خدای عزیزم
لطفا به من یادآوری کن که
برنامه های تو برای من
از آرزوهای خودم برتر است.
شبتون پر از نگاه خدا
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇👇
https://chat.whatsapp.com/FqsUIOqURg9Jr8XGF5nIwk
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
به کانال ما در تلگرام بپیوندید 👇👇
https://t.me/sofrehckareimaneh
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
عاقبت نور تو
پهنای جهان میگیرد
جسم بی جان زمین
از تو توان میگیرد
سالها قلب من
از دوریتان مرده ولی
خبری از تو بیاید
ضربان میگیرد
#السلام_علیک_یااباصالح_المهدی
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــبه کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇👇
https://chat.whatsapp.com/FqsUIOqURg9Jr8XGF5nIwk
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
به کانال ما در تلگرام بپیوندید 👇👇
https://t.me/sofrehckareimaneh
#پندانـــــــهـــ
✨همیشه پر از
مهربانی بمان
💫تو
خدایی داری
که به جای همه
برایت جبران میکند ... !
به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇👇
https://chat.whatsapp.com/FqsUIOqURg9Jr8XGF5nIwk
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
به کانال ما در تلگرام بپیوندید 👇👇
https://t.me/sofrehckareimaneh
طبیعت کودک اقتضا می کند که قبل از بزرگ شدن "کودک" باشد پس بگذارید
کودک در کودکی خود پخته شود.
بگذارید کودک در بازی های بی هدف (لعب) غرق شود تا در بزرگسالی به جدی ترین فعالیت ها بپردازد
بگذارید کودک شیطنت بیش ازحد نشان دهد تا در بزرگسالی به حلم پایدار برسد.
بگذارید کودک از استدلال عقل و دیوار منطق به دور باشد و در دنیای خیال پرواز کند تا در بزرگسالی عقلش نیرومند شود و ذهنش گسترش یابد.
بگذارید گستره ی هوش شهودی در کودکی ریشه دواند تا در بزرگسالی با عرفان و اشراق زندگی خود را معنا بخشد.
به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇👇
https://chat.whatsapp.com/FqsUIOqURg9Jr8XGF5nIwk
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
به کانال ما در تلگرام بپیوندید 👇👇
https://t.me/sofrehckareimaneh
🌿🌺﷽🌿🌺
هرگز آن روز را که مادرم مجبورم کرد به جشن تولد دوستم بروم، فراموش نمی کنم. من در کلاس سوم خانم بلاک در ویرچیتای تگزاس بودم و آن روز دعوتنامه فقیرانه ای را که با دست نوشته شده بود، به خانه بردم و گفتم: «من به این جشن تولد نمی روم. او تازه به مدرسه ما آمده است. اسمش روت است. برنیس و پت هم نمی روند. او تمام بچه های کلاس را دعوت کرده است!»
مادرم دعوتنامه را نگاه کرد و سخت اندوهگین شد. بعد گفت: «تو باید بروی. من همین فردا یک هدیه برای دوستت می خرم.»
باورم نمی شد. مادرم هیچ وقت مرا مجبور نمی کرد به مهمانی بروم.. ترجیح می دادم بمیرم، اما به آن مهمانی نروم. اما بی تابی من بی فایده بود.
روز شنبه مادرم مرا از خواب بیدار کرد و وادارم کرد آئینه صورتی مروارید نشانی را که خریده بود، کادو کنم و راه بیفتم.
بعد مرا با ماشین سفیدش به خانه روت برد و آنجا پیاده ام کرد.
از پله های قدیمی خانه بالا می رفتم، دلم گرفت. خوشبختانه وضع خانه به بدی پله هایش نبود. دست کم روی مبلهای کهنه شان ملافه های سفید انداخته بودند. بزرگترین کیکی را که در عمرم دیده بودم، روی میز قرار داشت و روی آن نه شمع گذاشته بودند.
۳۶ لیوان یک بار مصرف پر از شربت کنار میز قرار داشت. روی تک تک آن ها اسم بچه های کلاس نوشته شده بود. با خود گفتم خدا را شکر که دست کم وقتی بچه ها می آیند، اوضاع خیلی بد نیست. از روت پرسیدم: «مادرت کجاست؟» به کف اتاق نگریست و گفت: «بیمار است.»
_ «پدرت کجاست؟»
_ «رفته.»
جز صدای سرفه های خشکی که از اتاق بغلی می آمد، هیچ صدایی سکوت آنجا را نمی شکست.
ناگهان از فکری که در ذهنم نقش بست، وحشت کردم: «هیچ کس به مهمانی روت نمی آید.» من چطور می توانستم از آنجا بیرون بروم؟
اندوهگین و ناراحت بودم که صدای هق هق گریه ای را شنیدم. سرم را بلند کردم و دیدم روت دارد گریه می کند. دل کودکانه ام از حس همدردی نسبت به روت و خشم نسبت به ۳۵ نفر دیگر کلاس لبریز شد و در دل فریاد زدم: «کی به آنها احتیاج دارد؟»
دو نفری با هم بهترین جشن تولد را برگزار کردیم. کبریت پیدا نکردیم. برای آنکه مادر روت را اذیت نکنیم، وانمود کردیم که شمعها روشن هستند. روت در دل آرزویی کرد و شمعها را مثلا فوت کرد!
خیلی زود ظهر شد و مادرم دنبالم آمد. من دائم از روت تشکر می کردم، سوار ماشین مادرم شدم و راه افتادیم. من با خوشحالی گفتم: «مامان نمی دانی چه بازیهایی کردیم. روت بیشتر بازیها را برد، اما چون خوب نیست که مهمان برنده نشود، جایزه ها را با هم تقسیم کردیم.
روت آئینه ای که خریدی، خیلی دوست داشت. نمی دانم چطور تا فردا صبح صبر کنم، باید به همه بگویم که چه مهمانی خوبی را از دست داده اند!
مادرم ماشین را متوقف کرد و مرا محکم در آغوش گرفت. با چشمانی پر از اشک گفت: « من به تو افتخار می کنم.»
آن روز بود که فهمیدم حتی حضور یک نفر هم تأثیر دارد. من بر جشن تولد نه سالگی روت تأثیر گذاشتم و مادرم بر زندگی من اثر گذاشت.
📕 ۸۰ داستان برای عشق به زندگی
به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇👇
https://chat.whatsapp.com/FqsUIOqURg9Jr8XGF5nIwk
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
به کانال ما در تلگرام بپیوندید 👇👇
https://t.me/sofrehckareimaneh
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امروز ، منتظر حضور گرم شما عزیزان هستیم. پاینده باشید
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🍂داستــــان
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
مورچهای کوچک دید که قلمی روی کاغذ
حرکت میکند و نقشهای زیبا رسم میکند
به مور دیگری گفت این قلم نقشهای زیبا
و عجیبی رسم میکند نقشهایی که مانند
گل یاسمن و سوسن است
آن مور گفت: این کار قلم نیست
فاعل اصلی انگشتان هستند که قلم را
به نگارش وا میدارند
مور سوم گفت: نه فاعل اصلی انگشت نیست
بلکه بازو است زیرا انگشت از نیروی بازو
کمک میگیرد
مورچهها همچنان بحث و گفتگو میکردند
و بحث به بالا و بالاتر کشیده شد
هر مورچه نظر عالمانهتری میداد
تا اینکه مسأله به بزرگ مورچگان رسید
او بسیار دانا و باهوش بود گفت:
این هنر از عالم مادی صورت و ظاهر نیست
این کار عقل است
تن مادی انسان با آمدن خواب و مرگ
بیهوش و بیخبر میشود، تن لباس است
این نقشها را عقل آن مرد رسم میکند
مولوی در ادامه داستان میگوید:
آن مورچه عاقل هم حقیقت را نمیدانست
عقل بدون خواست خداوند مثل سنگ است
اگر خدا یک لحظه عقل را به حال خود رها کند
همین عقل زیرک بزرگ نادانیها
و خطاهای دردناکی انجام میدهد
مثنوی معنوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇👇
https://chat.whatsapp.com/FqsUIOqURg9Jr8XGF5nIwk
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
به کانال ما در تلگرام بپیوندید 👇👇
https://t.me/sofrehckareimaneh
خدا نگاهت میکنه و میگه:
اگه نداشتهها ناآرومت میکنن
فراموش نکن که تو من رو داری
خدا از تو میخواد
لحظههایی که دلت میگیره
به یادش بیفتی تا دوباره دلت آروم شه
یه سجاده دلدادگی و یه نمازی
که خالصانه با عشق به خدا بخونی
آرامش رو به قلبت برمیگردونه
یه آرامشی که دلت رو نورانی میکنه
پر از نور خدا
و یه آیه قرآن میتونه بهت بگه که
《خدا برای تو کافی است》
پس اگه خدا رو داری
بینیاز از هر چیزی هستی
《أَلَيْسَ اللهُ بِكافٍ عَبْدَه》
آیا خدا برای بندهاش کافی نیست؟
سوره زمر، آیه ۳۶
به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇👇
https://chat.whatsapp.com/FqsUIOqURg9Jr8XGF5nIwk
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
به کانال ما در تلگرام بپیوندید 👇👇
https://t.me/sofrehckareimaneh
﷽
پروردگارا ...
☀️ روزمان را با بندگی تو شروع
می کنیم
🍃🍃یا اَرحَمَ الراحِمین 🍃🍃
به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇👇
https://chat.whatsapp.com/FqsUIOqURg9Jr8XGF5nIwk
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
به کانال ما در تلگرام بپیوندید 👇👇
https://t.me/sofrehckareimaneh
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یــــا
اَباعَبْدِاللهِ الْحُسَیْن(ع)
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْکَ
یَابْنَ رَسُولِ اللَّه
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
سلام همراهان عزیز🌹🌹
هر روز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کنیم
🌞 صبح بخیر...
🗓 چهار شنبه
۲۲تیر ۱۴۰۱ هجری شمسی
۲۳ذی الحجه ۱۴۴۳هجری قمری
۲۳ژویئه ۲۰۲۲ ✨
▪️▪️▪️
﷽
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
روز خود را با دعای سلامتی آقا و مولایمان شروع کنیم
#سلام_امام_زمانم
#الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج
به کانال ما در واتساپ بپیوندید 👇👇
https://chat.whatsapp.com/FqsUIOqURg9Jr8XGF5nIwk
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
به کانال ما در تلگرام بپیوندید 👇👇
https://t.me/sofrehckareimaneh