داستان واقعی
روایت انسان
قسمت:صد چهل و پنج:
ابراهیم با توبره ای پر از بت های مختلف وارد بازار شد، ابتدا مانند همیشه نگاهی به مردم اطراف کرد و با انها خوش و بشی نمود، اکثر بازاریان او را می شناختند و می دانستند یکی از نوابغ در صنعت بت تراشی ست و در کارگاه پدرش آزر مشغول این کار است.
با دیدن ابراهیم در گوشه بازار تعجب کردند و زمانی تعجبشان افزون شد که متوجه شدند ابراهیم برای فروش بت های ساخته شده در کارگاه آزر آنجاست.
ابراهیم بند توبره را گشود و تعدادی بت بیرون ریخت، او بت ها را با نظم جلویش چید و مانند پسرکی که در بازاریابی هم بسیار هوشمند است، بتی را به دست گرفت و همانطور که آن را تکان می داد فرمود: بیایید بت بخرید، تندیس های بسیار زیبا، بنگرید چه چشمان زیبا و کشیده ای دارند،چشمانی که نمی بیند، به به! بشتابید که از دستتان نرود، بخرید این صورتک های بی جان را که نه می بینند و نه می شنوند و نه می توانند حرف بزنند، بفرمایید بخرید از این مجسمه های شکیل و در خانه خود نگهدارید که اینان نه می توانند بلایی بر سر شما فرود اورند و نه توانایی دارند که بلایی از جان شما دفع کنند، بخرید و خوشحال باشید که خدایی ناتوان و ضعیف در خانه خود دارید و....
ابراهیم پشت سر هم جملاتی با این معنا و مفهوم تکرار می کرد، عده ای از مردم او را دوره کردند و از سخنان به حق ابراهیم متعجب شده بودند، آنها که عمری تحت تعلیم کاهنان، روزگار گذرانیده بودند و به گفته کاهنان ایمان داشتند که در گوششان خوانده بودند: این بت ها روزی دهنده شما هستد ، اینان برآورنده حاجات و آرزوهای شما هستند و تقدیس در برابر اینها باعث جاری شدن برکت به جان و مال و زندگی شما می شود
حال از ابراهیم می شنیدند: بیایید بخرید خدایانی که خود ساخته دست انسان هستند، خدایانی که خود را از خطر سقوط و شکستن نمی توانند در امان دارند، خدایانی که دست کمک به سمت شما دراز می کنند تا همیشه مراقبشان باشید تا مبادا بیافتند و بشکنند، خدایانی....
انگار این سخنان ابراهیم تلنگری بود بر فطرت خفتهٔ آنها که با عادت پرستش بت ها، پنهان شده و از یادشان رفته بود.
آن روز گذشت و ابراهیم به خانه برگشت و زمانی که با آزر برخورد کرد باز هم ادامه داستان کارگاه بت تراشی و بحث پیرامون خدایان بالا گرفت.
کاملا مشهود بود که ابراهیم دست برتر را دارد و از خدایی سخن می گوید که واقعی ست و آزر چیزی در چنته ندارد و نمی توانست قدرت خدایش را در برابر ابراهیم رو کند، چرا که اگر سخنی از قدرت خدایش به میان می آورد، ابراهیم به راحتی اثبات می کرد که آن خدای موهون چیزی جز اجنه ابلیسی نیست و دست آزر و کاهنان برای اطرافیان آزر که اینک خانواده و فرزندانش بودند رو می شد.
بونا در همه حال پشت ابراهیم را می گرفت و ابراهیم در دل از داشتن مادری که کل وجودش مملو از مهر پروردگار یکتا بود به خود می بالید.
آزر که در این مباحث شکست خورده بود، سعی می کرد دیگر از این مباحث سخنی نگوید ولی در ذهن دنبال نقشه ای بود که ابراهیم را مغلوب خود کند.
روزها و هفته ها گذشت تا اینکه یک روز یکی از سربازان دربار نمرود که ارادت خاصی به آزر داشت، به کارگاه او آمد و چیزی در گوش آزر گفت که آزر را همچون ببری زخمی عصبانی نمود و آزر به همراه آن سرباز به بیرون کارگاه رفت.
آزر از کارگاه بیرون آمد و همانطور که از زیر چشم اطراف را نگاه می کرد سر در گوش سرباز برد و گفت: تو مطمئنی که ابراهیم چنین می گوید؟!
سرباز سری تکان داد و گفت: به مردوک بزرگ سوگند که خودم با گوش های خود شنیدم ابراهیم بتی را به مردم عرضه می داشت تا بخرند و درباره بت ها حرفهای بسیار وحشتناکی میزد و بی شک اگر این سخنان به گوش نمرود برسد، سر از تن ابراهیم جدا می کند و برای موقعیت شما هم خطرناک است و به پاس رفاقتی که با شما داشتم گفتم قبل از اینکه دیر بشود به خدمت برسم و مراتب را به شما بگویم تا راه چاره ای بجویید و جلوی ابراهیم را بگیرید.
آزر از ان سرباز که جزء هسته اطلاعاتی دربار نمرود بود تشکر کرد و با سرعت از او دور شد تا خود را به ابراهیم برساند، او راه حلی به ذهنش رسیده بود که زودتر باید عملی اش می کرد.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
داستان واقعی
روایت انسان
قسمت:صد چهل و شش:
جمع کاهنان در تالار بزرگی که بالای برج بابل وجود داشت، جمع بود، از همه سنی در انجا به چشم می خورد
آزر طبق اطلاعیه ای کاهنان نخبه را از سرتاسر بابل به اینجا فراخوانده بود و هیچ کس نمی دانست دلیل این جلسه که آزر تاکید کرده بود هیچ کس خبری از آن به بیرون درز نکند چه می باشد.
کاهنان دور میز بزرگ چوبی که در اطرافش تعداد زیادی صندلی با پشتی بلند قرار داشت جمع شده بودند، هر کسی روی یک صندلی نشست و همهمه ای در تالار پیچیده بود، هر کس حرفی میزد و سوالی می پرسید اما تمام سوال ها، حول همین جلسه سرّی بود و هیچ کس نمی دانست در ذهن آزر چه می گذرد.
بالاخره بعد از گذشت دقایقی آزر به آن جمع نخبگان که عموما از کاهنانی که نسبت قرابت و خویشاوندی با آزر داشتند انتخاب شده بودند، وارد شد.
با ورود آزر همه ساکت شدند، آزر بر صدر میز قرار گرفت و بی آنکه بر جای خود بنشیند، همانجا ایستاد، نگاهی از زیر چشم به جمع پیش رو انداخت و بعد از اینکه گلویی صاف کرد گفت: سپاس بر خدایگان نمرود و سپاس و ستایش به مردوک بزرگ و دیگر خدایان بابل، از اینکه دعوتم را قبول کردید و به اینجا آمدید از شما سپاسگزارم، حقیقتا موضوع مهمی رخ داده که من به کمک شما نیازمندم و روی یاری شما حساب ویژه ای باز کردم.
در این هنگام مردی میانسال از آخر میز گفت: درود بر آزر، کاهن بزرگ معبد بابل، برای ما جای بسی شگفتی ست که این کاهن بزرگ و این منجم حاذق در کاری دربماند و از ما کمک بخواهد، بفرمایید این امر که احتمالا امری مهم است چیست و ما چه کمکی می توانیم بکنیم؟!
آزر سری تکان داد وگفت: من با یکی از پسرانم در مورد اعتقاد به مردوک بزرگ و دیگر خدایان به مشکل برخورده ام، او سخنان کفر آمیزی میزند و من می خواهم در یک جلسه که شما نخبگان حضور دارید، هر کدام با روش خودتان با او سخن گویید و دلایل خودتان را مبنی بر خدایی خدایان بابل برای او بر شمارید تا او از ابهام و انحراف خارج شود و دوباره به آغوش معبد بازگردد، آخر در وجود او چیزیست که در دیگر فرزندانم نیست و من نمی خواهم این فرزند باهوش و با استعداد را از دست دهم و در پی اش اعتقادات او باعث انحراف مردم بابل شود، البته باید به این امر واقف باشید که او بسیار زیرک است و انگار در عرصهٔ گفتگو و سخن، او خداوندگار سخن وران است و مغلوب کردن او کاری بس سخت است.
آزر که این سخنان راگفت، یکی دیگر از کاهنان که به نظر می رسید پیرتر از آزر باشد گفت: آیا آن فرزند، همان جوان خوش سیمایی نیست که چند سالی ست همراه خود به معبد می آوردی و حکم دست راست تو را داشت؟ همانکه گفتی در علم نجوم که سرامد علوم در بابل است، مهارت دارد و استادی چیره دست در کارگاه بت سازیست؟!
آزر سری تکان داد وگفت: آری! او همان ابراهیم است، انگار که تنها برای من جذاب نبوده و جذابیتش شما را هم گرفته، پسری جوان که اعتقادات مرا به سخره گرفت و من نتوانستم جواب او را دهم.
همه جمع با گفتن آری آری جواب او را دادند چون همه ازهوش و محبوبیت ابراهیم داستان ها شنیده بودند و بزرگواری و استعداد او را با چشم خویش دیده بودند.
آزر نفسش را محکم بیرون داد و گفت: امروز نهار میهمان معبد هستید و بعد از ظهر، همگی به خانه من بیایید، می خواهم این جلسه پرسش و پاسخ در خانه خودم برگزار شود و از الان تا بعد از ظهر که به مصاف ابراهیم میرویم، با یکدیگر به شور و مشورت بنشینید تا در مجموع سوالاتی از ابراهیم بپرسید که او در همان اول راه از جواب دادن عاجز شود و چنان از مردوک و دیگر خدایان دفاع کنید که حقانیت خدایان در ذهن ابراهیم حک شود تا دیگر به خود اجازه ندهد که درباره خدایان سوالی بپرسد و یا احیانا برای آنها شریک قائل شود.
جمع پیش رو همزمان با هم چشمی گفتند و از همان لحظه بحثی بزرگ در گرفت و هر کس نظریه ای میداد.
ابراهیم طبق حکم پدربزرگش آزر از فروش بت در بازار منع شده بود و می بایست در خانه بماند تا نظر آزر تغییر کند و او را به کاری بگمارد.
دم دمهای ظهر بود که آزر با حالتی مشکوک به خانه آمد و از حضور ابراهیم در خانه مطمئن شد و ساعتی بعد، کاهنانی که عموما از اقوام آزر بودند، دسته دسته درب خانه را می زدند و توسط غلامان خانه به تالار بزرگ پذیرایی خانه آزر راهنمایی می شدند
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
♦️گزیده بیانات امروز رهبرانقلاب درباره تحولات منطقه
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چتر مادری
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🔴خبر دادن علما از زنده بودن #سفیانی_ و نزدیکی #ظهور_!
🔵روزى در محضر #عارف_مرحوم_آيتاللـه_محمّدجواد_أنصارى_همدانی از ایشان درباره عثمان بن عنبسه يا همان سفيانى (ملعون) سؤال مىكنند...
🛑و ايشان میفرمايند: «سفيانى الآن هفده سال دارد!
💥با توجه به زمان این فرمایش مرحوم انصاری، سنّ سفيانى الآن، حدود هشتاد و خورده ای سال است!
🌿چون در روایات ما یکی از #علائم_حتمی_ظهور_ حضرت ولیعصر (عج)، خروج سفیانی است پس سفیانی بخاطر بالا رفتن سنش به زودی خروج خواهد کرد...
💥بنا بر شواهدی از علما از جمله امام موسی صدر و....
سفیانی یکی از فرماندهان ارتش سوریه است...
✳️از آنجا كه سفيانى و خروج آن، از علائم قطعی ظهور #امام_زمان_عليهالسّلام_ است، درنتیجه نزدیک بودن ظهور حضرت نيز تایید میشود...
📒 نور مجرد، ج1، ازص509 به بعد، تالیف آیت الله حاج سید محمدصادق حسینی طهرانی.
#سوریه_
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ رو به کسانی که #به_آینده_انقلاب_ شک دارند نشون بدید ...🇮🇷
🛑روایت حجت الاسلام #عالی_
از امام باقر علیهالسلام در مورد انقلاب اسلامی ایران و اتصالش به #ظهور_امام_زمان_عج...
#سوری
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🚨سر فروشندگان و خائنین به وطن باید جدا شود🚨
حکایت: نوشته اند روزی برای سلطان محمود غزنوی كبكی را آوردند كه لنگ بود.
فروشنده برای فروشش قیمت زياد میخواست.
سلطان حكمت قيمت زياد كبک لنگ را جويا شد.
فروشنده گفت: وقتی دام پهن میكنم برای كبکها، اين كبک را نزديک دامها رها میكنم.
آواز خوش سر میدهد و كبکهای ديگر به سراغش می آيند و در اين وقت در دام گرفتار میشوند.
هر بار كه كبک را برای شكار می برم، حتما تعدادی زياد كبک گرفتار دام میشوند.
سلطان امر به خريدن كرد و خواستار كبک شد.
چون قیمت به فروشنده دادند و كبک به سلطان رسید بلافاصله تيغی بر گردن كبک لنگ زد و سرش را جدا كرد.
فروشنده كه ناباوارنه سر قطع شده و تن بیجان كبک را میديد.
گفت: اين كبک را چرا سر بريديد؟
سلطان گفت: هر كس ملت و قوم خود را بفروشد، بايد سرش از تنش جدا شود، تا آن ملت از شر دشمن مصون بماند.
نکته: اگر خائنین و وطن فروشان، چه آگاهانه یا جهالت، در خدمت دشمنان خارجی قرار نمی گرفتند، قطعا امروز دانشمندان هسته ای و سرداران سرافراز نظیر شهید سلیمانی ها زنده بودند و حرامیان تکفیری متاسفانه این بار با حمایت اردوغان نامسلمان ترکیه مجددا در سوریه سر در نمی آوردند.
کاش قوه قضائیه به اندازه سلطان محمود غزنوی بینش داشت و قصور و کوتاهی نمی کرد.
حداقل انتظار محاکمه آنها و روشن شدن حقایق بود.
تا عموم مردم خائنین را بشناسند و در انتخابات حنای آنها برای مردم ایران رنگی نداشته باشد»
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ رهبر انقلاب: خالیکردن دل مردم جرم است
● عدهای همتشان این است که دل مردم را خالی کنند؛ طوری وقایع را تصویر میکنند که مردم را بترسانند. در داخل نباید کسی این کار را بکند؛ این جرم است.❌🚫❌
#سوریه_
#رهبری^
#ملت_
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
❌ شایعه بدهی ۳۰ میلیارد دلاری سوریه به ایران از کجا آمد
🔸جریان رسانه ای غربگرا پس از سرنگونی دولت سوریه برای بیهوده نشان دادن همکاری گذشته ایران با این کشور موضوع «بدهی سوریه به ایران» را پیش کشیده و اخبار جعلی متعددی منتشر کرده است که بررسی روند آن میتواند یک دوره آموزشی «چگونه دروغ بگوییم» برای علاقهمندان باشد.
🔸ماجرا از آنجا آغاز میشود مایک پمپئو وزیر خارجه وقت آمریکا ۹ اکتبر ۲۰۱۸ (۱۷ مهر ۱۳۹۷) توییتی منتشر کرد و مدعی شد ایران ۱۶ میلیارد دلار در منطقه غرب آسیا شامل سوریه، عراق، لبنان، یمن و فلسطین هزینه کرده است.
🔸ادعای پمپئو در حالی بود که او تقریبا همان زمان دروغگویی را یک شگرد در سیاست آمریکا دانسته و گفته بود : «زمانی که رئیس سیا بودم، دروغ می گفتیم، فریبکاری و دزدی می کردیم. ما برای این کارها یک دوره کامل آموزشی داشتیم. این به شما شکوه تجربه (آزمون و خطای) آمریکایی را یادآوری میکند»
🔸ادعای پمپئو یک سال بعد در ۱۰ آبان ۱۳۹۸ توسط برایان هوک رئیس وقت گروه اقدام ایران در وزارت خارجه آمریکا، دقیقا با همان میزان ۱۶ میلیارد دلار تکرار شد با این تفاوت که او این هزینه را فقط برای عراق و سوریه اعلام کرد.
🔸یک سال بعد حشمتالله فلاحتپیشه نماینده وقت مجلس شورای اسلامی که به دلیل اظهارات خلاف واقعش سوء شهرت داشت؛ بدون هیچ توضیحی ۴ میلیارد دلار بر این مبلغ اضافه و ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ در گفت و گو با روزنامه بدنام اعتماد با حدس و گمان گفت «ما شاید ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار به سوریه پول دادیم و باید از سوریه پس بگیریم.»
🔸آقای فلاحتپیشه نسبت به پمپئو دو دروغ بیشتر گفته بود چون هزینه را به جای ۵ کشور، فقط برای یک کشور اعلام کرده بود و با احتمالات و بدون هیچ منبعی حداقل ۴ میلیارد دلار هم بر مبلغ خیالی پمپئو اضافه کرده بود.
🔸آقای فلاحتپیشه دست از دروغگویی برنداشت و ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ در گفتوگو با «تجارت نیوز» این بار در حالی که تأکید میکرد رقم دقیقی برای کمک های ایران به سوریه وجود ندارد باز هم بدون ذکر هیچ منبع و مستندی مدعی شد ایران پیش از سال ۱۳۹۵ تا ۱۵ میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده و پس از ۱۳۹۵ نیز ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلار هزینه کرده است.
🔸همین اظهارات کافی بود تا «تجارت نیوز» با شیطنت تیتر «طلب ۳۰ میلیارد دلاری ایران از سوریه وصول میشود؟» را برای گفتوگوی خود انتخاب کند در حالی که حتی طبق تأکید فلاحتپیشه نیز این رقم درست و موثق نبود.
🔸دروغ آقای فلاحتپیشه یک سال بعد یعنی سه روز پیش توسط بهرام پارسایی، یکی دیگر از نمایندگان سابق مجلس تکرار شد و او مدعی شد ایران ۳۰ میلیارد دلار در قالب وام و کمک به دولت سوریه اعطا کرده و سوریه این بدهی را به ایران پرداخت نکرده است.
🔸آقای پارسایی یک دروغ دیگر بر دروغهای فلاحتپیشه و پمپئو اضافه کرده بود و مدعی شده بود ایران به دولت سوریه وام داده است!
🔸اما خبرسازی و دروغگویی غربگرایان و مدعیان اصلاحات در همین سطح متوقف نشد و امروز مرضیه محمودی خبرنگار رسانههای اصلاحطلب که پیشتر به جرم انتشار اکاذیب در دادگاه محاکمه و محکوم شده بود؛ رکورد تازهای در این دروغ ثبت کرد.
🔸خانم محمودی بدون ذکر هیچ منبعی ۲۰ میلیارد دلار دیگر بر این مبلغ اضافه کرد و مدعی شد «بدهی سوریه به ایران حدود ۵۰ میلیارد دلار بوده است.»
🔸بیصداقتی و دروغگویی در جریان رسانه ای غربگرا اتفاق تازهای نیست اما این حجم از خلافگویی و اغراق حد نصاب جدیدی برای این جریان ثبت کرده است. تأسف آنجاست که ظاهرا هیچ نهادی در جمهوری اسلامی این چرخه دروغ و دروغسازی را متوقف نمیکند!
پ.ن : ظاهرا دادستانی تهران علیه تعدادی از کسانی که این شایعه را مطرح و نشر دادند اعلام جرم نموده است
🕊#سفره_های_آسمانی 🕊
•┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈•
با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دیگر عزیزانتان ارسال فرمایید👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
•┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
🍀یـٰارَبِّ محمّد
┊بِـحَـقِّ محمّد
✨اِشْـفِ صَـدرِ
🌸محمّد بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
🍀 یـٰارَبِّ علی
┊بِـحَـقِّ علی
✨اِشْـفِ صَـدرِ
🌸علی بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
🍀یـٰارَبِّ فاطمه
┊بِـحَـقِّ فاطمه
✨اِشْـفِ صَـدرِ
🌷فاطمه بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
🍀یـٰارَبِّ الحسنبنعلی
┊بِـحَـقِّ حسنبنعلی
✨اِشْـفِ صَـدرِ
🌸حسنبنعلی بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
🍀یـٰارَبِّ الحسینبنعلی
┊بِـحَـقِّ حسینبنعلی
✨اِشْـفِ صَـدرِ
🌸حسینبنعلی بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
🍀یـٰارَبِّ علیبنالحسین
┊بِـحَـقِّ علیبنالحسین
✨اِشْـفِ صَـدرِ
🌸علیبنالحسین بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
🍀یـٰارَبِّ محمّدبنعلی
┊بِـحَـقِّ محمّدبنعلی
✨اِشْـفِ صَـدرِ
🌸محمّدبنعلی بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
🍀یـٰارَبِّ جعفربنمحمّد
┊بِـحَـقِّ جعفربنمحمّد
✨اِشْـفِ صَـدرِ
🌸جعفربنمحمّد بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
🍀یـٰارَبِّ موسیبنجعفر
┊بِـحَـقِّ موسیبنجعفر
✨اِشْـفِ صَـدرِ
🌸موسیبنجعفر بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
🍀یـٰارَبِّ علیبنموسیٰ
┊بِـحَـقِّ علیبنموسیٰ
✨اِشْـفِ صَـدرِ
🌸علیبنموسیٰ بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
🍀یـٰارَبِّ محمّدبنعلی
┊بِـحَـقِّ محمّدبنعلی
✨اِشْـفِ صَـدرِ
🌸محمّدبنعلی بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
🍀یـٰارَبِّ علیبنمحمّد
┊بِـحَـقِّ علیبنمحمّد
✨اِشْـفِ صَـدرِ
🌸علیبنمحمّد بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
🍀یـٰارَبِّ حسنبنعلی
┊بِـحَـقِّ حسنبنعلی
✨اِشْـفِ صَـدرِ
حسنبنعلی بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
یـٰارَبِّ الحُجَّة
بِـحَـقِّ الحُجَّة
اِشْـفِ صَـدرِ
الحُجَّة بِـظُـهُـورِٱلْـحُـجَّـة
#سفره_های_آسمانی