eitaa logo
سخن و مداحی ناب خبر فلسطین اخبار پرسپولیس استقلال فوتبال برتر ورزش سه
13هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
39 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷از درگه تو هيچكسی نا اميد نيست🌷 🌷باب الحوائجی كرمت فرق ميكند🌷 🌺ولادت با سعادت امام موسی کاظم(علیه السلام) بر شما عزیزان مبارک 🌺 ⁦◀️⁩از سخنان گهربار حضرت باب الحوائج موسی بن جعفر علیه السلام بهره مند شویم👇 💠 مَا مِن شَیءٍ تَراهُ عَینَاک إلّا وَ فِیه مَوعِظَه 🌷چیزی نیست که چشمانت آن را بنگرد، مگر آن که در آن پند و اندرزی است. 📚بحاالانوار، ج. ۷۸، ص. ۳۱۹، 💠 قِلَّهُ المَنطِق حُکمٌ عَظِیم، فَعَلَیکُم بِالصُّمتِ 🌷بر شما باد به خموشی که کم گویی، حکمت بزرگی است. 📚بحاالانوار، ج. ۷۸، ص. ۳۲۱، 💠مَن اَحزَنَ والدَیهِ فَقَد عَقهُما 🌷هر که پدر و مادر را اندوهگین کند آنان را ناسپاسی کرده است. 📚تحف العقول، ص. ۴۲۵، 💠 مَنِ استَوى‏ یوماهُ فَهُوَ مَغبُونٌ 🌷هر کسى که دو روزش مساوى باشد (و روز بعد بهتر از روز قبل نباشد) مغبون است. 📚بحار الأنوار، ج. ۷۸، ص. ۳۲۶، ح. ۵ 💬 @nab_menbar
✨﷽✨ 🍃سيره ی عملی امام کاظم علیه السلام 🍃 🔰عبدالله بن سنان گفت: برای هارون الرشيد لباسهای ارزشمند و زيبايی آورده بودند. هارون آنها را به علی بن يقطين وزير خود بخشيد و از جمله آن لباسها لباسی بود كه از خز و طلا بافته شده بود كه به لباس پادشاهان شباهت داشت. علی بن يقطين لباسها را به اضافه ی اموال ديگر برای مولايش موسی بن جعفر عليه السلام فرستاد. امام عليه السلام همه را پذيرفت ولی آن لباس مخصوص را توسط شخص ديگری برای علی بن يقطين فرستاد، سپس برايش نامه ای نوشت كه اين لباس را از منزل خارج مكن يك وقت مورد احتياج تو واقع می شود. پس از چند روز علی بن يقطين بر يكی از غلامان خود خشم كرد و او را از خدمت عزل كرد. همان غلام پيش هارون الرشيد سخن چينی نمود كه علی بن يقطين قائل به امامت موسی بن جعفر عليه السلام است و خمس اموال خود را همه ساله برای او می فرستد و همان لباسی را كه شما به او بخشيديد برای موسی بن جعفر عليه السلام در فلان روز فرستاده است. هارون بسيار خشمگين شد و گفت بايد اين كار را كشف كنم. فورا شخصی را فرستاد تا علی بن يقطين به نزد او آيد به محض ورود پرسيد لباس مخصوص كه به تو دادم چه كرده ای؟ گفت: در خانه است و آن را در پارچه ای پيچيده‌ام و هر صبح و شام باز می كنم و نگاه می نمايم و از لحاظ تبرك آن را می بوسم. هارون گفت هم اكنون آن را بياور. علی بن يقطين يكی از خدام را فرستاد و گفت در فلان اتاق داخل فلان صندوق در پارچه ای پيچيده است فورا بياور. غلام رفت و آورد. هارون ديد لباس در ميان پارچه ای گذاشته شده و معطر است خشمش فرونشست و گفت: آن را به منزل خود برگردان ديگر سخن كسی را درباره ی تو قبول نمی كنم و جايزه ی زيادی به او بخشيد. دستور داد غلامی را كه سخن چيني كرده بود هزار تازيانه بزنند هنوز بيش از پانصد تازيانه نزده بودند كه مرد . 📗مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۲۸۹. 💬 @nab_menbar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🔰جور دیگر باید دید ◀️ در کودکی همیشه فکر میکردم شبها کسی زیر تختم پنهان شده است. نزد روانپزشک رفتم و مشکلم را گفتم روانپزشک گفت: "فقط یک سال هفته‌ای سه روز جلسه ای 50 دلار بده و بیا تا درمانت کنم" از آنجایی که این پول را نداشتم که بپردازم بیخیال شدم و نرفتم. شش ماه بعد آن پزشک را در جايي دیدم پرسید: "چرا نیومدی؟" گفتم: "خُب، جلسه‌ای پنجاه دلار، برای یک سال خیلی زیاد بود. یه نجّار منو مجانی معالجه کرد. خوشحالم که اون پول رو پس‌انداز کردم و یه وانت نو خریدم" پزشک گفت: "عجب! میتونم بپرسم اون نجّار چطور تو رو معالجه کرد؟" گفتم: "به من گفت اگه پایه‌های تختخواب را ببُرم، دیگه هیچکس نمی‌تونه زیر تختت قایم بشه❗️" 📌 سخت ترین و گرانترین راه حل الزاما بهترین راه حل نیست. 📌 برای هر تصمیم گیری شتاب نکنیم. 📌 محدودیتها همیشه بد نیست گاهی باعث خلاقیتهای ارزنده ای میشود. 📌 چشمها را باید شست جور دیگر باید دید. 💬 @nab_menbar
✨﷽✨ 🔰برای دو لقمه بیشتر؛ علی فروش نشویم ! 💠 حضرت علی (ع) بعد از درگذشت غفاری نزد اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی به حال ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب پرسیدند چطور؟ مولا فرمودند: آن شبی که به دستور عثمان ماموران جهت بیعت گرفتن از ابوذر به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با عثمان بیعت کند. ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت: شما دو توهین به من کردید; اول آنکه فکر کردید من علی فروشم و آمدید من را بخرید. دوم، بی انصاف ها آیا ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟ شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من علی فروش شوم؟ تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی علی عوض نمی کنم. آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست. ✖️مولا گریه کردند و فرمودند: به خدایی که جان علی در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمان محکم بست سه شبانه روز بود او و خانواده اش هیچ نخورده بودند. 🔺مواظب باشیم برای دو لقمه بیشتر؛ در این زمان..دین فروش، وطن فروش و علی فروش نشویم.. 💬 @nab_menbar