✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_نوزدهم
💠 سری به نشانه منفی تکان داد و از #وحشت چشمانم به شوهرم شک کرده بود که دوباره پی سعد را گرفت :«الان همسرتون کجاست؟ میخواید باهاش تماس بگیرید؟»
شش ماه پیش سعد موبایلم را گرفته بود و خجالت میکشیدم اقرار کنم اکنون عازم #ترکیه و در راه پیوستن به #ارتش_آزاد است که باز حرف را به هوای حرم کشیدم :«اونا میخواستن همه رو بکشن...»
💠 فهمیده بود پای من هم در میان بوده و نمیخواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم که بلافاصله کلامم را شکست :«هیچ غلطی نتونستن بکنن!»
جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد، به اینهمه آشفتگیام شک کرده بود و مصطفی میخواست آبرویم را بخرد که با متانت ادامه داد :«از چند وقت پیش که #وهابیها به بهانه تظاهرات قاطی مردم شدن، ما خودمون یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم #سیده_سکینه (علیهاالسلام) دفاع کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلافشون کردیم!»
💠 و هنوز خاری در چشمش مانده بود که دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد :«فقط اون نامرد و زنش فرار کردن!»
یادم مانده بود از #اهل_سنت است، باورم نمیشد برای دفاع از مقدسات #شیعیان وارد میدان شده باشد و از تصور تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود که با کلماتش قد علم کرد :«درسته ما #شیعههای داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به #حرم برسه!»
💠 و گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم که با شیرینزبانی ادامه داد :«خیال کردن میتونن با این کارا بین ما و شما #سُنیها اختلاف بندازن! از وقتی میبینن برادرای اهل سنت هم اومدن کمک ما #شیعهها، وحشیتر شدن!»
اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود و مصطفی تلخی حالم را با نگاهش میچشید که حرف رفیقش را نیمه گذاشت :«یه لحظه نگهدار سیدحسن!» طوری کلاف کلام از دستش پرید که نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله ماشین را متوقف کرد، از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد که در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید :«من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم!»
💠 دیگر منتظر پاسخ ما نماند و به سرعت از ماشین پیاده شد. حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش #شرم میکردم که ساکت در خودم فرو رفتم. از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم و دندانهایم را به هم فشار میدادم تا نالهام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود :«خواهرم!»
چشمم را باز کردم و دیدم کمی به سمت عقب چرخیده است، چشمانش همچنان سر به زیر و نگاهش به نرمی میلرزید. شالم نامرتب به سرم پیچیده بود، چادر روی شانهام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود که از اینهمه درماندگیام #خجالت کشیدم.
💠 خون پیشانیام بند آمده و همین خط خشک خون روی گونهام برای آتش زدن دلش کافی بود که حرارت نفسش را حس کردم :«خواهرم به من بگید چی شده! والله کمکتون میکنم!» در برابر محبت بیریا و پاکش، دست و پایم را گم کرده و او بیکسیام را حس میکرد که بیپرده پرسید :«امشب جایی رو دارید برید؟»
و من امشب از #جهنم مرگ و کنیزی آن پیرمرد وهابی فرار کرده بودم و دیگر از در و دیوار این شهر میترسیدم که مقابل چشمانش به گریه افتادم.
💠 چانهام از شدت گریه به لرزه افتاده و او از دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود که در ماشین را به ضرب باز کرد و پیاده شد. دور خودش میچرخید و آتش #غیرتش در خنکای این شب پاییزی خاموش نمیشد که کتش را درآورد و دوباره به سمت ماشین برگشت.
روی صندلی نشست و اینبار کامل به سمتم چرخید، صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود، رگ پیشانیاش از خون پُرشده و میخواست حرف دلش را بزند که به جای چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد :«وقتی داشتن منو میرسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس میکردم دارم میمیرم، فقط به شما فکر میکردم! شب پیشش #خنجر رو از رو گلوتون برداشته بودم و میترسیدم همسرتون...»
💠 و نشد حرفش را تمام کند، یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره #نجیبانه قدم پس کشید، به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد :«#خدا رو شکر میکنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زندهاید!»
هجوم گریه گلویم را پُر کرده و بهجای هر جوابی #مظلومانه نگاهش میکردم که جگرش بیشتر آتش گرفت و صورتش خیس عرق شد.
💠 رفیقش به سمت ماشین برگشته و دلش میخواست پای دردهای مانده بر دلم بنشیند که با دست اشاره کرد منتظر بماند و رو به صورتم اصرار کرد :«امشب تو #حرم چی کار داشتید خواهرم؟ همسرتون خواست بیاید اونجا؟»...
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
ادامه دارد...
روزهای یکشنبه,سه شنبه,پنجشنبه ساعت 21
لینک کانال سفره کریمانه در ایتا 👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇
@sofreh_kareimaneh
.
🌱🌱📗معرفی کتاب 📗🌱🌱
داستان هایی از سبک زندگی اهل بیت در کتاب
🍀🍀《فاطمه علی است 》🍀🍀
آنچه خیلی از ما لابهلای تاریخ پرفراز و نشیب زندگی اهل بیت علیهم السلام دنبالش می گردیم، همین است که بدانیم، امامان ما در خانه و کاشانه خود چگونه زندگی می کردند. در زندگی امیرمؤمنان علیهالسلام و حضرت زهرا سلام اللهعلیها چه می گذشته که نامشان اینگونه در تاریخ جلوه گر است.
اگر شما نیز به دنبال همین زاویه از زندگی حضرات معصومین (ع) هستید، کتاب «فاطمه علی است» را از دست ندهید. حجت الاسلام «علی قهرمانی» برای تدوین و تألیف کتاب «فاطمه علی است» با وسواس زیاد دست به انتخاب روایتهای متقن و مستند زده است و از میان منابع اهل سنت و شیعیان، فرازها و برهههایی از زندگی حضرت زهرا و امیرمؤمنان را از دل تاریخ بیرون کشیده و با بیانی موجز و مینیمالیستی در قالب داستانکهایی خیرهکننده و مؤثر در منظر ما گذاشته است.
«فاطمه علی است»؛ داستان هایی کوتاه از بلندای سبک زندگی حضرت صدیقه طاهره (س) و امیرمؤمنان (ع) در چهار فصل تنظیم شده است. فصل اول «تولد دو نور» به داستان ولادت و بالندگی آن دو معصوم میپردازد. در فصل دوم به نام «پیوند دو دریا» ماجراهای شورانگیز وصلت آن دو نور را میخوانیم. در سومین فصل که «داستان زندگی» نام دارد کاممان با داستانکهایی از زندگی و سلوک آن دو چراغ هدایت شیرین میشود. فصل آخر حین و بعد از شهادت مظلومانه حضرت زهرا (س) را روایت میکند و «در فراق یار» نام دارد.
در بخشی از کتاب میخوانید: مسجد دیگر جای نشستن نداشت، پر از مهمانهای عروسی بود. قرار بود بعد از نماز، عقد پسرعمو و دخترعمو خوانده شود. عقد علی(ع) پسر ابیطالب و فاطمه(س) دختر محمد(ص) رسول خدا. همهمهای بود. پیامبر(ص) شروع به صحبت کرد. همه ساکت شدند.
قبل از خواندن خطبه گفت: «این افتخار فقط برای فاطمه است که صیغه عقدش را جبرئیل پیشاپیش، روبه روی صف فرشتگان و در آسمان چهارم خوانده است». ای مردم و ای بزرگان قریش! من به خواستگاریتان از فاطمه پاسخ «نه» ندادم؛ بلکه این خداوند بود که شما را نپذیرفت. جبرئیل بر من نازل شد و گفت: خداوند فرموده اگر علی(ع) را برای فاطمه(س) نیافریده بودم تا روز قیامت از آدم ابوالبشر، شوهر و همسری همتراز فاطمه پیدا نمیشد.
به کانال مادرایتابپیوندید 👇👇
@sofrehckareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
1.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
28.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
#تلنگر
🔹پیرمردی هر روز در محله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می کرد.
🔹پیرمرد کفش کتونی نو خرید و به پسرک گفت: بیا این کفش رو بپوش.
🔹پسرک کفش رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟
🔹پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان.
🔹پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم ...
💠 دوست خدا بودن سخت نيست
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
960.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ســ🌸ــلام
🌸🎉میلاد باسعادت حضرت
زهرا(س)و روز مادر مبارک باد💫🎊💐
🗓 امروز چهارشنبه
☀️ ١٣ دی ١۴٠٢ ه. ش
🌙 ٢٠ جمادی الثانی ١۴۴۵ ه.ق
🌲 ٣ ژانویه ٢٠٢۴ ميلادی
به کانال مادروایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
هدایت شده از فاطمه
3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸بر مقدم
💐دختر پیمبر صلوات
🌸بر چشمه ی
💐پاک حوض کوثر صلوات
🌸بر محضر
💐حضرت محمد تبریک
🌸بر مادر شیعیان حیدر صلوات
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
به کانال مادروایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
264.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐درياست نبي و گوهرش فاطمه است
🎊مولاست علي و همسرش فاطمه است
💐با آنكه حسين است، پناهِ دو جهان
🎊او خود به پناهِ مادرش فاطمه است
💐ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)
🎊و گرامیداشت روز مــــادر وروز زن مبـــــارکباد.
به کانال مادروایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
🌟انقلاب اسلامی، یادگار امام خمینی(ره) است؛ انقلابی که بعد از پیامبر اسلام(ص) و برخی ائمه اطهار(ع) هیچ یک از رهبران دینی موفق به ایجاد آن نشده بودند؛ و حکومتی که دین را در تمامی بخش ها و نهادهای اجتماعی جاری ساخت.
🌸ولادت با سعادت حضرت فاطمه الزهرا(س) و رهبر کبیر انقلاب اسلامی(ره) بر مردم متدین و انقلابی ایران اسلامی مبارک و یاد و خاطره سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی زنده باد.
به کانال مادروایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh