هدایت شده از رویای امت
📌عمریست کره جنوبی را به عنوان رویای توسعه و پیشرفت به ما فروختند و کره شمالی را عاقبت شوم جمهوری اسلامی خواندند تا مردم را بترسانند ، از اولی فرشته نجات و دومی اهریمن ساختند .
اما از دست بر قضا و گردش روزگار فرشته عاشق اهریمن شد !
📌مگر اقتدار نظامی چیست که با توسعه و اقتصاد صرف نمیشود آنرا تامین کرد و مهم تر از همه اینها ، مگر نسخه توسعه سرمایه دارانه چه عیبی دارد که محتاج اهریمن شوی ...
📌تصویر سوم ، فیلم سینمایی قصور یا دیفالت تولید ۲۰۱۸ کره ی جنوبی است که در بحران مالی ۱۹۹۷ عملاً استقلال کره جنوبی با استقراض از بانک جهانی از بین رفت و به اشغال اقتصادی آمریکا در آمد ، برای این روز هایمان که بحث FATF دوباره داغ است خالی از عبرت نیست .
تماشا از اینجا 👇
https://www.aparat.com/v/fqn7395
📍نکته : بیشتر شروطی که بانک جهانی به عنوان سیاست برای دادن وام تحمیل میکند که در فیلم بالا برشمرده میشود را آقایون اقتصادی و سیاسیون آب از لب و لوچه رفته شان برای نسخه های غربی ، اجرا کرده و میکنند ، فقط فرقش این است کره از سر اجبار و در ازای وام اما ما از سر میل و کاملاً مفت این کار را کردیم .
🆔 @ommat_Dream
📌آتشبس: أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى؟
🖋حمیدرضا شببویی
بخش1⃣ از 2⃣
🔹شما را نمیدانم، اما وقتی خودم را جای آن جوان غزهای قرار میدهم، آن جوانی که سهبار حکم حبس ابد برایش بریدند و حالا آزاد میشود؛ جای آنکه جلوی چشمش خواهر و برادر کوچکش را به شهادت رساندند؛ یا آنکه دید همه سرمایهی زندگی پدرش که با کمک خودش به حداقلی از سکونت رسانده بود، یعنی سرمایه آیندهاش نیست و نابود شد و حالا ۴۷۰ روز گذشته است، حتی شاید به یاد نیاورد که چه بوده است؛ یا آنکه تازه بعد از گذراندن همه بیامکاناتیها خودش را به لیگ برتر فوتبال فلسطین رسانده بود و داشت به شکل شادی پس از گلش فکر میکرد، حالا در کنار آوارگان دیگر منتظر یک دبه آب است، چه آیا به دستشان برسد یا نه و لیگ فوتبال هیچ سهمی از رویایش ندارد؛ یا آن جوان دیگری که در شیخ جراح زندگی میکرد و تنها شعارش "لن نرحل" بود و برای اینکه حماس توانست فقط دو وحشیصفت صهیونیستی را از پای در آورد، جشن پیروزی گرفت و یا هرکدام از آن بچههایی که این ۴۷۰روز، یا الله تنها امید آیندهشان شد، جشن آتشبسی که اگر فقط یک دستاورد داشت، بس بود و آن اینکه از امروز ما تعیین میکنیم مستکبران عالم باید به چه فکرکنند و شروع و پایان تاریخ را ما جبهه الله تعیین میکنیم نه فوکویاما، جشن پایان جنگ نیست.
🔸آتشبس برای چنین جوانهایی یعنی امیدی در دلمان جوانه زده که نابودی اسرائیل با "یاالله" خیلی نزدیک است و چند صباحی دیگر باز به سراغتان خواهیم آمد، اما چه آمدنی! آمدنی که دیگر توان جمع کردن اغتشاشات بدنه خودشان را نداشته باشند، آمدنی که دیگر کشتی تجاری امکان پهلوگیری نداشته باشد چه برسد به اینکه از ترس امنیتش عبور نکند، آمدنی که دیگر نه تنها مسلمانها بلکه آن بیخدای آمریکایی هم راضی به حمایت از شما نخواهد شد، آمدنی که دیگر ننگ نام بردن از اسرائیل، ننگی به بلندای هویت باشد نه فقط یک لکه.
🔹جوان غزه امروز برای قدرتی که تماما از آن خودش است و سالیان سال میدید پدارنش از این و آن میخواهند به امانت و عاریه بگیرند، اما جز تحقیر و ذلت نصیبشان نشد، جشن میگیرد.
جشن امروز غزه، جشن راه جدیدی است که پیدا کرده و حدود ۵۰ سال بود به دنبالش میگشت، اما امروز آن شاهراه نه تنها پیدا شده که دستاورد هم داشته و حاضر است به کل مستضعفان هم هدیه دهد.
این عقل جدید و این دستاورد را نباید در کنار هیچ موشک و سلاحی قرار داد مقایسه کرد.
🆔 @social_theory
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
📌آتشبس: أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى؟ 🖋حمیدرضا شببویی بخش1⃣ از 2⃣ 🔹شما را نمیدانم، اما وقتی
📌آتشبس: أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى؟
🖋حمیدرضا شببویی
بخش2⃣ از 2⃣
🔸جشن امروز غزه، جشن کارآمدی "یاالله" همان کودکی است که برای گرم شدنش به دنبال آتش و چوب نگشت و فقط گفت "یاالله" چرا که هیچ چیز بدون الله برایش معنا ندارد، جشن امروز، جشن پیداکردن خدای قادر است، خدایی که جز زمین راههایی هم در آسمان قرار داده و کافی است کسی بگوید "یاالله" آنگاه چشمش از هرچه که امروز به خاطرش بشر به خود مینازید بر میبندد و "یاالله" کنان زندگی میکند، جشنی که به بشریت نشان میدهد "الله" خود پیروزی است نه یک کلمه کم و نه بیشتر. باید با توحید به صحنه آمد و چشم از هرآنچه غیر اوست برداشت، ایمانی پیدا کرد تا همو همه عالم در اختیار اوست، به دفاع بیاید:
"إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا".
🔹همزمان با این جشن، جشن دیگری را هم باید گرفت، جشن صدور کارآمدی توحید به غزه، در ایران.
امروز ایران باید جشن بگیرد نه برای اینکه وعدههای صادقی داشته است، به قول آن حکیم فرزانه اینها که یک سیلی بود، جشنی که نشان میدهد آنچه که خمینی برایشان به ارث گذاشته بود در کمامیدترین نقطه عالم نتیجه داده و امروز به پرامیدترین نقطه تبدیل شده است.
🔸مقاومت امروز نه به خاطر هزینه دادنهایش که هزینه را در دل نظریهاش از قبل پذیرفته بود؛ و نه به خاطر آن شروطی که در توافق آتشبس، مفتخرانه آورده، بلکه به خاطر کارآمدیاش جشن میگیرد، امروز الگویی از مقابله در عالم سربلند کرده که روی زمین به اثبات رسانده "میشود و میتوانیم".
جشن امروز غزه و مقاومت جشن امید به آینده انسانیت است، انسانهایی که امروز در غزه و تمام محور مقاومت به برکت طوفانالاقصی زنده شدهاند پر از بشارتاند.
"يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ"
🔸بشارتی از جنس آزادی و زندگی، بشارتی از جنس یک حیات جدید که همه آرزوی دیدنش را دارند، زندگی که نه هراسی از آینده در آن است و نه حزنی از امروزش.
چه قدر آینده، این بار با چنین انسانهای تازه متولد شده زیباتر است. کسانی که میدانند معرفتهای نوین بشر، فقط به دنبال یک فرصتاند تا خود را به ظهور و تحقق برسانند، خوب درک میکنند که شرط ظهور آن زندگی جدید، خلق انسانی جدید بود که امروز به دست آمد.
معرفت جدیدی امروز خود را به افق مشرقیه رسانده است، اینکه آیا واقعا انسان به هر آنچه میخواهد میرسد؟
أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى
و جشن آتشبس یعنی کشف همین حقیقت که آری و تنها اگر "یاالله" همه حرفش باشد میرسد و چه خوش فرمود در ادامه که:
فَلِلَّـهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولى
🔹جوان ایرانی امروز با آتش بس در غزه برای همه حرفهای درستی که پایش ایستاد و نتیجه داده است باید جشن بگیرد و به خودش ببالد، زیرا که امروز وقت رونمایی از آن کشتی است که ۱۴۰۰ سال سوار بر آن قول داده بود که "سفینه النجاه" باشد و حالا سفینهالنجاه بودنش را سنوار و هنیه شهادت میدهند.
شعار امروز جوان ایرانی به همه دنیا این است:
آینده جدید مبارک!
هدایت شده از ساخت ایران|حسین مهدیزاده
🔴موضع مرحوم آیت الله سید منیرالدین حسینی(ره) درباره انجمن ضد بهائیت (معروف به انجمن حجتیه)
🟢کد جلسه 1261 بانک اطلاعات فرهنگستان علوم اسلامی قم
75/1/21 📆
...بعد اینها [انجمن ضد بهائیت، بین 41 تا 44] آمدند و خیلی مبسوط شرح دادند کارشان را. ما جذب کار اینها و تشکیلات اینها نشدیم. آن وقت من غرق در شخصیت پدرم بودم؛ گفتم چرا پدر ما [وقتی زنده بود و] مسئلة بهاییت، قادیانی، وهابیت و... را مطرح می کردند، ایشان می گفت من حال برخورد با اینها را ندارم؟! کارهای دیگری دارم و وقت برخورد با اینها را ندارم؟! و فقط مسئلة بهاییت را از موضع اینکه دولت نباید علیه مذهب قراردادی را امضاء بکند، برخورد می کرد[نه بیشتر!]. لذا به انجمن پیشنهاد دادم که شما باید «نظام اجتماعی» را بشناسید، آن وقت زیر نظر یک مرجع، یک حزب نیرومند درست کنید که دولت وقت را تسلیم خودتان کنید؛ آن وقت دیگر بهاییت کاری ازش نمی آید[لذا این روش مبارزه شما غلط است].
در مقابل اینها مدام اسم بهائی های درون دستگاه شاه را قطار می کردند. من هم می گفتم که اما شاه [دولت را ] به سمت بهاییت شدن اداره نمی کنند[بلکه به سمت غربی شدن اداره می کند].
... حال بگذریم! اینها [انجمن حجتیه] آدم های به نظر خود بنده با پشت کار از نظر مذهبی و ساده، در نظر من بودند. اما اینکه میگفتند اینها خیلی تشکیلات دارند اینها، تشکیلاتشان به نظر من از همان اول هم عمیق به ذهن من نیامد. الان هم اگر کسی از من سوال کند می گویم تشکیلات [تولیدِ] علمی نیست، تشکیلات «توزیعی» است، چون تولید ندارند که! حتی چیزهایی که در حوزه هست، را نمی توانند توزیع کنند! در مبارزه با بهاییت هم، یک کار توزیعی روی تولیدات «مذهبی، سیاسی، فرهنگی» داشتند؛ آن هم در یک بخش کوچکش!
[لذا به نظر من] اصلاً لقب تشکیلات دادن به این انجمن، درست نیست؛ مگر به یک حساب، که بخواهیم خط فرهنگ متحجر را مورد حمله قرار بدهیم. البته تحجر، یک خطر جدی است و انتخاب انجمن بصورت سمبلیک انتخاب بیجایی هم نیست! ولکن اینکه خودشان مالی باشند که آدم بخواهد برخورد بکند، نه خبری نیست!
آنها را با خود بهایی ها هم مقایسه نمی کنم! اینها مسلِم هستند، طاهر هستند، شیعه هستند، احیاناً بعضی شان اهل تهجد، اهل خیرات فردی هستند. ولکن نه بهائیتش مالی هست مقابل اسلام، نه انجمن مقابلش! علتش این است که، بهائیت آن نفر اصلی میدان مبارزة با اسلام نیست! مگر بهاییت در نظام بین المللی چه حرفی برای گفتن دارد؟ در توصیف عدالت «سیاسی، فرهنگی، اقتصادی»، در «تولید، توزیع مصرف» چه حرفی برای گفتن دارد؟ چیزی ندارد که!
من به خود انجمنی ها هم گفتم، گفتم شما در جنگ با یک پهلوان پنبه هستید که یک روزی دستگاه اجانب او را ایجاد کرده بود و بعد حتی نتوانسته نگه اش دارد!
اینکه بهائیت را بدون اینکه در خارج زنده باشد، مرتباً در ذهن خودتان زنده اش بکنید، او را زمین بزنید باعث نمی شود که بگوییم کشتی گیر قوی هستید! اگر مرد میدانش هستید، آن کسی که اعلام می کند که [بدون اسلام] می توانم اداره بکنم عالم را، در سینه او بایستید! الان مساله نفوذ «اقتصادی سیاسی، فرهنگی» مستکبرین جهانی مساله عینی ماست.
پس بنابراین تشکیلات اینها در نظر ما، قطعاً به مراتب بسیار زیاد ضعیف تر از تشکیلات مجاهدین خلق بود. مجاهدین خلق به یک نسبت ضعیفی تعریف از عدالت «سیاسی، فرهنگی، اقتصادی» را درک می کردند. قدرت تولید و تکامل اجتماعی را و ـ به اصطلاح ـ دینامیزم و توان افزایی جامعه را به یک نسبت ضعیفی معنا می کردند لذا آنها خطر آنها در جذب جوانها مهمتر بود!
بله انجمن حجتیه، فقط به عنوان سمبل قشر متحجر و متنسک شناخته می شود.
... بعد انقلاب در موقعی که جناب آقای جنتی به انجمن حمله کرده بودند و اوج گرفته بود، آنها خودشان برای دفاع از انجمن به جامعه مدرسین رجوع کرده بودند تا جامعه مدرسین، در مقابل حمله های آقای جنتی، واسطه دفاع از انجمن بشود. جامعة مدرسین از من خواست که انجمن حجتیه را بررسی کنم و به اضافة 4 نفر، مأمور شدیم برای نوشتن متن... من شهادتی را که دادم درباره شان، این بود که اینها در مرام و اعتقادشان یک ضعف است، آن ضعف آمده در اساس نامه شان؛ این اساس نامه آمده در دستگاه نظام اداری و برنامه شان نشسته. بعدش هم آن ضعف آمده در موضع گیری های شان!
🆔 @social_theory
آقای سید حسن افتخارزاده هم درگذشت. خدا او را با اولیاء معصومین(ع) محشور کند و به خاطر خطای دیدی که نسبت به کار بزرگ و مهم و اصیل شیعه در انقلاب اسلامی داشته است، از او درگذرد و با او با رحمت و غفرانش برخورد کند.
هر مومنی باید بداند که که دعای خیر و مواسات برادران مجاهد و انقلابی آنها بدرقه راه دنیا و آخرت به هر کسی که ذره ای حب امیرالمومنین و اولاد معصومین ایشان(علیهم السلام) را در دل دارند.
یکی از مهمترین خصوصیات انقلاب اسلامی این است که نیامده است تا ایران را برای #فرقه_انقلابی بهشت کند! تصور مجاهدین انقلابی، اشرافیت فرقه حزب اللهی نیست. بلکه آمده است تا برای همه فرصت رشد ایجاد کند.
بله طبیعی است که بعضی ها زودتر و بعضی ها دیرتر ملحق خواهند شد. بعضی ها هم نسل های بعدشان در عصر جدید تشیع جای خود را پیدا خواهند کرد.
یک خصوصیت انسان انقلابی این است که تکفیری نیست! بلکه صبر دارد، به قول روایات ما «صابرا محتسبا» از مال و جان و وقت خود انفاق می کند راه درست انقلاب اسلامی را مشاهده کنند.
راه انقلاب راه ولایت است و راه ولایت همان راهی است که خدا در قرآن آن را اینگونه توصیف کرده است که:
ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِي هِيَ أَحسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِي بَينَكَ وَبَينَهُۥ عَدَٰوَةࣱ كَأَنَّهُۥ وَلِيٌّ حَمِيد وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِينَ #صَبَرُواْ وَمَا يُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمࣲ(فصلت 35)
ولاء اسلامی که ما انقلابی ها آن را پذیرفته ایم تنها طرح واقعی در عالم است که نظریه اجتماعی اش واقعا جامعه محبت و ولاء است!
🆔 @social_theory
اما نکاتی درباره آنچه به عنوان حجتیه شناخته میشود که قبلا نوشته بودم و همینطور مانده بود را به مرور منتشر می کنم.
به نظر من حجتیه خصوصیاتی دارد:
1- حجتیه به عنوان یک سازمان، یک موجودیت کوچک است و اصلا اینقدر مهم نیست. این موجودیت کوچک، از سوی امام مهار شد اما عده ای آن را برای تحقیر فقاهت اجتماعی و تلاش کلام و فقه تشیع که سعی می کرد به عرصه اجتماعی ورود کند چماق کردند و نگه داشتند
2- آنچه مشکل واقعی است، یک جریان سنتی و تاریخی در تشیع است که من نام آنها را #شیعیان_سنتی می نامم و ماجرای آنها را توضیح خواهم داد و باید بدانیم که عقبه گسترده ای فکری و فرهنگی در تاریخ تشیع دارد و آنها را نمی توان متهم به سازمان و فرقه ضد بهایئت تاسیس شده توسط مرحوم حلبی یکی دانست. این جریان بزرگ بزرگ و موثر است اما راه حل آنها قلع و قمع کردن سیاسی یا امنیتی نیست، چنانچه تاکنون این مساله برای نهادهای امنیتی هم واضح شده است. متاسفانه جریان مذهبی گول ادبیات چپی های دهه اول انقلاب را خورده اند و با ادبیات نقد حجتیه، خود را در مقابل این گروه قرار داده و گفتگوی با این گروه را رها کرده. در حالی که انقلاب با این گروه هم پیوندهای عمیقی دارد و هم نیاز به بازگرداندن آنها به مدار انقلاب که جریان اصیل تر تشیع است را دارد.
در این رابطه می خواهم امروز نکاتی بنویسم.
🆔 @social_theory
اولین نکته درباره آنهایی که هر وقت جریان مذهبی تر به قدرت میرسد، به یکباره فریاد واویلای شان بلند می شود:
اینها مدرنیست های مسلمان و یا شیعیان سنی مسلک هستند و خصلت اصلی آنها این است که تلاش برای جامعه سازی اسلامی آنها را مشمئز می کند. زمانی که خلافت برقرار بود یا پادشاهی ها برقرار بودند، اینها با فقهایی که نگران مناسک دینی بودند مشکل داشتند.
حالا هم همچنان این مشکل را دارند. حالا چه انگی بهتر از یک اسم رمز سیاسی که مرحوم امام(ره) در آغاز انقلاب ان را منحل کرده است!
سبک این گروه این است که به روش تبارشناسی سازمانهای فراماسونی، سعی می کنند برای حجتیه تبار درست کنند و هر کسی که یک روزی توی کوچه پس کوچه های قم و مشهد در دهه 30 و 40 و 50 همسایه یک حجتیه بوده است را در تبار آنها معرفی کند!
👇
انسان مدرن ذاتا خود را خود مختار و حاکم زندگی امروز و آینده بشر می داند و لذا به بهانه جنگ با #اسیتلاء ها، به جنگ با #ولایت ها هم میرود.
ترجمه ای از این تفکر در جامعه شیعی نیز وجود دارد که متدین اصیل به آنها #شیعیان_سنی_مسلک و جریان تحصیل کرده مذهبی، آنها را #مسلمانان_مدرنیست می نامند. اما چرا؟
یکی از تفاوت های مهم شیعه با اهل سنت این است که در کنار کتاب دین به جریان پیوسته و مشخص امامت تا قیامت هم معتقد است که امروز زمانه امام دوازدهم آن است و دوران بی امامی نیست!
متفکرین این گروه به اندیشمندان #عربِ_سنیِ_مدرن بسیار شبیه و در مراوده علمی یا کپی از روی دست آنها هستند. یعنی بدنبال دینی هستند که #متن باشد و #سرپرست نداشته باشد، تا خودشان با خلاقیت خودشان از روی آن #نسخه_جدید بسازند!
خاصیت این گروه این است که در مناسک فردی دینی متشرع هستند، اما در اجتماعیات، مدرن عمل می کنند و از هم زیستی اجتماعی با مومنین چندان لذتی نمی برند و در فضاهای #اسلام_مالی شده ای که برای خودشان اختراع کرده اند زندگی میکنند و نسخه اصول گرا و اصلاح طلب دارند.
⚠️این گروه از دهه شصت، مدام تاکید دارند که نقد درست امام(ره) بر جریان محدود و #کوته_بین #حجتیه یا همان #انجمن_ضد_بهائیت، را به کل جریان اصیل شیعه امامی و سبک خاص سیاست ورزی اصیل و تاریخی ایشان سرایت دهد و آنها را از میدان مدیریت شیعه و ایران بدر کند.
اما اصل ماجرا چیست و چرا برچسب #حجتیه چنین کارکردی را برای ایشان دارد؟ و چرا ادعای ما این است که این برچسب به فقهای اجتماعی و متدین انقلابی نمی چسبد؟
🆔 @social_theory
✅چرا حجتیه دیگر مساله کوچکی است و نباید آن را بزرگ کرد.
📝 حسین مهدیزاده
1️⃣ از 3️⃣
با غاز انحراف امت اسلامی از مسیر #ولایت و تلاش مجدد امامان شیعه برای ساختن یک جامعه برای تشیع، همواره ابزار اصلی حکمرانی امامان شیعه بر این جامعه، ابزارهای فرهنگی و اجتماعی بود چرا که شیعیان جامعه ای منتقد برای عامه جهان اسلام بودند که #خلافت را پذیرفته بودند. امامان شیعه این جامعه بسیار کوچک را با این ابزار به یک جامعه فعال بزرگ در ابتدای دوران غیبت تبدیل کردند. اگرچه از خلافت امیرالمومین(ع) تا امام رضا(ع) تا دوران آل بویه، تا صفویه تا امروز هر از گاهی ابزارهای سیاسی نیز به دست بزرگان شیعه می افتاده، اما این یک فرصت همیشگی نبود، به همین دلیل این شبهه که شیعه اساسا در #دوران_غیبت فقط حکمرانی فرهنگی را مشروع می داند یا اینکه اجازه دستیابی به ابزار سیاست را هم دارد یا نه، یک مساله الهیاتی -از کلام تا فقه- بوده و هست و تا غیبت امام دوازدهم به پایان نرسیده، باقی خواهد ماند.
در ثانی، شیعه رقبا و معارضان سخت گیر و غالبا ظالمی دارد که بعد از هر بار که شیعه به قدرت سیاسی رسیده، چنان او را تحت فشار قرار داده که بعدا این شبهه پیش آمده که آیا درست بود یک مدت در سیاست دخالت کردیم؟ مثل همین تحریم های امروز که خیلی ها را به این فکر انداخته که شاید ما اصلا نباید تعارض مان با غرب را عیان می کردیم. یا مثلا در لبنان و بعد از شهادت عظیم سید حسن نصرالله این -گوهر تابناک تشیع- این شبهه مطرح است که آیا ما باید تا این حد رو در روی غرب می ایستادیم که سید و این شهدای بزرگ را از ما بگیرند؟!
لذا این تجربه هزار و چهارصد ساله بعضی از علما را اساسا به این نکته متمایل کرد که به فکر حکمرانی فرهنگی و پذیرش امکان ناپذیر بودن رهایی از فشار سیاسی دشمنان باشند و آنها را به تئوری پردازی و فاصله گذاری با قدرت سیاسی در همه احوال وادار کرد و این گروه به یک جریان همیشگی در تشیع تبدیل شدند.
اما در دوران جدید و مواجهه ایران شیعی -به عنوان مامن اصلی تشیع در هزار ساله اخیر- با مدرنیته یک #بحران_دو_وجهی بر سر راه شیعه و ایران قرار گرفت! از سویی سیاست بسیار پیچیده تر و ظریف تر و موثرتر شد و از سوی دیگر قرار گرفتن این قدرت سیاسی در اختیار #مدرنیته_ی_دین_ستیز، امکان بقای شیعه با اتکای به حکمرانی فرهنگیِ بدون قدرت سیاسی را غیر ممکن کرد. شرایط بسیار سختی بود! جغرافیای اسلامی کاملا متلاشی و بی معنا شده بود و سیاست مداران به دنبال فرنگی و فرنگی مآبی می رفتند و منورالفکرها را بر علمای دین ترجیح می دادند و مردم هم که «بملوکهم اشبه، من آبائهم»!
یک نمونه، ساخت بهائیت به عنوان یک فرقه دست ساز در خدمت استعمار که هم شعار عدالتخواهی و اصلاحات دینی در داخل تشیع را مصادره کرده بود و هم کاندیدای اصلی برای ساخت اسرائیل بود (آن زمانها هنوز یهودی ها کاندیدا نشده بودند.) تماشای دست باز استعمار برای ساختن چنین فرقه های انحرافی مهلکی واقعا علما و شیعیان غیور را به تکاپو انداخت.
ابتدا یک عده ای از علما، تمرکزشان بر روی مبارزه با بهائیت قرار گرفت. همین جا هم هر دو گروه شیعه حاضر بودند! یعنی هم شیعیان طرفدار مبارزه صرفا فرهنگی و هم شیعیانی که با قدرت سیاسی نیز با آنها مبارزه می کردند. انجمن ضد بهائیت گروهی از شیعیان بودند که مبارزه سیاسی و فرهنگی را با هم دنبال می کردند اما ایده مرکزی شان این بود که ما باید برای مبارزه با بهائیت، سازمانی عین سازمان بهائیت تاسیس کنیم! یعنی با همان سلسله مراتب و به خیال خودشان جلوی هر خاکریز آنها یک خاکریز بزنند! به همین دلیل هم بعد از چند دهه کار مبارزاتی، خیلی ها از بیرون که آنها را نگاه می کردند می گفتن که پس چرا شما هم عین بهائی ها هستید؟! نکند شما هم یک نوع بهائیت هستند؟!
بهائی ها مبارزه مخفی و زیرزمینی سیاسی می کردند، از طریق فتح بازارها و مدارج علوم سودآور مثل پزشکی و مهندسی، قدرت اجتماعی درست می کردند و بروز اجتماعی شان اصلاح طلبی فرهنگی بود. انجمن ضد بهائیت یا همان انجمن حجتیه هم به همین شکل درآمد! آدمهای آشنا با این انجمن می توانند شهادت بدهند که درست می گویم یا نه!
اما این تنها ایده در میان جریان تشیع نبود...
ادامه دارد...
قسمت دوم | قسمت سوم
🆔 @social_theory
✅چرا حجتیه دیگر مساله کوچکی است و نباید آن را بزرگ کرد.
📝 حسین مهدیزاده
2️⃣ از 3️⃣
اما این تنها ایده مبارزه با بحران افرینی استعمار در سرزمین تشیع نبود. کمی به عقب برگردیم:
با پایان جنگ جهانی دوم در سال 1325 شمسی، در تمام بلاد اسلامی یک فرصت طلایی برای احیاء قدرت سیاسی اسلام ممکن شد. در ایران نیز چنین فرصتی با عزل رضاخان قلدر قابل تصور شد. اما واقعیت این بود که غرب فرهنگی جدیدی هم در حال ظهور بود که طوفان بزرگی در ایران اسلامی به پا کرد. علما و شیعیان غیور و دلسوز در این دوره بسیار پرکار بودند از تاسیس مدارس جدید اسلامی در شهرهای بزرگ مثل تهران و اصفهان و قم و... تا مدارس علمیه جدید توسط بزرگانی مثل شهید بهشتی تا مبارزات انجمن ضد بهایئت، تا ایجاد حزب الدعوه در عراق توسط شهید سید محمدباقر صدر تا تلاشهای امام موسی صدر در لبنان تا نواب و فدائیان اسلام همه در فاصله 1325 تا شروع انقلاب امام در 1342 همه تجربه های اولیه ای بود که امام(ره) نهایتا آنها را در ایده انقلاب اسلامی به یک افق بلند و پرقدرت ارتقاء داد و با 15 سال رهبری، آن را به نتیجه رساند و راه مهم تشیع در دوران مدرن را بالاخره گشود.
اما در نهایت ایده پرقدرت امام خمینی(ره) از تجمیع همه آنها و ارتقاء آنها به مقیاس واقعی مبارزه از راه رسید که ظرف 15 سال قدرت سیاسی را بدون تکیه بر خشونت، با ابزارهای حکمرانی فرهنگی علمای شیعه فتح کرد و ایران را از آمریکا و شوروی که قدرتهای بلامنازع و افسانه ای سیاست و فرهنگ و اقتصاد بودند پس گرفت و این یک پیام جدید برای تشیع و البته کل جهان اسلام بود!
اما حرکت اما واقعا همه چیز را تغییر داد و حالا همه باید جای خود را در هویت جدید تشیع مشخص می کردند! لذا جامعه شیعه ایران به #چهار_دسته_تقسیم شد که این دسته بندی ها بعدا به بقیه جوامع شیعه هم سرایت کرد:
1️⃣ کسانی که پیام امام را درک کردند و سعی کردند این تحول جدید را تئوریزه کنند. به اضافه آنهایی که مجذوب امام شدند و بدون مقایسه امام با رقبایش، او را انتخاب کردند و در راهش جانفشانی کردند. ترکیب این گروه با همه تنوع شان، #اکثریت_جامعه_شیعه_ایران را تشکیل می دهند.
2️⃣ کسانی که هنوز از قدرت سیاسی می ترسیدند! بخصوص با تجربه ای که از مشروطه ایرانی و انحلال عثمانی (نجف که محل حوزه علمیه بود، در کشور عثمانی بود نه ایران) داشتند و بلایی که صدام بر سر شیعیان سیاسی عراق در انتفاضه عراق آورد و قربانی بزرگی به اسم شهید محمدباقر صدر بر روی دست شیعه گذاشت. این گروه به جای ضعف سیاست ورزی آن روز شیعیان را مقصر اعلام کنند، به این نتیجه غلط رسیدند که امام(ره) و حوزه علمیه قم بدعت گذاشته و وارد قدرت شده است. لذا به تئوری پردازی برای ساخت یک شیعه ضد سیاست یا بی توجه به سیاست پرداختند.
اسم این جریان اصلا حجتیه نیست و اساسا هیچ شباهتی به انجمن ضدبهائیت تاسیس شده توسط مرحوم حلبی ندارد. عنوان بهتر آن #شیعه_انگلیسی است که آیت الله خامنه ای بر آنها گذاشت.
ادامه دارد...
🆔 @social_theory