خواندن قرآنش و...
التماس میکرد ولی بی فایده بود.
او را به درون آتش انداختند.
ناگهان دستی بازویش را گرفت و به عقب کشید.
پیرمردی را دید و پرسید:
"کیستی؟"
پیرمرد گفت:
"من نمازهای توام".
مرد گفت:
"چرا اینقدر دیر آمدی؟
چرا در آخرین لحظه مرا نجات دادی؟
پیرمرد گفت:
چون تو همیشه نمازت را در آخرین لحظه میخواندی!
آیا فراموش کرده ای؟
در این لحظه از خواب پرید.
تا صدای اذان را شنید وضو گرفت و به نماز ایستاد.
*نمازتون رو سر وقت، چنان بخوانید كه گویا آخرین نمازی است که میخوانید.
خدا ميفرماید:
من تعهدى نسبت به بنده ام دارم كه اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نكنم و او را به بهشت ببرم.
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊
✨#مولاجانم
🔅نسیم صبح سعادت، خدا کند که بیایى
رسیده شب به نهایت، خدا کند که بیایى...
🔅جهان ز دودِ ستم شد سیاه، در برِ چشمم
فروغِ صبحِ سعادت، خدا کند که بیایى...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#صبحتون مهدوی🌤
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏰️ #به_وقت_حرم
🍃 سلام ای زینب شاه خراسان...
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 تصاویری از حال و هوای حرم مطهر در شب ولادت حضرت زینب کبری سلا الله علیها
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊
🌺🌿
🌸☘
🪴پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم:
یا علی !ساعتی در خدمت عیال بود،
بهتر از هزار سال عبادت است
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 تجلی فضایل حضرت زینب کبری سلام الله علیها در کربلا!
🎙 حجت الاسلام و المسلمین مومنی
#کلیپ
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊
4_5976492639296424312.mp3
5.46M
🌸میلاد حضرت زینب سلام الله علیها
🌸هلا بالزینب
🌸حرم دختر حیدر قبله حاجاته
🎤نوای دلنشین کربلایی محمد فصولی
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊
⚜ اَمّن یجیبُ المُضطّرَ
⚜ اِذا دعاهُ ویَکشِفُ السوء
بیاییدبرای همہ مریض ها ،
چہ در خانہ یا بیمارستان دعا کنیم🙏
خدایا کشورم را ازبلاوبیماری نجات بده🙏🌹
الهی آمین🙏🙏❤️🌧
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا حتما برای ختم یا تولد فامیل باید برویم؟
#دکتر_سعید_عزیزی
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊
🌸نامت به عیان و به نهان باید گفت
🌸از شأن تو بسیار گران باید گفت...
✨میلاد عقیله بنی هاشم، سمبل کمال عقل و بردباری #حضرت_زینب علیها السلام را به محضر مولایمان #امام_زمان ارواحنا فداه و منتظران حضرتش تبریک میگوئیم..
#میلاد_حضرت_زینب🌸🌱
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سیّده زینب ...
#میلاد_حضرت_زینب
#روز_پرستار💫
#تبریڪ_و_تهنیٺ_باد
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا بقیة اللّه فی ارضه🌹
السلام علیک حین تقرا و تبیّن🌹
السلام علیک حین تصلّی و تقنت🌹
السلام علیک حین ترکع و تسجد🌹
السلام علیک حین تهلّل و تکبّر🌹
السلام علیک حین تحمد و تستغفر🌹
💐 روز جمعه است و نثار حضرت بقیة الله الاعظم #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و ارواحنا لتراب مقدمه الفداء،۱۰ گُل صلوات هدیه کنیم 💐
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊
ارزش زیارت امام حسین(ع) همراه با زحمت
مرحوم آخوند ملا عبدالحمید قزوینی می گوید: در طول مدت مجاورتم در کربلا زیارت مخصوص امام حسین(ع) را همیشه انجام می دادم. مگر آن ایام که تصمیم گرفتم چهل شب در مسجد سهله بیتوته کنم. همه آنها را پیاده و غالبا از بیراهه میرفتم، و معمولا در ایوان اطاقهای صحن مطهر و یا در خود صحن یا توابع آن ساکن می شدم؛ چون پولی نداشتم و قادر به پرداخت کرایه منزل نبودم.
اتفاقا روزی به قصد کربلا بیرون رفتم، چون به بلندی وادیالسلام رسیدم، جمعی از اعیان و اشراف را دیدم که برای بدرقه آقازادهای بیرون آمدهاند. او را با کمال احترام سوار کجاوه کردند، و دعای سفر در گوش او خواندند و قدری با او همراه شدند، و او با نوکر و لوازم سفر روانه گردید.
وقتی این صحنه را دیدم و فقر و نداری خود را مشاهده کردم، غمگین و شرمسار شدم، و تصمیم گرفتم دیگر اینگونه با ذلت و خواری به زیارت نروم.
چون برگشتم بر همان تصمیم بودم. تا آنکه وقت زیارت مخصوص امام حسین(ع) رسید. چند نفر از طلاب از من خواستند با آنها به زیارت بروم. من قبول نکردم و گفتم: کرایه مسافرخانه ندارم و پیاده هم نمیروم.
گفتند: تو که همیشه پیاده میرفتی! گفتم: دیگر نمیروم. گفتند: این دفعه که ما قصد پیاده رفتن داریم بیا که ما از راه باز نمانیم، بعد از ان خود میدانی.
بعد از اصرار، توشه راه خریدند و روانه شدیم.
فردای آن روز، روز زیارت بود. صبح بیرون رفتیم تا ظهر در کاروانسرای "شور" بخوابیم و در شب به کربلا برسیم. کاروانسرا مخروبه بود و هوا هم گرم و کسی نبود، به علاوه در آنجا ترس از دزدان و راهزنان هم بود.
پس از خوردن نهار خوابیدیم. من از همراهان زودتر بیدار شدم و آفتابه برداشته برای وضو رفتم. در اثنای وضو که مشغول مسح پا بودم ( در عالم مکاشفه) شخصی را دیدم در لباس اعراب، پیاده از در کاروانسرا داخل گردید، و با سرعت به نزد من آمد. گمان کردم دزد است، لکن نترسیدم چون چیزی با خود نداشتم.
نزدیک آمد و متوجه من شد و گفت: ملا عبدالحمید قزوینی تو هستی؟ چون بدون سابقه آشنایی نام مرا برد تعجب کردم و گفتم: آری منم. گفت: تویی که گفتی من با این ذلت و خواری دیگر به کربلا نمیروم؟ گفتم: آری، گفت: اینک آماده شو که مولای تو حضرت ابوالفضل و آقای تو حضرت علی بن الحسین (علیهماالسلام) به استقبال تو آمدهاند، که قدر خود را بدانی و به خاطر زرق و برق بیاعتبار دنیا افسرده و اندوهگین نشوی.
چون این سخن را شنیدم مات و مبهوت شدم که او چه میگوید! ناگاه دو نفر سوار با شمایل و قیافه آن بزرگواران که شنیده و در کتب اخبار و مقاتل خوانده بودم دیدم، با وسایل و اسلحه جنگی دارند می آیند. حضرت ابوالفضل (ع) در جلو و علی اکبر(ع) از پشت سر، از در کاروانسرا داخل صحن گردیدند. چون این واقعه را دیدم، بیاختیار خود را از بالای صفه پایین انداختم، دویدم خود را به پای اسبهای ایشان انداختم، بوسیدم، و به دور اسبهای ایشان گردیدم، و زانو و رکاب و پایشان را میبوسیدم.
با خود گفتم: خوبست رُفقا را هم بیدار کنم تا به خدمت آن دو فرزند حیدر کرار (ع) برسند، پس با سرعت به نزد ایشان رفتم و یکی را با دست حرکت دادم و گفتم: ملا محمد جعفر برخیز که حضرت عباس و علی اکبر(علیهماالسلام) به استقبال آمدهاند. بیا به خدمت ایشان شرفیاب شو.
ملا محمد جعفر چون این سخن را شنید گفت: آخوند چه میگویی؟ شوخی میکنی! گفتم: نه والله! راست میگویم. بیا ببین هر دو تشریف دارند.
چون این حالت و اصرار را از من دید دانست که چیزی هست، برخاست، چون رفتیم کسی را ندیدیم، و از در کاروانسرا هم بیرون رفته، اطراف صحرا را که هموار بود و تا مسافت بسیار دور دیده میشد مشاهده کردیم،اثری یا غباری از آن پیاده و دو سوار ندیدیم. پس متأسف و متحیر برگشتیم.
از تصمیمی که قبلا برای نرفتن به زیارت گرفته بودم نادم و پشیمان شدم و توبه کردم و تصمیم گرفتم که هرگز زیارت آن امام مظلوم را ترک نکنم، اگر چه از نظر ظاهر با ذلت و زحمت فراوان باشد.
📚منبع: دارالسلام عراقی: ص ۴۴۸
╭═━⊰🍃🌼🍃⊱━═╮
🕊🌾@sobhsadeq🌾🕊