به نفـس هـای تـو
بنـد اسـٺ مرا هر نفسی
سایه ات
ڪم نــشـود از
سـَرمـان حضـرٺ یـار...
صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
به کانال ما در ایتا بپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
✨ نــیـــــایــــش
شــــام گــ🌙ــاهـی✨
🍃⚘خـداونـدا
به حق خط خط قـــرآن
و به حق روح پاک
چهارده معصوم علیه السلام
⇦ هیچ خانه ای غم دار
⇦ هیچ مادری داغ دیده
⇦ هیچ پدری شرمنده
⇦ هیچ محتاجی ستم دیده
⇦ هیچ بیماری درد دیده
⇦ هیچ چشمی اشکبار
⇦ هیچ دستی محتاج
⇦ هیچ دلی شکسته
⇦و هیچ خانهای بی نعمتت نباشه
به کانال مادرایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از
کتابهای خود مینویسد:
روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که
پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم
و او به من نمیدهد
قاضی شوهر را احضار کرد
سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری؟
زن گفت: آری آن دو مرد شاهدند
قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که
این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد
گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب
صورت خود را عقب بزند تا ما وی را
درست بشناسیم که او همان زن است
چون زن این سخن را شنید بر خود لرزید!
شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟
برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهرهاش
را به شما نشان دهد؟! هرگز! هرگز!
من پانصد مثقال را خواهم داد
و رضایت نمیدهم که چهره همسرم
در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود
چون زن آن جوانمردی و غیرت را از
شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود
چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید
چه خوب بود که آن مرد با غیرت
جامعه امروز ما را هم میدید که چگونه
رخ و ساق به همگان نشان میدهند
و شوهران و پدران و برادرانشان نیز
هم عقیده آنهایند و در کنارشان
به رفتار آنان مباهات می کنند
امر به معروف و نهی از منکر
ضامن سلامت مادی و معنوی جامعه است
به کانال مادرایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
✧✾════✾✰✾════✾✧
🌷#دختر_شینا
#قسمت97
✅ فصل هجدهم
💥 دستهایش را باز کرد و نشانم داد. هنوز آثار سوختگی روی دستهایش بود. قبلاً هم آنها را دیده بودم اما نه او چیزی گفته بود و نه من چیزی پرسیده بودم.
💥 گفت: « برایم چای بریز. »
صدای شرشر آب از حمام میآمد. سمیه، زهرا و مهدی خواب بودند و خدیجه و معصومه همانطور که صبحانهشان را میخوردند، بهتزده به بابایشان نگاه میکردند.
چای را گذاشتم پیشش. گفتم: « بعد چی شد؟! »
گفت: « عراقیها گروهگروه نیرو میفرستادند جلو و ما چند نفر با همان اسلحهها مجبور بودیم از خودمان دفاع کنیم.
زیر آن آتش و توی آن وضعیت، دوباره صدای ستار را شنیدم. دویدم طرفش، دیدم اینبار بازویش را گرفته. بدجوری زخمی شده بود. بازویش را بستم. صورتش را بوسیدم و گفتم:
" برادرجان! خیلی از بچهها مجروح شدهاند، طاقت بیاور. "
دوباره برگشتم. وضعیت بدی بود. نیروهایم یکییکی یا شهید میشدند، یا به اسارت درمیآمدند و یا مجروح میشدند. دوباره که صدای ستار را شنیدم، دیدم غرق به خون است. نارنجکی جلوی پایش افتاده بود و تمام بدنش تا زیر گلویش سوراخسوراخ شده بود. کولش کردم و بردمش توی سنگری که آنجا بود. گفتم:
" طاقت بیاور. با خودم برمیگردانمت. "
💥 یکی از بچهها هم به اسم درویشی مجروح شده بود. او را هم کول کردم و بردم توی همان سنگر بتونی عراقیها. موقعی که میخواستم ستار را کول کنم و برگردانم، درویشی گفت حاجی! مرا تنها میگذاری؟! تو را به خدا مرا هم ببر. مگر من نیرویت نیستم؟!
💥 ستار را گذاشتم زمین و رفتم سراغ خیراللّه درویشی. او را داشتم کول میکردم که ستار گفت بیمعرفت، من برادرتم! اول مرا ببر. وضع من بدتر است. لحظهی سختی بود. خیلی سخت. نمیدانستم باید چهکار کنم؟ »
🔰ادامه دارد...
.
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
🌷#دختر_شینا
#قسمت98
✅ فصل هجدهم
💥 صمد چایش را برداشت. بدون اینکه شیرین کند، سر کشید و گفت: « قدم! مانده بودم توی دو راهی. نمیدانستم باید چهکار کنم. آخرش تصمیمم را گرفتم و گفتم من فقط یک نفرتان را میتوانم ببرم. خودتان بگویید کدامتان را ببرم. اینبار دوباره هر دو اصرار کردند.
💥 رفتم صورت ستار را بوسیدم. گفتم خداحافظ برادر، مرا ببخش. گفته بودم نیا. با آن حالش گفت مواظب دخترهایم باش. گفتم چیزی نمیخواهی؟! گفت تشنهام. قمقمهام را درآوردم به او آب بدهم. قمقمه خالی بود؛ خالیخالی. »
صمد این را که گفت، استکان چایش را توی سفره گذاشت و گفت: « قدمجان! بعد از من اینها را برای پدرم بگو. میدانم الان طاقت شنیدنش را ندارد، اما باید واقعیت را بداند. »
گفتم: « پس ستار اینطور شهید شد؟! »
گفت: « نه... داشتم با او خداحافظی میکردم، صورتش را بوسیدم که عراقیها جلوی سنگر رسیدند و ما را به رگبار بستند. همان وقت بود که تیر خوردم و کتفم مجروح شد. توی سنگر، سوراخی بود. خودم را از آنجا بیرون انداختم و زدم به آب. بچهها میگویند خیراللّه درویشی همان وقت اسیر شده و عراقیها ستار را به رگبار بستند و با لب تشنه به شهادت رساندند. »
💥 بعد بلند شد و ایستاد. گفتم: « بیا صبحانهات را بخور. »
گفت: « میل ندارم. بعد از شهادتم، اینها را موبهمو برای پدر و مادرم تعرف کن. از آنها حلالیت بخواه، اگر برای نجات پسرشان کوتاهی کردم. »
بعد رو به خدیجه و معصومه کرد و گفت: « باباجان! بلند شوید، برویم مدرسه. »
🔰ادامه دارد...
.
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
935.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این شب زیبا
دعایتان میکنم بخیر
نگاهتان میکنم به پاکی
یادتان میکنم به خوبی
هر جا هستید
بهترینها را برایتان آرزو دارم
فرداهاتون پر امید
زندگیتون پویا و بانشاط
عشقتون آسمانی
و شبتون پر از آرامش
شبتـ🌙ــون بخیــر🌟
به کانال مادرایتابپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
مناجات صبحگاهی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِكَ مِنْ نَفْسِي مَا يُخَلِّصُهَا ، وَ أَبْقِ لِنَفْسِي مِنْ نَفْسِي مَا يُصْلِحُهَا ، فَإِنَّ نَفْسِي هَالِكَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا.
خدايا!!
از من بگير براى خودت آنچه مايهى خلاصى و نجات من است و براى من از خودم آنچه موجب اصلاح من است باقى گذار، چرا كه نفس من در معرض هلاكت و نابودى است مگر اين كه تو حفظش كنى.🤲🤲🤲
(فراز ۱۹ از دعای ۲۰ صحیفه سجادیه)
سلام ✋
صبح روز پنجشنبه تون به خیر
همراهان عزیز سفره کریمانه 🌸
💠اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
به کانال ما در ایتا بپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
روزتان مزین و معطر به عطر صلوات بر محمد و آل محمد
به رسم ادب
السلام علیک یابقیةالله فی ارضه
السلام علیک یافاطمه الزهرا
السلام علیک یا اباعبدالله
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا
به کانال ما در ایتا بپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
ما مدام یادمون میره
همین که
هرروز صبح بیدار میشیم
خودش اولین نعمتیه که باید براش شکرگزار باشیم...
🌹امروزتون پُر از انرژی مثبت👌
🌺روزتون بخیر وخوشی🌺
به کانال ما در ایتا بپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh
کاش
نفس نفس جوانی ام
تمام زندگانی ام
شود پسند تو
یا حسین علیه السلام
به کانال ما در ایتا بپیوندید 👇👇
@sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_ckareimaneh