eitaa logo
سفره های آسمانی
387 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
10.7هزار ویدیو
24 فایل
کانال متفاوت و مورد سلیقه همه اقشارازهرسنی وصنفی داستان های کوتاه و بلند.. از حضرت ادم تا خاتم الانبیا.. حدیث ،اخبار، پیامهای: مشاوره وحقوقی کلیپ های کوتاه،رمان وپندهای آموزنده https://eitaa.com/joinchat/3609395934C039c3d33ac
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آتش دوست اگر در دل ماخانه نداشت عمربی حاصل ما این همه افسانه نداشت سلام وقتتون به خیر وخوشی امروز یکشنبه ☀️ ●2   دی          1403 ه.ش ●20  جمادی الثانی  1446 ه.ق ●22 دسامبر     2024 میلادی 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
⭐️ *رهبر انقلاب* : من پیش‌بینی می‌کنم سر برآوردن یک مجموعه شرافتمند قوی در سوریه هم اتفاق خواهد افتاد. ✏️ جوان سوری چیزی برای از دست دادن ندارد. دانشگاهش ناامن است، مدرسه‌اش ناامن است، خانه‌ش ناامن است، خیابانش ناامن است، زندگی‌اش ناامن است، چه کار کند؟ بایستی با قوت و اراده در مقابل آن کسانی که این ناامنی را طراحی کرده‌اند و آن کسانی که آن را اجرا کرده‌اند باید بایستد و ان شاءالله بر آنها فائق خواهد آمد. ✏️ *فردای منطقه از امروز منطقه به لطف الهی بهتر خواهد بود.* ۱۴۰۳/۱۰/۲ 💻 Farsi.Khamenei.ir | *رهبر انقلاب* : سر برآوردن یک مجموعه شرافتمند قوی در سوریه اتفاق خواهد افتاد ✏️ جوان سوری باید با قوت و اراده در مقابل آن کسانی که این ناامنی را طراحی و اجرا کرده‌اند بایستد و ان شاءالله بر آنها فائق خواهد آمد ✏️ *فردای منطقه از امروز منطقه به لطف الهی بهتر خواهد بود.* ۱۴۰۳/۱۰/۲ 🖼 💻 Farsi.Khamenei.ir ⭐️ *رهبر انقلاب* : *فردای منطقه از امروز منطقه بهتر خواهد بود* / پیش‌بینی می‌کنم حادثه سوریه باعث سربرآوردن یک مجموعه شرافتمند قوی مثل حزب‌الله لبنان خواهد شد 🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از مداحان و شاعران اهل‌بیت‌ علیهم‌السلام: ✏️ حزب‌اللّه لبنان یک مجموعه‌ی شرافتمند قوی محکم فولادینی است که از دل اغتشاشات لبنان در دهه‌ی ۶۰، بروز کرد و سر برآورد. آنجا تمام منطقه را به هم ریخته بودند جنگهای داخلی، اغتشاشات، ناامنی در وسط ناامنی از دل تهدید فرصت حزب‌اللّه بوجود آمد و سربرآورد. ✏️ از دل تهدیدها فرصتها سربرمی‌آورند اگر چنانچه ما متوجه باشیم احساس مسئولیت کنیم، دنبال کنیم، آنچه را که در دل ماست و بر زبان ماست در هنگام عمل آن را نشان بدهیم. و من پیش‌بینی میکنم این حادثه، سربرآوردن یک مجموعه‌ی شرافتمند قوی در سوریه هم اتفاق خواهد افتاد. ✏️ جوان سوری چیزی برای از دست دادن ندارد؛ دانشگاهش ناامن است، مدرسه‌اش ناامن است، خانه‌اش ناامن است، خیابانش ناامن است، زندگی‌اش ناامن است چکار کند؟ بایستی با قوّت اراده در مقابل آن کسانی که این ناامنی را طراحی کردند و آن کسانی که اجرا کردند بایستد و ان‌شاءاللّه بر آنها فائق خواهد آمد.  *فردای منطقه از امروز منطقه به لطف الهی بهتر خواهد بود* . ۱۴۰۳/۱۰/۲ 🖼 | 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
10.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥رهبر انقلاب، هم‌اکنون: مرتب میگویند که جمهوری اسلامی نیروهای نیابتی خودش را در منطقه از دست داد! این هم یک غلط دیگر! جمهوری اسلامی نیروی نیابتی ندارد. یمن می‌جنگد چون با ایمان است؛ حزب‌الله میجنگد، چون قدرت ایمانی او را به میدان میکشاند؛ حماس و جهاد می‌جنگند چون عقیده‌شان آنها را وادار می‌کنه به این کار میکند/ اینها نیابت از ما ندارند. 🔹ما اگر یک روزی بخواهیم اقدام بکنیم احتیاجی به نیروی نیابتی نداریم... 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 روز مادر رو به مادری که پسرش رئیس جمهور بود ولی کسی نمیشناختش ، به مادری که خادم ملت رو تربیت کرد تبریک میگیم 🔸 @ZSHOBHE ➡️ Zil.ink/zshobhe
داستان واقعی روایت انسان قسمت:صد و هفتاد و نه: اینک چشمه ای جوشان و گورا در بیابانی بی آب و علف از دل زمین بیرون زده بود و حالا که آب در آن منطقه فراهم شده بود، پرندگان که بوی آب را از چند فرسخی می فهمند دسته دسته به سوی چشمه زمزم آمدند، هنوز ساعتی تا غروب مانده بود که گرداگرد هاجر و اسماعیل پرندگان پرواز می کردند. صبح زود بود، کاروانی از کمی دورتر قصد گذشتن از صحرای تفتیده حجاز را داشت که دیده بان کاروان فریاد زد، آنجا را ببینید، دسته ای پرنده می بینم، به گمان چشمه آبی آنجاست، پیرمردی که بر فراز شتر نشسته بود دستش را سایه چشمش کرد و خودش را بلند کرد تا پیش رویش را بهتر ببیند و گفت: عمری در سفر بودم و از این بیابان گذر کرده ام در این شوره زار جز ریگ های داغ چیزی یافت نمیشد اما به گمانم اتفاقی افتاده، براستی که دسته ای پرنده آنجا در پرواز است. و اینچنین بود که کاروانیان از دور، حضور پرندگان را در این منطقه فهمیدند و وجود آب شیرین را متوجه شدند. به همین خاطر کاروانیان نیز به این منطقه میل پیدا کردند و اولین کاروانی که به این منطقه آمد، از قبیله ای یمنی به نام «جرهم» بود. کاروان یمنی به پیش آمدند تا به نزدیکی چشمه رسیدند و از دیدن یک زن تنها با فرزند نوزادش و این اب گوارایی که قبلا در این جا نبود و الان موجود است بسیار تعجب کردند. بزرگ کاروان قدمی پیش گذاشت و رو به هاجر که روی از آنها پوشیده بود و اسماعیل را در آغوش داشت کرد و گفت: ای زن تو کیستی و این فرزند کیست؟ جایگاه شما چیست؟ به گمانم از کسانی باشید که خداوند به شما لطف و مرحمتی داشته، چرا که این بیابان بی آب اینک چشمه ای جوشان دارد. حضرت هاجر ارام از جای برخاست و فرمود: من هاجر، همسر ابراهیم خلیل الله هستم و این نوزاد، اسماعیل فرزند ابراهیم است که خداوند امر فرمود تا ما در این منطقه ساکن شویم و به اراده خداوند در اینجا فرود آمدیم‌ تا این سخن از دهان هاجر خارج شد، تمام جمع یکه ای خوردند و به دیده احترام به او نگاه کردند چرا که معجزه آتش ابراهیم و جریانش آن قدر در بین مردم مناطق مختلف شناخته شده بوده است که به محض آن که هاجر نام ابراهیم را می آورد آن ها قبول می کنند و سخن هاجر را باور می کنند. این معروفیت برای ابراهیم فرصت خوبی را مهیا می کند و برای هاجر موقعیت بالایی را رقم میزند به طوریکه کاروانیان از حضرت هاجر اجازه می خواهند که در این منطقه ساکن شوند. زیرا آنها دوست دارند همجوار همسر نبی خدا باشند و از طرفی ساکن شدن در این منطقه ی استراتژیک برای آن ها مهم بود چرا که هم آب وجود داشت و هم این سرزمین از قدیم ارزش معنوی داشت و اینک با حضور هاجر و اسماعیل بر ارزشش افزوده شده است. حضرت هاجر در جواب تقاضایشان به آنان فرمود: من باید از ابراهیم خلیل الله اجازه بگیرم. و طبق نقل تاریخ، سه روز پس از این واقعه حضرت ابراهیم با طی الارض به حجاز آمد و به این قبیله اجازه داد که در آنجا ساکن شوند‌ کم کم جمعیتی در این مکان جمع شد، ابتدا یک قبیله و بعد گسترش یافت و چون روستایی پر جمعیت شد و بعد هم به شهری کوچک تبدیل شد، شهری که مقدر شده بود حضرت اسماعیل پیامبر و راهنمای اینجا و مناطق و شهرهای همجوارش باشد. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
داستان واقعی روایت انسان قسمت:صد و هشتاد: با استقرار حضرت اسماعیل در حجاز گویا خداوند اراده کرده خط هدایتی دینش را با محوریت حضرت ابراهیم گسترش یابد و پیامبر حجاز و اطرافش حضرت اسماعیل باشد حضرت ابراهیم در شام یا همان حبرون و الخلیل مستقر شد، در این زمان خط سیر حوادث در این منطقه با شتاب به پیش می رفت و روزی از روزها خبری به گوش مومنین رسید که همه را به تعجب واداشت، خبر نابودی و مرگ نمرود دهان به دهان می گشت، نمرود بعد از اخراج حضرت ابراهیم از بابل، برای اینکه آبروی بر باد رفته خود و بت ها را دوباره بخرد، ظلم های زیاد و عظیمی به مردم روا داشت تا مردم از ترس، به بزرگی نمرود اعتراف کنند و دیگر ماجرای آتش و ابراهیم را فراموش کنند. نمرود آنقدر گستاخ شده بود که خود را همردیف خدای ابراهیم می دانست و آنچنان قدرت و ثروت خود را با تاراج مردم و جادوی جادوگران زیاد کرده بود که هیچ کس یارای اینکه نامش را بر زبان بیاورد، نبود. اما خداوند بزرگ، خوب می داند چگونه قدرت پادشاهی خونریز را به سخره بگیرد و مقدر کرده بود مرگ چنین آدم مغرور و متکبری با یک پشه کوچک رقم بخورد. گویا پشه ای از راه بینی وارد مغز نمرود می شود و مغز او را کم کم می خورد، این ورود و این خوردن، دردی بسیار بر جان نمرود می اندازد که هیچ راه علاج و مسکنی برای این درد نبود و با اینکه تمام طبیبان بابل به قصر فراخوانده شده بودند، هیچ‌کس نتوانست برای او کاری کند و در تاریخ ثبت شده که نمرود از شدت درد پتکی را در کنارش قرار داده بود و هر ساعتی که میگذشت و درد افزون می شد با پتک به سر خود میزد. چند روز به همین منوال گذشت و عاقبت نمرود آنقدر بی طاقت میشود که همچون آدمی مجنون تاج از سر بر می دارد و همانطور که در شهر می دود خود را به برج بابل می رساند، پله های برج را دوتا یکی بالا می رود و خود را به انتهای برج می رساند و از بالای برج که سر در ابرها داشت، خودش را با کله به زمین می اندازد و در پیش چشم مردمی که سالها بر آنها ظلم کرده بود به درک واصل می شود. این خبر گوش به گوش می رسید و در همه جا پخش شد که هر کس با خدای یکتا به عناد برخیزد عاقبت زندگی اش کن فیکون می شود. این خبر به ابراهیم هم رسید و ابراهیم همانطور که سخت در فکر بود از معبری در الخلیل می گذشت، در این هنگام بویی متعفن به مشامش رسید. ابراهیم کمی جلوتر رفت و لاشهٔ سگ ولگردی را دید گویا ساعت ها از مرگش می گذشت و جسمش بو گرفته بود. در این هنگام سوالی دیگر ذهن ابراهیم را پر کرد و رویش را به آسمان بلند کرد و فرمود: خداوند از تو درخواست دارم تا زنده شدن مردگان را به من نشان دهید. در این هنگام جبرئیل بر او نازل شد و از قول خداوند فرمود: مگر تو به زنده شدن مردگان در آخرت ایمان نداری؟! ابراهیم جواب می دهد: ایمان دارم، اما می خواهم دلم آرام گیرد و به یقین برسم. و در اینجا به یاد روایتی از مولایمان علی علیه السلام می افتیم که مولایمان فرمودند: اگر تمام پرده های غیب از جلو چشم من کنار برود ذره ای به یقین من افزوده نمی شود، یعنی امام ما بالاترین یقین را به خداوند دارند و از این جهت امیرالمومنین در نقطه ی بسیار بالایی از یقین قرار دارد. خداوند درخواست ابراهیم را اجابت می کند و به او دستور می دهد... ادامه دارد 📝به قلم:ط_حسینی 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
داستان واقعی روایت انسان قسمت:صد و هشتاد و یک: خداوند در خواست ابراهیم را اجابت کرد و به او فرمان داد تا چهار پرنده مختلف بگیرد، آنها را بکشد و قطعه قطعه نماید و تکه های هر چهار پرنده را با هم مخلوط کند و سپس به چهار قسمت تقسیم کند و هر قسمت از این مخلوط را بر سر کوهی قرار دهد. حضرت ابراهیم، طبق فرمان خداوند چنین نمود و وقتی آنها را بر روی کوه ها قرار داد به میان دشت ایستاد، خداوند فرمان داد تا هر پرنده را به نام خود بخواند و ابراهیم چنین کرد و با چشم خویش دید که زمانی نام هر پرنده را می برد قطعات آن پرنده از مخلوط روی هر کوه جدا می شد و به هم پیوند می خورد و آن پرنده زنده و سالم به نزد حضرت ابراهیم می آمد و اینچنین شد که ابراهیم زنده شدن مردگان را با چشم خویش دید و یقین پیدا کرد. البته در حدیث است که این واقعه یک صورت ظاهری و یک صورت باطنی دارد. صورت ظاهرش همان بود که شرحش داده شد و صورت باطنی آن چیز دیگریست. امام صادق علیه السلام فرمود: منظور حقیقی این آیه و باطن آن این واقعه آن است که خداوند به ابراهیم دستور داد که چهار نفر از یارانش که گنجایش فهم معارف توحیدی را داشته باشند انتخاب کند و آن ها را به چهار نقطه مختلف بفرستد تا مردم را هدایت کنند. سپس هرگاه آن ها را فرا خواند، آن ها به سمت ابراهیم بازگردند و این داستان اشاره به فرستادن رسولان ابراهیم به نقاط مختلف جهان دارد. حضرت ابراهیم مسئولیت بین المللی دارد و باید خط توحید را در تمام مناطق زمین گسترش دهد، پس ایشان چهار نفر را به مناطق مختلف می فرستد که دین خدا را تبلیغ کنند، چهار فرستاده حضرت ابراهیم، خود پیامبران خدا هستند که مدیریت آنها بر عهده حضرت ابراهیم است. برای شرح وظایف چهار فرستاده ابراهیم، ابتدا به شهر سدوم می رویم. شهری بزرگ و زیبا که این شهر یکی از شاهراه های اصلی تجارت است و کاروانیان زیادی برای تجارت از این شهر می گذرند، شغل اصلی مردم این شهر کشاورزی ست زیرا آب و خاکی غنی دارند اما مردم این شهر هم چون ابراهیم مضیف هایی بر سر راه کاروانیان برپا کرده اند و مردمی صاحب کرامتند اما... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🌹 تقدیم به مادران آسمانی 💔 مادر که نداشته باشی... هیچکس نمیفهمه توو دنیا چی بهت میگذره... 💔 مادر که نداشته باشی.. هیچکس درک نمیکنه پشت هر لبخندت چند هزار تا بغض پنهان شده. 💔 مادرکه نداشته باشی... نباید از هیچ کس هیچ انتظاری داشته باشی ... 💔 مادر که نداشته باشی.... هرلحظه از زندگیت توو دلت میگی اگه مادرم بود الان اینجوری نمیشد.... 💔 مادر که نداشته باشی... همیشه یه هاله اشک توو چشماته ... مادرکه نداشته باشی... هیچ سایه ای بالا سرت نیست 🌹 شما که داری مثل پروانه دورش بچرخ 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه‌ی بیدار شدن زمین را از چشم دوربین‌های فضایی (آسمان) ببینید.. 🕊 🕊 •┈•••✾🌺🌿﷽🌿🌺✾•••┈• : با ما همراه باشید و مطالب مهم این کانال را به دوستانتان ارسال فرمایید👇👇 @sofrhayasemani •┈•••✾🍃🌺🍃✾•••┈•