جلسه بیست و پنجم تفسیر 👆🏼حجه الاسلام والمسلمین حاج اسماعیل رمضانی
بزرگواران درپایان این تفسیرموضوعی سوالی مطرح شده که فرصت دارید تا قبل اذان صبح فردا پاسخ صحیح رابه شماره ۰۹۱۱۶۴۲۳۸۰۳
@Mn64238
ازطریق سامانه واتساپ ایتا ویاتلگرام ارسال فرمایید
هرروزیک جایزه ویژه
اعلام منتخب روزانه تا قبل ظهر روز بعد
شاید شما منتخب ماباشید
بادقت گوش دهید
@sofrehckareimaneh
پیام سلامتی 🍏🍎🍏🍎
✅بعد از خوردن ماهی نخوابید!
✍هنگامی که ماهی خوردید نخوابید، مگر اینکه بعدش چند خرما یا عسل بخورید، وگرنه خطر ابتلا به ضعف اعصاب، شکم درد، سردرد و حتی فلج شدن وجود دارد
امام صادق(ع): هرکس در حالی که ماهی خورده بخوابد، و بعد از آن، چند خرما یا عسل نخورده باشد، تا صبح عِرق فلج شدن بر او میزند.
@sofrehckareimaneh
#ناگت_مرغ_خانگی
🔸ابتدا نیم کیلو سینه مرغ خام را با ۱پیاز، ۱۰۰گرم پنیرپیتزا و ۱ق پارمزان،۲حبه سیر ، ۲ق خردل ، نمک و فلفل در غذا ساز ریخته تا به صورت خمیر چسبناكی درمیاد
🔸در ظرف دیگری پودر سوخاری رو ته طرف بریزید و خمیر ناگت رو روش پهن کنید و باز روی خمیر رو پودر سوخاری بزنید و قالب بزنید سپس سرخ کنید
─┅═ঊঈ 🍧🎂 ঊঈ═┅─
@sofrehckareimaneh
#فرزندآوری
✅جمعیتِ زیاد، نعمته
#استاد_قرائتی
اینطور که یکی از پزشکان متخصص و یا فوق تخصص به من گفت ... 18 راه آوردند که در ایران نسل ایرانی را کم کنند. کشورهایی دیگر هم گاهی این کار را کردهاند، منتها با دو سه راه! یعنی تمام توانشان را گذاشتند برای اینکه جمعیت ما یک جمعیت کهنهای بشود.
حدیث داریم که اگر هر وقت یک چیزی به سمت شما آمد، و نمیدانید حق چیست، باطل چیست! «فعلیکم بالقرآن» با قرآن متر کنید که این حق است، یا این حق نیست...
#قرآن راجع به بچهدار شدن چه میگوید؟ میگوید: یادتان نرود، «إِذْ كُنتُمْ قَلِيلًا» شما جمعیتتان قلیل بود، کم بود. «فَكَثَّرَكُمْ»... جمعیت شما را بیشتر کردیم... یعنی کثرت جمعیت یک ارزش است.
✍ منبع: qaraati.ir
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند :
ازدواج و تولید نسل کنید و زیاد شوید که من در روز قیامت به شما مباهات می کنم حتی به طفلی که سقط شده باشد
─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─
@sofrehckareimaneh
3.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯 حتما ببینید 💯
✨ روابط ما با همسر و فرزندانمون تمامااااا امتحانه....
خانواده و روابط واقعی ما در اون دنیا شکل خواهد گرفت...
#استاد_پناهیان
#تربیتِ_معنوی
@sofrehckareimaneh
احمد ابوالقاسمی
در لحظات اذان صبح روز دهم خرداد سال 1347 در محله جنوب غربی تهران در يک خانواده مذهبی به دنيا آمد در سال 1353 وارد مدرسه ابتدايی شد و در سال 1356 برای اولين بار با اصرار خانواده در کلاس آموزش روخوانی قرآن در مسجد امام جعفر صادق (ع) که جنب منزل ایشان بود ثبت نام نمود. با اينکه بخش بسياری از آموزش به پايان رسيده بود بدون نگرانی مطالب را فرا گرفته و در آزمون پايانی قبول شد و آن به اين علت بود که آموزش قرآن را سخت نپنداشته و مي دانست تا آن را بخوبی ياد نگيرد چاره ای ندارد و رضايت خانواده جلب نخواهد شد.
در روزهای پايانی اين دوره بود که صدای دلنشين يکی از شاگردان کلاس آموزش قرائت قرآن که در طبقه تحتانی مسجد برگزار مي شد به شدت وی را مجذوب خود ساخت و علاقه عجيبی در فرا گرفتن اين فن در او ايجاد نمود لکن به علت کم رويی مفرط تا زمان اولين قرائت در کلاس آموزش قرائت 5 سال گذشت و هر بار از فرط خجالت تلاوت را به هفته بعد و ... موکول مي کرد تا اينکه در يکی از رورهای ماه مبارک رمضان در سال 1361 که در تابستان واقع شده بود برای اولين بار دل به دريا زده و در محضر استاد تلاوت نموده و بسيار مورد تشويق قرار گرفت به طوري که استاد کلاس گفت: گويا چند سال است که مي خوانی . البته اين بدان علت بود که دائما نوارهای تلاوت قرآن را گوش می کرد و علاوه بر آن به علت نزديکی منزل به مسجد که خود نعمتی بزرگ بود همواره صدای قرائت قرآن قبل از اذان هر روز در گوش وی طنين افکن بود و در رشد ایشان تأثير فراوان داشت. از آنجا که استاد جابر جليلی حفظه الله (اولين استاد ایشان) مشوق خوب و با درايتی بود در اولين فرصت او را به محضر استاد حاج محمد غفاری رحمه الله که در آن زمان يکی از بهترين اساتيد موجود بود برد و در محضر ايشان تلاوت کرده و مورد تشويق فراوان واقع شد. با اينکه صدای قوی و زيبايی نداشت در هنگام تلاوت حس و حال خوبی داشت و بين خود و موفقيت گويا فاصله ای احساس نمي کرد. اين علاقه به حدی رسيد که غروب هر روز منتظر فرا رسيدن زمان برگزاری جلسات بوده تا بتواند بر توانايی خود بيفزايد. هر کجا جلسه قرآنی بر پا بود خود را با جديت به آنجا ميرساند و در آن شرکت مي کرد و مشکلات معمول اعم از دوری راه، نبودن وسيله رفت و آمد، سرما و... تفاوتی ايجاد نمي کرد حتی در بعضی از شبها که جلسه ای بر پا نبود در محله های اطراف منزل مي گشت تا شايد يک جلسه خانگی که به صورت هفتگی و سيار در منازل مردم برگزار مي شد را یافته و در آن به بهانه شرکت در جلسه چند آيه تلاوت کند. با گذشت چند ماه با خواهش فراوان از استاد حاج محمد رضا ابوالقاسمی که از اقوام نزديک ایشان(نوه عموی پدر) بود خواست تا در مسجد محل جلسه قبلی خود که مدتی بود تعطيل شده بود مجددا ر�