ساخت ایران|حسین مهدیزاده
با قلبی آرام و امید به فرداهایی روشن تر از امروز و اعتماد به خدایی که در همین نزدیکی است، به هر کدام
مطلبی که در کانال بنده در حمایت مستقیم از اقای قالیباف منتشر شده بود، توسط یکی از کسانی که به مدیریت کانال بنده دسترسی دارد و لطف میکند، غلط های فراوان املایی بنده را اصلاح میکند ☺️گذاشته شده بود!
من هنوز بر عهد قبلی خود هستم و هیچ کدام از این دو بزرگوار جلیلی و قالیباف، برایم ترجیحی ندارد. 🌹
@social_theory
هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وسط هیاهوهای انتخاباتی یه پاسخ قانعکننده برای پرسش #چرا_رأی_بدهیم؟ بشنوید.
#طنز_انتخاباتی
♨️ اقْتِصادِفَرهَنگی: 🇮🇷
💠 @h_abasifar
با اجازه دوستان، امروز میخواهم تا شب مدام غر بزنم به جان آقای جمهوری اسلامی! آقاشون نه! خودش!
اونی که یک دونه رجل سیاسی نداشت بیاره وسط! از هیچ جناح اش!
تا اون تحول و تغییر بدیهی که آقا بیش از یک دهه است داره اون را تاکید میکنه را برای مردم توضیح بده و ایجادش کنه!!
40 درصد مشارکت یعنی چی؟!!! چکار دارید میکنید؟
دوستانی که میخوان دعوت کنن بنده را به کمک برای انتخابات برن فردا بیان! البته حتما خواهم آمد و عصبانیت ها را کنار میزارم، اما بزارید امروز تا آخرش فقط غر بزنم و کسی نیاید چیزی بگه!!! 😫🙃
وقتی مخواهم از امیدها بگم، از بیرون شروع می کنم. توضیح میدم که چطور داریم جهان را وادار می کنیم که ایران جدید و همتش برای بزرگ شدن و رشد کردن را باور کنه. بعد رویای ایران موثر جهانی را توضیح میدم. ایران چهارم!
اما وقتی میخواهم غر بزنم، می خواهم از درون بگم. بگم اینهمه قدرت و این همه رن که از شهادت حاج قاسم ها و سید رئیسی ها توی گلومون شکست ولوی قورتش دادیم تا ایران بزرگ را ببینم، چطور وقتی میاد داخل سر سفره ما رعیت زاده ها و دهاتی ها هیچی نمیشینه.
از این پایین که ما زندگی می کنیم، سیاسی ها و دولتمردها معتقدند که ما یک مشت فاسد هستیم که داریم سعی می کنیم همه چیز را خصوصی کنیم تا شما مردم از شر ما خلاص بشید.
از این پایین ریال ما خار و زبون قیمت و آقایی دلاره!
از این پایین دلار و بنزین و جنسها حق دارن گرون بشن و همه کارشناسا میگن نهایتا 4درصد تورم میاره! اما قیمت کار ما اگر گرون بشه خروار خروار تورم میاره! اصلا مشکل تورم ما هستیم که خرج می کنیم!
شما کارشناسا یادتون رفته، ما مردم که یادمونه! دور اول روحانی، می گفتن دولت روحانی دنبال تغییر ریل اقتصاد ایران به سبک اقتصاد تورم صفر است. یادتونه که تورم تک رقمی هم شد! اما یادتون رفته چرا؟ چون کلا گردش مالی ایران یخ زده بود! در حد دمای صفر کلوین! اینقدر که بازاری ها می گفتن دهه محرم که مردم سفره برای امام حسین انداختن، بازار به جای رکود هر ساله محرم، تازه یه تکونی خورد و یک خونی توی بازار گشت! از اون سال تا حالا کارشناسا دیگه حقوق و دستمزد و قدرت خرید ما را دشمن پنداشتند تا همین امروز!
از این پایین پیداست که دولت خام فروش ما (که نفت را خام فروشی می کنه و اجازه نداد توی ایران صنایع ریز و ریز و خلاقانه و پول ساز نفت، اصلا و ابدا شکل بگیره و ما سالها وزیر نفتی داشتیم که با خرس قاطر معتقد بود که صنایع پایین دستی نفت اصلا برای ایران نیست-) حالا در حال خدمت و حمایت از بازار خام فروش است!!
صادرات خام فولاد، صادرات خام پتروشیمی...
شنیدم که یکی از آقایان و خداوندگاران فولاد فرمودند که از افتخارات من این است که یک گرم فولادم را در ایران نمی فروشم و همه اش را صادر می کنم و ارز آوری می کنم!!
دست مریزاد برادر! اینکه برای کارگرهای ترکیه و افغانستان و تاجیکستان و عراق کار درست می کنی و بچه های خودمون باید اسنپ کار کنن!
ولی فکر نکنی متوجه نیستیم که همون دلار را هم که وارد کشور می کنی به دلار 38 و 500 قانع نیستی و توی بازار آزاد 58 تومن و 60 تومن آبش می کنی!!!!!
برادران پتروشیمی نامه زدن به آقا که اینا قیمت دلار را سرکوب می کن و نمیزارن ما قیمت محصولات پتروشیمی را با مردم ایران با دلار 60 تومان حساب کنیم!!!!!
و صد البته مدیونید اگر فکر کنید ما این پایین کوریم و نمی فهمیم که هم بیکاری و هم تورم را خود بیمار و روانی شما دارید درست می کنید!
بعد کاندیداهای عزیز میرن توی تلویزیون میگن دولت بزرگ بده، دولت ما ناکارآمده! خب برادر پاتیل پاتیل به انتر و منتر رشوه میدادیم اینقدر برامون آب نمی خورد!
آقای رجل سیاسی! خودتو جمع کن! می خواهی دولت تشکیل بدی یا ریاست گرم خونه معتادین و کارتن خوابها را میخواهی؟!!!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجل سیاسی امروز ایران😂
این کلیپ نمادین انتخابات 1403 است!
دیروز راننده ماکسیم که من را برد تهران جام جم، حتی نمی دونست امروز روز انتخاباته!
بچه روستاهای ایلام بود! اصلا درک نمیکرد که دولت اصلا به چه کاری میاد! 35 سالش بود، آرایشگری کرده بود توی شهرستان و شکست خورده بود، حالا آمده بود تهران مکانیکی! میگفت ده روز است یک مشتری هم نداشتم! زن و بچه را فرستادم روستامون و حالا چند روز است با دارم بین شهری مسافر می کشم تا یه چیزی دربیاد و برم دنبال زن و بچه!
سعی کردم بفهمم چرا نمی خواهد رای بدهد! چیزی که متوجه شدم این بود که اصلا نمی فهمید دولتی که هیچ نقشی را برعهده نمی گیرد و مدام از مکانیزم های خودتنظیم گر بازار حرف می زند، پس اصلا برای چی 4 سال یکبار انتخاب میشود؟!
معتاد آب و نوشابه بود! می گفت چرا یک بطری نوشابه توی هر مغازه ای یک قیمتی دار؟ بعد سوالش این بود که اگه قیمت را هم نمی تونه کنترل کنه، پس نقشش چیه؟ خب چرا باید بهش فکر کنم؟ چه اهمیتی داره که چه کسی باشه؟!
این از این طرف که فقرای جامعه هستن! میگفت من که باید همش بدوم، بدون اینکه قرار باشه به جایی برسم، چرا باید به این چیزا فکر کنم؟
سید امیرحسین که کارش طراحی کسب و کاره، دیروز بعد سه سال دوباره رفته ایران مال! میگه سیل جمعیت مثل نماز عید فطر مصلی تهران!
برندهایی که قرار بود توی این بزرگترین مال جهان ارائه بشه، همه فیک! این سیل جمعیت از ایران مال به عنوان موزه و پارک بازدید می کردند و حسرت مدرنیته را در دل می پروراندند!!
به نظرتون کسی که روز رای گیری میره زیارت ایران مال، برای رجل سیاسی کاسه لیس علی انصاری یا رجل سیاسی که هیچ حرفی جز کارآفرین معرفی کردن او نداره وقت میزاره و میره مسجد محلشون و رای میده؟
حاجی دیوان سیاسی ما خودش را باخته! از مناظرات 88 تا حالا ما فقط داریم این دیوان را تحقیر می کنیم! نظریات حکمرانی خوب و دولت رفاه و دولت بزرگ است و فروش اموال مازاد دولت و و یارانه را به بنزین نمیدیم، میریزیم کارت خودتون و... یعنی «ما بی عرضه ها! داریم می ریم!»، «ببخشید مزاحم شدیم!»
برای چنین منظره کریهی، مردم ترمز هم نمیزنن، گاز کش رد میشن!!
به کسی هم بر نخوره! هر چهار بزرگوار همین بودن!
اون تانک بی سواد که می گفت من حتی قیمت ریال را به عهده نمی گیرم، طلا را میریزم به حسابتون خودتون ببینید می خواهید چکار کنید😡
من آخوند موندم این هفته برای انتخابات کار کنم، یا وایسم توی این چهار سال چاقوش را بخورم!!
کو گفتمان دولت قوی که بگه برای مردم و روی دوش مردم می خواهم پیش برم؟ کو؟
از این پایین خیلی خنده داره!!
دولت خلق پول را که یک قدرت ملی است، سپرده به 250 نفر هیات های مدیره نظام بانکی ایران که بین بانکهای خصوصی و دولتی به نوبت می چرخند.
بانکداری در ایران یک صنعت است که بدون اینکه کاری انجام بدهد، مالکیت اقتصاد و دولت را یکجا داره تصاحب می کنه
و توی این چند روز که ما داشتیم توی انتخابات توی سر و کله هم می زدیم، بانک مرکزی ما هم خصوصی شد تا دخالت در حرکت طبیعی پول نداشته باشه! شدیم مثل فدرال رزرو آمریکا!
آخه پول توی دست سرمایه سالار حرکت طبیعی می کنه؟ فقط بانک آینده 25 درصد پایه پولی کشور را افزایش داده، یعنی بدون اینکه کاری کنه، 25 درصد پول چاپ کرده و به اقتصاد ایران وارد کرده! فکر کنم کامپیوترهای بانک آینده دیگه بیشتر از این کشش نداشته والا 25 درصد خلق پول؟ آخه چطوری؟ اگه قرار بود ایران چک برای این خلق پول چاپ بشه، صنعت چاپ پول، یک تنه GDP کشور را ارتقاء می داد!
دولتی می خواهیم که معنای دولت بده! بگه من مالک و تصمیم گیر و هدایت گر حرکت نقدینگی کشور به نفع این هستم که رشد اقتصادی را بریزم سر سفره مردم!
نه اینکه پول را مستقیم و با یارانه به حساب مردم بریزم! بلکه یکی یکی نقدینگی را هدایت کنم، یکجایی را بسازم، برم سراغ جای دوم و سوم و....
دولتی می خواهیم که بخواد یک چیزی روی زمین بسازه و به من آدم عادی بگه برو توی میدون منتظر باش یک ربع دیگه اونجام!
خدا را شکر توی این فقره همه دست همه کاندیداها بالا بود!
من گفتمان دولت قوی می خوام!
والا فردا صبح برم به مردم بگم به چی رای بدن؟
به دیوار؟ به شعار؟ به شعر؟ به دولت کنگی؟
من یک کاندیدای رویا پرداز می خوام که برم توی خیابون بگم رویاش را قبول دارم یا رویاش را قبول ندارم. این همه آدم نیم کش وسط و غیر سیاسی را چطور کنار هم ردیف کردیم!