#نیایش
مهربان خداے من...
اےن دست هاے خالے به سوے تو بلند میشود
تو خود اے خزانه دار بخشش ها ،
بهترےن ها را براے همه بندگانت محقق ڪن!
اگر قابل بدانی
دعا میڪنم هیچ بنده اے از بندگانت،
عمر به بیمارے نگذراند
و اسیر درد و رنج نگردد…
دعا میڪنم شفا دهے تمام دردمندان را...
سلامت بدار تمام ڪسانے را جز تو پناه و یاورے ندارند
و براستے ڪه همه ے ما ڪسے جز تو نداریم…
پرڪن دامان ڪسانے راڪه دستشان به درگاه بے نیاز توست
و صبور گردان تمام منتظران و بے قراران را.
آمین🌸🍃
931K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سـ🍁ــلام
روزتون پراز خیر و برکت
🗓 امروز پنجشنبه
☀️ ١٦ آذر ١۴٠٢ ه. ش
🌙 ٢٣ جمادی الاول ١۴۴۵ ه.ق
🌲 ٧ دسامبر ٢٠٢٣ ميلادی
به کانال مادروایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
209.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺بر میم محمد و
✨جمالش صلوات
🌺بر عین علی و
✨ذوالفقارش صلوات
🌺بر دسته گل
✨شاخه طوبی زهرا
🌺قائم به محمد وكمالش صلوات
🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ وفرجهم
به کانال مادروایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅السَّلامُ عَلیکَ یا خَلیفةَ اللّه وَ ناصِرحقّه
🌱سلام بر تو ای نماینده پروردگار بر روی زمین که آینه وجودت نمایانگر اوست.
🌱سلام بر تو ای مولایی که حق خدا به دست تو احیا خواهد شد و همه خلایق را زیر پرچم توحید جمع خواهی کرد...
📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان
...لینک کانال سفره کریمانه در ایتا👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇
@sofreh_ckareimaneh
196.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫۱۶ آذر
👨🎓روز دانشجو،
✍بر تمامی اهل ادب
🌺و علم و فرهنگ و هنـر
🌷 بخصوص
👨🎓دانشجویان عزیـز روزتان مبارک 💐
👨🎓ترم زندگیتون بی مشروطی،
✍لحظاتتون همیشه پاس،
🌺معدل شادیتون ۲۰،
🌷سایه حذف از زندگیتون دور...
به کانال مادروایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
🔹کانال سفره کریمانه برگزار میکند:
❇️پویش چله حدیث کساء❇️
چله_فاطمیه
💠 با توکل به خدای بزرگ
و توسل به خانم فاطمه زهرا سلام الله
قرار هست، هر روز با نیت و تمرکز و توجه حدیث شریف کسا رو با هم بخونیم.
نکته 👇👇👇
به صورت پویش این چله برگزار میشه،
تاریخ شروع چله 👈 شنبه 4 آذرماه
تا،،،،،، روز ولادت حضرت زهرا علیهاالسلام
👈 13 دیماه به اتمام میرسه 💚
إن شاءالله
چله حدیث کساء از روز شنبه 4 آذرماه
حاجت روا شوید إن شااالله 🤲 🤲
✍️لطفا برای گرفتن ختم ها به آی دی یا شماره زیر پیام ارسال شود.
خانم محمدی
09118692965
@M_mohamadii_m
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
@Elteja | کانال اِلتجـا1_7316630941.mp3
زمان:
حجم:
11.55M
▪️فایل صوتی “حدیث کساء”
#قرار_هرروزمون
#فاطمیه
#خوندن_حدیث_شریف_کساء
با صدای مهدی سماواتی
تسلیت به همه ی شما خوبان🖤
ان شاءالله پنج تن آل عبا نظر ویژه ای داشته باشند که حتما دارند ان شاءالله به یقین👌
نیت اول مون برای سلامتی وظهور مهدی فاطمه (عج) ان شاءالله 🤲
نیت دوم شفای همه مریضها و مریضهایی که التماس دعا گفتند و رفع گرفتاری های و مشکلات🤲
نیت سوم
حاجت همه حاجتمندان و عزیزانی که التماس دعا دارند و شرکت کنندگان در ختم حدیث کسا🤲
نیت چهارم
سلامتی رهبر عزیزمون , پیروزی جبهه مقاومت , مردم غزه و فلسطین
دعا در حق دیگران مستجاب است بعدش در حق خودمون ان شاءالله
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 🌷
به کانال مادروایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
🧡🦋🧡
💞 اینجوری از عصبانیت شوهرت جلوگیری کن 😌
❣نياز ذاتی آقايان قدرت و توانايی است. معمولا در بحران ها احساس آزاردهنده آقايان بی کفايتی و تحقير شدن است بنابراين بايد کلماتی به کار گرفته شود که اين احساس از او گرفته و حس توانمندی به او بازگردانده شود؛ بيان عبارت هايی مانند:
👈 گفتن جملاتی مانند «من می دونم که تو می تونی» یا «می دونم به فکر ما هستی و حواست هست» بسيار مهم است و حس فوقالعاده ای به آقايان میدهد.
#همسرداری 👩❤️👨
🍃🌺🌺🍃
به کانال سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
200.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنجشنبه و ياد درگذشتگان🕯
🍁هیچ هدیهای
شادی بخشتر از طلب
آمرزش برای اموات نیست...🍁
🍁خدایا
✨همه اموات و
✨گذشتگانمان را
✨ببخش و بیامرز و
✨قرین رحمت خویش قرار بده...
🍁آمین🍃
به کانال سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
2.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اذان مغرب به افق آمل
اذان آقای موذن زاده اردبیلی
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
🌺🌿🌹🌿🌼🌿
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_نهم
💠 دیگر نمیخواستم دنبال سعد #آواره شوم که روی شانه سالمم تقلاّ میکردم بلکه بتوانم بنشینم و مقابل چشم همه با گریه به پای سعد افتادم :«فقط بذار امشب اینجا بمونیم، من میترسم بیام بیرون!»
طوری معصومانه تمنا میکردم که قدم رفته به سمت در را پس کشید و با دست و پایی که گم کرده بود، خودش را بالای سرم رساند. کنارم نشست و اشک چشمم قفل قلدریاش را شکسته بود که دست زیر سر و گردنم گرفت و کمکم کرد تا دوباره در بستر بخوابم و #عاشقانه نجوا کرد :«هرچی تو بخوای!»
💠 انگار میخواست در برابر قلب مرد غریبهای که نگرانم بود، تصاحب #عشقم را به رخش بکشد که صدایش را بلندتر کرد تا همه بشنوند :«هیچکس به اندازه من نگرانت نیست! خودم مراقبتم عزیزم!»
میفهمیدم دلواپسیهای اهل این خانه بهخصوص مصطفی عصبیاش کرده و من هم میخواستم ثابت کنم تنها #عشق من سعد است که رو به همه از #همسرم حمایت کردم :«ما فقط اومده بودیم سفر تا سعد #سوریه رو به من نشون بده، نمیدونستیم اینجا چه خبره!»
💠 صدایم از شدت گریه شکسته شنیده میشد، مصطفی فهمیده بود به بهای عشقم خودزنی میکنم که نگاهش را به زمین کوبید و من با همین صدای شکسته میخواستم جانمان را نجات دهم که مظلومانه قسم خوردم :«بخدا فردا برمیگردیم #ایران!»
اشکهایم جگر سعد را آتش زده و حرفهایم بهانه دستش داده بود تا از مخصمه مصطفی فرار کند که با سرانگشتش #اشکم را پاک کرد و رو به من به همه طعنه زد :«فقط بخاطر تو میمونم عزیزم!»
💠 سمیه از درماندگیام به گریه افتاده و شوهرش خیالش راحت شده بود میهمانش خانه را ترک نمیکند که دوباره به پشتی تکیه زد، ولی مصطفی رگ دیوانگی را در نگاه سعد دیده بود که بیهیچ حرفی در خانه را از داخل قفل کرد، به سمت سعد چرخید و با خشمی که میخواست زیر پردهای از صبر پنهان کند، حکم کرد :«امشب رو اینجا بمونید، فردا خودم میبرمتون #دمشق که با پرواز برگردید تهران، چون مرز #اردن دیگه امن نیست.»
حرارت لحنش به حدی بود که صورت سعد از عصبانیت گُر گرفت و نمیخواست بازی بُرده را دوباره ببازد که با سکوت سنگینش تسلیم شد. با نگاهم التماسش میکردم دیگر حرفی نزند و انگار این اشکها دل سنگش را نرم کرده و دیگر قید این قائله را زده بود که با چشمانش به رویم خندید و خیالم را راحت کرد :«دیگه همه چی تموم شد نازنین! از هیچی نترس! برمیگردیم #تهران سر خونه زندگیمون!»
💠 باورم نمیشد از زبان تند و تیزش چه میشنوم که میان گریه کودکانه خندیدم و او میخواست اینهمه دلهره را جبران کند که با مهربانی صورتم را نوازش کرد و مثل گذشته نازم را کشید :«خیلی اذیتت کردم عزیزدلم! اما دیگه نمیذارم از هیچی بترسی، برمیگردیم تهران!»
از اینکه در برابر چشم همه برایم خاصهخرجی میکرد خجالت میکشیدم و او انگار دوباره عشقش را پیدا کرده بود که از چشمان خیسم دل نمیکَند و #عاشقانه نگاهم میکرد. دیگر ماجرا ختم به خیر شده و نفس میزبانان هم بالا آمده بود که برایمان شام آوردند و ما را در اتاق تنها گذاشتند تا استراحت کنیم.
💠 از حجم مسکّنهایی که در سِرُم ریخته بودند، چشمانم به سمت خواب خمیازه میکشید و هنوز خوابم نبرده بود که با کابوس #خنجر، پلکم پاره میشد و شانهام از شدت درد غش میرفت.
سعد هم ظاهراً از ترس اهل خانه خوابش نمیبرد، کنارم به دیوار تکیه زده و من دیگر میترسیدم چشمانم را ببندم که دوباره به گریه افتادم :«سعد من میترسم! تا چشمامو میبندم فکر میکنم یکی میخواد سرم رو ببره!»
💠 همانطور که سرش به دیوار بود، به سمتم صورت چرخاند و همچنان در خیال خودش بود که تنها نگاهم کرد و من دوباره ناله زدم :«چرا امشب تموم نمیشه؟» تازه شنید چه میگویم که به سمتم خم شد، دستم را بین انگشتانش گرفت و با نرمی لحنش برایم لالایی خواند :«آروم بخواب عزیزم، من اینجا مراقبتم!»
چشمانم در آغوش نگاه گرمش جا خوش کرد، دوباره پلکم خمار خواب شد و همچنان آهنگ صدایش را میشنیدم :«من تا صبح بالا سرت میشینم، تو بخواب نازنینم!» و از همین ترنم لطیفش خوابم برد تا هنگام #سحر که صدایم زد.
💠 هوا هنوز تاریک و روشن بود، مصطفی ماشین را در حیاط روشن کرده، سعد آماده رفتن شده و تنها منتظر من بود. از خیال اینکه این مسیر به خانهمان در تهران ختم میشود، درد و ترس فراموشم شده و برای فرار از جهنم #درعا حتی تحمل ثانیهها برایم سخت شده بود.
سمیه محکم در آغوشم کشید و زیر گوشم #آیتالکرسی خواند، شوهرش ما را از زیر #قرآن رد کرد و نگاه مصطفی هنوز روی صورت سعد سنگینی میکرد که ترجیح داد صندلی عقب ماشین پیش من بنشیند...
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
ادامه دارد...
روزهای یکشنبه,سه شنبه,پنجشنبه ساعت 21
لینک کانال سفره کریمانه در ایتا 👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇
@sofreh_kareimaneh