eitaa logo
محمد سهرابی (معنی زنجانی)
1.3هزار دنبال‌کننده
66 عکس
9 ویدیو
0 فایل
بسم رب الفاطمة صفحه تخصصی«محمد سهرابی» (معنی) لینک کانال در تلگرام 👇👇👇 Http://T.me/sohrabimohammad لینک اینستاگرام instagram.com/sohrabimohammad315
مشاهده در ایتا
دانلود
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ باب الحوائج علیه السلام هر قدر پير ميشوي و موسپيدتر وا ميشود به روي تو زخمي جديدتر در سجده ديد هركه تورا،جز عبا نديد هر روز ميشوي ز چه رو ناپديدتر؟ جدّت به بوريا و تو در هفت پارچه ! انصاف دِه كدام شما شد شهيدتر؟ يك لنگه در براي تو تابوت ميشود قحطي رسيده يا كه رسوم جديدتر دريا به روي تخته شكسته چه ميكند؟ از تو بعيد نيست از اينهم بعيدتر زانوي تو دوتا شده يا عيبِ چشم ماست؟ كوته شده است تخته و يا تو رشيدتر @sohrabimohammad
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا رَسُولَ اللّهِ وَرَحْمةُ اللّهِ وَبَرَكاتُهُ انس اگر حکم براند به سخن حاجت نیست دیده گر بوسه بلد شد به دهن حاجت نیست این که گویند من و او به یکی پیرهنیم عین حق است و لیکن به بدن حاجت نیست کفن من به جزا پرچم صلح من و توست ور نه آن قدر که گویی به کفن حاجت نیست از همین دور به یک ناله طوافت کردم دل چو احرام فغان بست به تن حاجت نیست دل مگو پاره ی خون است که در دست شماست با دل ما به عقیقی ز یمن حاجت نیست تو وکیل منی ای دادرس جن و بشر در صف حشر چو آیی تو به من حاجت نیست مست و طنّاز، سر معرکه باز آمده ای خون مگر مانده که با تیغ فراز آمده ای سر پر نشئه ی ما شیشه ی پُر باده ی توست این هم از لطف تو و حسن خدا داده ی توست من ز یک «اَدَّبَنی ربّیِ» تو فهمیدم خلق جبرئیل امین مشق شب ساده ی توست درس پس می دهد این طوطی آئینه پرست من یقین کرده ام این مرغ فرستاده ی توست گردن جام نوشتند گناهی که مراست این هم از خاصیت ساغر آماده ی توست تو خداوند منی، جان خدا هیچ مگو تو خودِ بوالحسنی، جان خدا هیچ مگو وصف قد تو محالی است که من می دانم سرو، پیش تو نهالی است که من می دانم ختم بر خیر شود گردن آهوی نظر ابرویت تیغ قتالی ست که من می دانم امر کردی که تقیه ز سیاهی بکند ورنه خورشید، بلالی ست که من می دانم تو لبش بوسی و او پای به دوش تو زند این علی مرد کمالی ست که من می دانم آمده تا که مروری کند از درس ازل وحی جبرئیل، سئوالی است که من می دانم پدر خاک چو گفتند به داماد رسول نُه فلک چرخ سفالی ست که من می دانم هر کجا هست دم از شیر خدا باید زد چون به دخت تو جلالی است که من می دانم غرض از هر دو جهان قامت بالای تو بود غرض از خلق علی، خلقت زهرای تو بود کیستی ای که مرا تازه تر از هر نفسی چیستی ای که مرا روشنی پیش و پسی من به پابوس تو از راه دراز آمده ام شب محیاست بده زلف به دستم، قبسی دشمن شیر خدا نیز به پاکی برسد گر مطهر شود از آب مضاعف نَجَسی مگرش سامری آواز در آرد ور نه گاو را حق ندهد منصبِ صاحب نفسی یا بزن با دم خود یا به دم تیغ علی یَسَّرَ اللهُ طریقاً بِکَ یا مُلتَمَسی تو نبوغ ازلی، طیف خلایق ماتت انبیا کاسه به دستان صف خیراتت چشم بد دور، عجب فتنه ی دوران شده ای بر سر معرکه بس، رهزن ایمان شده ای نیمه شب آمده ای، دُرد کِشان، موی فشان این چه وقت است که غدّاره کش جان شده ای باید امروز رخت سرخ تر از مِی می شد چون که تو حاصل مستی امامان شده ای سعی در پوشش خود کم بکن ای شمس جلی بس که پر نوری، از این فرش نمایان شده ای امرت از روز ازل بر همگان واجب شد پاسدار حرمت شخص ابوطالب شد مست و شب گرد شدم کیست بگیرد ما را مستحق شررم، کیست دهد صهبا را دادِ مجنون دل آزاده در آمد که چرا باز تکرار کنی قافیه ی لیلا را با علی غار برو، با دگری غار مرو محرم خَشیتِ الله مکن ترسا را چهارده سال اگر داشت علیِ اعلی حق نمی داد تو را سروری دنیا را آن که در مهد، تو را خواند ز آیاتی چند بعد از این نیز شود بر سر دوش تو بلند چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی که نبی شد پسر آمنه، ماه عربی بعثتی کرد که ابلیس طمع کرد به عفو رحمتی کرد که خاموش شود هر غضبی بعثتی نیز رسول غم یحیی دارد جای حیدر شده همراه بر او زِینِ اَبی خوش روی ای پسر فاطمه اما به خدا طاقت زینب تو نیست کمی بی ادبی ترسم این بار اگر گوش به خواهر ندهی خون کند چوب یزیدی ز تو دندان و لبی چون که جان می دهد امروز ز تب کردن تو چه کند زینب تو با سر دور از تن تو @sohrabimohammad
لب تشنگی از حرمت و حرمان دو مقام است؛ یک روز محرم نشوند این رمضان ها... @sohrabimohammad
پرسیده‌ام ز معنی، او هم خبر نداشت اصلاً رفاقت من و تو از کجا گرفت....؟ @sohrabimohammad
چنان عید غدیرش دلربا افتاده در عالم؛ که یک هفته جلوتر می‌روم از خود به قربانش... @sohrabimohammad
ای آنکه ز شوقت جگر خلق کباب است گر نیم نظر لطف کنی عین ثواب است در سجده بفرما که به پایت بدهم جان خم کن سر این شیشه که هنگام شراب است ای دل نظر شیر خدا حد وسط نیست یا موج مزن یا که بجوش این چه سراب است ذکر تو سوار است به سنگ یمن اینجا یعنی علی از شوق علی پا به رکاب است تاثیر اگر کرد فغان لطف تو باقی است یک تار سر زلف تو تکمیل رباب است «اسباب تکامل همه نفی است در اینجا» «انگور که چسبد به ضریح تو شراب است» آن نامه که سر بسته فرستند به کویت گر پاره کند خادم تو عین جواب است تیغی که تو بستی چو به گلزار ببندند یک غنچه دمیدن همه جا عالم آب است شمشیر همان شمه ی شیر است به میدان جز تو به میان تیغ اگر بست خطاب است معنی جگر صحبت باشیر ندارد جز اینکه بگوید به ره دوست تراب است @sohrabimohammad
پیراهن وصل تو چو اندازه من نیست جز چشم به مهمانی تو من چه بپوشم... @sohrabimohammad
یا بنت الحسین(ع) دویدم دشت را شد از عبور من جنون پیدا دو پلکی گریه کردم در فراغت دشت خون پیدا تجرد هجمه دارد یا که ضعف تن نمی دانم درون سینه ام این روزها هست از برون پیدا کدامین درد را پیش تو پشت پرده بفروشم تو ای نزد تو عالم از برون و از درون پیدا سپاه جلوه ام هر قدر می شد تاختم بیرون بیان خاموش نظر ساکت نفس مخفی جنون پیدا سه سالی در لباس کودکان مخفی گذر کردم شدم در کسوت پیران عشق تو کنون پیدا چرا ویران نباشد خانه ی من کن در آن مجلس دهانت بود زیر چوب از پشت ستون پیدا... @sohrabimohammad
دعای زنده‌دلان صبح و شام یا حسن است که موی تیره و روی سپید با حسن است حسین می‌شنوم هرچه یاحسن گویم دو کوه هست ولی کوه بی‌صدا حسن است حسین نهی به قاسم دهد، حسن دستور ز من بپرس که سلطان کربلا حسن است بخوان به نام پسر تا پدر دهد راهت بیا که کنیه‌ی شیرخدا «اباحسن» است @sohrabimohammad
گریه‌ها حلقه شده پا به رکابش کردند کِل کشان اهل حرم مرد ربابش کردند بی زره آمده از بس که شجاعت دارد کس حریفش نشد و زود جوابش کردند تیر مرد افکن بر طفلک شش ماهه زدند یعنی اندازۀ عباس حسابش کردند زودرس بود بزرگ همۀ قوم شدن چون خدا خواست بدین شیوه خضابش کردند سر شب شیر نمی خورد، نمی خفت علی این که خوابیده، گُمانم که عتابش کردند شور چشم تر او داشت اثر می‌بخشید کولیان هلهله کردند و خرابش کردند باخت چون سر، به تراش نوک نی منزل کرد این نگین را ز درون برده رکابش کردند بعد از این خاک سر هر چه ثواب است که قوم هر چه کردند به شه بهر ثوابش کردند نخریدند دل سوختۀ سلطان را لیک اصغر جگری داشت که آبش کردند مادر اصغر شش‌ماهه خود اقیانوس است ربِّ آب است به معنی و ربابش کردند... @sohrabimohammad
محمد سهرابی (معنی زنجانی)
گریه‌ها حلقه شده پا به رکابش کردند کِل کشان اهل حرم مرد ربابش کردند بی زره آمده از بس که شجاعت دارد
ذکر علی علی به دو عالم شراب بست راه نگاه بر همه بیدار و خواب بست در کربلا علی ِدگر ره به باب بست بیچاره مادرش چه امیدی به آب بست «یا رب مریز تو دل امّیدوار را» اصغر، به آب رفت و به تیری شکار شد پس تارهای صوتی او تار تار شد زلفش بنفشه زار بُد و لاله‌زار شد تن پیش شاه ماند و سرش نی‌سوار شد... «پر کرد نیزه، حجم سر شیرخوار را» @sohrabimohammad
47.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب هشتم محرم الحرام هیئت رایة العباس روضه‌ی شهزاده علی اکبر سلام الله علیه @sohrabimohammad
محمد سهرابی (معنی زنجانی)
«یا اباعبدالله» پس از حسین کَز او خوب تر تراب ندیده چه ها گذشت به زن های آفتاب ندیده... به بزم باد
84.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو را در خواب دیدم شانه کردم گیسوانت را نهان از چشم مردم باز بوسیدم دهانت را... شب سوم محرم الحرام هئیت محترم ریحانة الحسین روضه حضرت رقیه سلام الله علیه @sohrabimohammad
به حکم دل نهادم سر به خشتت؛ نوازش کن گدایت را به سوری... @sohrabimohammad
از حسینش نتوان کرد جدا زینب را؛ موج‌ هر‌ قدر‌ که‌ بی‌تاب‌ شود‌ با دریاست... @sohrabimohammad
یا بنت الحسین علیه السلام مجنون شبیه طفل تو شیدا نمی شود زین پس کسی بقدر تو لیلا نمی شود درد رقیه تو پدر جان یتیمی است درد سه ساله تو مداوا نمی شود شأن نزول رأس تو ویرانه من است دیگر مگرد شأن تو پیدا نمی شود بی شانه نیز می شود امروز سر کنم زلفی که سوخته گره اش وانمی شود بیهوده زیر منت مرحم نمی روم این پا برای دختر تو پا نمی شود صد زخم بر رخ تو دهان باز کره اند خواهم ببوسم از لبت اما نمی شود چوب از یزید خورده ای و قهر با منی از چه لبت به صحبت من وا نمی شود کوشش مکن که زنده نگهداری ام پدر این حرف ها به طفل تو بابا نمی شود @sohrabimohammad
پیوسته بدان ابرو و مژگان بدهم دل؛ طفلم، چه کنم؟ بازی من تیر و کمان است... @sohrabimohammad
کَس ندانست که مجنون چه ندا کرد به دشت...! که صدای جَرَس ِقافله، لیلا لیلاست... آهـ...حسین @sohrabimohammad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هزار مرتبه نفرین، به بختِ وا مانده شد اربعین و به دل، داغِ "کربلا" مانده قرارِ هر "شبِ جمعه" است "فاطمه" آمد نظر کنید به حالِ کسی که جا مانده... @sohrabimohammad
یٖا قَتِیلُ الْعَبْرَاتْ گریه را بر قد تو می‌کنم ای یار عزیز؛ این قبایی‌ست که تنها به شما می‌آید... @sohrabimohammad
86.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یٰا نٰافِذَ اْلْبَصیرة شد هفت بحر عشق عیان در وجود او، عباس سابع است، بخوان ز انتها درست... @sohrabimohammad
یا سیدنا المظلوم عاشق شدم دوباره سرم را بیاورید بار گرانِ در به درم را بیاورید اصلاً سیاه شد که ز داغش شود سفید ای قوم روضه خوان جگرم را بیاورید اولاترم من از همه بر گریه برخودم اول برای من خبرم را بیاورید بال مگس گرفت ز سیمرغ حوصله ای اهل گریه پلک ترم را بیاورید من مست حُب شدم، سخن از مستحب مگو ای تاک ها بَر ِشَجرم را بیاورید دستم نمی رسد که بیفتم به پای او ای اهل اوج بال و پرم را بیاورید کاشی کنید حوض دو چشم مرا و بعد هر شب برای من قمرم را بیاورید نه خوانده می شود نه نوشته ولی بگو تشدید گریه ی سحرم را بیاورید هر "یاحسین"زخم جدیدی ست کهنه کار آن کهنه ی جدید ترم را بیاورید بر تربتم ز روضه ی اکبر زنید آب و آن گه به مرقدم پسرم را بیاورید حالا که تا دیار تو ما را نمی برند ما قلبمان شکست حرم را بیاورید... @sohrabimohammad
‍ ‍ ❖✨ ﷽ ✨❖ •✦✧✧✦• در این روز در سال ۶۱ ه.ق چون اهل البیت به مرقد مطهّر حسین علیه السّلام رسیدند جابر بن عبد اللَّه انصارى و جمعى از بنى هاشم و مردانى از آنها را یافتند كه براى زیارت قبر حسین علیه السّلام فرا رسیده بودند، همگان در یك زمان به عزادارى و نوحه سرایى پرداختند و سوگوارى جگرسوزى بر پا نمودند، و زنان آن آبادى نیز با ایشان به عزادارى پرداختند و چند روز در كربلا اقامت كردند. 🔘 از ابى جناب كلبى روایت شده كه گچكاران بدو حدیث كردند و گفتند: ما شب ها به جبّانة نزد قتلگاه حسین علیه السّلام می‏رفتیم و نوحه جنّیان را میشنیدیم كه نوحه می‏كردند و مىیگفتند: مَسَحَ الرَّسُولُ جَبینَهُ فَلَهُ بَریقٌ فِی الْخُدُودِ أَبْواهُ مِنْ عَلْیا قُرَیْشٍ جَدُّهُ خَیْرُ الْجُدُودِ.... 🔘پیامبر به جبینش دست می‏كشد، او را چهره‏ اى درخشان بود والدینش از طبقه بالاى قریش بودند، و جدّش بهترین اجداد بود... ▪️ راوى گوید: و آن گاه اهل البیت از كربلا به سوى مدینه كوچیدند. 📖اللهوف، ابن طاوس ،ص: ۱۹۷ 🔘روایت دلتنگی ▪️زیارت قبور...🏴 التماس دعا 🙏 ••●❥✧❥●•• @sohrabimohammad