10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻در زمان جنگ تعریف از قدرت دشمن حرام است...
دوستانی که الان درباره جنگ سوریه با تروریستهای تکفیری مطلب میزنن دقت کنن جوری مطلب نزنن که دشمن رو قوی نشون بده و بهشون روحیه بده و توی دل رزمندههارو خالی کنه.
نه دشمن رو دست کم میگیریم نه میشیم شیپورچی امکانات دشمن. الان جنگه، خوبه احکامش رو هم بدونیم.
این صحبتهای آیت الله احمد عابدی بعد از عملیات وعده صادق ۱ برای هممون مفیده
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غربال آخرالزمان برکت است!
ریزش ها و رویش ها در آخرالزمان!
مراقب باشیم در کدام جبهه ایستاده ایم!
غصه نخورید جمعیتت مذهبی ریزش داره!!!باید این غربال ها باشه!!! اونی که چند سال پیش نیفتاده؟؟؟بالاخره امسال می افته!!!اونی که محکم تربوده؟؟؟سال بعد می افته!!!بالاخره اونقدر ریختن که در کربلا ۷۲نفر موند😢🤲اونقدر باید همه ریزش کنند...تا چندتا دونه خالص خالص بمونه!!!بدون کوچکترین توقعی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
#مراقب_باشیم_
#آخرالزمان_
#ریزشها_رویشها_
32.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 #زیباییهای_خلقت_ خداوند از میوههایی که روزی انسان گردانیده، لذت ببریم و سپاسگزار خداوند باشیم.
♻️ فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاشْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ. (سوره ۱۶، النحل، آیه ۱۱۴
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
5.33M
🟥🟥🟥🟥🟥🟥🟥🟥
📌تحلیل بسیار بسیار مهم و حساس استاد امیری در خصوص توطئه خطرناک محور عربی-عبری-غربی برای محور مقاومت در تاریخ ۱۴۰۳/۹/۷
🔥فتنه بزرگی برای محورمقاومت در راه است...
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
6.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الان آرومی؟ الان امنیت داری؟ الان بچه هات آروم کنارت خوابیدن؟
امنیت الانت بخاطر این بچه های شهید تو کلیپ که فقط صدای بی سیم شون مونده برای منو تو که بگن :
اگر اینا اونجا نبودن خونه زرد الان خونه تو بود و داعش تو کوچه های تو قدم می زد😔
تا کی نمی خواهین قبول کنین امنیت پشت مرز ، مساوی امنیت کوچه های توئه! کمک مالی به اونجا و حفظ مقاومت، حفظ خون زن و بچه توئه....
این کلیپ رو ببین شاید دلت لرزید و متوجه شدی نباید به حملات تروریستی اونجا بی تفاوت باشی چون هدف تهران بود و تهران هست، خواهشاً بیدار شو از خواب....
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
داستان واقعی
روایت انسان
قسمت_صد و یازده:
کاهن شاه دوباره جلسه فوق العاده برگزار کرده بود و می خواست با کمک و مشاوره دیگر کاهنان و همچنین بزرگان و مترفین شهر تقاضایی برای حضرت صالح مطرح کند که او نتواند انجام دهد.
جلسه اضطراری، بعد از مراسم مباهله بود و قرار گذاشته بودند که نتیجه را به حضرت صالح گزارش کنند.
دور میز بزرگ داخل سالن اجتماعات معبد سرو صدایی به هوا بلند شده بود، هر کس نظریه ای میداد و بر نظریه اش پافشاری می کرد، کاهن شاه هم با دقت همه را زیر نظر گرفته بود و سخت در فکر فرو رفته بود.
بعد از دقایقی، کاهن شاه عصای زرد رنگ دستش را که از طلای ناب ساخته شده بود بود بر زمین کوبید.
طنین صدای کوبیدن عصا در تالار پیچید و تمام کسانی که پشت میز بزرگ نشسته بودند ساکت شدند و به جلو خیره شدند.
کاهن شاه گلویی صاف کرد و همانطور که از زیر چشم به همه نگاهی می کرد گفت: همانطور که دیدید، صالح ساحری چیره دست است و یا به گفته خودش، خدایی قدرتمند دارد، شما دیدید که به چه راحتی بت های ما را لال کرد، پس اگر هر خواسته ای از او داشته باشیم ممکن است بتواند آن خواسته را اجابت کند، پس باید چاره ای جست، چرا که همین مباهله چون در پیش چشم تمام مردم بود، خیلی از اعتقادات مردم نسبت به بت ها سست شد، پس ما باید کاری کنیم که برای بار دوم این اتفاق نیافتد و چاره اش این است که درخواستی سخت از صالح کنیم و البته این درخواست نباید در پیش چشم همه مردم باشد تا همگان ببینند صالح چه می کند، کافی ست که از هر قومی یکی از بزرگانش حاضر شود، البته آن کسی که نماینده قوم میشود باید اعتقاد راسخ و محکمی به بت ها داشته باشد. اینگونه اگر درخواست مان اجابت شد ما جلوی تبلیغ بیشتر، خدای صالح را گرفته ایم و اگر صالح نتوانست درخواست ما را عملی کند آن نماینده به سمت قومش می رود و به همگان می گوید که صالح شکست خورده وکذاب است.
جمعیت با تکان دادن سر و گفتن آری آری، حرف کاهن شاه را که بسیار هوشمندانه بود پذیرفتند و در این بین کاهن اعظم از جا برخاست و گفت: پیشنهاد می کنم که ما به همراه هفتاد نفر از بزرگان شهر به جانب کوه عظیمی که ورودی شهر است برویم و از صالح بخواهیم آنجا بیاید و شتری بزرگ به بزرگی کوه از دل آن کوه بیرون آورد...
باز هم جمعیت با شنیدن این حرف هیاهو کردند و حرف کاهن اعظم را تصدیق کردند.
پس از جلسه اضطراری، قاصدی به نزد صالح رهسپار شد تا زمان و مکان گردهمایی را به صالح بگوید البته هیچ کس از درخواستی که قرار بود از صالح کنند، صحبتی به میان نیاورد تا این درخواست تا زمان موعود همچون رازی سر به مهر بماند.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
داستان واقعی
روایت انسان
قسمت صد و دوازده:
به حضرت صالح خبر دادند که موعد مباهله فرا رسیده و خودش را جلوی کوه بزرگ که ورودی شهر واقع شده برساند.
حضرت صالح با جمعی از مریدان و مسلمانان که سر به آستان پروردگار یکتا گذارده بودند و طوق بندگی خداوند بی همتا را برگردن نهاده بودند، در پیشگاه کوه به جمع کاهنان و هفتاد نفر از بزرگان شهر که هر کدام مهتر قوم خود بود پیوستند.
با ورود حضرت صالح، کاهن شاه از جای برخاست و رو به جمع گفت: ای بزرگان شهر و برگزیدگان قوم بزرگ ثمود! همانطور که می دانید، صالح خدای ما را خدای پست و ناچیز می خواند، خدایی که جلوی صالح لب به سخن نگشود و ما خوب می دانیم، چون خدایان، صالح را لایق سخن گفتن نمی دانستند، با او سخن نگفتند اما صالح این موضوع را علم کرده و خدایان ما را تهی از هر چیز و خالی از قدرت و اعجاز می داند و حالا ما می خواهیم خدای صالح را بیازماییم و درخواستی می کنیم تا بدانیم صالح راستگوست یا دروغگو...
در این هنگام حضرت صالح قدمی پیش نهاد و فرمود: ای مردم! کاهن شاه و دیگر کاهنان خوب می دانند که بت ها جز سنگ وچوب نیستند، سنگ وچوبی که شما با دستان خود تراشیده اید و هیچ قدرتی ندارند و قدرت مطلق و اله یکتا کسی جز خدای نادیده و پروردگار یکتا، آن حی لایموت نمی باشد، اما برای شما واقعیت راذنمی گویند چرا که دنیایشان در گروه بت و بت پرستی ست، حال شما درخواستتان را بگویید و اگر درخواستتان اجابت شد، باید به خدای یکتا و حقانیت صالح، که پیامبر آن قادر داناست ایمان اورید، وگرنه به هلاکت خواهید رسید.
همه جمع پیش رو، سخنان صالح را شنیدند و اذعان کردند اگر معجزه ای بزرگ ببینند، به خدای صالح ایمان می اورند.
در این زمان کاهن شاه نگاهی به حضرت صالح کرد و بعد با اشاره ای به کوه گفت: ای صالح! ما از تو می خواهیم که از خدایت درخواست کنی تا شتری سرخ موی ماده و آبستن از دل این کوه بیرون اورد.
بزرگان قوم ثمود با شنیدن این درخواست متعجب شدند، چرا که خواسته کاهن شاه، بسیار سخت بود که هیچ کس قادر به انجام ان نبود.
حضرت صالح بار دیگر نگاهی به جمع نمود و فرمود: من به درگاه خداوند خواسته تان را عرضه میدارم و شما عهدی را که الان بستید فراموش نکنید و سپس دستانش را به درگاه خداوند بلند کرد و زیر لب مشغول راز و نیاز با خدا شد.
هنوز لحظاتی از بالا بردن دست های حضرت صالح نگذشته بود که بادی وزیدن گرفت و سپس صدای شکستن سنگ های سهمگین بلند شد و ناگهان در بین تعجب همگان، کوه عظیم پیش رو از هم شکافته شد و سر شتری سرخ موی از بین شکاف نمایان شد.
کلهٔ شتر آنچنان بزرگ بود که نوک کوه در مقابل آن سنگ ریزه ای کوچک محسوب میشد و بعد کم کم دیگر اندام شتر از بین کوه پدیدار شد.
شتری بسیار عظیم الجثه در مقابل کاهن شاه و هفتاد مهتر قوم ثمود قرار گرفت.
دهان تمام جمع از تعجب باز مانده بود، اما این مردم لجوج که عمری بت های بی جان را پرستیده بودند و بندگی ابلیس کرده بودند، به جای تصدیق صالح، باز از او درخواست دیگری کردند...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
داستان واقعی
روایت انسان
قسمت صد و سیزده:
جمع پیش رو با دیدن شتر عظیم الجثه و آبستن، شگفت زده شده بودند و می خواستند بهانه ای دیگر علم کنند تا این معجزه را خوار و ناچیز نمایند.
پس یکی از میان آن هفتاد نفر برخواست و گفت: ای صالح! اگر این شتر واقعی ست و معجزه تو هست و از سوی خدایت آمده و هیچ حیله و نیرنگی در کار تو نیست، از پروردگارت درخواست کن تا هم اکنون این شتر وضع حمل کند تا ما ناقه او را ببینیم.
حضرت صالح که خوب از عناد و لجاجت این قوم کافر خبر داشت، برای اینکه راه هر بهانه ای را بر آنها ببندد، دوباره دست به دعا برداشت و بعد از دقایقی، در پیش چشم همگان شتر وضع حمل کرد و همگان ناقه ای نوپا در کنار آن شتر سرخ موی دیدند.
حالا حجت بر کاهنان و هفتاد مهتر این قوم تمام شده بود، پس حضرت صالح رو به آنها نمود و فرمود: هر آنچه را که درخواست کردید به درگاه خدا به اجابت رسید، پس به خدای یکتا ایمان آورید و از پرستش بت های بی جان که گردانندگان اصلی آن ابلیسک های شیطانی هستند دست بردارید تا رستگار شوید.
جمع پیش رو همه سکوت اختیار کردند و از آن هفتاد نفر، فقط پنج نفر به حضرت صالح ایمان آوردند.
حضرت صالح که تمام تلاشش را می کرد تا دیگران به راه حق رهنمون شوند بار دیگر رو به آنان نمود و فرمود: چرا مردد هستید؟! مگر حقانیت من و خدایم به شما ثابت نشد که به خدای یگانه ایمان نمی آورید؟!
ناگهان صدایی از وسط جمع بلند شد: ای صالح! تو یک ساحر بیش نیستی و این شتر هم سحری ست که تو انجام داده ای و خاصیت سحر این است که بعد از مدتی ناپدید می شود و بی شک این شتر هم چند صباحی دیگر از بین خواهد رفت چون تو نه پیامبر خدا، بلکه یک کذاب ساحر هستی...
دیگر افرادی که شاهد این معجزه بودند، به تبعیت از همان فرد فریاد برآوردند:صالح، ساحرکذاب، ساحر کذاب...
اما حضرت صالح پیامبر خداوند بود و می بایست این معجزه را به گوش تمام مردم قوم ثمود می رساند، چرا که بزرگان قوم به او ایمان نیاوردند، پس آنها از این معجزه در بین قومشان سخن نخواهند گفت، باید خبر این معجزه بزرگ دهان به دهان و گوش به گوش می رسید.
در این هنگام صالح صدایش را بلند کرد و فرمود: ای مردم لجوج که متعصبانه به بت ها پناه آوردید و لجوجانه از خدای بلند مرتبه و خالق این جهان هستی روی برمی تابید، بدانید که این شتر نه سحر است و نه جادو ، این شتر معجزه ایست که به درخواست شما، خداوند فرستاده پس من این شتر را در تمام شهرهای قوم ثمود میبرم و می گردانم تا همگان قدرت خداوند، این یگانه قادر مطلق را ببینند و دلهایشان به سمت نور و حقیقت بگردد و رو به سوی درگاه خداوند یکتا آورند.
حضرت صالح این سخن را زد و بی آنکه به مخالفت آن جمع توجهی کند به سمت شهر روان شد و آن شتر و ناقهٔ نوپایش به دنبال پیامبر خدا راه افتادند.
آن شتر اینقدر عظیم الجثه بود که با هر قدمی که بر می داشت، زمین زیر پایش می لرزید.
هنوز حضرت صالح و شتر و بچه شتر به شهر نرسیده بودند که خبر این معجزه بزرگ در همه جا پیچید و مردم شهر هراسان برای دیدن این معجزه به استقبال حضرت صالح آمدند.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🛑راههای دل شکستن:
✍عیب جویی از دیگران (حجرات، 11)
✍با تکبر و غرور راه رفتن(لقمان، 18)
✍مسخره کردن دیگران: (حجرات، 11)
✍روی از دیگران برگرداندن (لقمان، 18)
✍سر از کار دیگران در آوردن و غیبت کردن: (حجرات، 12)
✍یکدیگر را با نام زشت خواندن:
(حجرات، 11)
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
"تهمت"مثل زغاله
اگر نسوزونه، سیاه میکنه‼️
وقتی کسی رو زخمی میکنی،
دیگه بعدش، نوازش کردنش
فقط، دردشو بیشتر میکنه❌
مراقب رفتار و حرفهامون باشیم..👌🏻
▫️امام زینالعابدین علیهالسلام میفرمایند:
«مَنْ رَمَى النَّاسَ بِمَا فِیهِمْ رَمَوْهُ بِمَا لَیْسَ فِیهِ»
هر کس به مردم عیبی را نسبت دهد و تهمت بزند، مردم به او عیبی را که ندارد نسبت میدهند...
#پندانه_
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🔻هر چی میکشیم، از اینجاست!😔
مروری بر فرازهای خطبه طالوتیه امیرالمومنین علیهالسلام
▪️چند روز بعد از جریان سقیفه، امیرالمومنین علی علیهالسلام به مسجد آمد و برای مردم خطبهای سوزناک خواند که برخی فرازهای آن خطبه این است:
》ای مردمی که فریبتان دادند و فریب خوردید!
و وقتی هم که فهمیدید فریبتان دادهاند باز بر اشتباه خود اصرار کردید،
و دنبال هوسهایتان رفتید،
و خودتان را به تاریکی انداختید،
و با آن که حقیقت آشکار شده بود چشمتان را به حقیقت بستید!
》به خدا قسم اگر ... راه حق را پیش می گرفتید (و بر بیعت غدیر وفادار بودید)،
☘️ راهها و نشانهها برای شما واضح میشد،
☘️ و اسلام زندگی شما را نورانی میکرد،
☘️ و به خوشی و فراوانی، روزی میخوردید!
☘️ و احدی از شما فقیر نمیگشت!
☘️ و دیگر به هیچ مسلمان و غیر مسلمانی که با شما پیمان دارد ستم نمیشد!
》اما راه تاریکی را در پیش گرفتید ...
امامانتان را رها کردید، آنها هم شما را به حال خود رها کردند.
》هر وقت امری پیش میآمد از اهل ذکر (یعنی اهلبیت) سوال میکردید،
و وقتی جواب میشنیدید میگفتید: این خود علم است!
حالا چه شده که اهلبیت را رها کردید و آنها را واگذاشتید و مخالفشان شدید؟؟؟
》صبر کنید به زودی آنچه کاشتهاید درو خواهید کرد!
و تاوان این جرم سنگین را خواهید دید!
به خدا قسم میدانستید صاحبتان من هستم،
و میدانستید که شما را به (اطاعت از) من امر کردهاند،
و میدانستید که من عالِم شما هستم،
و میدانستید که نجات شما فقط در گروی علم من است...
》صبر کنید به زودی بلایی که به شما وعده دادهاند و بر سر امتهای پیشین آمده بر سر شما هم خواهد آمد!
و خدا از شما در مورد امامانتان سوال خواهد کرد...
همراه امامانتان محشور خواهید شد و فردای قیامت با هم به پیشگاه خدا خواهید رفت.
》به خدا قسم اگر به تعداد یاران طالوت و یا اصحاب بدر (یعنی ۳۱۳ نفر) یاور داشتم،
با شمشیر، شما را به راه حق میآوردم و به خدا که این اقدام بهترین راه برای بستن این رخنه و تفرقه بود و این کار دلسوزانهترین برخورد بود...
》سپس امیرالمومنین علیهالسلام از مسجد بیرون آمد و به یک چهاردیواری رسیدند که در آن حدود سی رأس گوسفند بود.
حضرت فرمود:
به خدا قسم حتی اگر به تعداد همین گوسفندها یارانی داشتم که خالصانه در خدمت خدا و رسولش بودند، غاصبان را از حکومت پایین میکشیدم.
》 شب که شد ۳۶۰ نفر خدمت حضرت آمدند و تا پای جان اعلام وفاداری کردند.
حضرت فرمود:
فردا همگی با سرهای تراشیده بیایید.
اما صبح روز بعد فقط پنج نفر بر سر وعده حاضر شدند!
》امیرالمومنین علیهالسلام غریبانه به درگاه خداوند عرض کردند:
خدایا این مردم مرا ضعیف شمردند، همانطور که قوم موسی، هارون را به استضعاف کشاندند.
به خدا قسم اگر پیمانی که با پیامبر صلی الله علیه وآله بسته بودم نبود (و اگر هنگام بییاوری، مامور به صبر نبودم، خودم یکتنه) دشمنان را به دره مرگ میانداختم و صاعقه های مرگ را بر سرشان میریختم.
و به زودی خواهند فهمید.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج۸، ص: ۳۱
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•