4_6032645814818441109.opus
973.9K
#خناس
🔺بزرگواری سعی خود را بر این گمارده که همیشه طبق فرامین خدا و اهل بیت عمل کرده و تمام مسائل اعتقادی و ظاهری را رعایت کرده است
🚫اما در این راه درگیر افکاری میشود که مثل خوره به جانش افتاده است نظیر اینکه::::
↩️اگر خدا او و اعمالش را نپسندد عاقبتش چه خواهد شد✖️✖️
#سخنان_ناب_و_زیبای_استاد_آقارضا
.:::| ••••●❥JOiN👇
🆔 @sokhananiziba
☘️
🌸حضرت_زهرا سلام الله علیها :
کسی که عبادت های خالصانه خودش را به سوی خدا بفرستد خداوند بهترین مصلحت خودش را به سوی او می فرستد.
بحار الأنوار ج ۷۰ ص ۲۴۹
#داستان_های_آموزنده
•✾📚 @sokhananiziba 📚✾•
PTT-20200621-WA0028.opus
904.2K
#کلاهبرداری
🔺شخصی مبلغی از آقایی با ترفندهای مختلف گرفته و بعد از گذشت چهارسال عودت نداده است❗️
♨️آیا چنین کارهایی زرنگی محسوب میشود؟؟
✅وَمَكَروا وَمَكَرَ اللَّهُ ۖ وَاللَّهُ خَيرُ الماكِرين✅
#سخنان_ناب_و_زیبای_استاد_آقارضا
.:::| ••••●❥JOiN👇
🆔 @sokhananiziba
🍃🌷
#مزاج_شناسی
#سبک_زندگی_اسلامی
علائم بیماری صفرا :
کسانی که صفرا زیاد تولید می کنند... سردرد ، شقیقه نبض می زند ، زردی سفیدی چشم ، سیاهی رفتن چشم ، سرگیجه ، طعم دهانشان تلخ شده ، ترش کردن گلو ، وقتی صفرا داخل معده بیاید ، تشنگی ، سوزش جگر زیر دنده راست آنها خیلی گرم است و حداقل دو درجه تب دارند و لب های آن ها دچار خشکی بوده ، پوست سرشان ترک خورده و می سوزد و بعنوان شوره و حتی ریشه مژه ودورپلک سوخته و پوسته پوسته می شود ، پوست زبر ، رنگ ادرار زرد تیره ، ابرو می ریزد ، علاقه زیاد به آب یخ و یخ ، تند خو بهانه گیر ، مو ها تک تک می ریزد ، دیدن خواب هو لناک افتادن از بلندی ، جنگ و ستیز و...
🌸🍃 زندگی به سبک عاشقا...
@sokhananiziba
#تفکر
زندگی ما با
"تولد" شروع نمی شود
با "تحول" آغاز می شود
لازم نیست بزرگ
باشی تا شروع کنی
شروع کن تا بزرگ شوی
باد با چراغ خاموش
کاری ندارد
🔥 اگردرسختی هستی ، بدان که روشنی 🔥
🌸🍃 زندگی به سبک عاشقا...
@sokhananiziba
❅✺✻زنـ💕ـدگی به سبک عـ💞ـاشقا❅✺✻
🔹 #او_را ... ۳۴ عرشیا واقعا سورپرایزم کرده بود! تا چنددقیقه فکرم مشغول بود! حتی حواسم از مهمونی
🔹 #او_را ... ۳۵
وقتی به خودم اومدم صورت منم از گریه خیس شده بود...
نگامو به آسمون دوختم و دنبال خدا میگشتم...
میخواستم داد بزنم...
بگم این چه دنیاییه...
این چیه که آفریدی😭😭
تن سنگینمو از آلاچیق بیرون کشیدم و راه افتادم سمت ماشین.
هوا تاریک شده بود🌌
عرشیا چقدر برای خوشحال شدنم زحمت کشیده بود و من به همین راحتی خوشحالی عصر از کلم پریده بود!!
میدونستم الان تو کله ی نگار چی میگذره...
حتما با خودش میگه منو مسخره کرده!
مگه میشه با این همه دک و پز و امکانات ، کسی خوشبخت نباشه؟؟
ولی من نبودم...😞
من خوشبخت نبودم...
نگار بدبخته چون هیچی نداره و فکرمیکنه دردش پوله...
منم بدبختم چون همه چی دارم و نمیدونم دردم چیه...
اصلا خوشبختی چیه...
اصلا چرا باید من زنده باشم و نفس بکشم...
اصلا ماها اینجا چیکار میکنیم...😭
من چم شده...
من همه چیز دارم!
اما هیچ چیز ندارم!
اه😣
چرا منو آفریدیییییی؟؟😭😭
چرااااا!؟؟؟
همینطور داد میزدم و سرعتمو بیشتر میکردم...
کاش ماشینم چپ کنه
کاش یکی بزنه بهم
کاش یه فردای دیگه نباشه‼️
من نمیخوام زنده باشم😭
هیچی نمیخوام😭
تا دیروقت تو خیابونا چرخ زدم و گریه کردم،
میدونستم برسم خونه باید جواب پس بدم اما مهم نبود....😒
اون شب اونقدر دیر خوابیدم که ساعت دو بعدازظهر به زور چشمامو باز کردم😴
هنوز گیج و منگ قرصای آرامبخش دیشب بودم.
رفتم سراغ گوشیم📱
خاموش شده بود!
زدمش شارژ و رفتم پایین که یه چیزی بخورم.
کسی خونه نبود.
حتی خدمتکاری که پنجشنبه ها برای تمیز کردن خونه میومد هم نبود!
برگشتم اتاقم و گوشیمو روشن کردم
میدونستم تا الان عرشیا هزار بار زنگ زده!!
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 زندگی به سبک عاشقا
🌸🍃 @sokhananiziba