3.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
شب جمعه است
روبه قبله بشین...
چشماتوببند
خودتو وسط بین الحرمین ببین
دستتو بذار رو قلبت و زمزمه کن:
صلی الله علیک یااباعبدلله💚
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_علیهالسلام
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_علیهالسلام
━━━🕊✨🌺✨🕊━━
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅السلام علیکَ یا وعد الله الذّی ضمنه...🤚
🌱سلام بر مولای مهربانی که آمدنش وعده ی حتمی خداست...
وسلام بر منتظران و دعاگویان آن روزگار نورانی و قریب...
📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_آل عمران_آیه_۱۵۷
《وَ لَئن قُتِلتُم فی سیبل اللهِ او
مُتُّم لَمغفرهُُ مِن اللهِ و رَحمَهًُ خیرًُ
مما یَجمعونَ》
#الهی_بودن_هدف_ملاک_ارزش_
اعمال
و اگر در راه خدای متعال کشته شوید و یا بمیرید زیان نکرده اید .
زیرا آمرزش و رحمت خداوند از آنچه کفار از ثروت دنیا جمع می کند بهتر است.
لینک کانال سفره کریمانه در ایتا👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇
@sofreh_ckareimaneh
#داستان_آموزنده
🔆نامه ایی به فرزند به فرزندان
🦋مردی همسر و سه فرزندش را ترک کرد و در
پی روزی خود و خانواده اش راهی سرزمینی دور شد
فرزندانش او را از صمیم قلب دوست داشتند و به او احترام می گذاشتند.
🦋مدتی بعد، پدر نامه ی اولش را به آن ها فرستاد.
بچه ها آن را باز نکردند تا آنچه در آن بود بخوانند ، بلکه یکی یکی آن را در دست گرفته و بوسیدند و گفتند : این نامه از طرف عزیزترین کس ماست.
🦋سپس بدون این که پاکت را باز کنند، آن را در کیسهی مخملی قرار دادند
هر چند وقت یکبار نامه را از کیسه درآورده و غبار رویش را پاک کرده و دوباره در کیسه میگذاشتند… و با هر نامه ای که پدرشان می فرستاد همین کار را می کردند.
🦋سال ها گذشت.
پدر بازگشت، ولی به جز یکی از پسرانش کسی باقی نمانده بود، از او پرسید : مادرت کجاست ؟
پسر گفت :
سخت بیمار شد و چون پولی برای درمانش نداشتیم، حالش وخیم تر شد و مرد.
🦋پدر گفت : چرا ؟
مگر نامه ی اولم را باز نکردید ؟
برایتان در پاکت نامه پول زیادی فرستاده بودم! پسر گفت : نه .
پدر پرسید : برادرت کجاست ؟
پسر گفت : بعد از فوت مادر کسی نبود که او را نصیحت کند ، او هم با دوستان ناباب آشنا شد و با آنان رفت .
🦋پدر تعجب کرد و گفت : چرا؟
مگر نامه ای را که در آن از او خواستم از دوستان ناباب دوری گزیند ، نخواندید؟ پسر گفت :نه … مرد گفت : خواهرت کجاست ؟
پسر گفت : با همان پسری که مدت ها خواستگارش بود ازدواج کرد الآن هم در زندگی با او بدبخت است. پدر با تأثر گفت :
او هم نامهی من را نخواند که در آن نوشته بودم این پسر آبرودار و خوش نامی نیست و من با این ازدواج مخالفم ؟
پسر گفت : نه …
🦋به حال آن خانواده فکر کردم و این که چگونه از هم پاشید ، سپس چشمم به قرآن روی طاقچه افتاد که در قوطی مخملی زیبایی قرار داشت.
وای بر من …! رفتار من با کلام الله مثل رفتار آن بچه ها با نامه های پدرشان است!
من هم قرآن را میبندم و در کتابخانه ام می گذارم و آن را نمی خوانم و از آنچه در اوست ، سودی نمی برم، در حالی که تمام آن روش زندگی من است.
.
.
.
ای کاش فکر می کردیم.
لینک کانال سفره کریمانه در ایتا👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇
@sofreh_ckareimaneh
🔰 #سخن_نگاشت |
رهبر انقلاب:
در تاریخ طولانیای که داریم هیچ روزی برای ملّت ایران افتخارآمیزتر از بیستودوّم بهمن نیست.
بیستودوّم بهمن زنده نگه داشته شده؛ باید هم زنده بماند. ۱۴۰۱/۱۱/۱۹
لینک کانال سفره کریمانه در ایتا👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇
@sofreh_ckareimaneh