✴️ تقویت معده با #نمک:
🧂 چشیدن نمک، قبل از تناول غذا در درمان #امراض معده بسیار موثر است.
🧂 طبیعت نمک در طب اسلامی سنتی #گرم و #خشک است به همین دلیل میتواند رطوبت و سردی معده را از بین ببرد.
🧂 از آنجا که غلبهی سردی و تری یا بلغم، #سستی و کم تحرکی را به دنبال خود دارد، هر چه معده به سمت سردی و رطوبت برود، تنبلتر شده و در هضم غذا و نیز ارسال #احساس_سیری به مغز کندتر عمل میکند.
🧂در نتیجه بعد از خوردن غذا احساس سنگینی و گاهی نفخ شدید در فرد عارض میشود.
🧂خوردن کمی #نمک پیش از صرف غذا باعث میشود معده قبل از غذا گرم و فعال شده و نیز رطوبت و سنگینی آن از بین برود و آماده #هضم کامل غذا شود که این امر از ترش کردن و احساس سوزش سر دل بعد از خوردن غذا #جلوگیری کرده و فرد را در حفظ سلامت و بهداشت معده یاری میکند.
🍲کانال پخت و پز اسلامی
به کانال مادر تلگرام بپیوندید👇👇
https://t.me/sofrehkareimaneh1398
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇
@sofreh_kareimaneh
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
🧂🧂طلای سفید...
🔸با نگاهی دقیق شاید بتوان استفاده از نمک را در قالب یک «اصل کلی» این گونه بیان کرد:
➖استفاده از نمک در ابتدا و انتهای غذا حکم درمان و پیشگیری را دارد.
🔸این قاعده کلی در لسان روایات به عنوان اصل اولی در اوقات مصرف نمک، کاملا قابل برداشت است.
➖هرچند نمک به عنوان چاشنی در غذا استعمال میشود اما برای درمان و پیشگیری، باید در اول و آخر غذا استفاده شود.
🌟در روایتی از میرالمومنین
(علیه السلام) نقل شده است که:
➖سفره ای که روی آن نمک نباشد، پر نعمت نیست و برای سلامتی بدن بهتر است که خوردن غذا با نمک آغاز شود.
[الکافی/ ج ۶/ ص ۳۳۶]
🌟پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به امام علی علیه السلام فرمود:
🌟یا علی! غذایت را با نمک آغاز کن و با نمک ختم کن همانا هر کس چنین کند از ۷۲ بلا در امان است که از جمله آنها، خوره و پیسی و دیوانگی است.
[بحارالانوار، ج۶۸، ص۳۹۸]
🍲کانال پخت و پز اسلامی
به کانال مادر تلگرام بپیوندید👇👇
https://t.me/sofrehkareimaneh1398
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇
@sofreh_kareimaneh
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
يكى از اشتباهات والدين اينست كه در مراحل رشد كودك نوپا دخالت ميكنند.
مثالا مكيدن انگشت، پرت كردن وسايل، كثيف كارى هنگام خوردن، دست زدن به وسايل منزل و جيغ زدن كارى طبيعى براى كودكان زير دوسال است، كه با درايت والدين تبديل به مرحله ايى گذرا خواهد شد.
به کانال مادر تلگرام بپیوندید👇👇
https://t.me/sofrehkareimaneh1398
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇
@sofreh_kareimaneh
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
وظیفه ما به عنوان والدین ساختن یک بچه خاص نیست.
✨وظیفهی ما این نیست که افکار فرزندانمان را شکل دهیم، بلکه وظیفه ما این است که به افکارشان اجازه دهیم تا همه احتمالاتی را که جهان پیش رویشان میگذارد، بیازمایند.
✨وظیفهی ما این نیست که به بچههایمان بگوییم چگونه بازی کنند، بلکه وظیفه ما این است که اسباببازیها را به دستشان بدهیم و هرگاه که بازیشان تمام شد، از آنها بگیریم.
✨ما نمیتوانیم بچهها را مجبور به یاد گرفتن کنیم، ولی میتوانیم به آنها اجازه دهیم که یاد بگیرند.
📚برشی از کتاب باغبانونجار؛ آلیسون گوپنیک
به کانال مادر تلگرام بپیوندید👇👇
https://t.me/sofrehkareimaneh1398
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇
@sofreh_kareimaneh
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
❤️ زبان نیش دار
مرحوم مادر بزرگم يك قصه اي در كودكي برايم تعريف كرده است كه بسيار زيباست. قصه ي دوستي يك خرس و يك هيزم شكن است كه سال ها در كوه با هم دوست بودند و با هم غذا مي خوردند.
يك روز هيزم شكن براي ناهار آش پخت، خرس كه مي خواست آش را بخورد شروع كرد با زبانش ليس زدن و با سر و صداي زياد خوردن؛ هيزم شكن كلافه شد و گفت: درست غذا بخور، حالم رو بهم زدي با اين غذا خوردنت.
خرس ديگه غذا نخورد و كنار رفت و صبر كرد هيزم شكن غذايش را تمام كند. گفت: برو و تبرت را بياور و بزن توي سر من. هیزم شکن گفت آخه برای چی؟ ما با هم دوست هستیم.
خرس گفت: همین که میگم یا می زنی یا از بالای کوه پرت می کنمت پایین. هیزم شکن هم تبر را برداشت و زد توی سر خرس و خون آمد و بیهوش شد.
هیزم شکن فرار کرد و تا یکی دو سال سراغ خرس نرفت اما بعد از چند وقت طاقت نیاورد و رفت ببیند که خرس زنده است یا نه. دید که خرس سالم است و مشغول کار خودش است، سلام و احوالپرسی کرد، گفت چه قدر خوشحالم که می بینم حالت خوبه، آخه خودت گفتی بزن من که نمی خواستم بزنم.
خرس گفت: نگاه کن ببین زخم خوب شده یا نه؟ هیزم شکن نگاه کرد و گفت: آره خدارو شکرخوبه خوبه و جایش هم نمانده.
خرس گفت: ولی جای زخم زبونی که زدی هنوز جایش مانده، زخم تبر خوب شد ولی زخم زبون هنوز جاش مونده. زبان نیشدار روح را بیمار می کند.
توهین و تحقیر و نفرین، مقایسه و تحقیر نسبت به دیگران به خصوص اگر با کلمات زشتی همراه شود، در ذهن می مانند و وحشت ایجاد می کنند.
➥ .
.
🖌 #داستان آموزنده
نگاهِ من به ضریح تو یک جهان حرف است
برای عرض ارادت زبان نمیخواهم...
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
به کانال مادر تلگرام بپیوندید👇👇
https://t.me/sofrehkareimaneh1398
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
🟣خاک های نرم کوشک🟣
نمره ی تک
#قسمت_پنجاه_هفت
همین حالا داشتم دیکته ی حسن رو صحیح می کردم یعنی پیش پای شما کارش تموم شد.»
با هم رفتند پای میز ورقه ی مرا نشان پدرم داد یکدفعه چهره اش گرفت نگاه ناراحتش آمد تو نگام کمی خودم را جمع و جور کردم دهانم خشک شده بود و تنم داغ
سرم را انداختم پایین و چشم دوختم به کفش هام. حواسم ولی نه به کفش هام بود و نه به هیچ جای دیگر .فقط خجالت می کشیدم از لابلای حرف های معلم فهمیدم نمره ی دیکته ام هفت شده.
این چه نمره ایه که شما گرفتی؟»
صدای پدرم مرا به خود آورد سرم را گرفتم بالا ولی به اش نگاه نکردم« چرا درس نمی خونی؟ آقای معلم میگن درسات ضعیفه.»
حرفی نداشتم بگویم انگار حال و احوال مرا فهمید لحنش آرامتر شد گفت :«حالا بیا خونه تا ببینم چی میشه.»
با معلم خداحافظی کرد و رفت.
زنگ تفریح بچه ها دورم را گرفتند.
هر کدام چیزی می گفتندیکیشان گفت: «اگر بری خونه حتماً یکدست کتک مفصل می خوری»
به اش خندیدم،گفتم:« بابام اهل زدن نیست ،دیگه خیلی ناراحت باشه دعوام .
کنه حالا کتک هم بزنه عیبی
نداره، چون خیلی دوستش دارم»
زنگ تعطیلی مدرسه خورد دوست داشتم از کلاس بیرون نروم یاد قیافه ی ناراحت پدر مرا به هزار فکر و خیال می
انداخت هر جور بودراهی خانه شدم.
بالاخره رسیدم خانه پیش بقیه نرفتم تو اتاق دیگری نشستم و کز کردم همه اش قیافه ی ناراحت پدرم تو ذهنم
می آمد که دارد دعوام می کند.
ادامه دارد....
#رمان_شهدایی
#زندگینامه_شهید_عبدالحسین_برونسی
#شادی_روح_شهدا_صلوات
🌷🌷🌷🌷🌷
به کانال مادر تلگرام بپیوندید👇👇
https://t.me/sofrehkareimaneh1398
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇👇
@sofreh_kareimaneh
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
✨امام مهدی علیه السّلام:✨✨
أكثِروا الدُّعاءَ بِتَعجيلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِكَ فَرَجُكُم
براى تعجيل در فرج بسيار دعا كنيد ، که در فرج من فرج شما نيز هست⚡️
.
به کانال مادر تلگرام بپیوندید👇👇
https://t.me/sofrehkareimaneh1398
به کانال ما در ایتابپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/sofrehkareimaneh
به پیج اینستاگرام سفره کریمانه بپیوندید 👇
@sofreh_kareimaneh
┄┅┅❁💚❁┅┅┄
✵🍃✨﷽✨🍃✵
اول صبح بگویید حسین جان رخصت✨
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد...🌸🍃
سلام صبحتون بخیر✋
هدایت شده از چادرم یادگار مادرم زهرا ♡•°
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
۵شاخه 🌸صلوات به نیت سلامتی
وتعجیل در ظهور مهدی زهرا...