هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پیام تصویری آیتالله میرباقری و دعوت از روحانیون، طلاب، جوانان انقلابی و بانوان محترم، برای حرکت تبلیغی گسترده در فرصت باقیمانده تا #انتخابات
💥 ما در شرایط خطیری قرار داریم و انتخابات سرنوشتسازی در پیش است.
بهلحاظ شرایط جهانی، نظم جدیدی در حال شکلگرفتن است و به لحاظ داخلی هم در دوران #شهید_رئیسی، کشور بهسمت حل اساسی مشکلات مزمن کشور حرکت کرده است.
در چنین شرایطی اگر عنان قوۀ اجرایی کشور در دست غربگرایان و طرفداران #اسلام_آمریکایی قرار گیرد، همۀ این فرصتها خواهد سوخت.
💥 ما در فرصت کوتاه باقیمانده تا انتخابات، نیازمند عزم جدی برای #جهاد_تبیین هستیم. ما نیازمند تبلیغات گسترده و مویرگی، بهخصوص در روستاها و شهرهای کوچک هستیم.
💥 گمان نکنیم که صحنۀ انتخابات برای همۀ مردم عزیز و شریف شفاف است و اطلاعات کافی به همۀ عرصههای اجتماعی رسیده است!
💥 از طلاب گرامی و روحانیون محترم، جوانان انقلابی و فعالان عرصۀ فرهنگ، بهویژه بانوان محترم تقاضا دارم که عزم بر مجاهدت کنند و از فرصت باقیمانده به بهترین وجه استفاده کنند و با ارتباط مستقیم با مردم، توأم با اخلاق و محبت و صمیمیت، و همراه با آگاهیبخشی و عقلانیت، در تحقق نتیجۀ مثبت و نهایی مشارکت کنند.
💥 توجه داشته باشیم که ممکن است دشمنان و رسانههای مخالف در فاصلۀ باقیمانده، #جنگ_روانی علیه جبهۀ انقلاب به راه بیندازند و با نظرسازیها، نوعی یأس در ما ایجاد کنند.
ما باید با امیدواری و با جدیت، تلاش کنیم که انشاءالله یک #پیروزی_شیرین و روحبخش برای مردم حاصل شود.
#نشر_حداکثری
☑️ @mirbaqeri_ir
---------
#مناظره این #فناوری_ناکارآمد_سیاسی ، این دوره هم به پایان رسید.
فناوری که بیش از دو دهه است، مثل #باد_عقیم کننده، #فصل_حاصلخیز عقلانیت سیاسی ایران عزیز را هدر میدهد!
و امسال دیدیم که همه نامزدها خسته و دست خالی برگشتند.
به امید اینکه دیگر هیچ وقت ملاقاتش نکنیم!
.
حالا برای این #چند_ساعت_باقی_مانده چه کنیم؟
🆔 @social_theory
✍️ در این چند ساعت باقیمانده چه کنیم؟
1️⃣
مناظره، این فناوری ناکارآمد سیاسی، امسال هم به پایان رسید. فناوریای که بیشاز دو دهه است، مثل باد عقیمکننده، فصل حاصلخیز عقلانیت سیاسی ایرانِ عزیز را هدر میدهد! و امسال دیدیم که همهٔ نامزدها خسته و دستخالی برگشتند. به امید اینکه دیگر مناظره نبینیم!
❓حالا برای این چند ساعت باقیمانده چه کنیم؟
♨️در دو روز باقیمانده، به جمعهای دوستانه و خانوادگی برگردید، تماس تلفنی بگیرید و به دیگران در رسیدن به تصمیم کمک کنید. اما با رعایت چند اصل:
1️⃣اول از آنها نظر بخواهید، در بیان نظر و نقد عجول نباشید. در فکرکردن دیگران شریک شوید تا آنها هم شما را در تصمیمگرفتن خود شریک کنند.
2️⃣پس از ورود به بحث، با کسانیکه به تندی مخالف شما هستند، اصلا وارد جدل نشوید. آنها قرار نیست تغییر کنند، اما مجادله شما را دیگران میبینند.
3️⃣همه باید احترام و اعتماد شما به رأی نهاییِ هر فرد و خوشحالبودنِ از آن (حتی اگر در نقطه مقابل شما هستند) را به وضوح ببینند. ما از رأیآوردن جریانهای دیگر وحشت نداریم.
امروز نه 76 است، نه 92. جریان انقلابی مشغلههای زیادی دارد، که دولتداری یکی از آنها خواهد بود.
4️⃣شرایط جهانی، تشدید قریبالوقوع جنگ با اسرائیل، انتخاب مجدد ترامپ و بهگلنشستن مجدد قایق غربگرایان و قهرها و از ایران رفتنهای آنها را به مردم یادآور شوید. روزهای سختی در پیش است و غربگرایان بهاندازه کافی برای اینروزها آمادگی روحی و دوست و آشنای بدرد بخور در منطقه و بینالملل ندارند. آنها برای شرایط گلوبلبل خوب هستند.
ادامه دارد...
🆔 @social_theory
✍️ در این چند ساعت باقیمانده چه کنیم؟
5️⃣ بخش زیادی از مردمی که در حال گفتگو با شما هستند، با هزار امید و زحمت و اعتماد، آن چیزهایی را که ما منتقد آن هستیم بدست آورده اند و حالا گذشته شان مایه فخر آنهاست. مراقب باشید که کعبه آمال آدمها را به اسم استدلال انقلابی فرو نریزید. کاندیدایی رای می آورد که #تغییر ایجاد کند، نه کاندیدایی که #زلزله می آفریند. فردای انتخابات 4 سال وقت دارید که #رویاهای جدیدی در ذهن مردم بکارید و آنها را از #سودا_زدگی نجات دهید.
6️⃣ یکی از خصلت های زندگی قرن بیست و یکمی، بی محلی نسبت به حرف های بزرگ و پر طمطراق و باشکوه و مجلل جهانی و آینده نگرانه است. در مقابل، تلاش برای رشد حداکثری سود شخصی و مجلل زندگی کردن ذیل عبارت «#در_دم_زندگی_کن» پز روشنفکری این روزگار سخت است. ماموریت ما در قبال این وضعیت، ایجاد تردید و ترس از سپردن دولت به کسانی است که آنها هم همین دید را دارند: مردمی می توانند رفاه طلب باشند که حکومت را به رفاه طلبان نداده باشند.
7️⃣ ایجاد ترس و احساس خطر از غربگرایی که «گرداب سکندر» زندگی روزمره ما کشورهای جهان سوم است، را فراموش نکنید. اما بدون زبان آرمانخواهانه. غرب حتی برای زندگی روزمره هم یک گرداب سکندر است و سرمایه های آدمها را مصرف می کند و انسانها در همین گرداب می میرند!
8️⃣ از دید ما انقلابی ها، آقای پزشکیان #مصدق_جدید است، یعنی یک آرمانگرای اجتماعی، که در حلقه ای اشتباه و ضد آرمان خودش باید به وعده هایش عمل کند. دلبستگی پزشکیان به واردات کارشناس برای #نوشتن_نسخه_نجات کاملا یادآور تلاش مرحوم مصدق و مرحوم دکتر فاطمی برای آوردن #یالمار_شاخت افسانه ای به ایران است. اما #دربار در زمانه پزشکیان، اریکه قدرتِ بانکداران، خام فروشان و محتکران هستند که دوره اش کرده اند تا با پیروزی، غنائم را غارت کنند و او را سر میز خالی قدرت، بدهکار مردم و انقلاب رها کنند. آنها حتی منتظر نهج البلاغه خواندن او هم نخواهند ماند!
⚠️پیشنهاد جدی می کنم مستند «مردی با کیف قرمز» درباره تلاش مرحوم مصدق که سرنوشت یالمار شاخت و مصدق را با هم روایت می کند ببینید. همین امروز ببینید و موجی برای دیدن آن در این دو روز به راه بیندازید! ضرر نمی کنید!
لینک تماشا مستند مردی با کیف قرمز در تلوبیون:
https://telewebion.com/episode/0xbf33dc8
ادامه دارد...
🆔 @social_theory
از دید ما انقلابی ها، آقای پزشکیان #مصدق_جدید است، یعنی یک آرمانگرای اجتماعی، که در حلقه ای اشتباه و ضد آرمان خودش باید به وعده هایش عمل کند. دلبستگی پزشکیان به واردات کارشناس برای #نوشتن_نسخه_نجات کاملا یادآور تلاش مرحوم مصدق و مرحوم دکتر فاطمی برای آوردن #یالمار_شاخت افسانه ای به ایران است.
#دربار در زمانه پزشکیان اما نه حزب اللهی ها، بلکه اریکه قدرتِ بانکداران، خام فروشان و محتکرانِ انفال هستند که دوره اش کرده اند تا با پیروزی، غنائم را غارت کنند و او را سر میز خالی قدرت و سفره مردم گرسنه و آرمانهای شکسته شده، قربانی #خدای_سرمایه_سالاری کنند.
⚠️پیشنهاد جدی می کنم مستند «مردی با کیف قرمز» درباره تلاش مرحوم مصدق که سرنوشت یالمار شاخت و مصدق را با هم روایت می کند ببینید. همین امروز ببینید و موجی برای دیدن آن در این دو روز به راه بیندازید! ضرر نمی کنید!
📍لینک تماشا مستند مردی با کیف قرمز در تلوبیون:
https://telewebion.com/episode/0xbf33dc8
🆔 @social_theory
🔍غربگرایی؛ کشتی بزرگ ایران در «گرداب سکندر»
📝بازنویسی داستان: حسین مهدیزاده
آن سفر ناخدا نیامده بود و حالا سه هفته از وقتی که یونس و ایوب، کشتی را به زور به تصاحب در آورده بودند و عبدل -بلد نابینا و اسطوره ای بوشهری- را در انبار کشتی زندانی کرده بودند می گذشت، اما از خشکی خبری نبود! انگار کشتی در دریا گم شده بود.
عبدل با طعم آب دریاها، ناخدا و معلم را راهنمایی می کرد و ایوب و یونس که سرهنگ های کشتی بودند، نمی فهمیدند عبدل چطور بدون چشم و نقشه، کشتی را در وحشت دریاها راهنمایی می کند. به همین دلیل هم مدام ناخدا و معلم را شماتت می کردند بخاطر گوش کردن حرفهای عبدل! ...و حالا بهترین وقت بود که بدون اضطراب، با نقشه و چشم، طعم یک سفر آرام را بچشند! اما حالا با این همه نقشه و ابزار در دریا گم شده بودند و جاشوها هیچ خشکی نمی دیدند!
روز دوم هفته چهارم بود که یکی از جاشو ها، وحشت زده فریاد زد: « ناخدا گردابه….! کشتی تو گرداب افتاده!»
معلم که روی عرشه کنار ناخدا وایساده بود رنگش پردید! گرداب آرام؟ مگه اینکه گرداب سکندر باشه! بعد با ترس گفت: «خدایا به تو پناه می بریم!»
یونس گفت: «معلم! تو چیزی درباره گرداب می دانی؟»
معلم که دیگر به وضوح می لرزید گفت: «کار همه مان ساخته است. تا به حال هیچ کشتی ای از این گرداب جان سالم به در نبرده!»
همه بی درنگ سراغ عبدل رفتند! عبدل فقط گوش می داد!
- عبدل! گرداب سکندر می دانی چیه؟ یعنی یه گرداب بزرگ که کشتی را فرو نمی کشه تا غرق بشه، بلکه ماه ها ما را به دور خودش می گردونه تا همه از گرسنگی و تشنگی و تهوع بمیریم!
عبدل ساکت بود و جوابی نداشت، اما نقشه و بادبان ایوب و یونس هم جوابی نداشتند، پس برگرداندن عبدل به عرشه تیری بود در تاریکی که همه با آن موافق بودند. به همین دلیل هم یونس و ایوب غیضشان را فرو خردند و چیز نگفتند تا جاشوها عبدل را به عرشه برگردانند!
روزها می گذشت و سرنشینان کشتی، روز به روز خسته تر و مأیوس تر می شدند، اما عبدل، مصمم به پروند بادبان کشتی تکیه داده بود و و در سکوت همه جا را می پایید! به یکباره یکی از جاشوها با صدای نحیف و ناامیدی گفت، ناخدا یک نهنگ اینجاست!
عبدل به یکباره از جا پرید و صدا زد: گوشت و غذای بزرگ چی داریم؟!
یونس با غیظ و غضب گفت:
- کوری دیگر نمی بینی! فقط یک گوسفند لاغر و خسته!
عبدل گفت: فوراً گوسفند را سر ببرید و پوستش را بکنید و سر لنگر کنید و امیدوار باشید که نهنگ بوی آن را بپسندد و تصمیم بگیرد که آن را بخورد!»
همه منظور عبدل را فهمیدند و با اینکه تنها ذخیره غذایی کشتی همین گوسفند بود، اما کسی در درستی حرف عبدل شکی نکرد! یونس و ایوب نمی توانستند حرفی بزنند و باید تسلیم می شدند!
جاشوها گوسفند را سر لنگر کشتی بستند و آرام روی آب قرار دادند و بادبان ها را تنظیم کردند که کشتی به نهنگ نزدیک شود!
نهنگ بوی گوسفند را شندید و پسندید و تا به دندان گرفت، لنگر به دهانش افتاد و عبدل صدا زد:
- وقتی حیوان لنگر را که به دهان گرفت، سفت طناب لنگر را بکشید تا قلاب لنگر در گلویش فرو برود!
آب گرداب، از خون حیوان قرمز شده بود و نهنگ زخمی، دیوانه وار خودش را به این طرف و آن طرف می کشید. گاهی سعی می کرد در آب فرو برود اما کشتی نمی گذاشت که پایین تر برود و مجبور می شد به سطح آب برگردد! کشتی از آب پر شده بود!
نهنگ وحشت زده بود و بی هدف حرکت می کرد. عبدل قبل از اینکه نهنگ طعمه را ببلعد، فریاد زده بود سر جاشوها که خودتان را با طناب به کشتی سفت ببندید! و حال معلوم می شد که عبدل چرا چنین فریاد می زد! آنهایی که خود را به کشتی نبسته بودند و به قوت بازویشان اعتماد کرده بودند، ساعتی که گذشت، یکی یکی از کشتی بیرون می افتادند. اوضاع آنهایی که در کشتی بودند همه چندان بهتر نبود!
لحظه های وحشتناکی بود، اما برق امید در چشمان نابینای عبدل که بی هدف به این سو و آن سو نگاه می کرد پیدا بود. اما صدای سر و صدای ایوب و یونس قطع نمی شد:
- دیدید آخر این عبدل ما را به کشتن داد! الان است که کشتی دو نیم شود! طناب لنگر را پاره کنید!
اما کسی دیگر کنار لنگر نبود که بخواهد حرف ایوب و یونس را گوش بدهد!
چند ساعتی به این منوال گذشت و کم کم کشتی داشت آرام میگرفت. معلم از عرشه به دریا نگاه کرد! پیدا بود که نهنگ خلاف جهت مرکز گرداب، در حال حرکت است! نهنگ داشت کشتی را از گرداب بیرون می برد! کشتی با نیرویی عظیم که در باد و بادبان کشتی نبود، در حال نجات از مهلکه ای حتمی بود!
- موفق شدیم! عبدل موفق شد!
برق نگاه و لبخند عبدل توجه همه را جلب می کرد!
- خب حالا مراقب باشید که کسی طناب لنگر را نبُرد تا وقتی نهنگ ما را به ساحلی نزدیک کند. ما دیگر غذایی نداریم و مجروح هم زیاد داریم. هر وقت ساحلی دیدید، طناب لنگر را ببرید!
🆔 @social_theory
با قلبی آرام و امید به فرداهایی روشن تر از امروز و اعتماد به خدایی که در همین نزدیکی است، به هر کدام از کاندیداهایی که فکر می کنید به عقب بر نمی گردد رای بدهید.
از الان تا فردا شب هم گوشهایمان را بر #عرفای_ملامتی و #عاشقان_مجادله می بندیم.
🆔 @social_theory
در آستانه دو دوره ای شدن انتخابات و از آنجایی که دور دوم انتخابات، انتخابات دیگری است. خواندن این گفتگو شاید بد نباشد.
گزارشی است از اینکه چرا کسی که به دنبال تبیین تمایز نظریه اجتماعی اسلام از جامعه بازار مدرن است، باید به دنبال زبان و هنر و فرهنگ و تصویر برود و اجالتا، از زبان مفهومیِ دانش و کارشناسی و مناظره و توییت و دعوا، آبی برایش گرم نمیشود.
https://farhikhtegandaily.com/newspaper/4157/14/
https://farhikhtegandaily.com/page/252910/
🆔 @social_theory
هدایت شده از در محضر آیتالله میرباقری
📣 توصیههای آیتالله میرباقری برای ساعات پایانیِ منتهی به انتخابات
(۷ تیر ۱۴۰۳)
💥 فعالیتهای انتخاباتی جبهۀ انقلاب در این دوره، چه در رسانۀ ملی و چه در فعالیتهای ستادی و میدانی، نسبتبه تجارب گذشته، رو به پیش و دارای ویژگیهای مثبت فراوانی بود.
💥 رقابتی که در این دوره بین دوستان جبهۀ انقلاب وجود داشت، یک رقابت درونگفتمانیِ همافزا، بصیرتآفرین و اخلاقی بود که میتواند به رشد جبهۀ انقلاب کمک کند. البته ضعفها و کاستیهایی هم _ که متوقع از مؤمنین نبود _ وجود داشت که امیدواریم در آینده به نقاط قوت تبدیل شوند.
💥 تا امروز دو نفر از نامزدهای جبهۀ انقلاب بعد از تلاش جدی برای شفافشدن فضای رقابتهای انتخاباتی و تبیین گفتمان انقلاب اسلامی، فداکارانه و مجاهدانه از عرصۀ رقابت کنار رفتند تا امکان یک اجماع نسبی فراهم شود. امیدواریم فداکاری آنها مورد عنایت خدای متعال و لطف امام زمان(عج) قرار گیرد.
دو تن دیگر از نامزدهای جبهه انقلاب، تاکنون در صحنۀ انتخابات باقی ماندند و شاید مصلحت بدانند که تا آخر هم باقی بمانند. این دو بزرگوار، هر دو از سرمایههای ارزشمند جبهۀ انقلاب و متعهد به ارزشهای انقلاب اسلامی و ادامهدهندۀ راه روبهپیش و غیرقابلبازگشت شهید رئیسی عزیز هستند؛ لذا رقابت آنها جای نگرانی ندارد.
💥 امیدوارم در این ساعات پایانیِ منتهی به انتخابات، برادران و خواهران مؤمن و انقلابی از جدال و مراء و درگیریهای بیحاصل و پیشبینیهای غیرضروری و ناامیدکننده پرهیز کنند که موجب فرسایش توان انقلاب است.
ما باید با امیدواری و توکل به خدای متعال و با امید به یک پیروزی قطعی در انتخابات شرکت کنیم. امیدواریم انشاءالله یک پیروزی شیرین به نفع جبهۀ امام زمان(عج) شکل بگیرد.
💥 از همه عزیزان درخواست میکنم که در این ساعات پایانی برای تقویت جبهۀ امام زمان(عج) دعاهای مأثوره برای آن حضرت را بخوانند، مثل دعای عصر غیبت، صلوات ضرّاب اصفهانی، دعای یونس بن عبدالرحمن منقول از امام رضا(ع) و... که محدث قمی آنها را در مفاتیحالجنان نقل کردهاند.
☑️ @mirbaqeri_ir
هدایت شده از دیمزن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دبیرکل حزب الله لبنان: همه منتظر رفتار و عملکرد ملت ایران هستند که بازتاب آن در حضور بزرگ مردم در مراسم تشییع شهید رئیسی تجلی یافت
🔹حضوری که در انتخابات ریاستجمهوری نمود پیدا خواهد کرد و رئیسجمهوری مناسب، مجاهد و فداکار را به قدرت برسانند.
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
با قلبی آرام و امید به فرداهایی روشن تر از امروز و اعتماد به خدایی که در همین نزدیکی است، به هر کدام
مطلبی که در کانال بنده در حمایت مستقیم از اقای قالیباف منتشر شده بود، توسط یکی از کسانی که به مدیریت کانال بنده دسترسی دارد و لطف میکند، غلط های فراوان املایی بنده را اصلاح میکند ☺️گذاشته شده بود!
من هنوز بر عهد قبلی خود هستم و هیچ کدام از این دو بزرگوار جلیلی و قالیباف، برایم ترجیحی ندارد. 🌹
@social_theory
هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وسط هیاهوهای انتخاباتی یه پاسخ قانعکننده برای پرسش #چرا_رأی_بدهیم؟ بشنوید.
#طنز_انتخاباتی
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
با اجازه دوستان، امروز میخواهم تا شب مدام غر بزنم به جان آقای جمهوری اسلامی! آقاشون نه! خودش!
اونی که یک دونه رجل سیاسی نداشت بیاره وسط! از هیچ جناح اش!
تا اون تحول و تغییر بدیهی که آقا بیش از یک دهه است داره اون را تاکید میکنه را برای مردم توضیح بده و ایجادش کنه!!
40 درصد مشارکت یعنی چی؟!!! چکار دارید میکنید؟
دوستانی که میخوان دعوت کنن بنده را به کمک برای انتخابات برن فردا بیان! البته حتما خواهم آمد و عصبانیت ها را کنار میزارم، اما بزارید امروز تا آخرش فقط غر بزنم و کسی نیاید چیزی بگه!!! 😫🙃
وقتی مخواهم از امیدها بگم، از بیرون شروع می کنم. توضیح میدم که چطور داریم جهان را وادار می کنیم که ایران جدید و همتش برای بزرگ شدن و رشد کردن را باور کنه. بعد رویای ایران موثر جهانی را توضیح میدم. ایران چهارم!
اما وقتی میخواهم غر بزنم، می خواهم از درون بگم. بگم اینهمه قدرت و این همه رن که از شهادت حاج قاسم ها و سید رئیسی ها توی گلومون شکست ولوی قورتش دادیم تا ایران بزرگ را ببینم، چطور وقتی میاد داخل سر سفره ما رعیت زاده ها و دهاتی ها هیچی نمیشینه.
از این پایین که ما زندگی می کنیم، سیاسی ها و دولتمردها معتقدند که ما یک مشت فاسد هستیم که داریم سعی می کنیم همه چیز را خصوصی کنیم تا شما مردم از شر ما خلاص بشید.
از این پایین ریال ما خار و زبون قیمت و آقایی دلاره!
از این پایین دلار و بنزین و جنسها حق دارن گرون بشن و همه کارشناسا میگن نهایتا 4درصد تورم میاره! اما قیمت کار ما اگر گرون بشه خروار خروار تورم میاره! اصلا مشکل تورم ما هستیم که خرج می کنیم!
شما کارشناسا یادتون رفته، ما مردم که یادمونه! دور اول روحانی، می گفتن دولت روحانی دنبال تغییر ریل اقتصاد ایران به سبک اقتصاد تورم صفر است. یادتونه که تورم تک رقمی هم شد! اما یادتون رفته چرا؟ چون کلا گردش مالی ایران یخ زده بود! در حد دمای صفر کلوین! اینقدر که بازاری ها می گفتن دهه محرم که مردم سفره برای امام حسین انداختن، بازار به جای رکود هر ساله محرم، تازه یه تکونی خورد و یک خونی توی بازار گشت! از اون سال تا حالا کارشناسا دیگه حقوق و دستمزد و قدرت خرید ما را دشمن پنداشتند تا همین امروز!
از این پایین پیداست که دولت خام فروش ما (که نفت را خام فروشی می کنه و اجازه نداد توی ایران صنایع ریز و ریز و خلاقانه و پول ساز نفت، اصلا و ابدا شکل بگیره و ما سالها وزیر نفتی داشتیم که با خرس قاطر معتقد بود که صنایع پایین دستی نفت اصلا برای ایران نیست-) حالا در حال خدمت و حمایت از بازار خام فروش است!!
صادرات خام فولاد، صادرات خام پتروشیمی...
شنیدم که یکی از آقایان و خداوندگاران فولاد فرمودند که از افتخارات من این است که یک گرم فولادم را در ایران نمی فروشم و همه اش را صادر می کنم و ارز آوری می کنم!!
دست مریزاد برادر! اینکه برای کارگرهای ترکیه و افغانستان و تاجیکستان و عراق کار درست می کنی و بچه های خودمون باید اسنپ کار کنن!
ولی فکر نکنی متوجه نیستیم که همون دلار را هم که وارد کشور می کنی به دلار 38 و 500 قانع نیستی و توی بازار آزاد 58 تومن و 60 تومن آبش می کنی!!!!!
برادران پتروشیمی نامه زدن به آقا که اینا قیمت دلار را سرکوب می کن و نمیزارن ما قیمت محصولات پتروشیمی را با مردم ایران با دلار 60 تومان حساب کنیم!!!!!
و صد البته مدیونید اگر فکر کنید ما این پایین کوریم و نمی فهمیم که هم بیکاری و هم تورم را خود بیمار و روانی شما دارید درست می کنید!
بعد کاندیداهای عزیز میرن توی تلویزیون میگن دولت بزرگ بده، دولت ما ناکارآمده! خب برادر پاتیل پاتیل به انتر و منتر رشوه میدادیم اینقدر برامون آب نمی خورد!
آقای رجل سیاسی! خودتو جمع کن! می خواهی دولت تشکیل بدی یا ریاست گرم خونه معتادین و کارتن خوابها را میخواهی؟!!!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجل سیاسی امروز ایران😂
این کلیپ نمادین انتخابات 1403 است!
دیروز راننده ماکسیم که من را برد تهران جام جم، حتی نمی دونست امروز روز انتخاباته!
بچه روستاهای ایلام بود! اصلا درک نمیکرد که دولت اصلا به چه کاری میاد! 35 سالش بود، آرایشگری کرده بود توی شهرستان و شکست خورده بود، حالا آمده بود تهران مکانیکی! میگفت ده روز است یک مشتری هم نداشتم! زن و بچه را فرستادم روستامون و حالا چند روز است با دارم بین شهری مسافر می کشم تا یه چیزی دربیاد و برم دنبال زن و بچه!
سعی کردم بفهمم چرا نمی خواهد رای بدهد! چیزی که متوجه شدم این بود که اصلا نمی فهمید دولتی که هیچ نقشی را برعهده نمی گیرد و مدام از مکانیزم های خودتنظیم گر بازار حرف می زند، پس اصلا برای چی 4 سال یکبار انتخاب میشود؟!
معتاد آب و نوشابه بود! می گفت چرا یک بطری نوشابه توی هر مغازه ای یک قیمتی دار؟ بعد سوالش این بود که اگه قیمت را هم نمی تونه کنترل کنه، پس نقشش چیه؟ خب چرا باید بهش فکر کنم؟ چه اهمیتی داره که چه کسی باشه؟!
این از این طرف که فقرای جامعه هستن! میگفت من که باید همش بدوم، بدون اینکه قرار باشه به جایی برسم، چرا باید به این چیزا فکر کنم؟
سید امیرحسین که کارش طراحی کسب و کاره، دیروز بعد سه سال دوباره رفته ایران مال! میگه سیل جمعیت مثل نماز عید فطر مصلی تهران!
برندهایی که قرار بود توی این بزرگترین مال جهان ارائه بشه، همه فیک! این سیل جمعیت از ایران مال به عنوان موزه و پارک بازدید می کردند و حسرت مدرنیته را در دل می پروراندند!!
به نظرتون کسی که روز رای گیری میره زیارت ایران مال، برای رجل سیاسی کاسه لیس علی انصاری یا رجل سیاسی که هیچ حرفی جز کارآفرین معرفی کردن او نداره وقت میزاره و میره مسجد محلشون و رای میده؟
حاجی دیوان سیاسی ما خودش را باخته! از مناظرات 88 تا حالا ما فقط داریم این دیوان را تحقیر می کنیم! نظریات حکمرانی خوب و دولت رفاه و دولت بزرگ است و فروش اموال مازاد دولت و و یارانه را به بنزین نمیدیم، میریزیم کارت خودتون و... یعنی «ما بی عرضه ها! داریم می ریم!»، «ببخشید مزاحم شدیم!»
برای چنین منظره کریهی، مردم ترمز هم نمیزنن، گاز کش رد میشن!!
به کسی هم بر نخوره! هر چهار بزرگوار همین بودن!
اون تانک بی سواد که می گفت من حتی قیمت ریال را به عهده نمی گیرم، طلا را میریزم به حسابتون خودتون ببینید می خواهید چکار کنید😡
من آخوند موندم این هفته برای انتخابات کار کنم، یا وایسم توی این چهار سال چاقوش را بخورم!!
کو گفتمان دولت قوی که بگه برای مردم و روی دوش مردم می خواهم پیش برم؟ کو؟
از این پایین خیلی خنده داره!!
دولت خلق پول را که یک قدرت ملی است، سپرده به 250 نفر هیات های مدیره نظام بانکی ایران که بین بانکهای خصوصی و دولتی به نوبت می چرخند.
بانکداری در ایران یک صنعت است که بدون اینکه کاری انجام بدهد، مالکیت اقتصاد و دولت را یکجا داره تصاحب می کنه
و توی این چند روز که ما داشتیم توی انتخابات توی سر و کله هم می زدیم، بانک مرکزی ما هم خصوصی شد تا دخالت در حرکت طبیعی پول نداشته باشه! شدیم مثل فدرال رزرو آمریکا!
آخه پول توی دست سرمایه سالار حرکت طبیعی می کنه؟ فقط بانک آینده 25 درصد پایه پولی کشور را افزایش داده، یعنی بدون اینکه کاری کنه، 25 درصد پول چاپ کرده و به اقتصاد ایران وارد کرده! فکر کنم کامپیوترهای بانک آینده دیگه بیشتر از این کشش نداشته والا 25 درصد خلق پول؟ آخه چطوری؟ اگه قرار بود ایران چک برای این خلق پول چاپ بشه، صنعت چاپ پول، یک تنه GDP کشور را ارتقاء می داد!
دولتی می خواهیم که معنای دولت بده! بگه من مالک و تصمیم گیر و هدایت گر حرکت نقدینگی کشور به نفع این هستم که رشد اقتصادی را بریزم سر سفره مردم!
نه اینکه پول را مستقیم و با یارانه به حساب مردم بریزم! بلکه یکی یکی نقدینگی را هدایت کنم، یکجایی را بسازم، برم سراغ جای دوم و سوم و....
دولتی می خواهیم که بخواد یک چیزی روی زمین بسازه و به من آدم عادی بگه برو توی میدون منتظر باش یک ربع دیگه اونجام!
خدا را شکر توی این فقره همه دست همه کاندیداها بالا بود!
من گفتمان دولت قوی می خوام!
والا فردا صبح برم به مردم بگم به چی رای بدن؟
به دیوار؟ به شعار؟ به شعر؟ به دولت کنگی؟
من یک کاندیدای رویا پرداز می خوام که برم توی خیابون بگم رویاش را قبول دارم یا رویاش را قبول ندارم. این همه آدم نیم کش وسط و غیر سیاسی را چطور کنار هم ردیف کردیم!
این نظر آقا درباره نسل اول انقلاب است:
نسل اوّل انقلاب که عمدتاً فعّالان دههی ۶۰ و یکی دو سال از دههی ۵۰ هستند، در همهی این بخشها -چه بخشهای بالادستی، چه بخشهای خُرد و پاییندستی- کارهایی را انجام دادند؛ کارهای خوبی با هدایت امام بزرگوار انجام گرفت. حادثهی دشوارِ جنگ تحمیلی به این تجربهآموزی کمک کرد، و کمک کرد تا بتوانند در این زمینهها تجربههایی به دست بیاورند؛ یا تحریمهایی که از همان روز اوّل گذاشته شد، یا حوادث خونینی که در اوایل انقلاب پیش آمد، اینها همه مجموعهی نسل اوّل انقلاب را آماده میکرد و هدایت به سمت محقّق کردن این مقاصد اصلی انقلاب و مقاصد اصلی جمهوری اسلامی؛ ولیکن یک حقیقتی وجود دارد که آن را نبایستی نادیده گرفت و آن، این است که رسیدن به این آرمانها با این عظمتی که این آرمانها دارد، پیچیدگیهای زیادی دارد؛ آن روز ما به این پیچیدگیها توجّه نداشتیم؛ آن روز ما مسائل را خیلی با نگاهِ اوّلی نگاه میکردیم؛ در واقع بسیاری از مسائل آسانگیری میشد. شور انقلابی موجب بود که کار انجام بگیرد منتها با یک نگاه ابتدائی، با یک نگاه ساده و بدون در نظر گرفتن پیچیدگیها و دشواریها و گردنههای سرِ راه.
21/2/1400
از اون دست بیمار و ظاهرا بی حرکت این مرد توی سن 80 سالگی، جرات و تحلیل و تحول خواهی می چکه و بقیه، رجل سیاسی پهلون پنبه!!!
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
رقابت انتخابات مثل بازی #فوتبال است. برای اینکه یک نفر بتواند توپ را زیر پا نگهدارد و به سمت #گل نها
من هم فردا می خواهم بروم به کمک آقای جلیلی!
چنانچه این سه هفته هم ادعایم این بود که دارم به همین میدان کمک می کنم.
اما این هفته آخر، حرف مشت پرکن می خواهد.
درک من این است که مردم ما غیر سیاسی نشده اند. سیاست مدار ما از خود دولت زدایی کرده. کسی قیافه یک دولت قوی از خود نشان نمی دهد!